
تورمی، بسیار ضروری میباشد (جیمز ون هورن، 1989)15.
هدف مدیریت موجودی نقد این است که اولا برای پاسخ گویی به نیازهای فعلی وآتی، نقدینگی کافی داشته باشد و ثانیا وجوه نقد اضافی را که شرکت در حال حاضر مورد نیاز نداشته، به منظور کسب بازده، سرمایه گذاری کند. مدیر مالی باید در برنامهریزی خود، مبلغ و زمان بندی وجوه مازاد یا نیازهای نقدی شرکت را مشخص کند. تحقق مدیریت مطلوب وجه نقد نیازمند چند مرحله اساسی است :
1- با توجه به نیازهای شرکت حد مطلوب مانده وجه نقد شرکت تعیین شود شرکت همواره چه مقدار وجه نقد باید در اختیار داشته باشد که بیشتر از آن مازاد و کمتر از آن کمبود تلقی شود، البته ممکن است این رقم به صورت یک دامنه مطرح شود (به جای یک رقم خاص)
2- پیشبینی وجه نقد : دومین اقدام پیشبینی پرداختها و دریافتنیهای دوره آتی به صورت روزانه، هفتگی، ماهانه یا فصلی است. با در نظرگرفتن وجه نقدی که باید همواره در اختیار باشد و پیش بینیهای مذکور، میتوان کمبود یا مازاد نقدینگی را برآورد نمود.
3- پس از انجام پیشبینیهای موضوع بند 2 شرکت باید تلاشهایی را برای تحقق و یا بهبود آنچه پیش بینی شده انجام دهد. به عبارت دیگر وصولها و پرداختها را مدیریت نموده و فرایند شرکت بایستی اقدام به تسریع در وصولیها و کند کردن پرداختها باشد.
به عبارت دیگر ممکن است پیشبینی دریافتیها و پرداختیها بیانگر نوعی کمبود وجه نقد در دوره مورد پیشبینی باشد. لذا ضمن برنامهریزی برای تامین آن کمبود، شرکت را به اتخاذ تدابیر مناسب برای تسریع وصولها و یا کند کردن پرداختها ملزم میکند تا بخشی از این کمبودها جبران شود.
4- مرحه نهایی مدیریت وجه نقد تصمیم گیری در مورد سرمایهگذاری وجوه مازاد پیش بینی شده و یا تامین مالی کمبودهای پیش بینی شده است.
2-3-3- دلایل نگه داری وجه نقد توسط شرکتها
قبل از هر چیز لازم است بدانیم که شرکتها به چه دلیل اقدام به نگهداری وجه نقد میکنند. بر اساس نظریه کینز نگهداری وجه نقد سه دلیل عمده میتواند داشته باشد. دلیل اول : نیازهای معاملاتی یعنی پرداختیهایی که برای امور جاری و عادی شرکتها انجام میشود. دلیل دوم : نیازهای پیشبینی نشده که برای مقابله با آن شرکتها مقداری وجه نقد را به صورت ذخیره احتیاطی نگهداری میکنند. دلیل سوم : بهرهگیری از فرصتهای سرمایهگذاری (تغییر در نرخ بهره است. ). عوامل دیگری در نگهداری وجه نقد و میزان آن موثرند که ذیلاً برخی از آنها بیان میشود (طالبی، 1377، 6):
1- مقایسه هزینه نگهداری وجه نقد با هزینه ناشی از عدم نگهداری وجه نقد: به عبارت دیگر اگر شرکت وجه نقد نگهداری نکند و بخواهد در زمان مطرح شدن نیاز تامین مالی کند چه هزینه اضافی را متحمل میشود.
2 – سهولت دسترسی به وجوه نقد در زمان نیاز : اگر از لحاظ هزینه، عدم نگهداری وجه نقد به نفع شرکت باشد این سوال مطرح میشود که آیا به سادگی دسترسی به وجه را دارد یا نه.
3- میزان وجه نقد مورد نیاز : هر چه میزان وجه نقد مورد نیاز شرکت بیشتر باشد تهیه به موقع آن مشکلتر بوده لذا گرایش شرکت به نگهداری وجه نقد بیشتر میشود.
4- محل مصرف وجه نقد و امکان به تاخیر انداختن آن: هر چه محل مصرف حساستر(حیاتی) باشد و امکان تاخیر در مصرف وجه نقد مشکلتر باشد شرکت ناچار خواهد بود وجه نقد بیشتری نگه داری نماید.
به دلیل تفاوت ویژگیهای مذکور برای شرکتهای مختلف عملاً تا کنون مدل دقیقی برای اندازه گیری میزان مطلوب وجه نقد طراحی نشده است ولی از دید نظری باید میزان وجوه نقدی که بازدهی از آن عاید نمیشود را حد اقل ساخت، مشروط بر این که لطمهای به عملیات معمول شرکت وارد نسازد.
بسیاری از شرکتها نیازهای نقدی ادواری دارند و اگر بخواهند به طور دائم وجه نقد زیادی نگه داری کنند بازده آنها کاهش خواهد یافت. برای پوشش نیازهای ادواری و همچنین استفاده صحیح از موجودی نقد در دورههایی که نیازی به آنها نیست میتوان وجوه مازاد را در حسابهای سپرده یا اوراق بهادار کوتاه مدت دارای بازده سرمایهگذاری نمود. لذا مدیریت موجودی نقد مستلزم آگاهی از مبلغ وجوه در دسترس مازاد برای سرمایه گذاری، مدت زمان آن و همچینن راههایی سرمایهگذاری وجوه در دستریمیباشد. موسسه ممکن است وجوه نقد خود را به روشهای مختلف از جمله به شرح زیر سرمایه گذاری کند( مدرس و عبد اله زاده، 1387، 26).
1- سپردههای بانکی شامل حسابهای پس انداز کوتاه مدت و سپردههای تضمینی
2- سرمایه گذاری در اوراق بها دار کوتاه مدت
3- سرمایه گذاری در اوراق بها دار دولتی کوتاه مدت
4- سایر سرمایه گذاریهای کوتاه مدت
اگر دریافتیها و پرداختیهای نقدی کاملا هم زمان و قابل پیشبینی باشند، موسسه میتواند موجودی نقد کمی نگه داری کند. لذا مدیر مالی باید مبلغ وجه نقد مورد نیاز، منابع و مصارف آن را پیش بینی کند تا هزینه نگه داری موجودی نقد را حداقل سازد. بدیهی است این اطلاعات که هم برای کوتاه مدت و هم بلند مدت مورد نیاز میباشد، به مدیریت کمک میکند تا تامین مالی باز پرداخت بدهیها و وصول مطالبات را به نحو مناسبی زمان بندی کند.
شرکت میتواند برای نظارت دقیق برموجودی نقد و کاهش هزینه احتمالی آن، سیستم مدیریت موجودی نقد را مستقر سازد. برای تصمیمگیری نسبت به استقرار سیستم مدیریت موجودی نقد، مدیر مالی باید هزینههای مربوط شامل هزینههای بانکی، زمان مصرفی مدیر مالی و حقوق کارمندان اداری با منافع حاصل از استقرار سیستم مقایسه کند. این هزینهها شامل است.
2-4- بخش سوم- عملکرد مالی
یکی از پارامترهای حائز اهمیت که همواره به عنوان یک شاخص مهم در تجزیه و تحلیل شرکتها مورد استفاده قرار میگیرد، سودآوری است. سودآوری به عنوان یک معیار و راهنمای سرمایه گذاری میباشد و تصمیم گیری یکی از ابزارهای مهم پیشبینی سودهای آتی و ارزیابی روند سودآوری موسسات در آینده، معیار سنجش کارایی مدیریت، معیار ارزیابی نظارت مدیریت بر داراییها و منابع اقتصادی شرکت بوده و فرایند سودآوری در برگیرنده کوشش در مسیر نیل به هدف اولیه واحد تجاری (سوددهی یا بازدهی) در طی زمان و ایجاد حداکثر مبلغ وجه نقد برای سرمایهگذاری است(رضایی، 1389،14). سودآوری به توانایی شرکت در کسب درآمدها بیش از هزینهها اشاره دارد سودآوری نتیجه نهایی همه برنامهها و تصمیمات مالی شرکت بوده وآخرین پاسخها را در مورد نحوه اداره شرکت به تحلیل گران میدهد (اوستون و بریگام، به نقل از اصلانی، 1388 ).
2-4-1- سنجش عملکرد و معیارهای مربوط
سنجش عملکرد، جزء اصلی فرآیند کسب و کار و وظایف مدیریت است که در نظام های کنترلی مد نظر قرارمیگیرد . ارزیابی عملکرد، پیش نیازی در جهت تخصیص منابع و مقایسه مبالغ پیش بینی و واقعی است هم چنین از نتایج آن، میتوان جهت جبران خدمت نیز استفاده نمود. انجام دقیق، مؤثرو کارآمد ارزیابی و سنجش عملکرد، نیازمند شناسایی و به کارگیری معیارهای مالی و غیر مالی سنجش عملکرد است.
اندیشمندان مدیریت، معیارهای عملکرد را در ابعاد مختلف طبقهبندی نموده اندکه از جملة آنها میتوان به نظریة « فوستن»16 اشاره کرد وی ابعاد عملکرد را در پنج بعد مهم دسته بندی کرده و شاخص های مهم سنجش آنرا نیز معرفی نمود:
بعد رقابت: شاخص سنجش آن عبارت از سهم بازار، رشد فروش و… است.
عملکرد مالی: شاخص سنجش آن عبارت از سودآوری، نقدینگی، کارایی، ساختار یا بافت مالی است.
کیفیت خدمات: شاخص سنجش آن عبارت از سهولت دسترسی، امکانات، تضمینها، ارتباطات و… است.
انعطاف پذیری: شاخص سنجش آن عبارت از میزان انعطافپذیری، انعطاف پذیری در سرعت و… است.
نوآوری: شاخص سنجش آن عملکرد فرآیند نوآوری، عملکرد نوآوری فردی، توان تحقیق و توسعه و … است.
«نورتون و کاپلان»17نیز با معرفی سیستم ارزیابی متوازن به عنوان شاخص سنجش عملکرد، مجموعه معیارها را در چهار بعد به صورت جامع معرفی کرده اند که تحولی قابل ملاحظه در ادبیات سنجش عملکرد به صورت علمی و کاربست آن به صورت عملی ایجاد نموده است. این معیارهای سنجش جامع عملکرد را میتوان به شرح زیر برشمرد:
معیارهای مالی و سودآوری: شاخص سنجش آن سود عملیاتی و رشد درآمدی است.
معیارهای رضایتمندی مشتریان: شاخص سنجش آن، سهم بازار، پاسخگویی به مشتریان و انجام به موقع عملیات است.
معیارهای کارایی، کیفیت و زمان (انحراف(
معیارهای نوآوری و یادگیری، نظیر تعداد اختراعات و نسبت آموزش. در بخش عملی معیارها میتوان گفت که معیارهای مالی سنجش عملکرد به دلیل کمی بودن، عینی بودن و قابل لمس بودن نسبت به معیارهای غیرمالی ارجحیت دارد(رهنمای رود پشتی، 1386، 4)
2-4-2- ویژگیهای نظام ارزیابی عملکرد اثربخش
وجود خصوصیات زیر در ارزیابی عملکرد باعث اثربخشی و موفقیت آن میگردد:
– روشن و مشخص بودن معیارها: بدین معنی که نه تنها به صورت مبهم و کلیات بیان نشود بلکه با زبان دقیق و روشن و دور از هرگونه ابهام و به صورت قابل درک بیان شود.
– قابل اندازه گیری بودن: منظور وجود شاخصهایی در ارزیابی است که به صورت کمی قابلیت اندازه گیری داشته باشند.
– معطوف به نتیجه بودن: یعنی نظام ارزیابی به گونهای باشد که نتایج مورد قضاوت و ارزیابی قرار گیرد.
– قابل حصول بودن: بدین معنی که اهداف و انتظارات در زمان مورد نظر قابل حصول بوده یعنی اهداف و استانداردها صعب الوصول نباشند بلکه از نظر ایجاد انگیزش نسبتاً قابل حصول باشند که در این صورت بیشترین میزان انگیزش را برای شخص به همراه خواهد داشت.
– معطوف به زمان بودن: بدین معنی که انجام ارزیابی از طرف زمان معنی پیدا میکند و لازم است زمان یا دوره عملکرد در ارزیابی مدنظر قرار گیرد تا قضاوت و سنجش و ارزیابی عملکرد موثرتر انجام پذیرد.(نورمن و کاپلان، 1993 )
2-4-3- شاخصهای ارزیابی عملکرد شرکتها
یانگ و ابرین در سال 2001 شاخصهای ارزیابی عملکرد شرکتها را به پنج گروه طبقه بندی میکنند:
الف. شاخصهای سود باقی مانده
ب. شاخصهای مربوط به اجزای سود باقی مانده
ج. شاخصهای مبتنی بر بازار
د.شاخصهای سنتی
ه. شاخصهای مبتنی بر نقد
الف)شاخصهای سود باقی مانده
شاخصهای مبتنی بر سود باقی مانده شاخصهای هستند که هزینه سرمایه در آنها در نظر گرفته شده است. از جمله این شاخصها میتوان به ارزش افزوده اقتصادی اشاره نمود.
ب)شاخصهای مربوط به اجزای سود باقی مانده
این شاخصها همان اجزای سود هستند که هزینه سرمایه در آنها لحاظ نشده است.از این میان میتوان به سود قبل از بهره و مالیات ، سود قبل از بهره ، مالیات و استهلاک ، سود قبل از اقلام غیر متفرقه ، سود عملیاتی پس از مالیات و نرخ بازده داراییها اشاره کرد.
ج)شاخصهای مبتنی بر بازار
شاخصهای هستند که از بازار سرمایه بدست میآیند و از میان این شاخصهامیتوان به بازده بازار و بازده سالانه اشاره کرد.
د)شاخصهای سنتی
طرفداران نظریههای سنتی در حسابداری به مطلوبیت اطلاعات تاریخی اعتقاد دارند و بر این باورند که این اطلاعات بهتر میتواند گویای بستر واحد تجاری باشد. از این جمله این شاخصها میتوان به سود خالص، سود عملیاتی، سود هر سهم ، سود قبل از کسر مالیات به فروش و …اشاره کرد.
ه)شاخصهای مبتنی بر نقد
این شاخصها مبتنی بر مبنای نقدی هستند. از جمله این شاخصهامیتوان به بازده نقدی سرمایه گذاریها و جریان نقدی عملیاتی اشاره کرد (کاشانی پور و رساییان ،1386)
2-4-4- روشهای ارزیابی عملکرد از بعد مالی
از نظر مالی روشهای ارزیابی عملکرد به چهار دسته ذیل تقسیم میشوند. شایان ذکراست این چهار دسته از بعد میزان اطلاعات مورد نیاز هم طبقه بندی شده است.
روشهائی که در آنها از اطلاعات حسابداری برای ارزیابی عملکرد استفاده میشود و همان سیستمهای مالی همانند نسبتهای
