
1.صدقه دادن با منّت و ریا، باطل است.
2.عمل کافری که برای منّت و آزار انفاق ميکند مانند، سنگ صافی است غباری بر روی آن نشسته و باران که ببارد، شسته ميشود و از بین ميرود.
پیام ها :
1. هر کس در معاملات و كردارهاى خود اعراض از حق کند اقبال به باطل كرده است. و هر كس اقبال بر باطل نمايد حقوق خود را در اعمال باطل كرده و به هدر داده است.
2. صدقه دادن هم برای رضای خدا باشد و نباید از روی ریا باشد(میرزا خسروانی،1390، ج1: 344).
شواهد شعری سعدی مربوط به قسمت پیام ها :
ور آوازه خواهی در اقلیـم فـاش
به بازی نگفت این سخن با یزید
کسانی که سلطان و شاهنشهند
بـرون حُلّـه کن گو درون حشو بـاش
کـه از مُنکـِر ایـمن تـرم کـز مریــد
سـراســر گـدایـانِ ایـن درگــهنــد
(سعدی، 1383: 184-185)
شرح ابیات :
ور آوازه خواهی در وازه اقلیم فاش: یعنی اگر خواهان شهرت در سرزمین خود هستی.
اقلیم: قسمی از کرهي زمین که اوضاع طبیعی و آب و هوای آن با دیگر قسمتها متفاوت باشد. ناحیه،کشور.
حُلّه : کنایه از ظاهر آراسته، ریا،حُلّه :جامه نو و گرانبها
حَشو: کنایه از باطن ناپسندیده است. حَشو: آنچه که با آن درون چیزی را پر کنند نظیر پشم و پنبه در لحاف و تشک و پر در بالش. در فارسی آگنه گویند. در اصطلاح ادبیّات، کلامی است زائد که در وسط جمله قرار گیرد، در این جا منظور لایهاي است که میان رویه و آستر جامه ميگذراند و ارزان است، در این بیت آمدن ابیات عادی همراه اشعار بلند به قرار گرفتن لایه کم بها در میان جامه ابریشمین تشبیه شده است.
بایزید: یعنی بایزید بسطامی این سخن را بیهوده و به شوخی نگفت که من از مخالف خویش بیشتر درامانم تا از آن کسی که به من ارادت ميورزد.زیرا اوّلی عیبم را به من ميگوید و دوّمی عیبم را نميبیند و مرا ميستاید و گرفتار غرور ميشوم.
این درگه: یعنی درگاه خداوند (یوسفی، 1369: 362).
4-2-3- سورهي بقره، آیهي 266
أَيَوَدُّ أَحَدُكُمْ أَنْ تَكُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِنْ نَخِيلٍ وَ أَعْنابٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ لَهُ فِيها مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ وَ أَصابَهُ الْكِبَرُ وَ لَهُ ذُرِّيَّةٌ ضُعَفاءُ فَأَصابَها إِعْصارٌ فِيهِ نارٌ فَاحْتَرَقَتْ كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ.
(و امّا آنكس كه مال خود را در راه شيطان و رضاى خود و هواى نفس خرج مىكند) آيا كسى از شما هست كه مايل باشد او را بستانى از نخل و تاك باشد و از زير درختان آن نخلستان و تاكستان نهرهاى آب جارى باشد، و از هر نوع ميوهاى از آن باغ و بستان بهرهمند گردد، و دوران پيرى او كه رسيد و فرزندان ناتوان او (اطراف او را گرفته باشند) ناگهان گرد باد شديدى بوزد و آتشى بياورد و هر چه در آن بستان است بسوزاند؟ بدينسان خداوند آيات خود را براى شما روشن ميسازد باشد كه شما به فكر در آیيد (و در عاقبت كار خود بينديشيد)
نکته ها :
-حال كسيكه كردارهاى نيكى بجاى آورد ولى آلوده به ريا و منّت و آزار باشد و در روز قيامت حالت پشيمانى و افسوس و حيرت او را فرا گيرد که تمام كردار خود را در معرض آتش ببيند.
پیام ها :
لفظ صدقه چهار حرف است هر حرفى اشاره به يك معنى است.
صاد: اشاره به صد است يعنى صدقه منع مىكند از صاحبش بديهاى دنيا و آخرت را.
دال: اشاره به دليل است يعنى صاحبش را دلالت و راهنمایى ببهشت مي نمايد
قاف: قربت و نزديكى است به خداي تعالى
هاء: هدايت خداى تعالى است (میرزا خسروانى،1360، ج1: 353).
شواهد شعری سعدی:مربوط به قسمت نکته ها :
قـيامت كسى بـيند انـدر بهشـت
به معنی توان کـرد دعوی دُرُست
كـه معنى طلب كـرد و دعـوى بـهشت
دم بـی قـدم تکیه گـاهی است سسـت
(سعدی، 1383: 111)
شرح ابیات :
دعوی بهشت: یعنی ادعا کردن را رها کردن و کنار گذاشتن
مَهِل: هلیدن(هِشتن)، یعنی فرو گذاشتن، واگذاشتن، رها کردن
دم بی قدم: گفتار بی عمل(یوسفی، 1369: 286).
4-2-4- سورهي آل عمران، آیهي 27
تُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهارِ وَ تُولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيْلِ وَ تُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ تُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَ تَرْزُقُ مَنْ تَشاءُ بِغَيْرِ حِسابٍ.
(شب را در روز داخل مىكنى (به اين كه از شب كاسته و به روز مىافزایى) و روز را داخل در شب مينمایى (به اين كه از روز كاسته و شب را فزونى مي دهى) و زنده را از مرده بيرون
مي آورى (به اين كه حيوان را از نطفه و پرنده را از تخم يا گياه را از زمين خشك و از بذر پوسيده و خشك يا عالم را از جاهل و مؤمن را از كافر خارج ميسازى) و مرده را از زنده بيرون مىكنى (به اين كه نطفه را از حيوان و تخم را از مرغ و بذر را از گياه و جاهل را از عالم و كافر را از مؤمن خارج مىنمایى) و هر كس را بخواهى روزى مي دهى بدون اينكه مراقبى براى تو باشد يا حسابى از تو طلب كند يا تعب و مشقتى براى تو باشد و شمارهاى براى روزى تو مقدور باشد.)
نکته ها:
لفظ (حساب) به معانی زیر در قرآن كريم بيان شده است:
1- به معنى تعب، يعنى بدون رنج و مشقت روزى مي دهد.
2- به معنى شماره و عدد، يعنى مزد صابران را بىشمار ادا مىفرمايد.
3- به معنى طلب و مطالبه، یعنی بخشش خدا بدون حساب مطالبهي آن است.
پیام ها :
1. خدا ميگوید اگر بندگان من فرمان مرا ببرند من پادشاهان را براى آنها رحمت و مهربان قرار ميدهم و (برعکس)
2. اگر خداوند، نیکان را بر مردم، والی و حکمران قرار دهد علامت رضا و خشنودی اوست. و اگر بدها را بر آنها مسلّط کند نشانهي ناخشنودی اوست.
3. اگر حاکمی بخواهد عملش نسبت به مردم خير و نيكى باشد عمّال و مأمورين خوب را
به كار گمارد(میرزا خسروانى،1390، ج1: 427).
شواهد شعری سعدی مربوط به قسمت پیام ها
پندی اگـر بشنوى اى پـادشاه
جـز بـخردمند مـفرما عـمـل
در همه عالم به از اين پـند نيست
گـرچه عـمل كـار خردمند نـيست
(سعدی، 1384: 286)
شرح ابیات :
عمل: مراد از عمل در این قطعه،کار دیوانی است و مراد از مصراع دوم این است که خردمند به کار دیوانی تن در نميدهد زیرا بیم خطر آن بر امید ثمر رجحان دارد. (خزائلی، 1366، 678).
4-2-5- سورهي آل عمران، آیه ی158
وَ لَئِنْ مُتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لَإِلَى اللَّهِ تُحْشَرُونَ.
و به خدا سوگند شما هم (اى مسلمانان) خواه بميريد و خواه در راه خدا كشته شويد برگشت شما بسوى خداست و در پيشگاه خداوندى محشور خواهيد شد (و هر يك را به نسبت استحقاق و عملش جزا ميدهد.
نکته ها :
«تُحْشَرُونَ» حشر هم به معنى جمع است و هم به معنى بيرون كردن جماعتى است از مَقَرِّ خودشان و سوق دادن آنان به جنگ و غير آن.
پیام ها :
1. بين حشر إلى اللّه و حشر إلى مغفره اللّه فرق بسيارى است يعنى آن كس كه خداى را براى ترس از عقاب او پرستش كند يا براى طلب ثواب او نيايش نمايد با آن كس كه فقط براى ربوبيّت و استحقاق او به پرستش، او را عبادت نمايد تفاوت بسيارى است.
2.و امّا در برابر رأی سخیف کفار که مرگ یا قتل را در اثر رفتن به سفر یا جنگ ميدانند سعدی چه نیکو گفته است (میرزا خسروانى،1390، ج2: 97).
شواهد شعری سعدی مربوط به قسمت 2 پیام ها :
اى بـسا اسب تيزرو كـه بــماند
بس كه در خاك تَنـدرستان را
که خر لنگ، جان به منزل بـرد
دفن كردیم و زخم خورده نمرد
(سعدی، 1384: 105)
شرح ابیات :
بسا: الف “در بسا ” “الف” تعجب است.
بس در خاک… مفاد این بیت چنین است: بسا اتّفاق افتاده است که زخم خورده و نمرده و تندرست دچار مرگ شده و او را به خاک سپرده اند.(خزائلی، 1366: 367)
4-2-6- سورهي آل عمران، آیهي 198
لكِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها نُزُلاً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ لِلْأَبْرارِ.
لكن آنانكه از پروردگار خودشان ترسانند (و به عمل كردن طاعات و ترك منهيّات تقوى و پرهيزكارى را پيشه و رويّهي خود قرار دادهاند) براى آنها باغها و بستانهایى (در سراى باقى) مهيّاست كه از زير بناها و درختهاى آنها نهرهاى آب در جريان است و در آن باغها بطور جاويد و هميشگى دوام خواهند داشت و سفرههاى پذيرایى (از انواع خوردنى و آشاميدنى و نعمات بىپايان خداوندى) از جانب خدا براى متّقيان آماده است و آنچه از جانب خداست و براى نيكوكاران فراهم آمده است براى آنان بهتر است (از آنچه كافران در اين مدّت قليل زندگانى فراهم ميكنند و وسيلهي خوشگذرانى مىنامند)
نکته ها :
– «نُزُلًا» آنچه از طعام و شراب براى مهمان آماده كنند.
«لِلْأَبْرارِ» جمع بر يا بار و آن به معنى نيكان و متّقيان است.
پیام ها :
1.برای هر فردى خواه نيكوكار و خواه بدكار مرگ بهتر از زندگى است امّا برای هر کدام در نزد خدا
تفاوت هایی است.
2. مرگ براى شخص فاجر و بدكار بهتر از زندگى است، مقصود اين بوده است كه اگر به بدكارى و فجورش ادامه بدهد براى او مردن بهتر است (میرزا خسروانى،1390، ج2: 135).
شواهد شعری سعدی مربوط به قسمت 2 پیام ها
ظالـمى را خفتـه ديـدم نيـمـروز
آنكه خوابش بهتر از بيدارى اسـت
گفتم اين فتنه است خوابش برده به
آنـچـنـان بـد زنــدگـانى مرده بــه
(سعدي، 1384: 46)
شرح ابیات:
بد زندگانی: صفت مرکّب، جانشین موصوف، یعنی دارای زندگانی بد. قطعه اشاره دارد به این حدیث (انفسه نائمه لعن الله من ایقظها)
ترجمه: فتنه و آشوب خفته است. خدا لعنت کناد آن کس که آن را بیدار سازد.) (خزائلی، 1366 :256).
4-2-7- سورهي نساء، آیهي 85
مَنْ يَشْفَعْ شَفاعَةً حَسَنَةً يَكُنْ لَهُ نَصِيبٌ مِنْها وَ مَنْ يَشْفَعْ شَفاعَةً سَيِّئَةً يَكُنْ لَهُ كِفْلٌ مِنْها وَ كانَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ مُقِيتاً.
كسيكه (نسبت به برادر مؤمن خود) شفاعت كند شفاعت حسنهاى (يعنى در آن حق مسلمانان مراعات شده و به آن شفاعت دفع شرّى از او شود يا جلب خير براى او گردد و در اين عمل صرفا رضاى خدا مقصود باشد و براى آن رشوهاى نگر باشد و شفاعت در امر جایزى باشد كه پاى حدّى از حدود خدایى در بين نباشد حقّى از حقوق ضايع نگردد) براى چنين شافعى نصيب و بهره نيكى از آن شفاعت خواهد بود- و كسيكه شفاعت كند شفاعت سيّئهاى (يعنى بخلاف آنچه در باره شفاعت حسنه گفتيم باشد و چنانكه امروز شايع است وساطت و شفاعت در باره امور مادّى براى تضييع حقوق سايرين و خوردن مال مسلمانان و استيلاء بر مال غير و اين قبيل اموريكه مبدأ دين و أصول مذهب با آن منافى و مخالف بوده باشد) براى چنين شفيعى هم بهره و نصيب بدى تكفّل و تضمين خواهد گرديد و خداوند بر هر چيزى مقتدر است (و مزد و جزاى هر شافعى را باو خواهد رسانيد))
نکته ها :
«يَشْفَعْ» شفاعت همصدا شدن با كسى براى يارى او در احقاق حق او
«نَصِيبٌ» بهرهاى كه منصوب و معلوم باشد.
«كِفْلٌ» بهره و نصيبى كه ضامن بعهده گرفته باشد.
«مُقِيتاً» يعنى نگهدار و مقتدر
پیام ها :
1.مراد به شفاعت حسنه، دعای خوب دربارهي مؤمنین و به شفاعت سیئه دعای بد و نفرین بر آنهاست مانند قوم یهود.
2. چون برای کسی شفاعت کنی کار او ساخته شود، زنهار هدیهي او قبول مکن که رسول خدا (ص) آنرا در جملهي ربا نهاده است (میرزا خسروانى،1390، ج2: 257).
شواهد شعری سعدی مربوط به قسمت پیام ها
اميد اسـت از آنان كـه طاعـت كنند
بــه پــاکــان کــز آلایشـم دور دار
بـه پـیران پشـت از عـبـادت دو تا
كـه بىطاعتـان را شفاعت كنند
و گــر زلّتـی رفـت معــذور دار
ز شـرم گنـه دیـده بر پشـت پا
(سعدی، 1383: 259)
شرح ابیات:
به پاکان: تو را به پاکان سوگند، مرا از آلودگیها دور بدار.
زلّت: لغزش و خطا (یوسفی،1369 :416).
4-2-8- سورهي مائده، آیهي 109
يَوْمَ يَجْمَعُ اللَّهُ الرُّسُلَ فَيَقُولُ ما ذا أُجِبْتُمْ قالُوا لا عِلْمَ لَنا إِنَّكَ أَنْتَ عَلاَّمُ الْغُيُوبِ
