
انتزاع است. اولین رویداد مهم در این دورۀ 25 ساله، غصب خلافت و سکوتی است که حضرت × نسبت به این امر داشتهاند. دومین رویداد قابل بررسی در حوزه، اهانتی است که غاصبان به حضرت زهرا ÷ روا داشتند و مهمتر از آن واکنشی که امام علی × نسبت به این واقعه از خود بروز دادند. در ادامه، به تبیین این نسبتسنجی در هر یک از این دو مصداق میپردازیم.
الف) سکوت در برابر غصب ولایت:
بنابر آنچه روايت شدهاست، چون جريان بيعت در سقيفۀ بنىساعده به نفع ابوبكر پايان يافت، ابوسفيان فرصت را غنیمت شمرد و نزد امام علی × آمد و گفت: «چه شدهاست كه کار حکومت را باید پستترین خاندان از قریش عهدهدار شود. به خدا اگر بخواهی مدینه را پر از سوار و پیاده میکنم.» امام علی × گفت: «ابوسفیان از دیرباز دشمن اسلام بودهای.»287
ابوسفیان میخواست درون مدینه را هم دچار آشوب سازد. شاید بتواند اسلام را از ميان ببرد و ریاست ازدسترفتۀ خود را بیابد. علی × از آنچه در دل او بود و از آنچه در بیرون میگذشت آگاه بود و دانست برای باقیماندن نام مسلمانی باید خاموش بنشید و با دردستگیرندگان حکومت مدارا کند.288
امام علی × نيّت ابوسفيان را مىدانست كه اين سخن را براى حمايت از دين نمىگويد، بلكه به دليل فساد باطن براى از بينبردن دين اين سخن را مىگويد، آنگاه امام علی × در پاسخ ابوسفيان اين كلام را ايراد فرمودند:
«… أَفْلَحَ مَنْ نَهَضَ بِجَنَاحٍ أَوِ اسْتَسْلَمَ فَأَرَاحَ هَذَا مَاءٌ آجِنٌ وَ لُقْمَةٌ يَغَصُّ بِهَا آكِلُهَا وَ مُجْتَنِي الثَّمَرَةِ لِغَيْرِ وَقْتِ إِينَاعِهَا كَالزَّارِعِ بِغَيْرِ أَرْضِهِ. فَإِنْ أَقُلْ يَقُولُوا حَرَصَ عَلَى الْمُلْكِ وَ إِنْ أَسْكُتْ يَقُولُوا جَزِعَ مِنَ الْمَوْتِ …»289
…پیروز ورستگار کسی است که باداشتن یاور قیام کند ،یا در غیر این صورت راه سلامت گیرد ودیگران را راحت گذارد.این گونه حکومت آبی گندیده ولقمه ای گلو گیر است. وآن که میوه را بی موقع بچیند چون کشاورزی است که بذر را در زمین دیگران بپاشد. اگر دم زنم گویند برحکومت حریص است و اگر خاموش بمانم گویند از مرگ میترسد. هیهات که پس از آن همه مخاطرات و فداکاریها اکنون از مرگ بترسم!
پس از آن كه امام علی × عبّاس و ابوسفيان را از فتنه نهى مىكند و توضيح مىدهد كه تفرقه و فخرفروشى راههاى پسنديدهاى نيست ادامه مىدهد و اشاره مىكند كه متصدى امر خلافت چگونه بايد باشد و چگونه از مشكلات رهايى مىيابد، سپس موفقيت و پيروزى را براى كسى مىداند كه يار و ياور داشته باشد؛ زيرا قيام با ياور يا كنارهگيرى بدون يار و ياور نوعى رستگارى است. در اين كلام امام علی × كمى ياوران خود را به اطّلاع مردم مىرساند و معناى ضمنى سخن حضرت در پاسخ عبّاس و ابوسفيان اين است كه راهى كه شما پيشنهاد مىكنيد راه درستى نيست كه شخص عاقل در امر خلافت پيش گيرد، چون يا بايد قيامكننده يار و ياورى داشتهباشد كه تا به مقصود برسد و يا اگر ندارد كنارهگيرى كند و خود را از رنج بىحاصل نجات دهد. چون براى امام راه اوّل مقدور نبوده راه دوم را برگزيده است. در ادامه میفرمایند:
«ماء اجن و لقمة يغصّ بها اكلها.»
امام علی × آب گنديده و لقمۀ گلوگير را كنايه از خلافت دانسته تا جوشش بنىهاشم را كه معتقد به قيام براى بهدستآوردن خلافت بودهاند فرونشاند؛ مانند اين است كه امام علی × فرمودهاند: «خلافت لقمهاى است گلوگير و جرعهاى است ناگوار.»
حضرت همچنین فرمودهاند:
«و مجتنى الثّمرة لغير وقت ايناعها كالزّارع بغير ارضه.»
امام علی × با اين سخن توجّه مىدهد كه اكنون وقت مطالبۀ خلافت به دليل نداشتن يار و ياور و غيره نيست و خواستار خلافت در چنين موقعيّتى را كنايه از ميوهچينى دانستهاست كه در غير فصل ميوه مىچيند؛ زيرا ميان ميوهچين و خواستار خلافت لذّت مشتركى است. سپس آن را كه در غير فصل ميوه مىچيند به زارعى تشبيه كردهاست كه در زمين ديگران زراعت مىكند و وجه شباهت در هر دو مورد نداشتن سود است؛ زيرا زارعى كه در زمين غير زراعت مىكند بيم آن دارد كه مانع تصرّف او شوند و تلاش او بيهوده شود و از كارش سود نبرد و همين طور كسى كه در غير فصل ميوه مىچيند سودى از آن نمىبرد. خواهان خلافت در آن شرايط مانند عمل اين دو كس است و نفعى از تلاش خود نمىبرد. فرموده است:
«فان اقل يقولوا حرص على الملك و ان اسكت يقولوا جزع من الموت»
اين عبارت امام علی × شكايتى است از بدزبانى و فكرهاى باطلى كه در حق آن حضرت روا مىداشتند و بر زبان جارى مىساختند و اشاره به اين است كه چه طالب خلافت بود و چه از خلافت كنارهگيرى مىكرد از سخن مردم و نسبت دادن چيزى به او در امان نبود. اگر براى بهدستآوردن خلافت قيام مىكرد، او را به آزمندى و دنياخواهى متهّم مىكردند و اگر از طلب خلافت باز مىايستاد او را به خوارى و ترس از مرگ نسبت مىدادند. زبان مردم و افكارشان حريص به اينگونه امور است كه در مناقشات، بعضى در حق بعضى روا مىدارند.290
امام با این رفتار و برخورد سنجیده به آیندگان میآموزند برای رسیدن به آرمانهای متعالی نمیتوانیم از هر وسیلهای استفاده کنیم و یا به عبارت دیگر، هدف، وسیله را توجیه نمیکند.
با توجه به این فرمایش، امام علی × به خاطر حفظ وحدت جامعۀ نوپای اسلامی مصلحت را بر سکوت میبینند و بر این امر دشوار صبر و تحمل مینمایند تا آشوب و تفرقه موجب از بینرفتن جامعۀ مسلمان نگردد.
ب) سکوت در برابر اهانت به حضرت زهرا ÷:
به نظر دانشمندان شیعه، هنگامیکه میخواستند ـ در ماجرای بیعت ـ حضرت علی × را به مسجد ببرند، با مقاومت حضرت فاطمه ÷ روبرو شدند و حضرت فاطمه ÷ برای جلوگیری از بردن همسر گرامیش صدمههای روحی وجسمی بسیار دید.291 مورد ظلم و اهانت قرارگرفتن حضرت زهرا ÷ هیچگونه منافاتی با شجاعت و حضور حضرت علی × در آن صحنه ندارد؛ زیرا در این موقعیت علی × یا میبایست دست به شمشیر برد و در مقابل پایمال شدن حقوق خود و اهل بیت پیامبر | جبههگیری نماید یا سکوت کند و در حد توان به تقویت اسلام از جنبههای دیگر بپردازد و چون برداشتن پرچم مخالفت مساوی بود با تفرقه در میان مسلمانان، تضعیف جامعۀ نوپای اسلامی و در نتیجه بیشتر شدن خطر حمله رومیان و سرکشی مرتدان و مدعیان نبوت، حضرت برای از بین نرفتن زحمات پیامبر | و پایمال نشدن خون شهدا، حاضر به فدا شدن همسر و فرزندش در مقابل حفظ اسلام شدند.
استاد شهید مطهری به نقل از ابن ابيالحدید، مينویسد: «روزی فاطمه ÷ علی × را دعوت به قیام ميكرد. در همین حال فریاد مؤذّن بلند شد كه “:اشهد انّ محمّداً رسول اللّه صلياللهعلیهوآله .” علی × به زهرا ÷ فرمود: “آیا دوست داری این فریاد خاموش شود؟” فرمود: ”نه.” فرمود: ”سخن من جز این نیست”.»292
باتوجه به مطالب فوق، مهمترین علل سکوت علی × را در برابر غصب خلافت و اهانت به حضرت زهرا ÷ که ناشی از آرمانگرایی واقعبینانۀ آن حضرت در دوران سکوت 25 سال میباشد، در محورهای زیر میتوان بیانکرد:
