
همان هنر خوب گوش دادن است.
1-5-3-بازدید منزل
بازدید منزل در مددکاری فردی یعنی مراجعه مددکار اجتماعی به محل سکونت دائمی مددجو یا اطلاع قبلی و برای مشاهده کیفیت زندگی مددجو و مطالعه روابط حاکم بین اجزای مختلف نظام خانواده مددجو است روابطی همچون رابطه مددجو با همسر، پدر و مادر، فرزندان، و نیز رابطه اعضای خانواده با همدیگر با حوادث و شرایط احتمالی که ساخت خانواده را دچار دگرگونی یا گسیختگی کرده است. بازدید منزل در مددکاری فردی وسیله ای است برای کسب شناخت نسبت به مشکلاتی که در ساختار و کارکردهای خانواده وجود دارد. مشکلات مربوط به روابط بین اعضای خانواده و دیگر اجزای آن و در نهایت کسب شناخت نسبت به زمینه های مشکلات خانوادگی مددجو و همچنین تاثیر مشکلات عام و خاص او بر کل نظام خانواده. از سوی دیگر، امکانات موجود در خانواده، به عنوان منابع کمکی در حل مشکلات مددجو، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. اگر خانواده ای دارای ساختار سالمی باشد، می تواند کارایی مناسبی را برای پیشگیری از مشکلات اعضای خانواده و حل مشکلات پیش آمده برای مددجو ارائه کند (لیوید8، 1995).
1-5-4- رابطه حرفه ای9
رابطه حرفه ای ارتباطی منطقی است که بر اساس اصول حرفه ای مددکاری اجتماعی و با هدف کمک رسانی برقرار می شود. این رابطه از ابتدای مراجعه مددجو به مددکار اجتماعی آغاز می شود تا آخرین مراحل خدمت رسانی مددکاری، یعنی تا پایان مرحله پیگیری، این رابطه بین مددکار و مددجو برقرار است و بعد از آن پایان می یابد. رابطه حرفه ای، یعنی اعتماد متقابل بین مددکار و مددجو، در رابطه حرفه ای پذیرش دو سویه بین مددکار و مددجو برقرار است. احترام متقابل، رعایت حدود حرفه ای از هر دو طرف و درک متقابل از ظرفیتهای یکدیگر، از ویژگیهای رابطه حرفهای است. رابطه حرفه ای بر اساس قوانین و مقررات جاری و هنجارهای جامعه محل زندگی مددجو و موسسه محل خدمت مددکار اجتماعی برقرار می شود و ادامه مییابد. افزون بر این، آنچه در «قرارداد حرفهای» بین مددکار و مددجو مطرح میشود، مانند مقررات خاص موسسه محل کار مددکار، حدود رازداری مددکار و مشابه آن نیز جزو رابطه حرفهای است و هر دو طرف «قرارداد حرفهای» موظف به رعایت آن هستند. رابطه حرفهای موجب میشود تا بین مددکار و مددجو فضای اعتماد به یکدیگر فراهم شود و در این فضا، مددجو با استفاده از منابع کمکی اعتماد به نفس بیشتری را به دست میآورد. اولین منبع کمکی که در رابطه حرفهای شناخته میشود، خود مددجو است. نیروهای او، امکانات او، استعدادها، ظرفیتها و تجربیات او است و پس از آن منابع موجود در خانواده مددجو، بستگان، فامیل و دوستان مددجو هستند.
1-6- روشهای اصلی و فرعی در مددکاری اجتماعی
روشهای کار در حرفه مددکاری اجتماعی به دو دسته روشهای اصلی و روشهای فرعی تقسیم شدهاند:
روشهای اصلی (یا مستقیم) در مددکاری اجتماعی عبارتند از
الف: مددکاری اجتماعی فردی
در این روش فرد و خانواده وی بعنوان مراجع محسوب میشوند. مددکاری اجتماعی فردی هنری است که دانش و معلومات مربوط به علم و روابط انسانی و مهارت در ایجاد رابطه را به کار می برد تا استعدادهای نهفته و مکنون افراد را برانگیزاند و منابع اجتماعی متناسب و مرتبط را به حرکت در آورد تا سازگاری بهتری بین مراجع و محیط وی ایجاد گردد.( موسوی چلک ،1383)
ب : مددکاری اجتماعی گروهی (یا کار با گروه)
مددکاری اجتماعی گروهی یکی از روشهای مددکاری است و هدف آن توانا کردن فرد و پیشرفت دادن نحوه انجام وظیفه و کارکرد اجتماعی فرد است بوسیله تجربه های آگاهانه و عمدی گروهی. (مورفی10 ،1959، ص 39-40 به نقل از موسوی چلک 1383 ) لازم به ذکر است که در مددکاری اجتماعی گروهی ، مراجع یا مددجو عبارتست از یک گروه از افراد انسانی که دارای مشکل مشترک باشند.
ج-مددکاری اجتماعی جامعهای
در این روش مراجع، فرد یا گروه مشخص نیست بلکه مردم یک منطقه یا محله مراجع محسوب میشوند. مددکاری اجتماعی جامعه ای یکی از روشهای مددکاری است که در آن برای برطرف کردن مشکل یا نیاز مشترک بیشتر مردم یک منطقه یا محله، که بیش از اعضای یک گروه هستند، با استفاده از توان مردم و امکانات موجود در جامعه، خدمات مددکاری را با بهرهگیری از فنون برنامهریزی اجتماعی منطقهای و محلی به مردم عرضه میکنند. (موسوی چلک، 1383: 58)
2-روشهای فرعی (یا غیر مستقیم) در مددکاری اجتماعی عبارتند از
الف – مدیریت موسسات رفاهی
در این روش مددکاران اجتماعی با بهره گیری از دانش و مهارت حرفه ای به اداره امور موسسات رفاه اجتماعی یا خدمات اجتماعی و سازمان بخشی آنها و یا تحت نظم و قاعده و تشکیلات درآوردن فعالیتها و برنامه های خود می پردازند و با استفاده از یافته های سازمان و مدیریت و علوم اداری شیوه های مناسب برای ارائه خدمات حرفه ای خود اتخاذ میکند .
ب – تحقیقات اجتماعی
در این روش مددکاران اجتماعی با انجام پژوهشهای مختلف به بهبود وضع مراجعان کمک میکنند. (خاکساری ، 1372: 97-98).
1-6-1- مهمترین اهداف در مددکاری فردی
1-کمک مددکار به مددجو برای پی بردن به تواناییها و استعدادهای خود که در واقع یکی از اهداف درخشان در مددکاری میباشد.
2- کمک مددکار به مددجو برای شناخت نسبت به نقاط ضعف و محدودیتهای خود. همانطورکه مددکار به مددجو یاری میرساند که نقاط قوت خود را بشناسد در مقابل کمک میکند که از نقاط ضعف خود هم آگاهی پیدا کند و از خود یک تصویر واقعبینانهای داشته باشد.
3- کمک مددکار به مددجو جهت تشخیص و شناسایی دقیق مشکلات تاثیرگذار در زندگی وی. به عبارت دیگر شناخت آن دسته از مشکلاتی که منجر شده عملکرد عادی و طبیعی وی تحت تاثیر قرار گیرد.
4- شناسایی منابع و سازمانها و نظامهای خدمات رسانی مرتبط با مشکلات و نیازهای مددجو و ایجاد هماهنگی جهت استفاده مددجو از منابع معرفی شده. پس از شناخت مشکل و اینکه نحوه استفاده از امکانات میبایستی زمینه و تمهیداتی بیندیشند تا مددجو نسبت به نحوه ارایه خدمات سازمانهای حمایتی و امدادی اطراف خود آگاهی یابد.
5- کمک مددکار به مددجو در جهت اولویت بخشی و طبقهبندی راه حلها، پس از تعیین دقیق مشکلات و تعریف آنها نوبت به ارایه و انتخاب راه حلها میباشد. این مرحله که یکی از مهمترین اهداف مددکاری نیز به شمار میآید مددکار به مددجو یاد میدهد که طبقه بندیهای متعددی میتواند برای رفع مشکل یا نحوه انطباق با آن را مطرح کند.
6- آشنا کردن مددجو با مشکلات و محدودیت سازمانهای حمایتی در جریان ارایه خدمات. یکی از اهداف مددکاری این است که تصویری واقع بینانه از قوانین و مقررات سازمانهای حمایتی و نحوه ارایه خدمات آنها به مددجو نشان دهد تا وی بتواند انتظارات مناسبی از آنها داشته باشد.
7- پیشگیری از بوجود آمدن مشکلات مشابه در زمانهای بعدی،یکی از نقاط برجسته و اهداف عمده مددکاری کمک به مددجو جهت پیشگیری از وقوع مشکلات مشابه درآینده است.
8- میانجیگری میان مددجو و محیط و اشخاص پیرامون وی. مددکار در این مورد سعی میکند که در جیران مشکلگشایی اگر موانع مختلفی سر راه مددجو وجود داشته باشد آنها را تا حد امکان رفع نماید که این موانع میتواند در محیط اطراف و یا در اشخاص مربوط به مددجو وجود داشته باشد. (زاهدیاصل،1387)
1-7- فرآیند مصاحبه در مددکاری اجتماعی
یکی از مهمترین و متداولترین ابزار کار مددکاران اجتماعی «مصاحبه» میباشد.
1-مصاحبه در لغت
مصاحبه در لغت بر وزن مفاعله است که از ریشه کلمه عربی «صَحُبُ» به معنای همراه او شد، با او رفاقت کرد با او معاشرت کرد و نظایر آن به دست آمده است. «مصاحبت یعنی، همنشینی، یار و همدم، ملازم و معاشر» (خوشزاد و هاشمی،1386: 27)
2- مصاحبه در اصطلاح
از مصاحبه تعاریف متعددی به عمل آمده است، که هر کدام با توجه به هدف مصاحبه و سازمان و موقعیت مصاحبه کننده و فرآیندهای دیگر نکاتی را مورد توجه قرار دادهاند. (هاشمی،1386: 29-27) اما آنچه در همه این تعریف ها مشترک است این است که مصاحبه رابطه ای کلامی و دو جانبه است. اینک برخی از این تعریفها را ذکر میکنیم. «مصاحبه یک رابطه دو جانبه بین «مصاحبه کننده» و «مصاحبه شونده» است… معنای مصاحبه با مکالمه فرق دارد و مصاحبه تنها یک مکالمه ی بین دو نفر نیست. مصاحبه، دارای هدف است، مصاحبه عبارت از مکالمه ی هدایت شدهای است که به منظور حول به قصد و هدف خاصی صورت میگیرد»
در جای دیگر از مصاحبه با عنوان ارتباط واقعی یاد میشود: «مصاحبه عبارت از برقراری واقعی بین دو انسان میباشد؛ البته میتوان آن را مکالمه یا گفتگوی حرفهای نیز نام داد» در کتاب زمینه مشاوره و راهنمایی نیز از مصاحبه مشاوره ای نام برده شده است:
آدلر روانپزشک مصاحبه را چنین تعریف میکند:
«وسیلهای برای کمک به بیمار به منظور شناخت و فهم شیوه زندگی خود و فراهم آوردن فرصتی برای وی است تا بتواند با شیوه های نوین زندگی مقابله نموده و قدرت شناخت مسائل روزمره زندگی را کسب کند».
تعریف دیگر از مصاحبه را سلیوان، روانپزشک امریکایی ارائه کرده است. وی مصاحبه را وسیلهای می دانست برای بررسی فهم و چگونگی ویژگیهای شخصیت .
با جمع این تعریفها میتوان گفت:
مصاحبه علم وهنر برقراری رابطه ای کلامی بین مددکار و مراجع است و منظور از آن جمعآوری اطلاعات در باره مشکل یا نیاز مراجع و راههای کاهش یا برطرف کردن آنها، شناخت تواناییها، استعداد ها و ضعفهای مراجع و نیز تقویت مهارتهای زندگی و مقابله با مشکلات در اوست.
مصاحبه با اطفال دارای پیچیدگی ها و ظرایف خاصی است که چنانچه این ویژگی ها به هنگام مصاحبه مورد توجه قرار نگیرد. نتیجه مطلوب حاصل نخواهد شد. در این مبحث به تعدادی از قواعد مصاحبه به شرح زیر اشاره شده است: یکی از راه های شناخت هنجارهای پاسخ دهندگان و مصاحبه شوندگان طراحی دقیق مصاحبه است. به عبارت دیگر مصاحبه گر باید یک گفتمان را با مصاحبه شونده ترتیب دهد. رینهاز پیشنهاد می کند مصاحبه با سؤال های ساخت نیافته شروع شود تا پاسخ دهندگان بتوانند با زبان خود افکار و تجربه های خود را بیان کنند. در تحقیق از جوانان مصاحبه گران باید بر پرسش های غیر مستقیم تشریحی و جامع تأکید داشته باشند (گوبریووم و هوشتاین، 1384: 354)11
مصاحبه گر باید هنگام مصاحبه نشان دهد به گفته های مصاحبه شونده علاقهمند است.این امر سبب میشود که او [مصاحبه شونده] در مورد مسائلی گفت و گو کند که قبلاً فکر نمیکرد آن مسائل برای بقیهی اضای خانواده یا حتی دوستانش هم مطرح باشند.(گوبریوم و هولشتاین، 1384: 357)
1-7-1- مصاحبه و نقش مددکار اجتماعی
مصاحبه در مددکاری به منزله وسیله ای برای شناخت درک مددجو و مشکل او در جریان مشکل گشایی و ایفای نقش حرفه ای مددکاران است. به عبارتی مصاحبه ابزاری است که مددکار برقراری یک رابطه مناسب جهت درک احساسات و بیان درونی مددجو را فراهم میآورد و منجر به طرح مشکلات، اندیشیدن راجع به آنها و چاره اندیشی و کشف راه حل های عملی میشود. هنر برقرار کردن یک رابطه کلامی با توجه به عکسالعملهای غیر کلامی موجود در غالب مصاحبه قرار میگیرد. (اقلیما، 1381،145)
1-7-2- ساختار مصاحبه در مددکاری اجتماعی
1-آغاز مصاحبه
در آغاز در نظر گرفتن نکات زیر حایز اهمیت است:
الف) ایجاد امنیت روانی و فیزیکی برای مددجو و مراجعه کننده
ب)دادن فرصت تطبیق و تطابق: مراجعان می توانند از آن دسته افرادی باشند که در مصاحبه پیش قدم شده و به محض ملاقات با مددکار به راحتی طرح مسئله کنند. دسته دیگر کسانی هستند که باید با یک پیش درآمد آنان را به بحث کشید. دسته سوم، کسانی هستند که باید به آنان فرصت داد تا به تدریج و در طی سؤال های مختلف به بیان مشکل و دلیل مراجعه خود بپردازند.
ج) رفع ابهام و کاستن از تردیدها: در این بخش مددکار برای رفع ابهام خود معرفی پلیس، بیان وظایف پلیس و چگونگی ارتباط
