
ه آنها چگونه به تفاسیر ما از آیندهی ما حکمفرمایی خواهند کرد. (وین26؛ ترجمه کرمانی،1383؛نقل از حسینی1389).
همانطور که در بالا ذکر شد روابط موضوعی به طور کلی شخصیت انسان را ثمره رابطه اولیهی مادر – فرزند میداند. وینی کات27(1960) بر این باور است که توسعه و پرورش خویشتن28 کودک از طریق هماهنگ شدنهای مادر با نیازهای کودک صورت میگیرد. اگر نیازهای کودک به اندازه کافی توسط والدین برآورده شود، والدین و کارکردهای موضوعی آنها (مانند انعکاسگری ،آیینه سازی و همدلی) توسط کودک درونی خواهد شد ، زیرا تجربهی میان فردی اولیه ، نمونهی نخستین روابط میان فردی بعدی است. آنچه از تجارب تحولی –میان فردی اولیه29 باقی میماند، به شکل نوعی قالب روانی30 سازماندهی میشود. از آنجا که این” قالب روانی”، خویشتن افراد در رابطه با موضوع هایشان را در برمیگیرد، بر تجربه پدیداری31 فرد و نیز رفتارهای میان فردی او تاثیر میگذارد. به همین خاطر در این رویکرد، اختلالات شخصیت 32 بعنوان جلوهها و. تظاهرات بیرونی یک قالب روانی نادرست که خود نتیجهی نقصهای خاص تحولی33 و در رابطه با مراقبان شکل گرفته، در نظر گرفته میشود. الگوی روانی مذکور، در شکلدهی به مواضع ناسازگارانه انعطاف ناپذیر میانفردی سهمی اساسی دارد و فرد را از شکوفا شدن در حیطههای مهم زندگی، سازگاری عاطفی، سازگاری اجتماعی، سازگاری آموزشی (مانند عشق، کار، تحصیل) محروم میسازد. یکی از مفروضههای بنیادین رویکرد روابط موضوعی چنین مطرح میکند که “راه تغییر دادن قالب روانی افراد دچار تعارض، اصلاح و تعدیل این قالبها به واسطهی تجارب تصحیحی34 در کنار موضوعهای جدید است. وقتی افراد در مورد خویشتن احساس یکدستی و انسجام میکنند خودشان را با زمانها و مکانهای گوناگون، نسبتاً با ثبات تجربه میکنند. . به همین دلیل افرادی که ثبات خویشتن دارند، درهرموقعیت خودشان را به صورت شخصی ادراک میکنند که عموماً بخشنده و حمایتگر است. نه خود خواه ونه نیازمند توجه. روند پیوستگی خویشتنی که، نخستین بار از طریق همانند سازی با ادراکات والدین، در کودک شکل گرفته وهریک از این بخشها را نه بعنوان موجودیتهایی گسسته از یکدیگر، بلکه در قالب بخشهایی متصل به هم و بخشی از یک کل یکپارچه به تصور در میآورد.(کرنبرگ35 1982،1984)
با توجه به مطالب ذکر شده و با توجه به مدل زیستی – روانی-اجتماعی انجل36 (1980،1991؛نقل از نظری 1391،ترجمه حسینی1391) که شخصیت را پدیدهای چند بعدی می داند و به فرد نگرش کل گرایانه دارند.به نظر می رسد که در پدیده ناسازگاری هم، این سه بعد نقش دارند . و از آنجا که یکی از خدمات ارزنده روان کاوی با رویکرد روابط موضوعی به توصیف مراحل رشد زیستی –روانی-اجتماعی کودک با مراقبان اولیه و رسیدن به موضوعی کلی (از طریق شناسایی قالب های روانی )و سازگاری مطلوب میپردازد. لذا با توجه به مطالبی که در بالا به آن اشاره شد و با توجه به تحقیقاتی که در ایران و خارج از کشور در مورد این متغیرها صورت گرفته، اما تحقیقی که این متغیرها را در دانش آموزان بررسی کند به خصوص ارتباط روابط موضوعی با سازگاری عاطفی، اجتماعی و آموزشی را تعیین کند صورت نگرفته است و لذا تحقیق حاضر میکوشد تا به ارتباط روابط موضوعی با سازگاری عاطفی، اجتماعی و آموزشی دانش آموزان بپردازد.
اهمیت و ضرورت پژوهش:
علم، آنچنان که ما از قرن هفدهم شناختهایم محدود به مطالعه بیطرفانه و قابل تکرار واقعیت عینی بوده است پیش از مدرنیته، پزشکان و نیز برخی فلاسفه معتقد بودند که وضعیت ذهن به گونهای بنیادی با سلامت جسمانی گره خورده است. در این معنا نگاه آنان اساساً کل گرایانه 37 بوده است هر روز حقایق جدیدی آشکار میشود که تصویر ما را از ارتباط میان جنبه های روانی، جسمانی و اجتماعی سلامت روشنتر میسازد. همچنان که وارد قرن بیست و یکم میشویم، بسیاری از ما میدانیم که افزایش رویدادهای عاطفی سخت به ویژه اگر نزدیک به هم باشند با افزایش آسیب پذیری در مقابل انواع بیماریها همراه است. یکی از تحولات بسیار مهم رشته روانشناسی سلامت و الگوی زیست – روان – اجتماعی38 مرتبط با آن است. توماس کوهن، 39 فیلسوف علم (1962)، از اصطلاح«کلان الگو40 برای توضیح چار چوب کلی فرضیات بنیادی که دانشمندان بر اساس آن دادههایشان را تحلیل و تفسیر میکنند، استفاده کرد. در واقع الگوی زیست –روان-اجتماعی فضا را برای مفهوم ساختار اجتماعی تجربه و نیز ساختار روایت شخصی از تجربهاش،که مشخصههای رویکرد پسا مدرن است فراهم میکند. این نگاه با رویکرد روانکاوانهای که رابطه را در مرکزیت توجه قرار میدهد و مشخصاً توسط ملانی کلاین بیان شده، مرتبط است . یکی از اظهارات مهم وینی کات– روانکاو روابط موضوعی – این است که «چیزی به عنوان یک نوزاد وجود ندارد». در توضیح این گفته، وینی کات خاطرنشان میکند، هنگامی که ما یک نوزاد را در شرایط طبیعی میبینیم، شخصی را هم که از او مراقبت میکند می بینیم. نوزاد و مراقب او یک کل هستند ؛. حتی مفهوم فرد منزوی – شخصی که با انسانهای دیگر در ارتباط نیست، تنها در تقابل با پیش زمینه انسانی که با دیگران در ارتباط است، معنا مییابد. تفکر روانکاوانه معاصر تاکید بسیاری بر فرایند درونی شدن روابط اولیه دارد. در این فرایند بخشی از آنچه ما هستیم شکل میگیرد و راههایی که ما با افراد جدید زندگیمان ارتباط بر قرار میکنیم پدید میآیند . این الگوی کل نگر چالش آشکاری با کلان الگوی پزشکی و تقسیم انسان به” ذهن”، “ماده”دارد. این الگو فضای ارزشمندی را برای پژوهشهای تجربی و یافتههایی که تاکنون شناخت شهودی ما را از اینکه شرایط اجتماعی و حالات روانشناسی بطور تفکیک ناپذیری با سلامت جسمی در هم تنیده است، ، باکال41 ( 1999) در این باره چنین میگوید:”مداخلات پزشکی باید بر پایه به رسمیت شناختن ارتباط نزدیک سلامت با نگرشها، افکار، احساسات، و رفتارها باشد (تارپ مگی42، 2001 ،ترجمهی محمدی،1391). از این گفته می توان در مورد کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی نقص کمبود توجه. اشاره کرد..اکثراً از نظر اجتماعی دچار مشکل و مسائل بیشتر در مدرسه، با همتاها و اعضاء خانواده پیدا میکنند و پیشرفت تحصیلی آن ها کمتر از افراد غیر ADHD است.دارو به تنهایی غالباً برای برآوردن نیازهای درمانی جامع کودکان مبتلا به این اختلال کافی نیست و معمولاً وجهی از یک رژیم چند وجهی است ، درمان چند وجهی مداخله های روانی- اجتماعی شامل درمان فردی، تقابلات رفتاری، گروه های مهارت اجتماعی،آموزش والدین، مداخلههای رفتاری در مدرسه و غالباً اثر بخش هستند(سادوک، سادوک،2003؛ترجمه پورافکاری،1382). در پژوهشی که د. لی کیم پارک43 ،(2012 ) با عنوان رابطه بین روابط موضوعی و رفتار والدینی مادران کودکان ADHD انجام داده است همسو می باشد.
با توجه به همسویی روابط موضوعی با سازگاری به نظر میرسد که روابط موضوعی در سازگاری افراد نقش مهم و کلیدی دارند. لذا تحقیق حاضر کوشیده است تا به بررسی این متغیرها در دانش آموزان بپردازد، انتظار میرود نتایح این تحقیق بتواند راهنمای عملی برای شناخت روابط موضوعی و سازگاری افراد برای متخصصان این حوزه و ارگان هایی همچون سازمان اصلاح و تربیت، مدیران مدارس و خانه های سلامت و کلیه مراکزی که با خانوادهها مرتبط هستند؛ در جهت آگاه سازی والدین برای حفظ و ارتقا سلامت روان و روابط با کودکانشان فراهم نماید تا با شناحت هرچه بهتر تاثیر روابط موضوعی در سازگاری عاطفی، اجتماعی و آموزشی دانش آموزان فراهم آید.
اهداف پژوهش:
هدف اصلی :
پژوهش حاضر به دنبال تعیین رابطه بین روابط موضوعی و سازگاری عاطفی، اجتماعی و آموزشی میباشد
اهداف فرعی
1- تعیین رابطه بین خرده مقیاسهای روابط موضوعی با سازگاری عاطفی.
2- تعیین رابطه بین خرده مقیاسهای روابط موضوعی با سازگاری اجتماعی
3-تعیین رابطه بین خرده مقیاسهای روابط موضوعی با سازگاری آموزشی
فرضیهها و سوالهای پژوهش:
فرضیههای پژوهش:
1- بین روابط موضوعی با سازگاری رابطه وجود دارد.
2- بین خرده مقیاسهای روابط موضوعی با سازگاری عاطفی رابطه وجود دارد.
3- بین خرده مقیاسهای روابط موضوعی با سازگاری اجتماعی رابطه وجود دارد.
4- بین خرده مقیاسهای روابط موضوعی با سازگاری آموزشی رابطه وجود دازد.
سوال های پژوهش:
1- آیا روابط موضوعی می تواند سازگاری را پیش بینی کند؟
2- کدام یک از خرده مقیاسهای روابط موضوعی میتواند سازگاری عاطفی را پیش بینی کند؟
3- کدام یک از خرده مقیاسهای روابط موضوعی میتواند سازگاری اجتماعی را پیش بینی کند؟
4- کدام یک از خرده مقیاسهای روابط موضوعی میتواند سازگاری آموزشی را پیش بینی کند؟
معرفی متغیرهای پژوهش:
1- متغیر پیش بین :روابط موضوعی.
2 – متغیر ملاک :سازگاری (عاطفی، اجتماعی، آموزشی).
3 –متغیر مداخله گر: میزان هوش و تسهیلات موجود خانواده.
4 – متغیر تعدیل: سن، جنس، مقطع سال سوم دبیرستان.
تعاریف مفهومی وعملیاتی متغیرها:
روابط موضوعی44
– تعریف مفهومی:
روابط موضوعی معمولا ًبه معنای روابط شخصی است و «موضوع45 »اصطلاحی تخصصی است به معنای «آن چه سوژه46 با آن در ارتباط است.» مباحث مرتبط با روابط موضوعی غالباً به روابط اولیهی کودک ومادر و چگونگی شکلگیری دنیای درونی کودک و روابط آتی فرد بزرگسال تحت تاثیر این روابط اولیه، معطوفاند( سنت کلر،47 ، 1940 ترجمه طهماسب، علی آقایی1386).
– تعریف عملیاتی:
روابط موضوعی: در این پژوهش متغیر مستقل میباشد و بوسیله پرسشنامه روابط موضوعی بل ارزیابی میشود و در پژوهشهای بسیاری در حوزهای روابط بین فردی و در تشخیص و پیش بینی آسیب های روانی به کار رفته است(هنس48،2002). پرسشنامه روابط موضوعی بل چهار خرده مقیاس برای سنجش ابعاد مختلف روابط موضوعی(بیگانگی؛ دلیستگیناایمن، خود میان بینی، بیکفایتی اجتماعی)ارائه میکند، نمره بالا در هریک از خرده مقیاسها حاکی از این که فرد در آن بعد از روابط موضوعی دچار نقصانهایی است(بل،1995؛نقل از هنس2002)
بیگانگی 49
– تعریف مفهومی:
فقدان اعتماد بنیادین، احساس بیگانگی و مشکل در برقراری صمیمیت (بل، 502002)
– تعریف عملیاتی:
کسانی که در مقیاس(ALN) پرسشنامه بل نمره بالا می گیرند غالباً از فقدان اساسی نوعی احساس اعتماد در روابط خود رنج میبرند. آنها در ارتباطات خود بیثبات و سطحی بوده و مشکلات جدی در برقراری صمیمیت دارند. برای حفاظت از خود در برابر خشم و خصومتی که به دیگران فرافکنی میکنند به تنهایی پناه برده و منزوی میشوند.(بل، 1995؛ نقل از هنسن،2002 )
دلبستگی ناایمن51
– تعریف مفهومی:
حساسیت نسبت به طرد شدن، ترس از جدایی و رها شدگی و آسیب پذیری در برابر صدمه دیدن توسط دیگران(بل 2002)
– تعریف عملیاتی:
نمره بالا درمقیاس IA)) حساسیت فرد به طرد و آسیب دیدن توسط دیگران را منعکس میسازد فقدان، جدایی و رهاشدگی چه در صورت واقعی و یا خیالی برای این افراد سخت و به دلیل این که روابط آنها معمولاً با احساس گناه، حسادت و اضطراب همراه است غالباً به الگوهای ناسازگارانه و تمایلات خود آزارگرانه و دیگر آزارگرانه منجر میشود(بل،1995؛ نقل از هنسن، 2002).
خودمیان بینی52
– تعریف مفهومی:
شاخصی از همدلی پایین و تمایل به حفاظت از خود در روابط، کنترل و سود جویی از آنان است(بل، 2002).
– تعریف عملیاتی:
نمره بالا در مقیاس (EGC) سه نگرش نسبت به روابط را مشخص میسازد که عبارتند از بد گمانی و بیاعتمادی نسبت به انگیزههای دیگران، بهرهجویی فردی از روابط و دستکاری و سوءاستفاده از دیگران برای دستیابی به خواستههای شخصی خود. این افراد در روابط بین فردی، هیچ نوع همدلی ابراز نمیکنند و نسبت به احساسات و برداشت دیگران آگاهی یا نگرانی ندارند.(بل، 2003)
بیکفایتی اجتماعی 53
– تعریف مفهومی:
منعکس کننده عدم
