
میشود و چنین شرکتهایی در بازار از اقبال چندانی برخوردار نخواهند بود.MVA نشان دهنده ارزیابی جامعه سرمایهگذار از فعالیت شرکت است و متاثر از عملکرد یک سال شرکت نمیباشد بلکه متاثر از عملکرد سالهای آتی شرکت است. ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده بازارمعیارهای داخلی و خارجی اندازه گیری عملکرد و تعیین ارزش شرکت میباشند.
2-4-4-1- مفهوم ارزش افزودة اقتصادی (EVA)
حقوق صاحبان سهام یک منبع اقتصادی است و دارای هزینة فرصت میباشد این هزینة فرصت خارج از هزینة سایر عوامل تولید است، صورتهای مالی هزینة فرصت حقوق صاحبان سهام را درنظر نمیگیرند. EVA با کم کردن هزینة فرصت حقوق صاحبان سهام از سود خالص بهدست میآید، بنابراین معیاری است که هزینة فرصت همة منابع بهکار گرفته شده در شرکت را مدنظر قرار میدهد.
اگر سود خالص شرکتی برابر با هزینة فرصت سرمایه به کار گرفته شده باشد، شرکت هیچ ارزشی ایجاد نکرده است حتی اگر مبلغ سود خالص خیلی درشت باشد زیرا سهامداران با سرمایهگذاری در پروژههای دیگری با ریسک مشابه، بازدهی معادل هزینة فرصت کسب خواهند کرد. اگر سود خالص شرکتی کمتر از هزینة فرصت سرمایه بهکار گرفته شده باشد ارزش شرکت کاهش خواهد یافت و سهامداران فقیرتر خواهند شد، زیرا اگر سهامداران در پروژههای دیگری با ریسک مشابه در بازار سرمایه، سرمایهگذاری میکردند بازدة بیشتری تحصیل میکردند. فقط زمانی که سود خالص شرکت از هزینة فرصت سرمایة بهکار گرفته شده در شرکت بیشتر باشد، ارزش شرکت افزایش یافته و به تبع آن ثروت سهامداران افزایش یافته است.
یک شرکت میتواند به عنوان مجموعهای از قراردادهای متنوع درنظر گرفته شود که با ذینفعان زیادی سروکار دارد این ذنفعان شامل کارمندان، مشتریان، عرضهکنندگان، اعتباردهندگان، اجتماع وسهامداران میباشند ذینفعان به شرکت منابع اقتصادی و خدمات ارائه میدهند و درعوض انتظار دارند که پاداش (بازده) بهدست آورند، از سوی دیگر سهامداران شرکت نیز ریسکی را میپذیرند که این ریسک در ارتباط با عملکرد شرکت و قابلیت اجرای قراردادها با سایر ذینفعان میباشد، شرکت بعد از پرداخت به سایر ذینفعان میتواند مبلغ باقیمانده را بین سهامداران تقسیم کند.
سهامداران بهعنوان حاملان ریسک شرکتها درجهت افزایش کارایی عملکردشان باید در شرکتهای مختلف سرمایهگذاری کنند بنابراین از طریق تنوع بخشیدن به پرتفوی خود، بخش اعظم ریسک خود را کاهش میدهند. در یک بازار رقابتی، قیمت ریسک بوسیلة سهامدارانی که بهتر قادرند ریسک را تحمل کنند تعیین میشود .
تفکیک مالکیت سرمایه از کنترل سرمایه بوسیلة مدیران حرفهای، تضاد منافع را ایجاد میکند، مدیرانی که شرکت را هدایت میکنند الزاماً انگیزهای برای افزایش ثروت مالکان (سهامداران) ندارند. لذا تنها عاملی که دو مشکل فوق را حل میکند معیاری بهنام ارزش افزوده اقتصادی میباشد.مدیریت شرکتها براساس ارزش افزوده اقتصادی، ثروت سهامداران را حداکثر خواهد کرد، برای رسیدن به این هدف (حداکثر کردن ثروت سهامداران) سهامداران باید براساس افزایشی که در EVA ایجاد شده است به مدیران پاداش دهند.این معیار، مدیران را نه تنها نسبت به نتایج حاصله بلکه نسبت به منابعی که برای رسیدن به آن نتایج بهکار گرفته شده، پاسخگو میکند. برای مثال بدون یک سیستم مبتنی بر ارزش افزوده اقتصادی مدیران شرکت منابع بیشتری برای فروش بیشتر و تحصیل پاداش بیشتر (براساس فروش) میخواهند در حالیکه ممکن است در رابطه با فروش اضافی، سود نهایی شرکت کمتر از هزینة نهایی آن باشد.
تجزیه وتحلیل مبتنی بر ارزش افزوده اقتصادی، همیشه جوابی ارائه میدهد که با حداکثر کردن سود سهامداران همسووسازگار میباشد. برای اینکه مدیران انگیزه داشته باشند تا درجهت افزایش سود سهامداران عمل کنند پاداش آنها میبایست مبتنی بر افزایش در ارزش افزودهای باشد که آنها ایجاد کردهاند. اهداف مدیریتی مبتنی بر افزایش سود یا سهم بازار، افزایش بازده داراییها یا حقوق صاحبان سهام یا سایر معیارهای تجاری، میتواند انگیزههایی ایجاد نماید که با حداکثر کردن ثروت سهامداران ناسازگار باشد حداکثر کردن EVA همواره انگیزههایی درجهت حداکثر کردن ثروت سهامداران ایجاد میکند. کاربردهای ارزش افزوده اقتصادی را می توان به صورت زیر خلاصه کرد (رهنمای رودپشتی، 1386، 32)
کاربردهای داخلی: ابزار مدیریتی سنجش عملکرد ، معیار بهره وری جامع، ابزار تبیین رابطه مالکیت با مدیریت شرکت ، ابزارتطابق هزینه ها با درآمد
کاربردهای خارجی: ابزاری برای سرمایه گذاری، معیار پیش بینی قیمت سهام، ابزار سنجش خلق ارزش، چارچوبی برای مدیریت، تکنیک ارزشیابی وتعیین ارزش شرکت (،معیار بودجه بندی سرمایه
2-4-4-2- مزایای ارزش افزودة اقتصادی (EVA)
ارزش افزوده اقتصادی دارای مزایای زیادی است که میتوان مهمترین آنها را به شرح زیر خلاصه کرد:
1- رابطة نزدیکی با خالص ارزش فعلی دارد بهعبارتی EVA ، با تئوری تامین مالی، که بیان میدارد ارزش یک شرکت افزایش خواهد یافت اگر پروژههایی با NPV مثبت انتخاب شوند، همسو و سازگار میباشد.
2- مدیران ارشد شرکت را نسبت به معیاری که بیشتر تحت کنترل آنهاست، پاسخگو میکند(نرخ بازدة سرمایه و نرخ هزینة سرمایه بوسیلة تصمیمات آنها تحت تاثیر قرار میگیرد) نه نسبت به معیارهایی که مدیران نمیتوانند آنها را بهخوبی کنترل نمایند (ارزش بازار سهام).
3- از طریق همة تصمیماتی که مدیران شرکت اتخاذ میکنند تحت تاثیر واقع میشود(تصمیمات مربوط به سرمایهگذاری و تقسیم سود، نرخ بازدة سرمایه و تصمیمات مربوط به تامین مالی، نرخ هزینة سرمایه را تحت تاثیر قرار میدهد).
4- معیار مناسبی جهت تعیین پاداش مدیران میباشد (میتوان پاداش را بهعنوان درصدی از ارزش افزودة اقتصادی که مدیران ایجاد کردهاند درنظرگرفت).
5- بهعنوان معیار داخلی سنجش عملکرد، موفقیت شرکت در افزودن به سرمایهگذاری سهامدارانش را به بهترین نحو نشان میدهد.
6- نشان میدهد که ارزش شرکت مستقیماً به عملکرد مدیریت بستگی دارد.
7- با ارزش بازار شرکت در ارتباط است (ارزش سهام تابعی ازEVA های آتی پیشبینی شده میباشد).
8- معیاری است که نشان میدهد عملکرد واقعی شرکت نسبت به عملکرد پیشبینی شده، کاهش یا افزایش داشته است EVA مثبت به این معنی است که ارزش شرکت با درنظر گرفتن هزینه برای سرمایة بهکار گرفته شده، افزایش یافته است.
9- روش مناسبی برای تعیین اهداف، اندازهگیری عملکرد، ارزیابی استراتژیها، تخصیص بهینة سرمایه، طراحی سیستم پاداش، افزایش سرمایه و قیمتگذاری میباشد.
10- بهعنوان معیار اندازهگیری عملکرد، کمتر در معرض تحریفهای حسابداری قرار دارد به عبارتی از طریق انجام برخی تعدیلات، انحرافات ناشی از تغییر در روشها و برآوردهای حسابداری به حداقل میرسد. (استوارت،1997 )
2-4-4-3- معایب ارزش افزودة اقتصادی (EVA)
اهم معایب ارزش افزوده اقتصادی را میتوان به شرح زیر خلاصه کرد:
1- ارزش افزوده اقتصادی معمولاً براساسارزشهای تاریخی محاسبه میشود بنابراین میتواند تاحدودی گمراه کننده باشد، بهعبارتی بدون ارزیابی تصمیمات سرمایهگذاری بلندمدت، تجزیه و تحلیل EVA میتواند نتایج نادرستی ارائه دهد.
2- گاهی اوقات انجام تجزیه و تحلیل ارزش افزوده اقتصادی غیرعملی است، بهعنوان یک قاعدة کلی، تجزیه و تحلیل EVA برای شرکتهایی که تازه راه اندازی شدهاند یا برای شرکتهای سرمایه گذاری ، تجزیه و تحلیل ارزش افزوده اقتصادی مناسب نیست.
3- برای تجزیه و تحلیل ارزش افزوده اقتصادی، شناسایی همة منابعی که در یک شرکت مورد استفاده قرار گرفتهاند ضروری است، بسیاری از داراییهایی که در فعالیتهای یک شرکت بهکار گرفته میشوند داراییهای نامشهود هستند که شناسایی، تعیین ارزش و تعیین هزینة سرمایه برای آنها بسیار مشکل میباشد.
4- محاسبه ارزش افزوده اقتصادی شامل محاسبه نرخ بازده و نرخ هزینه سرمایه است که مشکل است (ملکیان، 1385، 22).
علاوه بر موارد فوق موارد ذیل نیز به عنوان معایب EVA مطرح گردیده(2009‚Shil).
1- در اندازه گیری عملکرد کوتاه مدت ناتوان میباشد. تعدادی از شرکتها معتقدند که EVAدر اندازه گیری عملکرد کوتاه مدت روش مناسب نمیباشد، زیرا تمرکز EVA بر روی سرمایه گذاری بلند مدت میباشد.
2- بازده واقعی یا EVAواقعی سرمایه گذاری بلند مدت نمیتواندبه عنوان یک هدف تلقی شود ، زیرا بازدههای آتی نمیتوانند مورد سنجش قرار گیرند بلکه بازدههای آتی میتوانند فقط بر اساس یک برآورد ذهنی صورت گیرد.
3- شاید نتوان معیار عملکرد مناسبی برای شرکتهای که امروز سرمایه گذاری زیادی انجام دادهاند و انتظار جریان نقدی مثبتی در آینده دور را دارند، باشد.
4- متحمل خطا دورهای میشود.
5- نسبتهای سنتی نابسامانی شرکت را پیش بینی میکنند. در حالیکه EVA نمیتواند ارزش نهائی را پیش بینی نماید.
2-4-4-4- ضرورت استفاده از ارزش افزوده جهت اعطای پاداش به مدیران
ساختار مؤسسات و شرکتهایی که دارای مالکیت عمومی هستند، ضرورت تفکیک بین مالک و مدیر را ایجاب میکند. در بحث تئوری نمایندگی1، مدیر به عنوان مباشر و مالک به عنوان صاحب کارتلقی گردیده طبق این تئوری هنگامی رابطه بین مدیر و مالک شرکت ایجاد میشود که قسمتی از اختیارات مالک به مدیرتفویض شود تا آنها بتوانند جهت انجام امور شرکت به نمایــندگی از جانب مالک، تصمیم گیری کنند..
با توجه به وجود تضاد منافع بین مدیران و مالکان، اگرچه صاحبکار از طریق ایجاد سیستمهای کنترلی نظیر انتخاب هیات مدیره به عنوان قائم مقام خود و یا انجام حسابرسی توسط یک شخص مستقل، از منافع خود محافظت میکند ولی تحقیقات تجربی انجام شده نشان میدهد که همسو کردن دیدگاهها و عملکرد مدیران با منافع سهامداران مقرون به صرفهتر از سیستمهای کنترلی است. طبق تئوری نمایندگی، مدیردر قبال دریافت منافع و پاداش از سهامداردر جهت کسب اهداف سهامدار که همانا افزایش ثروت است، تلاش میکند. شیوه اعطای پاداش به مدیران تعیین کننده رفتار و عملکرد آنان خواهد بود، این پاداش ممکن است پاداش مادی و یا غیرمادی و یا ترکیبی از این دو باشد. روشهای مختلف اعطای پاداش به مدیران به منظور افزایش عملکرد آنان و در نتیجه افزایش ثروت سهام داران به دو دسته سنتی و تعدیل شده طبقه بندی میشود (جهانخانی، 1380 )
روشهای سنتی: پرداخت حقوق ثابت، پرداخت حقوق ثابت به علاوه درصدی از سود خالص و یا بازده شرکت، پرداخت حقوق ثابت به علاوه درصدی از مازاد عملکرد نسبت به بودجه و شیوههای تعدیل شده به عنوان روشهائی از پرداخت پاداش به مدیران میباشد . آنچه که در شیوههای ایجاد انگیزه اهمیت دارد، این است که از طریق به وجود آوردن احساس مالکیت در مدیران و پرداخت پاداش طبق فرمول مناسب، انگیزش لازم و کافی را در مدیران به منظور تلاش بیشتر و کسب عملکرد مثبت به وجود آورد اگرچه به وجود آوردن انگیزه در مدیران ازطریق سهیم کردن آنان در مالکیت، شرط لازم است ولی شرط کافی نیست. بنابراین علاوه برسهیم کردن مدیران در مالکیت شرکت باید فرمول مناسبی را برای پرداخت پاداش ارائه داد آنچه که در این فرمول به عنوان یک اصل تلقی میشود این است که مدیران در فرآیندایجاد ارزش شرکت سهیم شوند. از جمله روشهای مورد استفاده در این فرآیند پرداخت پاداش براساس ارزش افزوده اقتصادی است. با توجه به جهت گیری ارزش افزوده اقتصادی، مدیران عملیاتی دارای سه عامل انگیزشی مهم هستند که در سایر روشهای پاداش نادیده گرفته شده و یاتحریف میشوند، ولی در روش ارزش افزوده اقتصادی مد نظر است. این سه عامل عبارتند از (جهانخانی، 1380 ) :
1- تلاش در جهت بهبود سود عملیاتی بدون نیاز به استفاده از سرمایه بیشتر.
2- در صورتی سرمایه گذاری اضافی انجام میشود که سود اضافی بتواند هزینه سرمایه اضافی را
