
متحد تصميم به گزارش كنفرانس بين المللي محيط زيست گرفت. به دنبال آن، اولين كنفر انس جهان در ژوئن 1972(مرداد1351) در استكهلم برگزار شد. حاصل كار كنفرانس، صدور بيانيه زيست انسان و برنامه عملي و 106 توصيه نامه بود كه درتمام آنها وابستگي انسان به محيط زيست و چگونگي شكل دهي آن بيان شده است. در نتيجه اين كنفرانس كميته محيط زيست تاسيس شد. اين كميته به رياست برانت لند، مسايل و برنامه زيست محيطي جهان را بررسي و در سال 1987(1366شمسی)گزارش آینده مشترک ما را به سازمان ملل ارائه كرد در ژوئن 1992 (خرداد 1371 شمسی ) همزمان با بيستمين سالگرد كنفرانس استكهلم، كنفرانس با حضور سران كشورها در ريو(برزیل) برگزار شد. اين كنفرانس كه (كنفرانس زمين) ناميده شد، فعاليت هاي بيست ساله بين المللي و ملي را در زمينه هاي زيست محيطي ارزيابي كرد كه دستاورد اين كنفرانس ارائه نظريه توسعه پايدار است (همان منبع :374). توسعه فقط حفاظت از محيط زيست نيست بلكه شامل جنبه هاي اقتصادي و اجتماعي هم میشود و فرايند تغيير در بهره برداري از منابع، هدايت سرمايه گذاري ها، جهت گيري و به كارگيري تكنولوژي مناسب و تغييرات نهادي كه از جمله نيازهاي نسل امروز و آينده هستند را دارد (کاماگانی و دیگران،107:19986). اما اين كه آيا توسعه پايدار داراي يك مفهوم ارزش و مفيد براي برنامه ريزان مي باشد يا نه؟ تاكنون با پاسخ ها ي متضادي همراه بوده است. بعضي از محيط گرايان بر اين باورند، كه اگر توسعه پايدار امري ضروري است، بنابراين بايستي امكان عملي شدن آن وجود داشته باشد.(کامپوئل و دیگران،301:19967). بنابر اين هدف اصلي توسعه پايدار اين است كه براي هركس در هر زمان و در همه جا فرصت هايي را براي افراد جامعه فراهم نمايد. توسعه پايدار كيفيت زندگي يكپارچگي جامعه، مشاركت و محيط سالم را براي همه فراهم مي كند (دیامانتین و زانون،305:20008). تعريف گزارش برانت لند پايه و اساس توسعه پايدار به شمار مي رود و بر اين اساس پايداري را بيشتر در سه بعد اكولوژي، اقتصادي و اجتماعي مورد بررسي قرار ميدهند (بیکر،8:20069). البته توسعه پايدار ابعاد ديگري نيز دارد كه میتوان به ابعاد كالبدي مكاني، فرهنگي و سياسي و مواردي ديگر از اين قبيل اشاره كرد(موسی کاظمی ،39:1379). توسعه پايدار يك فرايند جامع است كه از پايين به بالا، از ساده تا پيچيده و از بي نظم تا منظم را در بر مي گيرد. در واقع توسعه پايدار است كه میتواند پيشرفت اجتماعي براي برآورده ساختن نيازهاي انساني، گسترش عدالت اجتماعي، گسترش سازماني موثر، به سمت عدالت اجتماعي است را بيان كند. نيازهاي انساني در اين زمينه اشاره دارد هم به نيازهاي مادي و هم به غير مادي، نيازهاي مادي و يا اساسي شامل نيازهاي فيزيكي زندگي مثل غذاي كافي، آب و پناهگاه است نيازهاي غيرمادي ارتباط بيشتري با مسئله كيفيت زندگي دارد، مانند بهداشت، آزادي سياسي و معنوي، حقوق انساني، دسترسي به محيط هاي سالم و طبيعي است. به ديگر سخن وقتي از توسعه پايدار صحبت میشود، منظور توسعه اي است كه بقاي بشر و رفاه كامل و همهجانبه آن مينگرد. توسعه پايدار با تمام زنجيرهها، فرايندهاي پويا، منابع انساني، منابع طبيعي و نظام سخت افزاري جامعه در يك شكل تعاملي است، و درصدد ايجاد تعامل بين حال و آينده، انسان و طبيعت و عدالت و رفاه بين و درون نسل هاست (عظیمی ،18:1381). نيل به توسعه پايدار مستلزم هماهنگي و يكپارچگي امور زيست محيطي و برنامهریزی توسعه در جهت عملكرد مطوب زيست اجتماعي، فرهنگي و انساني است . به گونه اي كه جدايي مستمر بين انسان، محيط و توسعه را از ميان بردارد. چرا كه ناپايداري توسعه جوامع بشري در دو قرن اخير (پس از انقلاب صنعتي) و پيامدهاي زيان بار آن تابعی از متغايرهاي جمعيت، سرانه و الگوي مصرف است، كه توجه به اصل پايداري هر چه بيشتر را مورد تاكيد قرار مي دهد. مفهوم پايداري در عنوان توسعه پايدار مفهومي است كه هر كسي از آن برداشت متفاوتي دارد اما به طو ر كلي پايداري فرايندي است كه مباني آن توام با تغيير شرايط، ايدهها و قابلیتهاي فناوري متحول مي گردد(همان :13).
2-1-8- رتبه بندی
رتبه بندي مناطق برحسب ميزان توسعهیافتگي اقتصادي اجتماعي اغلب به عنوان يك مسئلة تصمیمگیری چندشاخصه( MCDM) مورد ملاحظه قرار مي گيرد كه براي مواجهه با آن روش هاي متنوعي وجود دارد (مارتیک و سیویک :200110)
با به كارگيري روش هاي MCDM میتوان جنبه هاي مختلف مورد مطالعه را به صورت هم زمان و يكپارچه تحليل نمود (پاپادوپولوس و کاراگیاننیدیس :200811). در اين مدل ها، تصميم گيرنده قصد دارد تا با توجه به هدف مورد نظر و همچنين با در نظر گرفتن شاخص ها و معيارهاي مطالعه، بهترين گزينه را انتخاب نمايد. اين مد ل ها كه كاربردهاي بسيار وسيعي در مسائل رتبه بندي دارند، به مدل هاي رتبه بندي نيز معرو فاند(اکبری و زاهدی کیوان ،1387).
2-1-9- برنامه
کلمه «برنامه» معادل واژههاي اروپايي Program يا Programme به کار رفته که فعل مرکب برنامهريزي ياProgramming از آن ساخته شده است(رهنمايي و شاهحسيني، 1383: 3). برنامه دو بعد دارد؛ بعد فيزيکي که بر طرح و نقشه دلالت ميکند و بعدي که در رابطه با برنامهريزي است يعني تدبير اجراء(حسین زاده دلير، 1383: 3). برنامه، نمايش منظم و يا رعايت سلسلهمراتب فعاليتهاي مربوط به هم و مربوط به يک رشته تصميمات منظم و بر حسب دورههاي زماني مختلف ميباشد و يا به عبارت ديگر برنامه، تصميمات منظم بر اساس سلسلهمراتب عمليات است (زياري، 1383: 16).
میلر برنامه را چنین تعریف می کند :”هر فرایند دارای سلسله مراتب در یک ارگانیسم که بتواند نظم و ترادف اجرایی را کنترل کند برنامه نام می گیرد “
کلاً میتوان برنامه را به شکل زیر نیز میتوان تعریف نمود :
“نمایش منظم و با رعایت سلسله مراتب فعالیتهای مربوط به هم و مربوط به یک رشته تصمیمات منظم و مرتبط بر حسب دوره های زمانی مختلف ” به عبارت دیگر، برنامه گاهنامه تصمیمات منظم بر اساس سلسله مراتب عملیات است(معصومی اشکوری ،31:1385).
2-1-10- برنامهریزی
برنامهريزي فعاليتي است که بشر ازآغاز به آن مشغول بوده است. هيچ اقدامي براي رسيدن به هدف(هرچه باشد) به نتيجه نميرسد، مگر آنکه شامل برنامهريزي باشد. اقدامات لازم براي رسيدن به هدف به طور اصولي از مراحل زير ميگذرد :
– مشخص کردن اهداف
– انتخاب وسايلي که براي رسيدن به هدفها به کارميرود
– بهکار بردن اين وسايل
اين سه مرحله بر روي هم فرآيند برنامهريزي را تشکيل ميدهند(آسايش و استعلاجي، 1382: 4).
با توجه به اين توضيحات تعاريفي از برنامهريزي ارائه ميگردد:
برنامهريزي کوششي است جهت انتخاب بهترين برنامهها در جهت رسيدن به هدف هاي مشخص(شيعه،1380: 85).
برنامهريزي عبارتست از، پويش هدايت عقلايي مکانيزم تصميمگيري در امور توسعه اقتصاديـاجتماعي در ابعاد زماني بلندمدت، ميانمدت و کوتاهمدت بهمنظور بهرهبرداري منطقي و هماهنگ از امکانات و منابع در جهت تأمين نيازمنديهاي عمومي و اساسي جامعه(حسین زاده دلير، 1383: 5).
بهطور کلي برنامهريزي يک جريان آگاهانه است که بهمنظور دستيابي به اهداف معين و مشخص، انجام يک سلسله اقدامات و فعاليتهاي مرتبط با يکديگر را درآينده پيشبيني ميکند و از نظر سطوح مکاني به ملي، منطقهاي، ناحيهاي و محلي تقسيم ميگردد(معصومي اشکوري، 1376: 80).
.برنامهریزی فرایندی ذهنی و عملی مجموعه ای از تصمیم گیری های سنجیده ای است که بر اساس قیودات کمی، کیفی، زمانی و مکانی شیوه دخالت انسان را در موضوعی مشخص بیان می کند.
برنامهریزی از این نظر فرایند ذهنی است که پشتوانه ای فکری برای تصمیم گیری دارد و با وجود برخورداری از چنین پشتوانه ای تابع قیودات خاص خود است که میزان دخالت انسان را با در نظر گرفتن خصلت زیاده طلبی وی کنترل می کند (رهنمایی و شاه حسینی ،6:1390).
2-1-11-برنامهریزی منطقهای :
برنامهریزی منطقهای :به طور ساده برنامهریزی منطقهای را میتوان کوششی متشکل و منظم برای انتخاب بهترین راهها و روشها به منظور رسیدن به هدفهای خاص در یک منطقه دانست ، از دیدگاه دیگر برنامهریزی منطقهای عبارت است از کوشش جهت بالا بردن سطح زندگی مردم یک منطقه و یا کوششی جهت به دست آوردن حداکثر استفاده از منابع کمیاب و به کار گیری استعداد های منطقه و به طور کلی برنامهریزی منطقهای شامل 3 مرحله است :
1-شناخت منطقه و مشکلات آن و طرح و تنظیم برنامه توسعه آن
2-اجرای برنامه تهیه شده
3-بررسی و ارزیابی طرح اجرا شده
در سیستم برنامهریزی منطقهای ، همیشه مسائل و مشکلاتی وجود دارد که بایستی با هماهنگی و در کنار سیاست کلی کشور ی اجرا گردد. توسعه متناسب و متوازن منطقهای مشارکت مسئولین محلی و منطقهای در برنامهریزی و یا تعیین استراتژی توسعه شهرها و مکان یابی صنایع سنگین از مسائلی میباشد که در قالب برنامهریزی ملی و منطقهای قابل مطالعه اند.
برنامهریزی منطقهای یکی از سطوح برنامهریزی در قالب توسعه و رشد اقتصادی و اجتماعی یک کشور میباشد که سطوح دیگر آن عبارت اند از، برنامهریزی ملی، برنامهریزی استانی، برنامهریزی شهری و برنامهریزی روستایی(شیعه،89:1383).
در واقع تعاريف فردي از برنامهريزي منطقهاي فراوان است و تاکنون بر سر يک تعريف عمومي اتفاقنظر حاصل نشده است. برنامهريزي منطقهاي شامل رهنمودها و خطوط اساسي و هدايتگر توسعه و رشد منطقه با نگرش به جنبههاي قوي اقتصادي است. برنامهريزي منطقهاي به ابعاد فضايي نيز توجه دارد. برنامهريزي منطقهاي از يک طرف، داراي خصلت بخشي و اقتصادي است؛ زيرا به جنبهها و ارايه راههاي رشد و توسعه منطقه توجه اساسي دارد و از طرف ديگر داراي خصلت فضايي است؛ زيرا به عمران منطقه و نواحي گرايش دارد. در مجموع ميتوان گفت برنامهريزي منطقهاي عبارت است از روند منظم و متشکلي براي انتخاب بهترين روشها و مدلها جهت رسيدن به اهداف رشد و توسعه در مناطق مختلف. مفهوم برنامهريزي منطقهاي همان مفهوم برنامهريزي در منطقه است. يعني برنامهريزي براي انسانها، فعاليتها و منطقهاي که اين فعاليتهاي انساني در آن شکل ميگيرد. البته سردرگمي درباره مفهوم برنامهريزي منطقهاي وجود دارد و اين مسأله از آنجا ناشي ميشود که ابهام درباره اصطلاحاتي چون «منطقه»، «توسعه منطقهاي»، «برنامهريزي منطقهاي» و غيره وجود دارد. مبهم بودن واژه «منطقه» و «ناحيه» و استفاده آنها به جاي يکديگر چه در متون پراکنده و چه در مقولههاي تخصصي گوناگون از ديگر مشکلات در فهم مفهوم برنامهريزي منطقهاي است(زياري، 1383: 2).
برنامهریزی منطقهای فرایندی است در جهت تنظیم و هماهنگ کردن برنامههای مختلف اقتصادی – اجتماعی با نیازها و امکانات محلی، به عبارت دیگر برنامهریزی منطقهای فرایندی است در جهت مشارکت مردم و مناطق در برنامهریزی و فراهم آوردن موجبات برنامهریزی از پایین به بالا به منظور انطباق برنامههای کلان ملی با ویژگی های ناحیهای.
برنامهریزی منطقهای یک نظم آکادمیک است که توسط طبقه بندی اهداف اجتماعی برای فعالیتهای در سطوح بزرگتر از شهر ها مشخص میشود (معصومی اشکوری ،47:1385).
2-1-12- محلات شهر :
در سرزمین های اسلامی، شهر اسلامی مجموعه ای است از محلات متجانس و همگن که بر اساس روابط مناسبات، شکل و وابستگی های قومی، مذهبی و وابستگی های قومی – مذهبی و حرفه ای یا سرزمینی، در مکان مشخص مجتمع شده و هویت و اصالت خود را سالها به همین صورت نگاه داشته اند. یک پروفسور سنگاپوری در مقاله ای تحت عنوان”ماهیت شهر سازی اسلامی “ضمن اشاره به ویژگی ها و سازمآنهای اجتماعی شهری – اسلامی خاورمیانه و اینکه دین مهمترین نیروی سازمان دهنده زندگی اجتماعی این شهر ها بوده می گوید “شکلی از تشکیلات اجتماعی که در شهر های اسلامی خاورمیانه توسعهیافته و هنوز در اکثر شهرها دیده میشود، همسایگی یا هم محله ای بودن محله یا منطقه مسکونی است که از گروه مردمی که در این ملت، نژاد، حرفه و در آمد تشابه داشته اند به وجود آمده که به محله های
