
د ارزشهاي استراتژيک زيادي را ايجاد کند، سپس در طول دهه 1990 شرکتها مفاهيم لجستيک يکپارچه و مديريت کانال تأمين را براي به کارگيري واقعيات جديد بازار توسعه لازم دانستند (زنگويي نژاد، 1385، 34).
با اضافه شدن مباحث ساخت، تدارکات و سفارشها به مديريت توزيع، مفهوم “لجستيک” مطرح گرديد. علم لجستيک معمولاً از برآورد، تأمين و نگهداري، ذخيره سازي مواد اوليه و توزيع کالا و همچنين خدمات پس از فروش، يعني از آخرين تأمين کننده تا آخرين مصرف کننده را کاملاً پوشش داده و خدماتي به آنها ارائه مي دهد (رجب زاده و همکاران، 1386، 188).
فعاليتهاي لجستيک شامل سفارشات، خريد، کنترل موجودي، طرح ريزي تسهيلات و حمل ونقل در شبکه تأمين مي باشد و در سه مرحله تأمين، توليد و توزيع جريان مي يابد. در واقع، تأمين کنندگان، توليدکنندگان و توزيع کنندگان توجه خود را بيشتر به سيستمهاي لجستيک معطوف کرده اند تا راهي براي کاهش هزينه و بهبود پاسخگويي به مشتري (يعني تهيه محصول در زمان و مکاني که مشتري مي خواهد) بيابند. به اين منظور، يکپارچگي هزينه کل در شبکه لجستيک، کليدي براي عملکرد مديريت سازماندهي لجستيک است. مديريت مؤثر يکپارچه لجستيک فقط به وسيله سازماندهي لجستيک به عنوان يک سيستم و کم کردن هزينه کل در سرويس دهي به مشتري انجام مي گيرد.
سازمانها به موازات اتخاذ ديدگاه گسترده تر نسبت به لجستيک، از نقش عملياتي وسيع به اتخاذ نقش چشمگير راهبردي روي آورده اند. اين که مي گوييم نقش لجستيک به سطوح راهبردي توسعه يافته است، منظور ما اين است که برخي از تصميمات در سطح بالاتر سلسله مراتب تصميم گيري سازماني اتخاذ مي گردند؛ يعني از سطح تصميمهاي عملياتي مانند بازاريابي به سطح راهبردهاي شرکت و کسب و کار ارتقا يافته است و اين امر مشخص مي کند که برخي از تصميمات راهبردي آنچنان مهم هستند که جهت سازمان را تعيين مي کنند (واترز10، 1384،13-12).
2-2-2- مفهوم لجستيک
تعاريف گوناگوني براي لجستيک ارائه شده است که هر کدام منشأ متفاوتي داشته و در جاي خود قابل بررسي است:
“در لغت نامه آکسفورد، ذيل واژه لجستيک چنين آورده شده است: لجستيک عبارتست از علم و عمل جابجايي، انبار کردن و ذخيره سازي کالاها و امکانات”.
قابليت و توانايي لجستيک مي تواند سهم مهمي در دستيابي به عملکرد بهتر و مزيت رقابتي پايدار داشته باشد .
لجستيک، فعاليتهاي مرتبط با دريافت، حمل و نگهداري و تحويل کالا به مشتري را شامل مي شود، به عبارت ديگر، لجستيک شامل تکميل و يکپارچه کردن عمليات و اطلاعات مورد نياز در حمل و نقل، ارائه توليد و خدمات، امور موجوديها، حمل و جابجايي مواد، بسته بندي و توزيع است (جوانمرد، 1383، 1).
به طور کلي مي توان گفت که لجستيک عبارتست از برنامه ريزي، اجرا و کنترل به منظور رسانيدن مواد اوليه به مراکز توليدي تا رسيدن محصول به دست مشتري که در اين ميان بخش توزيع مواد و محصولات داراي اهميت است به خصوص هنگام توزيع محصول يعني زماني که مواد اوليه تبديل به محصول شده اند و هزينههاي توزيع لجستيک شامل هزينه ايجاد انبار، حمل کالا و نگهداري موجودي در راه انبار مي باشد (غضنفري و سيدحسيني، 1387، 117).
ولي جامع ترين تعريفي که تا کنون در زمينه لجستيک ارائه شده از سوي آقاي پيترسون است: “لجستيک متشکل از کليه فعاليتهاي پشتيباني مأموريت عمده سازمان است که شامل مواد، ذخيره سازي، برنامه توليد، حمل و نقل، بسته بندي، توزيع، طراحي سيستمها، اطلاعات لجستيک، مديريت و مهندسي سيستمهاي پشتيباني، مهندسي چرخه زندگي و خدمات مشتري است”. که اين تعريف شامل چهار ديدگاه است:
الف) ديدگاه لجستيک نظامي
ب) مديريت سيستمهاي لجستيکي در ابعاد اقتصادي، بازاريابي و توزيع اطلاعات.
ج) ديدگاه تخصصي مهندسي در لجستيک در زمينه حمل و نقل، بسته بندي، جابجايي مواد، طرحهاي فني، تحقيق در عمليات، کنترل کيفيت و خدمات مشتري.
د) ديدگاه لجستيک توليد که براي دسترسي به اهداف خود از مهندسي لجستيک و مديريت سيستمها سود مي برد (مشبکي، 1387، 80-81).
لجستيک يکي از مقولههايي است که نيازمند اندازه گيري است، از طرف ديگر، عدم توان اندازه گيريهاي اوليه لجستيک (شامل نتايج کوتاه مدت از قبيل کارايي، نرخ ورودي و خروجي) در موقعيتهاي رقابتي امروز بسيار واضح بوده و شرکتهاي موفق در صنايع دريافته اند که براي رسيدن به سطح بالاتر سرويس دهي به مشتري، محتاج تخصص بيشتر در لجستيک مي باشند (خلج، 1383، 2).
لجستيک هنگامي که به طور دقيق تهيه و اجرا شود، موجوديها را به آساني به فروش مي رساند و موجب افزايش منابع و کاهش هزينههاست؛ ولي بايد دانست که لجستيک خود نيز هزينه بر است که تخمين آن مشکل مي باشد (جوانمرد، 1383، 3).
با شناخت قابليتها و عوامل مؤثر و بالقوه فعاليتها و طبقه بندي آنها مي توان ضعف ارائه خدمت به مشتريان در دورههاي قبل را تا حد زيادي اصلاح کرد. اصلاح عملکرد و طرز رفتار در موقعيتهاي مناسب و به موقع غير ممکن نيست، مشتريان مي توانند با پيشنهاد و انتقاد و نيز اظهار عقيده در اصلاح طرز رفتار و عملکرد لجستيک کمک کنند. اگر سازماني سيستم ارائه خدمت خود را اصلاح نکند، عدم کارايي سيستم لجستيک آن در آينده به صورتي وحشتناک آشکار مي گردد.
به طور کلي مي توان بيان کرد که هدف کلي لجستيک، موفقيت در دستيابي به اهداف تعيين شده در سطح ارائه خدمت به مشتريان، با کمترين هزينه ممکن است. لجستيک در جزئيات و پيچيدگي کارها درگير مي شود و مديران لجستيک مسئول برنامه ريزي و اجراي اين عمليات هستند و از ديدگاه مديريت لجستيک داشتن کارايي در عمليات لجستيک حائز اهميت بوده و مي تواند به عنوان يک بنيان در استراتژي کلي شرکت مطرح شود. در جدول 1-2 مراحل و مراتب يکپارچگي11 لجستيک ارائه شده است.
عمليات لجستيک نوعي ارائه خدمت محسوب مي شود مثلاً براي توزيع محصول توليدي فعاليتهايي مثل حمل و نقل، ارائه خدمت محسوب مي شود که به ارزش افزوده يا ماهيت توليدي چيزي اضافه نمي کند. زماني که با دقت به موضوع نگريسته شود، مشخص مي شود که لجستيک چيزي به ارزش افزوده اضافه نمي کند ولي هدف نهايي در انجام توليد، فروش و رساندن توليدات به مصرف کننده (بازار) است که توسط لجستيک انجام مي گيرد. در اين زمينه هر چه عمليات دقيق، خوب و قابل رقابت تر طراحي و اجرا گردد، رشد و توسعه سازمان بهتر خواهد بود و مديريت لجستيک به عنوان هماهنگ کننده زنجيره فعاليتها نقش اصلي و اساسي را ايفا مي کند. به عبارتي مديريت لجستيک در سودآور بودن، رقابتي بودن و موفقيت سازمان در محيطهاي متلاطم امروزي سهم بسزايي دارد. به هر حال، براي ايجاد کارايي در لجستيک بايد عمليات به صورت يکپارچه طراحي و تدوين شوند (جوانمرد، 1383، 6).
جدول 1-2 مراحل و مراتب يکپارچگي لجستيک
مرحله الف) موقعيت استراتژيک و رقابت جهاني
در اين مرحله چگونگي انتخاب شيوه رقابت با چهار فرآيند اساسي زير امکان پذير است:
1- توجه به ارزشهاي مشتري 2- برنامه ريزي استراتژيک 3- طراحي سيتم اجرا و نظارت 4- سيتم اصلاح و بازنگري.
اين فرآيندها، فرآيندهاي مورد نياز کسب و کار در کلاس جهاني امروز است که تحت عنوان فرآيندهاي جهاني مطرح مي شوند. همه شرکتها بايد فرآيندهاي جهاني را براي بقاي طولاني مدت و رشد و توسعه مورد توجه قرار دهند.
مرحله ب) صلاحيت
شرکتها بايد محيط و فضاي اساسي عملکرد خود را براي دستيابي به فرآيندهاي جهاني فراهم و زمينه جهاني شدن را ايجاد کنند. هر شرکتي که در اين مورد “اصل صلاحيت” را در نظر داشته باشد به عنوان شرکت ممتاز مطرح خواهد بود (ميزان صلاحيت يعني اندازه کلاس جهاني).
مرحله ج) چرخه عملکرد
چرخه عملکرد يعني ساختار عملياتي براي اجراي لجستيک در طول يک دوره زماني، ساختاري که موجب پيوستگي عناصر و وظايف زنجيره لجستيک مي شود و آنها را با يکديگر پيوند مي زند. تأمين مواد و قطعات کارخانه توليدي، انبارها، پشتيباني و توزيع فيزيکي به عنوان عناصر و حلقههاي اين چرخه محسوب مي شوند.
مرحله د) وظايف
ايجاد فضا و محيط تخصصي يکپارچه به عنوان يک بخش اساسي عمليات است که بايد به جاي وظايف تکي فرآيندها به عنوان يک جزء واقعي و مکمل لجستيکي در نظر گرفته شود.
مرحله ه) مشاغل تخصصي
مشاغل تخصصي بايد در مرحله وظيفه تعيين و تعريف شوند تا به صورتي مناسب به پشتيباني و اجراي لجستيک کمک کنند.
منبع: (همان منبع ، 7)
يکي از مهم ترين بخشهاي لجستيک، مديريت حمل و نقل (شرکتهاي حمل جاده اي، خطوط هوايي، راه آهن، شرکتهاي کشتيراني يا ناوگانهاي خصوصي حمل و نقل) مي باشد. مديريت توزيع نيز با فعاليتهاي بسته بندي، ذخيره سازي و حمل و نقل مواد از باراندازها، انبارها و فروش مواد سر و کار دارد.
گارلند چو و ديگران12 عملکرد لجستيک را مجموعهاي از کارايي و اثربخشي معرفي مي نمايند. آنها لازمه شناخت دقيق عملکرد لجستيک را شناسايي 7 مورد: اثربخشي، کارايي، کيفيت، بهره وري، کيفيت زندگي کاري، نوآوري، سودآوري و قابليت بودجه بندي بر مي شمارند (خلج، 1383، 2).
لجستيک و مديريت توزيع شامل کليه فرآيندهاي انتقال کالا از تأمين کنندگان به توليدکنندگان، تا مراکز توزيع و تا نقطه نهايي مي باشد. اين فرآيندها شامل بسته بندي و حمل، آماده کردن مستندات، مديريت موجودي و انبار، برنامه ريزي و مديريت حمل ونقل، تبادل سفارشات13، لجستيک معکوس، مسيريابي و تحويل مي باشد.
کرني و همکاران14 مشخصات سيستم لجستيک را “تمرکز بر روي کيفيت سرويس دهي لجستيک”، “داشتن دورنماي فرآيندي” و “تأکيد بر اهميت مشتري” بر مي شمارند. کريس کاپليس و همکاران بطور اخص مشخصههاي يک سيستم مناسب اندازه گيري عملکرد لجستيک را به شرح ذيل بيان مي کنند:
1- يک سيستم اندازه گيري عملکرد لجستيک بايستي “جامع”15 باشد.
2- يک سيستم اندازه گيري عملکرد لجستيک بايستي “قابل اثبات” و داراي “ريشه يابي علي”16 باشد.
3- يک سيستم اندازه گيري عملکرد لجستيک بايستي داراي “يکپارچگي عمودي”17 باشد.
4- يک سيستم اندازه گيري عملکرد لجستيک بايستي داراي “يکپارچگي افقي”18 باشد.
5- يک سيستم اندازه گيري عملکرد لجستيک بايستي داراي “قابليت مقايسه داخلي”19 باشد.
6- يک سيستم اندازه گيري عملکرد لجستيک بايستي “مفيد”20 باشد (واترز21 ، 1384، 8-9 )
2-2-3- عوامل و اجزاي لجستيک
براي اجراي مأموريتها و دسترسي به اهداف لجستيکي، هر سيستم لجستيک داراي اجزاي زير است:
1- تعيين ضوابط و استانداردها: در اين قسمت، استانداردهاي مناسب براي نوع اقلام و کالاهاي مصرفي و نيز تعيين اندازه مصرف در سازمان بررسي و تدوين مي شود تا ادامه عمليات بر اين اساس انجام گيرد.
2- امور مربوط به برآورد22: اگر لجستيک را با نگرش سيستمي بررسي کنيم، يکي از زير سيستمهاي اساسي، يقيناً برآورد اقلام و خدمات مورد نياز در سازمان خواهد بود که مي بايست قبلاً بر اساس تجارب گذشته و مباني علمي و منطقي برآورد، پيش بيني و سپس تهيه و توزيع شود.
3- امور مربوط به تهيه و تأمين: وظيفه اين قسمت، تهيه اقلام و کالاهاي مورد نياز با توجه به مکانيزمهاي موجود است.
4- امور مربوط به ترابري: اين زير سيستم، انتقال و جابجايي اقلام، وسايل و نيروي انساني را بر عهده دارد.
5- امور مربوط به ذخيره سازي23 و انبارداري: در اين قسمت، ذخيره اقلام و کالاهاي خريداري شده انجام مي گيرد تا بر حسب نياز به تدريج در دسترس استفاده کنندگان قرار داده شود.
6- امور مربوط به توزيع24: برنامه ريزي در خصوص ارسال اقلام و فعاليتهاي اداري مربوط، به گونهاي که کالا و اقلام توزيع شده به طور دقيق در دسترس درخواست کنندگان قرار گيرند و به ميزان متناسب توزيع شوند.
7- امور مربوط به نگهداري25: در اين قسمت به موضوع مهم کيفيت نگهداري کالاها و وسايل موجود در سازمان توجه مي شود.
8- امور مربوط به تعميرات26: در اين بخش تمامي اقدامات اصلاحي و باز سازي براي کالاها و تجهيزات معيوب انجام مي گيرد تا بتوان دوباره و تا پايان عمر مفيد از آنها استفاده مناسب به
