
که عزت نفس پایینی دارند میپندارند که همسرشان نیز به همین شکل (به شکل منفی) به آنها مینگرند که به ایجاد نگرانی در مورد طرد شدن از سوی همسر منجر میشود(شاور76، 2005)، و در طولانی مدت باعث کاهش عشق و تعهد در رابطه زناشویی خواهد شد(استار و داویلا77، 2008).
شاكلفورد78، (2001) در مطالعه خود با عنوان عزت نفس در ازدواج دريافت كه عزت نفس زوجين همبستگي منفي با تعارضات زناشويي و عدم رضايت از زندگي زناشويي دارد. به عبارتي زوجيني كه عزت نفس بيشتري دارند از زندگي زناشويي خود رضايت بيشتري دارند و زندگيشان پايدارتر است.
در حقیقت، برداشت و قضاوتی که افراد از خود دارند تعیین کنندهی چگونگی برخورد آنها با مسائل مختلف است. فردی که عزت نفس پایین دارد و برای خود ارزش و احترامی قایل نیست، ممکن است دچار انزوا، گوشهگیری و یا پرخاشگری و رفتارهای ضد اجتماعی شود و این عوامل بر روابط زناشویی تاثیر میگذارد (مکی و اسمیت79،2002).
تری80 (2002) در پژوهشی نشان داد که افزایش عزت نفس برای پیشگیری از مشکلاتی که ممکن است بر اثر عزت نفس پایین (حتی در زندگی زناشویی) به وجود آید ضروری است.همچنینمطالعات متعددی نقش عزت نفس در سازگاری اجتماعی را نشان دادهاند. اعتقاد بر این است که بین سازگاری شخصی مطلوب و عزت نفس ارتباط متقابلی وجود دارد (کاتا و جوینر81، 2002).
لنز و همکاران82(1999) در پژوهشی به بررسی «ارتباط فرزند – والدین و عزت نفس نوجوان» در خانوادههای جدا و طلاق گرفته، خانوادههای دارای فرزند خوانده و خانوادههای منسجم و عادی پرداختهاند. نتایج این پژوهش نشان داده است که نوجوانان از خانوادههای طلاق گرفته نسبت به دو گروه دیگر عزت نفس پایینتری داشتند.
پژوهشها نشان دادهاند که بین عزت نفس بالا و ویژگیهای شخصیتی مثبت در افراد رابطه وجود دارد. افرادی که عزت نفس بالایی دارند، دارای ویژگیهای چون پختگی روانی، ثبات، واقعگرایی، آرامش، توانایی بالا در تحمل ناکامی و شکست میباشند. در حالی که افرادی که عزت نفس پایینی دارند از چنین ویژگیهایی برخوردار نیستند (هال و رو83 1991) و هر چه که این ویژگی در افراد بیشتر باشد به دنبال آن رضایت از زندگی زناشویی نیز گزارش خواهد یافت.
در پژوهشهای کرنیس، براکنر، و فرانکل84 (1989)، همبستگی دو سویه عزت نفس و تصور فرد از توانایی خود تایید شد، بدین سان که اگر عزت نفس کاهش یابد، احساس ضعف و ناتوانی در فرد پدید میآید، و به عکس، با افزایش عزت نفس، فرد احساس توانمندی و ارزشمندی میکند و این احساس توانمندی و ارزشمندی در بهبود روابط زناشویی تاثیر میگذارد.
نتایج پژوهش موحد و دسترنج (1389) نیز بر این نکته تاکید داشته است که نوع رفتار والدین افزون بر این که در رابطه با عزت نفس و جامعه پذیری فرد در خانوادهی پدری بیشترین نقش را ایفا میکند، به طور کلی نیز از بین تمام متغیرهای مرتبط با جامعه پذیری دارای بیشترین قدرت تبیین کنندگی برای متغیر عزت نفس بوده است. در همین پژوهش نشان داده شد که در خانوادههایی که توزیع قدرت، بیش تر دموکراتیک است، زنان از میزان عزت نفس بالاتری برخوردارند. در چنین خانوادههایی به دلیل کاهش سرکوب گری زنان و توجهی که به آنها و مشارکت شان در تصمیم گیریها و مسایل دیگر میشود، زنان احساس سودمندی و ارزشمندی بیشتری نموده، لذا از عزت نفس بالاتری برخوردارند.
در پژوهشی که توسط کورشنیا (1386) انجام گرفت مشخص شد که فرزندان خانوادههای دارای جهتگیری گفت و شنود، مهارتهای ارتباطی رشدیافتهتری دارند که این به نوبه خود به آنها اجازه میدهد به طور مؤثر درباره نقشهای خود و دیگران گفتگو کنند. آنها همچنین از مهارتهای حل مسئله کارآمدتری برخوردارند که باعث میشود در موقعیتهای مختلف عملکرد مناسبی داشته باشند که این به نوبه خود باعث افزایش عزتنفس و خودیابی بالا در آنان میگردد؛ و در نتیجه باعث ایجاد روابط زناشویی بهتری خواهد شد.
جمعبندي:
اهمیت جایگاه خانواده و حفظ کیان آن و تاثیر آن بر فرایندهای خرد و کلان زندگی فردی و اجتماعی، چنان واضح، ملموس و روشن است که نیازی به ذکر شواهد و منابع در خصوص آن احساس نمیشود. صاحبنظران مختلف وجود دلبستگی ایمن و عزت نفس در اعضای خانواده را از عوامل مهم پایداری و استحکام خانواده ذکر کردهاند. و محققین مختلف عوامل متعددی را در تشکیل این دو متغیر دخیل دانستهاند. در میان این عوامل میتوان به صورت مستقیم یا غیر مستقیم، تاثیر عوامل متعددی را که موجب تعارض در زندگی زناشویی میشود مورد عنایت قرار داد. مرور پژوهشهای انجام شده در رابطه با موضوع تحقیق حاضر، نشان میدهد که با توجه به این که تحقیقات متعددی پیرامون علل و عوامل طلاق خارج از کشور، همچنین در مناطق مختلف کشورمان صورت گرفته است، اما هنوز اطلاعات ما در ایران به خصوص در زمینه افزایش روز افزون عوامل منجر به طلاق ناچیز است که در این خصوص تحقیقات و فرا تحقیقهای گستردهای توسط محققان داخلی، ضرورت دارد. در همین راستا تحقیق حاضر به مقایسهی سبکهای دلبستگی و عزت نفس در زنان متقاضي طلاق و زنان عادی میپردازد تا گامی در این مسیر بردارد.
فصل سوم
روش پژوهش
در این فصل روش پژوهش معرفی خواهد شد. دراین زمینه، ابتدا توضیحاتی در مورد جامعه ي آماري و نمونه ی مورد مطالعه داده خواهد شد وسپس در مورد روش نمونه گیري، ابزارهاي پژوهش، پایایی و روایی آنها، طرح وشیوه ي اجراي پژوهش وشیوههاي تحلیل آماري دادهها مطالبی ارائه خواهد شد.
1-3- طرح کلی پژوهش
پژوهش حاضر از نوع مطالعات علّی– مقايسه اي وپس رویدادي و روش گردآوری داده ها میدانی بود. این پژوهش به بررسی ومقایسهي سبکهاي دلبستگی و عزت نفس در زنان متقاضی طلاق و زنان عادی میپردازد.
2-3- جامعه آماري، نمونه و روش نمونه گيري
جامعهی آماری این پژوهش، کلیهی زنان متاهل شهر شیراز، شامل زنان متقاضی طلاق كه در فواصل زماني ارديبهشت تا تيرماه سال 1393 جهت امرطلاق به دادگستري يا دفاتر وكالت مراجعه كرده بودند و زنان عادی.منظور از زنان عادی، زنان متاهلی بودند که در تارخ مذکور در شهر شیراز در حال ادامه زندگی بودند و تا کنون سابقه مراجعه به دادگستری را نداشتند. نمونه آماری 160 زن که شامل دو گروه بودند:
گروه اول:80 زن متقاضي طلاق كه جهت طلاق به دادگستري، دادسرا يا دفاتر وکالت در شهر شيراز مراجعه کرده بودند. معیار ورود افراد به پژوهش رضایت به شرکت در پژوهش بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند.
گروه دوم: 80 زن عادي كه در حال ادامه زندگی خود بودند و در طول دوران زناشويي خود جهت طلاق به دادگاه و دادگستري مراجعه نكرده بودند. براي كاهش سوگيري ناشي از تفاوت اقتصادي- اجتماعي در فرآيند نمونهگيري زنان عادی، تلاش بر اين بود كه افراد اين گروه از لحاظ محدوده شهري محل زندگي تقریبا با گروه اقدام كننده به طلاق مشابهت و نزديكي داشته باشند. لذا با مراجعه به مراکز بهداشتی درمانی مناطق شهري مشخص شده این زنان انتخاب شدند و از نظر سنوات ازدواج، با زنان متقاضی طلاق همتا شدند. معیار ورود این افراد نیز رضایت به شرکت در پژوهش بود.
3-3- اطلاعات جمعیت شناختی:
جدول1-3: مقایسه شغل در گروههای مورد بررسي (بر حسب تعداد)
متقاضی طلاق
عادی
شغل زن
1
کارمند
16
38
2
مدرس
7
9
3
آزاد
13
9
4
خانه دار
42
23
5
بدون پاسخ
2
1
شغل مرد
1
کارمند
16
35
2
مدرس
4
5
3
آزاد
53
38
4
بدون پاسخ
7
2
جدول بالا نشان میدهد که زنان و مردان عادی نسبت به زنان و مردان متقاضی طلاق از موقعیت شغلی بهتری برخوردارند.
جدول2-3: مقایسه تحصیلات در گروههای مورد بررسي (بر حسب تعداد)
بر حسب تعداد
متقاضی طلاق
عادی
تحصیلات زن
1
زیر دیپلم
1
0
2
دیپلم
23
37
3
لیسانس
44
97
4
فوق لیسانس و بالاتر
12
25
5
بدون پاسخ
0
0
تحصیلات مرد
1
زیر دیپلم
13
3
2
دیپلم
19
26
3
لیسانس
30
38
4
فوق لیسانس و بالاتر
14
12
5
بدون پاسخ
4
1
جدول بالا نشان میدهد زنان و مردان عادی نسبت به زنان و مردان متقاضی طلاق از تحصیلات بهتری برخوردارند.
جدول3-3: مقایسه شرایط مسکونی در گروههای مورد بررسي (بر حسب تعداد)
بر حسب تعداد
متقاضی طلاق
عادی
شرایط مسکونی
1
شخصی
24
43
2
اجاره ای
32
25
3
پدری
20
8
4
سازمانی
1
3
5
سایر
3
1
6
بدون پاسخ
0
0
جدول بالا نشان میدهد زنان و مردان عادی نسبت به زنان و مردان متقاضی طلاق از شرایط مسکونی بهتری برخوردارند.
جدول4-3: مقایسه تعداد فرزند در گروههای مورد بررسي
بر حسب تعداد
متقاضی طلاق
عادی
تعداد فرزند
1
بدون فرزند
33
18
2
یک فرزند
32
23
3
دو فرزند
13
30
4
سه فرزند
2
5
5
چهار فرزند
0
1
6
بدون پاسخ
0
3
جدول بالا نشان میدهد زنان متقاضی طلاق نسبت به زنان عادی از تعداد کمتری فرزند برخوردارند.
جدول5-3: مقایسه دلیل تقاضای طلاق در گروههای مورد بررسي (بر حسب تعداد)
دلیل تقاضای طلاق
مالی
اعتیاد همسر
ازدواج تحمیلی
دخالت خانواده
عدم تفاهم
خیانت همسر
عدم تناسب فرهنگی
بدون پاسخ
تعداد
4
14
2
9
14
20
6
11
درصد
5%
5/17٪
5/2٪
25/11٪
5/17٪
25%
5/7٪
75/13٪
جدول بالا نشان میدهد بالاترین درصد دلیل تقاضای طلاق خیانت همسر و کمترین درصد مشکلات مالی بوده است.
جدول6-3: مقایسه نحوه انتخاب همسر در گروههای مورد بررسي (بر حسب تعداد)
بر حسب تعداد
متقاضی طلاق
عادی
نحوه انتخاب همسر
1
خود
17
13
2
والدین
19
14
3
مشورت با والدین
26
35
4
معرفی دوستان
17
17
5
بدون پاسخ
1
1
جدول بالا نشان میدهد مشورت با والدین در ازدواج زنان عادی نسبت به متقاضیان طلاق بیشتر بوده است.
جدول7-3: مقایسه نوع ازدواج و آشنایی در گروههای مورد بررسي (بر حسب تعداد)
بر حسب تعداد
متقاضی طلاق
عادی
نوع ازدواج
1
فامیلی
17
20
2
غیر فامیلی
62
58
3
بدون پاسخ
1
2
نوع آشنایی
1
آشنایی قبلی
29
26
2
بدون آشنایی قبلی
51
52
3
بدون پاسخ
0
2
4-3- ابزار پژوهش:
در اين پژوهش به منظور اندازه گيري متغيرهاي مورد نظر از ابزارهای زير استفاده شده است:
1- پرسشنامه تجدید نظر شده در روابط نزدیک(ECR-R)85.
2- پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت86.
1-4-3- پرسشنامه تجدید نظر شده در روابط نزدیک
نسخه تجدید نظر شده پرسشنامه تجربیات که جدیدترین مقیاس برای اندازه گیری سبکهای دلبستگی بزرگسالان است در سال 2000 توسط فرالی87، والر88 و برنان89 و بر اساس مقیاس سبکهای دلبستگی (برنان، کلارک90 و شاور91، 1998) ساخته شده و برای نخستین بار در پژوهش فعلی در جامعه آماری مورد پژوهش به کار گرفته شده است. این پرسشنامه که یک ابزار خودگزارشی است دارای دو زیرمقیاس اضطراب مربوط به دلبستگی و اجتناب مربوط به دلبستگی است و میزان اضطراب و اجتناب افراد در روابط نزدیکشان را مورد ارزیابی قرار میدهد. به طور کلی افرادی که در زیر مقیاس اضطراب این آزمون نمره بالایی کسب میکنند از ترک شدن و طرد شدن میترسند و افرادی که در زیر مقیاس اجتناب نمره بالایی میآورند، صمیمیت برایشان ناراحت کننده است و تمایل دارند که مستقل باشند. نسخه تجدید نظر شده پرسشنامه تجربیات مربوط به روابط نزدیک دارای 36 عبارت است و آزمودنی باید در یک مقیاس لیکرت 7 درجه ای (از کاملا مخالفم=1 تا کاملا موافقم=7) میزان مخالفت یا موافقت خود با هر یک از عبارات آن را مشخص کند.
در عبارات 36، 35، 34، 33، 31، 30، 29، 28، 27، 26، 22، 20، 11، 9 نمره گذاری به صورت معکوس انجام میگیرد. عبارات 1 تا 18 مربوط به زیر مقیاس اضطراب مربوط به دلبستگی و عبارات 19 تا 36 مربوط به زیر مقیاس اجتناب مربوط به دلبستگی است.
برای به دست
