
از مازندران به عراق ميگريزد، مردم به خيابانها ميآيند، مجسمه شاه را از ميادين و توپخانه پايين کشيدند.
– نام شاه از سلام صبحگاهي ارتش حذف ميشود.
– درباره هويت مخالفان مصدق اظهارات متفاوتي گفته ميشود از پول دادن به اوباش تا اعتراضات خودجوش مردم عليه مصدق.
– سرلشکر زاهدي با يک عده از افسران بازنشسته از فاصله 30 تير که آن قيام مردمي انجام شد تا 28 مرداد، اينها طبق يک برنامه بسيار منظم همه نقاطي را که مصدق ممکن بود در ارتش ازش استفاده بکند اينها را تحت نظر گرفته بودند.
ارزشهاي منتسب به آيتالله کاشاني و نيروهاي مذهبي:
– گفته ميشود که آيتالله کاشاني به مصدق نامه مينويسد و از وقوع يک کودتا ديگر خبر ميدهد اما بعضي از مورخين معتقدند که چنين نامهاي وجود ندارد.
– کاشاني هرگز چنين نامهاي را ننوشته و آقاي سالمي هرگز چنين نامهاي را شب پيش از کودتا، پيش مصدق نبرده، کاشاني با کودتاچيان کاملاً همراه بود.
– کاشاني پشت پرده کمک ميکرد به مخالفين مصدق ولي نقش چندان بزرگي در موفقيت کودتا نداشت.
ارزشهاي منتسب به حزب توده و کمونيستها:
– مردم تهران يکدفعه ترسيدند، ترسيدند که نکند ما اين نهضت را نتوانيم مهار کنيم و اين نهضت ما را اصلاً غافلگير کند و يک نظام کمونيستي و نظام استالينيستي مثلاً در ايران برپا بکند.
پيشفرض:
– وقايع کودتاي 28 مرداد هنوز در هالهاي از ابهام قرار دارد.
– انحلال مجلس توسط مصدق يک قانوني و مردمي بود؛ زيرا از طريق رفراندم و رأي مردم انجامشده بود.
– آيتالله کاشاني در همکاري با کودتاچيان و سرنگوني مصدق، نقش مهم و تأثيرگذاري داشت.
– نوه آيتالله کاشاني براي تبرئه وي از اتهام همکاري با انگليسيها، 25 سال پس از کودتا و در زمان جمهوري اسلامي نامهاي از طرف پدربزرگ خود جعل کرده است.
– در جريان اتفاقات روز کودتا به مصدق ظلم و بيحرمتي فراواني صورت گرفت.
– هرچند پولهايي براي به خيابان آوردن اوباش خرج شد؛ اما خود مردم هم خطر کمونيست را جدي گرفته بودند و به صحنه آمدند.
– مصدق انسان آزاديخواهي بود که طبق اصول دموکراسي کارهايش را پيش ميبرد.
– عامل خيلي از صدمات و ناراحتيها در روز کودتا و پسازآن خود مردم و فرهنگ پايين آنها بود.
دلالتهاي ضمني متن:
تداعي:
– مذهبيها هميشه خيانتکار و دورو هستند و به همرزمان خود خيانت ميکنند؛ چه اين مبارزات، مليشدن صنعت نفت باشد، چه مبارزه عليه شاه.
– انقلاب اسلامي متأثر از کودتاي 28 و نفرت مردم از آمريکاييها بود.
– مصدق با مظلوميت و ازخودگذشتگي، از حقوق ملت ايران و مليشدن صنعت نفت دفاع کرد.
تلقين:
– اتفاقات تاريخ معاصر اعم از اينکه کودتاي 28 مرداد باشد يا انقلاب اسلامي يا 15 خرداد، داراي ابهامات و تناقضاتي است، بنابراين نميتوان به باورها و روايتهاي رايج اعتماد کرد.
– اتفاقات 25 تا 28 مرداد توهين به سلطنت و جايگاه شاه بود.
– قيام 30 تير بهوسيلهي ملي-مذهبيها صورت گرفت.
– مذهبيها و آيتالله کاشاني به نهضت مليشدن صنعت نفت خيانت کردند.
– علاوه بر اوباش، مردم عادي هم در اتفاقات روز 28 مرداد نقش داشتند.
– سطح مصدق و درک و خواستههاي سياسي وي، از سطح مردم آن روز ايران خيلي بالاتر بوده.
– متن در تلاش است تا با 2 ماهه خواندن طراحي و نقشهي کودتا، آن را يک برنامهريزي کوتاهمدت و واکنشي در به بنبست رسيدن مذاکرات نشان دهد، تا برنامهاي بلندمدت و پيشدستانه.
– در متن، بهصراحت از نقش آيتالله کاشاني در کودتا سخني بهميان نيامده است؛ هرچند خود گزارشگر با ترديد اين گزاره را بيان ميکند، اما لحن مصمم و قاطع کارشناسان گزارش، جاي هيچ شک و شبهاي را باقي نميگذارد.
– نيروهاي ارتش و زاهدي از ساختار و نظم خود ارتش براي پيشبرد برنامهي سيا و سرنگوني مصدق استفاده کرده بودند. کودتاچيان بيشتر از آنکه به نيروهاي خارجي وابسته باشند، با اتکا به نيروها و امکانات داخلي اقدام به پياده کردن نقشهي خود کردند.
– بهخاطر ظرفيت پايين مردم و گروههاي سياسي موجود، اين کودتا اجتنابناپذير بود؛ در هر صورتي اين کودتا اتفاق ميافتاد، نيروهاي خارجي و طراح، خيلي هم مقصر نيستند.
اجماع:
– بهطورکلي ميتوان گفت کنشگر متن، با تأکيد بر مقصر جلوه دادن همهي طرفهاي درگير از جمله کودتاچيان، دکتر مصدق، مردم و آيتالله کاشاني، بهدنبال تلطيف نگاه خصمانهي مردم ايران نسبت به دخالتهاي آمريکا و انگليس در امور داخلي کشور و چپاول منابع ملي آن در گذشته دارد. ضمن آنکه در اين ميان، جهتگيري منفي روايت متن نسبت به اقدامات آيتالله کاشاني -بهعنوان نماد افراد و فعاليتهاي مذهبي- کاملاً مشهود است.
گزارههاي اساسي:
– آمريکاييها به خاطر دخالتهايشان در کودتاي 28 مرداد چندين بار عذرخواهي کردهاند.
– تمامي عوامل داخلي و خارجي در به انجام رسيدن کودتا به يک اندازه سهم داشتند.
– سازمان سيا براي سرنگوني مصدق برنامه دقيق و منظمي از 2 ماه پيش داشت.
– مجسمه شاه را از ميادين بهارستان و توپخانه پايين ميکشند. در ادامه آن نام شاه از سلام صبحگاه ارتش حذف ميشود.
– آيتالله کاشاني با کودتاچيان در سرنگوني مصدق همکار داشت.
– هرچند اوباش در تجمعات خيابان حضور داشتند اما حضور مردم عادي را هم نبايد ناديده گرفت.
– مصدق از زمانه خودش، جامعه ايران و جامعه جهاني بسيار جلوتر بود.
– جامعه جهاني پذيرش ايران مستقل را نداشت.
4-1-1-4- گزارش چهارم: مصاحبه اختصاصي با طراح اصلي کودتاي ?? مرداد
تاريخ: 28/5/1392، ساعت: 22:00، زمان:6:10
مجري: در اسنادي که تازه منتشرشده است اسنادي هست از کرميت روزولت کسي که نوه تئودور روزولت رئيسجمهوري پيشين آمريکا بود و چهره اصلي کودتاي 28 مرداد او که دران زمان يک افسر بلندپايه سيآياي بود از طراحان اصلي و فرمانده اين کودتا بود. در دهه 80 ميلادي آقاي روزولت پيش از مرگش در مصاحبه با بيبيسي از پشت پرده عمليات کودتا صحبت کرد مصاحبهاي که امروز براي اولين بار پس از 3 دهه پخش ميشود.
کرميت روزولت: اگر يادتان باشد بريتانياييها را از ايران بيرون کرده بودند کارکنان شرکت نفت ايران و انگليس اکتبر 1951 از ايران اخراج شدند و سفارت بريتانيا هم سپتامبر 1952 بود. تقريباً 2 ماه بعد از تعطيلي سفارت بريتانيا بود که سرويس اطلاعاتي بريتانيا اولين بار با من تماس گرفت. انتخابات آمريکا تازه برگزارشده بود. انگيزههاي اصلي اين عمليات يکي نفت و ديگري ترس از سلطه شوروي بر ايران بود اولي براي بريتانيا مهم بود و دومي براي آمريکا.
بهمحض اينکه تحقيقاتم تمام شد و به اين نتيجه رسيدم که در صورت بروز شکافي مشخص بين شاه و مصدق مردم و ارتش ايران از شاه حمايت خواهند کرد انجام عمليات هم قطعي شد.
شاه فوقالعاده نسبت به نيت آمريکا و بريتانيا در اين کار بدبين بودند در مرحله اول توافق شده بود که شاهزاده اشرف خواهر دوقلوي شاه به تهران برود و با او صحبت کند سرويس اطلاعاتي بريتانيا با اشرف در سوئيس تماس برقرار کرد و اشرف موافقت کرد که به تهران برود رفت که شاه را در کاخش ببيند شاه نگران بود که در کاخ شنود گذاشته باشند به باغ رفتند شاه حتي از درختهاي باغ هم مطمئن نبود گفتگوي بسيار ناموفقي بود در اين زمان مصدق به خون اشرف تشنه بود بنابراين اشرف به سوئيس برگشت. دفعه بعد تلاش کرديم از طريق ژنرال شوارتسکوف با شاه ارتباط برقرار کنيم اواخر جنگ جهاني دوم رئيس طرح آموزش پليس در ايران بود شاه اين بار هم نگران لو رفتن گفتگوهايش بود و فکر ميکنم قانع نشد که ژنرال شوارتسکوف اختيارات لازم را براي مذاکره با او دارد وقتي من او را ديدم شانس آوردم که من را شناخت ميدانست که روزولت نيامده است تا به او دروغ بگويد.
قرار بود آيزنهاور در ميان يک سخنراني در سانفرانسيسکو پيامي به شاه ايران بدهد و از آنطرف چرچيل قرار شد تغييري در برنامه نيمهشب بيبيسي بدهد وقتيکه برنامه را به شاه گفتم او گفت که لازم نيست من قانع شدم ولي من گفتم ببين بهتر است بگذاري کاري که ميخواهند را بکنند بنابراين آيزنهاور در سخنرانياش اين کلمات را گفت و چرچيل هم ترتيب دستکاري در سيگنال نيمهشب بيبيسي را داد.
برنامه خيلي ساده بود شاه يک گارد محافظ داشت که به او وفادار بودند و تحقيقات ما هم نشان ميداد که ارتش هم به شاه وفادار است. قرار بود که شاه رئيس گارد سلطنتي را به خانه دکتر مصدق در وسط شهر بفرستد تا او را بازداشت کند. ولي درست شب عمليات يکي از افسرها يا در صحبت با افسر ديگري بياحتياطي ميکند يا ظاهراً نظرش عوض ميشود بههرحال تيمسار رياحي که مصدق به رياست ستاد مشترک ارتش منصوبش کرده بود و مهره شاه نبود در جريان قرار ميگيرد و بهسرعت خودش را به خانه مصدق ميرساند بنابراين وقتي ژنرال نصيري با چند تانک به خانه مصدق ميرسد ميبيند که نيروهاي ارتش منتظر او هستند. آنها اصلاً نميدانستند که ماجرا از چه قرار است به او اجازه ميدهند که فرمان شاهنشاهي را به دکتر مصدق ابلاغ کند و بعد هم دستگيرش ميکنند و براي مصاحبه ميبرندش پيش تيمسار رياحي و رياحي ميگويد که فرمانهاي شاه براي عزل مصدق و جايگزيني سپهبد زاهدي بهجاي او هر دو فاقد اعتبار هستند ژنرال دو روز و نيم در زندان ماند تا اينکه ما پيروز شديم.
آن روزها من تهران بودم. شب آخر نزديک سفارت اقامت کردم همينکه مصدق اعلام کرد که ژنرال زاهدي را دستگير خواهد کرد ما توانستيم او را فراري بدهيم. رفتيم او را از آپارتمانش برديم در زيرزمين خانه يکي از بچهها او آنجا ماند تا اينکه وقتش رسيد و بيرون آمد و فرماندهي نيروهاي ارتش را بهطرف خانه مصدق بر عهده گرفت.
کلاً پول بسيار ناچيزي خرج شد ما معادل يکميليون دلار پول به ريال داشتيم ولي فقط معادل 70 هزار دلارش را خرج کرديم که به مهرههاي کليدي داده شد فکر ميکنم که بيشترش را در زورخانهها خرج کردند به پهلوانهاي زورخانه دادند آنها در راهپيماييها جلودار بودند.
مأموران کارکشتهاي داشتيم که خيلي خوب ميدانستند بايد چهکار کنند اينکه چطور بازار را برانگيزند و عليه مصدق راهپيمايي خياباني راه بيندازند و ارتش را به حمايت از راهپيمايي و مخالفت با مصدق ترغيب کنند و در اين کار خيلي هم موفق بودند.
سر راه برگشت در لندن توقف کردم تا به سرويس اطلاعاتي بريتانيا گزارش بدهم که آنها گفتند چرچيل خيلي منتظر است شما را ببيند او در بستر بيماري بود من را به محل اقامت او بردند بيشتر از دو ساعت در اتاقش بودم خيلي مشتاق بود بشنود چه اتفاقي افتاده است ملاقات ما بيش از دو ساعت طول کشيد.
استخراج اطلاعات گزارش چهارم:
واژگان:
مثبت: افسر بلندپايه، وفادار، گارد محافظ، حمايت، راهپيماييها، مأموران کارکشته؛
منفي: طراح اصلي و فرمانده کودتا، پشت پرده عمليات کودتا، اخراج، تعطيلي سفارت، سلطه، شکاف، فوقالعاده بدبين، شنود، تشنه به خون، نگران لو رفتن گفتگوهايش، فاقد اعتبار، فراري، مهرههاي کليدي؛
افراد و نهادها:
مصدق: رياست ستاد مشترک ارتش، تيمسار رياحي، خانه مصدق؛
آمريکا: کرميت روزولت، افسر بلندپايه سيآياي، ژنرال شوارتسکوف، آيزنهاور، سفارت؛
انگليس: کارکنان شرکت نفت ايران و انگليس، سفارت بريتانيا، سرويس اطلاعاتي بريتانيا، بيبيسي، چرچيل؛
شاه: شاهزاده اشرف خواهر دوقلوي شاه، رئيس گارد سلطنتي، ژنرال نصيري، سپهبد زاهدي، تهران، ژنرال زاهدي، زورخانهها، پهلوانهاي زورخانه، بازار؛
حزب توده: شوروي؛
استناد:
اسنادي که تازه منتشرشده، پخش مصاحبه روزولت پيش از مرگش با بيبيسي؛
قطببندي:
ارزشهاي منتسب به دکتر مصدق و جبهه ملي:
– مصدق به خون اشرف تشنه بود.
ارزشهاي منتسب به آمريکا:
– قرار بود آيزنهاور در ميان يک سخنراني در سانفرانسيسکو پيامي به شاه ايران بدهد
– همينکه مصدق اعلام کرد که ژنرال زاهدي را دستگير خواهد کرد ما توانستيم او را فراري بدهيم.
– کلاً پول بسيار ناچيزي خرج شد که به مهرههاي کليدي داده شد، بيشترش را در
