
نخستوزيري، وي داراي سوابق زيادي در موقعيتهاي مختلف اعم از نمايندگي مجلس، شغل دولتي و پستهاي اجرايي داشت.
– (دکتر مصدق) چهرهاي دانشگاهي بود.
– مصدق با جمعي از همفکرانش در سال 1328 جبهه ملي ايران را پايهگذاري کرد.
– او (دکتر مصدق) با کمک چند نماينده طرح ملي شدن صنعت نفت را در مجلس شانزدهم به تصويب رساند.
– با اين اقدام (ملي کردن صنعت نفت)، چهره مصدق جهاني شد.
– او نماد استقلالخواهي و مبارزه با دخالت خارجيها شد.
– مصدق که بارها پيشنهاد نخستوزيري را رد کرده بود اما اين بار پذيرفت.
– اين دورهاي بود که مصدق يک نوع وفاق عمومي داشته.
– مصدق در ابتداي امر 30 تير، داراي قدرت بسيار شگرفي ميشود.
– يکسري از کساني که مدافع مصدق بودند، مانند حسين مکي و مظفر بقايي؛ رييس حزب زحمتکشان، اينها دچار شکاف ميشوند و از مصدق دوري ميکنند.
– اين اختلافها به انحلال مجلس هفدهم از طرف مصدق منجر شد.
– نيروهاي وفادار به نخستوزير، گارد سلطنتي را محاصره و خلع سلاح کردند و فرماندهشان بازداشت شد.
– طرفداران مصدق به خيابانها ريختند.
– رسم و رسوم حکومتداري مصدق مخالفان و موافقاني داشته و دارد.
– من نميخواهم که ما از مصدق بت درست کنيم، البته اون هم اشتباهاتي کرده بود.
– (دکتر مصدق) در 84 سالگي تسليم بيماري شد.
– مصدق در سازمان ملل و ديوان لاهه از اقدام دولت در ملي کردن نفت دفاع کرده است.
– مصدق از جامعه خودش خيلي خيلي جلوتر بود.
– اعتراضات خودجوش مردم عليه مصدق
– مصدق به خون اشرف تشنه بود.
– مصدق ميگفت شما بايد سلطنت کنيد نه حکومت و مشروطي سلطنتي
– تشکيلات سکولارها و طبقه متوسط متلاشي شد
– مصدق همچين اجازهاي نداشت و نميخواست بکند اصلاً همچين هدفي نداشت
– مصدق معمولاً جوابشان را نميداد. ميگذاشت حرفشان را بزنند.
– رهبر جنبش ملي نفت مغلوب شد و خانهاش زير آتش نظاميان و کودتاگران به ويرانهاي تبديل شد.
– مهدي بازرگان به آبادان رفت تا چرخهاي بزرگترين پالايشگاه جهان را دوباره به حرکت درآورد.
– اوضاع ايران نگرانکننده بود.
– محمد مصدق در جلسات شوراي امنيت با تشبيه رابطه ايران و بريتانيا به رابطه گرگوميش درباره حق مالکيت کشورش بر منابع عظيم نفتي خود سخنراني کرد.
– حضور مصدق در آمريکا به بسياري از مردم اين کشور و ديگر کشورهاي صنعتي براي نخستين بار فرصت داد تا سخنان رهبر يک کشور فقير را بشنوند.
– اختلاف او با شاه بر سر انتصاب وزير جنگ، استعفاي نخستوزير را به همراه داشت.
– نتيجه آن قيام 30 تير و بازگشت مصدق به قدرت بود.
– مصدق پس از مذاکراتي طولاني بدون نتيجه به ايران بازگشت.
– موقعيت محمد مصدق بهظاهر تثبيتشده بود.
– تسلط مصدق بر اوضاع دارد کم ميشود.
عمده پيشفرضهايي که متن گزارشهاي “ويژه شصتمين سالگرد کودتاي ?? مرداد” داشته است معطوف به موضوعاتي مانند مقولههاي ذيل است:
– دکتر مصدق فرد اصلي و رهبر نهضت ملي شدن صنعت نفت است.
– از خانواده اشرافي و شاهزاده بودن يک ضد ارزش است، بالعکس مردمي بودن يک اصل براي سياستمداران ايراني است.
– دکتر مصدق بههيچوجه با رضاشاه همکاري نکرد.
– دکتر مصدق در عرصههاي مختلف اجرايي، قانونگذاري و علمي داراي سوابق درخشاني است.
– دکتر مصدق تا آخرين لحظه زندگي خود به مبارزه ادامه داد.
– دکتر مصدق از طرفداري کامل مردمي برخوردار بود.
– دکتر مصدق عليرغم ويژگيهاي مثبتش، ابهت و ديسيپلين يک نخستوزير موجه و قابلقبول را نداشت.
– دکتر مصدق انسان آزاديخواهي بود که طبق اصول دموکراسي کارهايش را پيش ميبرد.
– دکتر مصدق با خاندان سلطنتي مشکل داشت.
– دکتر مصدق اصلاحطلبي، بدون خشونت بود.
– دکتر مصدق از روي بزرگواري و بزرگمنشي درصدد پاسخ به اتهامات حزب توده نبود.
– دکتر مصدق با نظرات و عملکرد حزب توده موافق نبود.
– دکتر مصدق، رهبر بلامنازع و منحصربهفرد جنبش ملي کردن نفت بود.
– دکتر مصدق در راه مبارزه از خانه و موقعيت و مقام خود گذشت.
– سخنراني دکتر مصدق در شوراي امنيت در زمان خود يک عمل قهرمانانه بود.
– عليرغم موفقيت سخنراني دکتر مصدق در جلسه شوراي امنيت اکثريت جامعه جهاني (ابرقدرتهاي جهان) هنوز ظرفيت پذيرش حق ايران را نداشت. (دکتر مصدق نبايد برخلاف جريان غالب جهاني عمل ميکرد. اين حرکت از اول منتهي به شکست بود.)
دلالتهاي ضمني متن گزارشهاي “ويژه شصتمين سالگرد کودتاي ?? مرداد” در خصوص دکتر مصدق و دولت و طرفدارانش در قالب تداعي بهقرار زير است. آن چيزي که متن بهوسيله آنها درصدد ذهنيتسازي براي مخاطب خود است عبارتند از:
– اشاره گزارش به مشکلات پيش روي دکتر مصدق يادآور تلاشهايي است که مصدق براي ملي شدن صنعت نفت متحمل شد.
– تلاشهاي دکتر مصدق براي ملي شدن صنعت نفت باعث غرور ايرانيان شد.
– دکتر مصدق با مظلوميت و از خودگذشتگي از حقوق ملت ايران و ملي شدن صنعت نفت دفاع کرد.
– حضور مهدي بازرگان در هيئتمديره شرکت نفت تداعيکننده وي بهعنوان اولين نخستوزير بعد انقلاب است.
گزارههايي که در متن به دنبال تلقين در مخاطب در مورد دکتر مصدق و جبهه ملي است، عبارتند از:
– دکتر مصدق از زمان رضاشاه سابقه مبارزه و فعاليت عليه استبداد را داشت و به خاطر اين کار زندان، تبعيد و مشکلات زيادي را متحمل شد و دست از مبارزه برنداشت.
– دکتر مصدق نماد مليگرايي و استقلالخواهي و مبارزه با دخالت بيگانگان در تاريخ معاصر است.
– مصدق به خاطر مردم و حمايت از آنها از جايگاه و طبقه اجتماعي خود گذشت.
– مصدق به آرمانهاي مشروطه وفادار بود و در آن راستا مبارزه و فعاليت کرد.
– سکوت مصدق در زمان رضاشاه به خاطر تبعيد و مشکلات بود که رضاشاه مسببش بود، والا مصدق در پي تأييد حکومت رضاشاه يا وضع کشور نبود.
– مصدق با يک پشتوانه اجرايي و علمي قوي و سابقه فعاليت در زمينه مبارزات ملي شدن صنعت نفت، پست نخستوزيري را قبول کرد.
– اين ساير گروهها و افرادي مانند آيتالله کاشاني و مکي و بقايي بودند که به ملي شدن صنعت نفت پشت کردند و مصدق را تنها گذاشتند و مصدق در اين راه تا آخرين لحظه ثابتقدم بود.
– گروههاي مخالف مصدق (گروههاي مذهبي و حزب ايران و …) بودند که با سنگاندازيها و ايجاد موانع متعدد جلوي پاي مصدق و همکاري با آمريکاييها، وي را مجبور به انحلال مجلس کردند.
– انتخاب مصدق بهعنوان مرد سال 1951 مجله تايم باعث افتخار ايران و ايرانيان است.
– سياست تمارض مصدق نتوانست به وي کمکي کند.
– سطح مصدق درک و خواستههاي سياسي وي، خيلي بالاتر از سطح مردم آن روز ايران بود.
– مشکلات به وجود آمده در ايران آن زمان به خاطر نوع مديريت نخستوزيري مصدق بود.
گزارشهاي “ويژه شصتمين سالگرد کودتاي ?? مرداد” به دنبال ايجاد توافق و اجماع در مخاطب خود درباره دکتر مصدق و جبهه ملي با استفاده از گزارههاي زير است:
– کنشگر متن درصدد است تا با بيان گزارههايي از جمله اينکه “يکي از شناختهشدهترين چهرههاي تاريخ معاصر ايران”، “او نماد مليگرايي و استقلالخواهي است” از دکتر مصدق اسطورهاي نزد مخاطب خود بسازد که هماورد ديگري در تاريخ ??? ساله ايران براي او متصور نباشد. نويسنده براي مستحکم کردن ادعاي خود به ريشههاي خانوادگي اشرافي قاجاري وي و گسستن دکتر مصدق از آنها اشاره ميکند تا بهنوعي بر بياعتنايي او به مقام و مردمي بودنش مهر تأييدي بزند. در ادامه نيز فقط سوابق اداري و اجرايي و علمي وي از زبان يکي از کارشناسان گزارش بهاختصار برشمرده ميشود تا نشان دهد صفات بالا بهگزاف به وي نسبت داده نشده است و در انتها براي اجتناب از اتهام يکسونگري و طرفداري جانبدارانه از زبان کارشناس گزارش گفته ميشود که “ما نميخواهيم از مصدق بت درست کنيم”.
– خبرنگار بيبيسي تلاش دارد تا با ستايش از خدمات دکتر مصدق، حتي با توسل به فريبکاري با استناد سياستهاي استعماري کشور متبوع خود مخاطب را با خود همراه کرده و با ترسيم چهرهي يک قهرمان ملي از دکتر مصدق، تأکيد وي در دفاع از منافع ملي را عامل بدگويي رسانههاي غرب از او عنوان ميکند. همچنين در بخشي ديگر از گزارش عوض شدن نگاه و موضع مطبوعات غرب و آمريکا نسبت به مصدق را ناشي از نفوذ سازمان سيا در رسانهها آن دوره آمريکا نشان دهد و گناهي را متوجه وي نميداند. اما درعينحال از زبان کارشناس آمريکايي، با عجيبوغريب خواندن وي؛ نگاه “ما و ديگري” و بهخصوص ديگري ناآشنا و احتمالاً خطرناک را شکل دهد. اين نگاه در ساير بخشهايي که به بررسي شخصيت دکتر مصدق ميپردازد؛ نيز تسري يافته است.
گزارههاي اساسي متن گزارشها درباره دکتر مصدق و جبهه ملي، بهقرار زير است:
– مصدق نماد مليگرايي و استقلالخواهي است.
– مصدق از خانواده و طبقه و جايگاه اشرافي خود جدا شد و به ملت پيوست.
– مصدق از دوران جواني (قبل از ?? سالگي) وارد سياست شده بود.
– با به حکومت رسيدن رضاشاه مخالفت کرد به خاطر اين مخالفت ?? سال در تبعيد و گرفتاريها و مشکلات بود.
– مصدق با جمعي از همفکرانش در سال ???? جبهه ملي ايران را پايهگذاري کرد.
– با ملي کردن صنعت نفت چهره مصدق جهاني شد.
– او نماد استقلالخواهي . مبارزه با دخالت خارجيها شد.
– بعد از ?? تير به دليل اختلافاتي که به وجود آمد، اطرافيان مصدق از جدا شدند (او را تنها گذاشتند).
– او نماد استقلالخواهي و مبارزه با دخالت خارجيها شد.
– (دکتر مصدق) در 84 سالگي تسليم بيماري شد.
– مصدق فرد متعادلي از نظر رواني نبود.
– مصدق در عرصه سياست ايران فرد بزرگ، قوي و خوبي بود.
– مصدق از زمانه خودش، جامعه ايران و جامعه جهاني بسيار جلوتر بود.
– مصدق عزم راسخ براي رسيدن به يک توافق قابلقبول و جامع را نداشت.
2-2-1-4- تحليل اطلاعات متنها و فرا متن- آمريکا
عمده افراد و نهادهاي مربوط به آمريکا در متنها دولتهاي خارجي، هري ترومن، مجله تايم، جرج واشنگتن، مطبوعات آمريکا، نيويورکتايمز، توماس جفرسون، ساتردي ايونينگ پست والاستريت ژورنال، واشنگتنپست، سيآياي مقامهاي آمريکايي، سازمانهاي جاسوسي آمريکا، انگليس، سازمان سيا، کرميت روزولت، افسر بلندپايه سيآياي، ژنرال شوارتسکوف، آيزنهاور، سفارت، سازمان اطلاعاتي آمريکا و بريتانيا، شبکه محلي آمريکا، کرميت روزولت، مأمور ارشد سيا؛ سفارت آمريکا، هري ترومن رئيسجمهوري دموکرات آمريکا، جنگ سرد، جنگ کره، آوريل هريمن، واشنگتن، آيزنهاور نامزد جمهوريخواهان، برادران دالس، جان فاستر دالس و برادرش آلن، وزارت خارجه، مديريت سيآياي، سفارت آمريکا بوده است.
گزارشهاي “ويژه شصتمين سالگرد کودتاي ?? مرداد” دولت آمريکا و مقاماتش با گزارههاي زير توصيف کردهاند:
– در اينکه دولتهاي خارجي نبايد دخالت ميکردند؛ شکي نيست.
– هري ترومن رئيسجمهوري وقت آمريکا علاقهاي به سياستهاي استعماري بريتانيا نداشت.
– رسانههاي آمريکايي آقاي مصدق را يک آزاديخواه معرفي ميکردند.
– به ايران از منظر تحولات جنگ سرد نگاه ميکرد.
– گاه بر ارزشهاي آمريکايي، استقلالطلبي و استعمارستيزي استوار ميشد.
– دوران تيرهاي براي رسانههاي آمريکايي و غرب بود
– پوشش خبري آنها از مصدق و کودتا دقيقاً بر اساس تبليغات سيآياي بود
– والاستريت ژورنال برکناري مصدق بهوسيله فضلالله زاهدي را عطيهاي براي غرب عنوان کرد.
– نيويورکتايمز و واشنگتنپست نيز اين رخداد را عامل آسودگي خيال غرب ناميدند.
– اطلاعاتي که سازمان سيآياي براي پررنگ کردن نقش خود در افکار عمومي ايالاتمتحده در اختيار اين نشريه قرار داده بود.
– مقامهاي آمريکايي از دخالتشان در سرنگوني دولت محمد مصدق عذرخواهي کردند.
– شاه فوقالعاده نسبت به نيت امريکا و بريتانيا در اين کار بدبين بود.
– قرار بود آيزنهاور در ميان يک سخنراني در سانفرانسيسکو پيامي به شاه ايران بدهد
– انقلاب ايران، انقلاب عليه آمريکا هم بود.
– آمريکا در مياني جنگ سرد در سرنگوني دولت وقت
