
آذربایجان و ترکمنستان را جهت صادرات گاز از طریق ترکیه به اروپا نشان میدهد که منجر به صادرات گاز به میزان 35.5 میلیارد مترمکعب در سال میشود و خالص ارزش حال 54.5 میلیارد دلار میشود. تابع سی ام، همکاری چهار کشور ایران، عراق، آذربایجان و ترکمنستان بدون حضور ترکیه را نشان میدهد که برابر با صفر میشود. در نهایت حالت سی و یکم نشان دهنده همکاری همه 5 کشور مورد نظر میباشد که خالص ارزش حال آن 79.6 میلیارد دلار میشود.
با توجه به دادههای فوق می توان ارزش شپلی و ارزش نوکلئولوس را برای وضعیت موجود به دست آورد. ارزش شپلی و نوکلئولوس برای چهار بازیگر فوق برابر با (40.2,12.7,12.1,16.2,-1.7) =(TU,IR,IQ,AZ,TN) و (64.3, 9.8, 8.9, 16.2, -19.7) =(TU,IR,IQ,AZ,TN) میباشد. طبق نتایج بدست آمده مشخص میشود که قدرت چانهزنی کشور ترکیه از کشورهای دیگر بیشتر میباشد که به دلیل احتیاج کشورهای تأمین کننده گاز پروژه نابوکو به کشور ترکیه جهت صادرات گاز به اروپا میباشد. بعد از این کشور، قدرت چانهزنی کشور آذربایجان از سایر کشورها بیشتر است که به دلیل ظرفیت زیاد این کشور در کنار نزدیک تر بودن این کشور به ترکیه نسبت به سایر گزینهها میباشد. همچنین، علیرغم اینکه ظرفیت پروژه جدید ایران و عراق هر دو به یک اندازه یعنی 15 میلیارد مترمکعب گاز در سال میباشد اما ایران از ظرفیت موجود 5 میلیارد مترمکعب گازی نیز بهره می برد اما عراق امکان این کار برایش مهیا نیست. لذا در این حالت، قدرت چانهزنی کشور عراق از ایران کمتر میباشد. اما قدرت چانهزنی عراق از ترکمنستان بیشتر است. قدرت چانهزنی ترکمنستان از همه کشورها کمتر میباشد و آن هم به این دلیل است که امکان صادرات گاز این کشور بدون جلب همکاری ایران یا آذربایجان میسر نمیباشد.
4-4- خلاصه و جمع بندی
در فصل فوق، بازی از طریق تعیین بازیگران، تعریف توابع مشخصه و فروض کمی مورد نیاز در خصوص مسأله مورد بررسی، تعیین شد. سپس با توجه به وضعیتهای فعلی و سناریوهای آتی، جمعاً 10 حالت را می توان متصور شد. در حالت های فوق نتایج محاسبات ارزش شپلی و ارزش نوکلئولوس و تحلیل آنها ارائه شد. به طور کلی می توان فهمید که هر پروژه ای که بتواند ظرفیت انتقال گاز از طریق خط لوله نابوکو را افزایش دهد، میتواند قدرت چانهزنی کشورهای مرتبط با آنها را افزایش دهد. همچنین بر نقش مهم منتقلکنندهها تأکید شد.
فصل پنجم
تحلیل یافتهها، نتیجه گیری و پیشنهادها
5-1- مقدمه
در فصل پیش رو، بعد از ارائه خلاصهای از تحقیق فوق، نتایج در حالت های مختلف بررسی و تحلیل میشود. در نهایت نیز پیشنهادهای سیاستگذاری ارائه میشود.
5-2- خلاصه تحقیق
از حیث استفاده بشر از انرژی، قرن های گذشته را نامگذاری کرده اند. در قرن نوزدهم استفاده زیاد از ذغال سنگ این قرن را قرن ذغال سنگ کرد. قرن بیستم قرن نفت نامیده شد159 و قرن بیست و یکم را سالهای طلایی قرن گاز مینامند. زیرا تعداد زیادی از کارشناسان بر افزایش سهم گاز در تأمین نیازهای بشر در قرن جاری تأکید کردهاند. یکی از مهمترین مسائلی که در بخش گاز مطرح میباشد، صادرات گاز به صورت خط لوله میباشد. مسأله صادرات گاز از ابهامات و پیچیدگیهای خاصی برخوردار است. زیرا قراردادهای صادرات گاز از طریق خط لوله، قراردادهای بلندمدت (25 تا 30 ساله) میباشند. همچنین تحلیل نقش استراتژیک هر یک از بازیگران در قراردادهای مختلف با ابهام روبرو است. همان طور که در بخش مطالعات داخلی و خارجی مشخص شد، تعداد کمی از مطالعات توانستهاند به مطالعه نقش و قدرت چانهزنی میان بازیگران درگیر در یک پروژه جدید خط لوله گازی بپردازند و هیچ مطالعهای در این چارچوب در زمینه خط لوله نابوکو و یا به طور کلی اتصال گازی کشورهای حاشیه دریای خزر و عراق به اروپا نشده است.
همانطور که مشخص است در خصوص خط لوله نابوکو، سوالی که هنوز برای طرفین درگیر (کشورهای اروپایی، ترکیه و تأمین کنندگان گاز این خط لوله) باقی مانده است، این میباشد که بهترین تأمین کننده گاز این خط لوله چه کشوری میتواند باشد؟ زیرا سود هر کدام از طرفین درگیر در این پروژه با توجه به اینکه ایران، عراق، آذربایجان و ترکمنستان گزینه اصلی تأمین این خط لوله باشند، متفاوت است. به صورت کلی، اروپا در پی متنوع سازی واردات گاز خود میباشد و لذا هر قراردادی که بتواند از لحاظ اقتصادی مناسب باشد و گاز مورد نیاز خود را از منبعی غیر از روسیه تأمین نماید، مناسب است160. اما برای ترکیه و کشورهای تأمین کننده، مسایل استراتژیک مطرح است، زیرا کنش و واکنش هر کدام از آنها میتواند سود خود و دیگران را تحت تأثیر قرار دهد. لذا بررسی قدرت چانهزنی چهار کشور ایران، عراق، آذربایجان و ترکمنستان به عنوان تولیدکننده و ترکیه به عنوان منتقل کننده اصلی بسیار مهم میباشد.
5-2- یافتههای تحقیق
در تحقیق حاضر، با توجه به فواصل میادین مهم کشورهای ایران، عراق، آذربایجان و ترکمنستان از ترکیه و همچنین حداکثر ظرفیت انتقال گاز از کشورهای فوق، قدرت چانهزنی هر یک از کشورهای فوق بررسی و تحلیل شده است. لازم به ذکر است که تحلیلهای فوق بر اساس محاسبات مربوط به ارزش حال گازرسانی پروژه نابوکو در حالتهای مختلف در دوره زمانی 30 ساله بدست آمده است.
در حالت وضعیت فعلی (یعنی عدم اجرای هر پروژه جدیدی)، ارزش شپلی برای چهار بازیگر فوق برابر با (7.4,2.9,4.4,0.1)=(TU,IR,AZ,TN) میباشد. عراق نیز در وضعیت حاضر هیچ گونه خط لولهای ندارد که بتواندگاز به اروپا از طریق ترکیه صادر کند. اما با توجه به حضور یا عدم حضور عراق به عنوان تأمین کننده گاز خط لوله نابوکو، 10 حالت متصور است که در جداول ذیل به آنها اشاره شده است. خلاصهای از یافتههای تحقیق فوق در ذیل ارائه میشود.
جدول 5-1- یافتههای تحقیق بدون حضور کشور عراق در خط لوله نابوکو (میلیارد دلار)
نام پروژهها
ارزش شپلی
ارزش نوکلئولوس
TU
IR
AZ
TN
TU
IR
AZ
TN
اجرای پروژه جدید ایران
16.7
12.2
4.3
0.1
25.0
16.0
0.1
-8.1
اجرای پروژه جدید آذربایجان
20.8
2.8
17.8
0.1
31.2
-4.6
25.2
-10.2
اجرای پروژه ترانس کاسپین
7.4
2.9
4.4
0.1
11.1
2.1
5.1
-3.3
اجرای هر دو پروژه جدید ایران و آذربایجان
30.2
12.3
17.8
0.1
45.4
9.5
20.4
-14.9
اجرای هر دو پروژه ترانس کاسپین و جدید آذربایجان
18.7
4.1
15.8
-2.0
27.5
1.6
21.5
-13.9
اجرای هر دو پروژه جدید ایران و آذربایجان و ترانس کاسپین
28.2
13.5
15.8
-2.0
41.7
15.7
16.7
-18.2
منبع: محاسبات تحقیق
یافتههای تحقیق با حضور کشور عراق در خط لوله نابوکو (میلیارد دلار)
نام پروژهها
ارزش شپلی
ارزش نوکلئولوس
TU
IR
IQ
AZ
TN
TU
IR
IQ
AZ
TN
اجرای پروژه جدید عراق
18.7
2.8
12
4.3
0.1-
29.5
2.1-
18
0.5
8.1-
اجرای پروژه جدید عراق و ایران
28.4
12.5
12
4.4
0.1
45.3
13.7
12
2.8-
-11.3
اجرای پروژه جدید عراق و ایران و آذربایجان
42
12.6
12
18
0.1
67.1
8.3
6.8
19
-16.9
اجرای پروژه جدید عراق و ایران و آذربایجان و ترانس کاسپین
40.2
12.7
12
16.2
-1.7
64.3
9.8
8.9
16.2
-19.7
منبع: محاسبات تحقیق
با توجه به نتایج محاسبات می توان در خصوص فرضیات و نظریههای مطرح شده در رساله فوق به بررسی پرداخت. چند نتیجه کلی که می توان با مشاهده جداول فوق به آنها رسید این است که هر پروژه جدیدی که اجرا میشود در صورتی که بتواند ظرفیت صادرات را افزایش دهد، میتواند قدرت چانهزنی کشور صادرکننده و منتقل کننده را افزایش دهد. البته در صورتی یک پروژه جدید میتواند ظرفیت صادرات را افزایش دهد که منتقل کننده اصلی آن دارای ظرفیت انتقال به اندازه مورد نیاز باشد. به طور مثال، در صورتی که خط لوله ترانس کاسپین اجرایی شود، ترکمنستان امکان صادرات گاز به اندازه 20 میلیارد مترمکعب را از خاک آذربایجان به ترکیه و سپس به اروپا دارد. اما این امکان در صورتی میتواند عملیاتی شود که اولاً آذربایجان، خط لوله جدید خود با حداکثر ظرفیت انتقال گاز 16 میلیارد مترمکعب در گاز را ایجاد کند که در کنار ظرفیت موجود یعنی 5.5 میلیارد مترمکعب گاز در سال، جمعاً ظرفیت انتقال 20 میلیارد مترمکعب گاز در سال را داشته باشد. ثانیاً خود آذربایجان اقدام به صادرات به ترکیه نکند. زیرا در این صورت ظرفیتی خالی برای ترکمنستان باقی نمیماند. بنابراین در جداول بالا مشاهده میشود که خط لوله ترانس کاسپین قدرت چانهزنی ترکمنستان را نمیتواند افزایش دهد. زیرا ترکمنستان برای انتقال گاز خود از طریق ترانس کاسپین بسیار به آذربایجان وابسته است و همین مسأله قدرت چانهزنی کشور آذربایجان را به طور توآمان افزایش میدهد. لذا با اجرای خط لوله ترانس کاسپین، برخلاف تصور عموم، قدرت چانهزنی ترکمنستان کاهش و قدرت چانهزنی آذربایجان افزایش می یابد.
نکته بعدی که می توان از ارقام فوق در جداول متوجه شد، این است که کشورهای ترانزیتر نقش بسیار مهمی در صادرات گاز از طریق خط لوله ایفا میکنند و به همین علت قدرت چانهزنی آنها بالا میباشد. ترکیه به عنوان ترانزیتری است که برای ارسال گاز از چهار کشور ذکر شده، نقشی مهم ایفا میکند و بدون همکاری ترکیه امکان اتصال چهار کشور فوق وجود ندارد. به همین علت در تمام حالات، قدرت چانهزنی کشور ترکیه از بقیه کشورها بالاتر میباشد.
نکته دیگری که از مشاهده نتایج محاسبات میتوان به آن پی برد این است که از میان سه پروژه جدید ایران، جدید آذربایجان و ترانس کاسپین، بهترین حالت برای ترکیه، اجرای پروژه جدید آذربایجان است، زیرا منافع اقتصادی رسیده به کشور ترکیه در این حالت نسبت به دو مورد دیگر بیشتر است. همچنین در کل بهترین اتفاق برای ترکیه این است که پروژههای ایران، آذربایجان و عراق اجرا شوند تا ظرفیت انتقال گاز به اروپا از طریق ترکیه 56.5 میلیارد مترمکعب در سال شود. در این حالت بیشترین منفعت اقتصادی به کشور ترکیه میرسد. حالتهای بعدی سودآورتر برای ترکیه حالتهایی است که ظرفیت بیشتری را به اروپا منتقل کند. در حقیقت هر چقدر ترکیه بتواند گاز بیشتری را به اروپا ترانزیت کند، منافع اقتصادی بیشتری را به خود اختصاص داده و اهمیت استراتژیک بیشتری را نصیب خود میکند.
برای ایران بهترین حالت اجرای پروژه جدید ایران، پروژه جدید آذربایجان و ترانس کاسپین و بدون حضور عراق میباشد. در این حالت، ایران هم میتواند قسمتی از گاز آذربایجان و هم قسمتی از گاز ترکمنستان را از طریق ترکیه به اروپا ترانزیت کند. همچنین عراق به دلیل شباهت بسیار زیاد به ایران (نزدیکی موقعیت مکانی، ظرفیت صادرات و مسیر انتقال گاز) به عنوان رقیب ایران مطرح میشود. به همین دلیل است که عدم حضور عراق برای ایران بهتر میباشد.
برای عراق بهترین حالت، موردی است که هیچ پروژه جدیدی در کشورهای دیگر اجرا نشود. در این حالت، عراق بیشترین منفعت اقتصادی را میتواند به خود تخصیص دهد. همچنین انتقال گاز بیشتر از ایران، موجب کاهش قدرت چانهزنی عراق میشود که باز هم رقابت میان ایران و عراق در زمینه گازرسانی به اروپا از طریق ترکیه را عیان میسازد. در صورتی که قرار باشد پروژههای جدیدی در کشورهای غیر عراق اجرا شود، ترانس کاسپین و پروژه جدید آذربایجان برای عراق مناسبتر از پروژه جدید ایران میباشد.
برای آذربایجان نیز بهترین حالت، اجرای همزمان پروژه جدید ایران، آذربایجان و عراق بدون اجرایی شدن ترانس کاسپین میباشد. به صورت کلی ترانس کاسپین، از قدرت چانهزنی کشور آذربایجان می کاهد، زیرا در حالت ایجاد خط لوله ترانس کاسپین، قسمتی از گاز مورد نیاز اروپا از طریق ترکمنستان تأمین میشود، بدون آنکه به ظرفیت انتقال گاز از آذربایجان تأثیری داشته باشد. کشور ترکمنستان نیز در همه حالات پایین ترین قدرت چانهزنی را دارد، زیرا نمیتواند به طور مستقیم به ترکیه و سپس به
