
عمده دارد. اول اینکه معیار ها و پیش فرض ها، خود جزء برنامه ریزی فرهنگی قرار می گیرند. مثلا پیش فرض های دینی، خود جزء اهداف برنامهریزی هستند. دوم اینکه در برنامه ریزی های دیگر اقدام مهم است، در حالیکه در برنامه ریزی فرهنگی هم صورت اقدام و محتوای آن مهم است در برنامه ریزی فرهنگی پیش از ورود به فرایند تدوین برنامه، باید مبانی و الگوی عمل فرهنگی را مشخص کرد. این مبانی به ما می گویند که چه اهدافی باید دنبال شود، کدام چالشها فراروی ما قرار دارند و غیره. . .
8-الزامات برنامه ریزی فرهنگی مطلوب
اگر “برنامه ریزی” را مداخلات هدفمند، آگاهانه و سنجیده انسانی در مسیر حوادث و فرایندها بدانیم – اعم از این که نتیجه آن ممکن است موفقیت آمیز باشد یا نه – بر این اساس برنامه ریزی فرهنگی را نیز میتوان کوشش آگاهانه، سنجیده و سازمان یافته دولت برای ایجاد تغییر در وضع موجود و دستیابی به اهداف مطلوب در حوزه های مختلف فرهنگی دانست همانگونه که در تعریف بالا مستتر است عبارت “برنامه ریزی فرهنگی” با مفروضات زیر همراه است:
-در حوزه فرهنگی می توان دست به برنامه ریزی زد و اگر امری مطلوب نباشد، امری اجتناب ناپذیراست.
-در حوزه فرهنگ مشکلاتی وجود دارد که باید آنها را با اقداماتی که”برنامه ریزی فرهنگی” می نامیم مرتفع
