
تا مقدمات سرنگوني او (مصدق) فراهم شود.
* تشديد بحران اقتصادي ايران به خاطر تحريمهاي نفتي بريتانيا ايران را در وضع بدي قرار داده بود.
ارزشهاي مشترک منتسب به امريکا و انگليس:
* نظريههايي وجود دارد که آمريکا و بريتانيا بهرغم شعارهايشان هيچگاه نميخواستند شاهد ملي شدن صنعت نفت ايران و اداره اين صنعت به دست ايرانيها باشند.
* نگراني غرب از افتادن ايران در دامان شوروي برطرف شد.
ارزشهاي منتسب به شاه و نيروهاي طرفدار سلطنت:
* بدون کمک شبکههاي داخلي و گروهي از ايرانيان مانند شاه، زاهدي حتي خود مصدق و اوباش موفقيت اين کودتا امکانپذير نبود.
* شاه هم براي ادامه سلطنت از ايتاليا به ايران بازگشت.
ارزشهاي منتسب به آيتالله کاشاني و نيروهاي مذهبي:
* جدا شدن آيتالله کاشاني و گروهي از اعضاي جبهه ملي از حلقه حاميان محمد مصدق نخستوزير ايران را در وضع بدي قرار داده بود.
* روحانيون که هنوز نقششان واضح نيست.
ارزشهاي منتسب به حزب توده و کمونيستها:
* حزب توده با الگوبرداري از حوادث سال 1948 در چکسلواکي ايران را در مدار شوروي قرار دهد.
* اتکايش به کمونيستها بيشتر ميشود که ميتوانست به نفع شوروي باشد.
استناد:
مارک گازيرووسکي- نويسنده کتاب “محمد مصدق و کودتا”، پخش فيلم خروج مهندسان انگليسي از ايران، پخش فيلم بدرقه زاهدي از هيئتمديره شرکت نفت ايراني، استيون کينزر- نويسنده کتاب “همه مردان شاه”، ملکم برن- آرشيو امنيت ملي آمريکا، پخش فيلم رژه ارتش شوروي جلوي استالين، پخش فيلم حضور هريمن در ايران؛
پيشفرض:
– ترومن و دموکراتها به ارزشهاي آمريکايي پايبند بودند.
– دولت ترومن و نمايندهاش هريمن تلاش زيادي براي حلوفصل اختلافات ايران و انگليس انجام دادند.
– بين دموکراتها و جمهوريخواهان در نحوه اداره آمريکا تفاوت فاحش وجود دارد.
– سخنراني دکتر مصدق در شوراي امنيت در زمان خود يک عمل قهرمانانه بود.
– رخدادهاي بيشتر با مديريت حزب توده به سرانجام رسيد.
– روحانيون (بهويژه آيتالله کاشاني) در کنار ساير گروهها داخلي مانند شاه، ارتش و اوباش در کودتا شرکت داشتند.
– نفرت مردم از آمريکا به خاطر شرکت اين کشور در کودتاي ?? مرداد ?? است؛ نفرتي که پس از ?? سال هنوز از بين نرفته و تبديل به يک حالت ماليخوليايي و بيمارگونه شده است.
– در انگليس طرح کودتا فقط با روي کار آمدن چرچيل مطرح شد، قبل از آن تنها به راهحلهاي مسالمتآميز فکر ميشد.
– انقلاب يکي از نتايج بيگانهستيزي است در اثر کودتاي ?? مرداد بين مردم به وجود آمد.
– عليرغم موفقيت سخنراني دکتر مصدق در جلسه شوراي امنيت اکثريت جامعه جهاني (ابرقدرتهاي جهان) هنوز ظرفيت پذيرش حق ايران را نداشت. (مصدق نبايد برخلاف جريان غالب جهاني عمل ميکرد. اين حرکت از اول منتهي به شکست بود.)
دلالتهاي ضمني:
تداعي:
– حضور مهدي بازرگان در هيئتمديرهي شرکت نفت، تداعيکنندهي وي بهعنوان اولين نخستوزير بعد انقلاب است.
– اشاره به بستهشدن سفارت انگليس در زمان دکتر مصدق، يادآور قطع روابط ديپلماتيک جمهوري اسلامي ايران و انگليس در سال ???? است.
– جنگ سرد و رقابت آمريکا و شوروي در عرصهي جهاني که در گزارش آورده شده، تداعيکنندهي فضاي دوقطبي سياست، پيش از فروپاشي شوروي در عرصهي جهاني است.
– تکرار چندبارهي تلاش آمريکا براي ايفاي نقش ميانجي در مذاکرات ايران و انگليس، تداعيکنندهي مذاکرات هستهاي جمهوري اسلامي و گروه ?+? و نقش ويژهاي است که آمريکا براي خود قائل است.
تلقين:
– سستي دکتر مصدق در توافق و به سرانجام رساندن مذاکرات باعث شد تا نيروهاي تندرو جمهوريخواه، دولت آمريکا را به عمليات نظامي وادار کنند.
– سابقهي انقلابي و فعاليت ضد امپرياليستي ملي-مذهبيها و شخص بازرگان، به خيلي پيش از انقلاب و سال ???? برميگردد؛ آنها در اين زمينه از گروههاي مذهبي و امام خميني(ره) جلوتر بودند.
– دولت آمريکا با هدف حل مناقشهي نفت بين ايران و انگليس وارد مذاکرات شد و از اين کار هيچگونه نفع شخصي را دنبال نميکرد.
– آمريکا همواره مدافع استقلال کشورها و افزايش دموکراسي در آنها و با استعمارگري و زيادهخواهي انگليسيها مخالف بوده است.
– حتي آيزنهاور که يک جمهوريخواه بود، به دموکراسي و استقلال کشورها احترام ميگذاشت و در نهايت با فشار اطرافيان و شرايط جامعهي جهاني، حاضر به صدور فرمان عمليات نظامي عليه ايران شد. (توجيهي براي تعارض بين عمليات نظامي و ارزشهاي آمريکايي)
– هريمن که خود از دلالان بينالمللي نفتي بود، به مخاطب شناسانده نميشود و طوري معرفي ميشود که گويا با موضعي بيطرف و خيرخواهانه و براي حل بينابيني مشکل وارد مذاکرات شد.
– با اينکه در متن گزارش به موضوع نمايشي و غير واقعي بودن مذاکرات اشاره ميشود، اما لحن گويندهي آن به شکلي است که تلاش دارد بدون ارائهي دليل، اين گزاره را بياعتبار کند. ظاهراً دليل پخش آن نيز رفع اتهام از اين رسانه به طرفداري يکجانبه از آمريکا و انگليس است.
– نويسندهي متن تلاش دارد تا ناموفق بودن تلاشها را براي ملي کردن صنعت نفت و شکست نهضت بهگردن اختلافات داخلي و شکاف در جبهه ملي بيندازد و بهخصوص گروههاي مذهبي و آيتالله کاشاني را مقصر جلوه دهد.
– اين گزارش در حالي تهيه شد که با برگزاري انتخابات رياست جمهوري يازدهم، رئيس جمهور جديد، انتخاب و بهتبع آن سياست خارجي دولت نيز تغيير کرد. بنا بر تصميم دولت، تيم جديد هستهاي تلاش دارد با رويکردهاي جديد، وارد دور تازهاي از مذاکرات با گروه ?+? شود. اين گزارش درصدد القاء اين مطلب به مخاطب است که بهنفع شماست تا اين دور از مذاکرات به نتيجه برسد؛ و در صورت بهنتيجه نرسيدن اين دور از مذاکرات بهعنوان دور آخر يا فينال، آمريکا حق دارد تا بهعنوان قيم و بزرگتر جهان و حافظ دنياي آزاد، از راه حل نظامي يا ساير گزينههاي روي ميز استفاده کند.
اجماع:
* کنشگر متن درصدد است با تمرکز روي مسائل جنگ سرد و خطر نفوذ کمونيسم از طريق حزب توده در ايران، اين خطر را يک خطر واقعي و فوري نشان دهد که با غفلت از آن هرلحظه امکان داشت، ايران با هجوم و تصرف شوروي مواجه شود. از سويي آمريکاييها پس از تلاشهاي زياد براي ميانجيگري و وساطت، نتوانستند از طريق مسالمتآميز بحران را حل کنند؛ بنابراين با توجه به رسالتي که براي خود در قبال نجات دنيا قائل بودند، اين حق را به خود دادند که به ايران تجاوز کرده و در امور داخلياش دخالت کنند تا ايران را از خطرِ سقوط در دام کمونيسم حفظ کنند.
* کنشگر متن درصدد است تا با تقويت گزارهي “دمکرات خوب، جمهوريخواه بد” تمام تقصيرها را به گردن آيزنهاورِ جمهوريخواه و يا حتي بالاتر از آن، برادران دالاس بيندازد، تا از اين رهگذر ضمن قبول اتهاماتي که متوجه آمريکا در مسئلهي کودتاي 28 مرداد است، لااقل مسئوليت آن را بهعهدهي بخشي از هيئت حاکم (حزب حاکم) بيندازد و به اين شکل، آن کليت و روح آمريکايي که هميشه در حال ادعاي دفاع از دموکراسي و استقلالخواهي است، قابل دفاع باشد. در عين حال با بزرگ جلوه دادن خطر حزب توده و شوروي، اين اقدام را عملي ضروري و حياتي بهمنظور دفاع از جهان آزاد جلوه دهد.
گزارههاي اساسي:
– دولت آمريکا تلاشهاي زيادي براي ميانجيگري بين ايران و انگليس و حل بحران نفتي انجام داد.
– آمريکا پس از جنگ جهاني دوم سياستي مخالف سياستهاي استعمارگرانه انگليس داشت.
– شکاف و اختلاف در جبههي ملي و تنها گذاشتن ياران مصدق و حاميان وي، بهخصوص آيتالله کاشاني عامل اصلي شکست نهضت بود.
– خطر کمونيست و قدرت گرفتن حزب توده در ماههاي پاياني سال 31 و ابتداي سال 32 در ايران کاملاً ملموس و عيني بود.
– دولت آمريکا و رؤساي جمهورش تا حد ممکن تلاششان را انجام دادند تا بحران را از طريق مذاکرات و راهحل مسالمتآميز حلوفصل کنند.
– مصدق عزم راسخ براي رسيدن به يک توافق قابلقبول و جامع را نداشت.
– دليل اصلي کودتاي 28 مرداد، اتفاقات پيرامون آن به دليل جنگ سرد و رقابت بين آمريکا و شوروي انجام پذيرفت.
– ترومن که يک دموکرات بود، نه خود طرحي براي عمليات نظامي داشت و نه به دولت انگليس اجازهي چنين عملياتي را داد.
– با پيروزي آيزنهاور دولت چرچيل فرصت را براي همکاري مشترک اطلاعاتي عليه محمد مصدق مناسب ديد و نمايندگاني را به واشنگتن فرستاد تا مقدمات سرنگوني او فراهم شود.
– تشديد بحران اقتصادي ايران به خاطر تحريمهاي نفتي بريتانيا و جدا شدن آيتالله کاشاني و گروهي از اعضاي جبهه ملي از حلقه حاميان محمد مصدق نخستوزير ايران را در وضع بدي قرار داده بود.
– درنهايت با شکست ديپلماسي آيزنهاور با سرنگوني مصدق موافقت کرد.
– نقش سيآياي حياتي بود ولي بدون کمک شبکههاي داخلي و گروهي از ايرانيان مانند شاه، زاهدي، حتي خود مصدق، روحانيون که هنوز نقششان واضح نيست و اوباش موفقيت اين کودتا امکانپذير نبود.
1-2-1-4- تحليل اطلاعات متنها و فرا متن- دکتر مصدق و جبهه ملي
عمده افراد و نهادهاي مربوط دکتر مصدق و يارانش در متنها، خانواده اشرافي قاجار، وزير دارايي ناصرالدينشاه، شاهزاده قاجار انقلاب مشروطه، منشي مخصوص شاه، استاندار فارس، استاندار خوزستان، استاندار آذربايجان، وزير دارايي، وزير خارجه، نماينده مجلس، دانشگاه تهران، جبهه ملي، مجلس شانزدهم، احمدآباد، دولت مصدق، ايران، سازمان ملل، ديوان لاهه، نيروهاي پاسدارِ خانه مصدق، ياست ستاد مشترک ارتش، تيمسار رياحي، خانه مصدق، ايران، روشنفکران، قاجاري، خوزستان، تيمسار زاهدي وزير کشور دولت دکتر مصدق، مهدي بازرگان، دادگاه بينالمللي لاهه، کشورهاي خاورميانه، نيويورک، شوراي امنيت، کاسترو، نکرومن، سوکارنو، کشورهاي صنعتي، کشور فقير، بوده است.
گزارشهاي “ويژه شصتمين سالگرد کودتاي ?? مرداد” دکتر مصدق و جبهه ملي با گزارههاي زير توصيفشدهاند:
– نجيبزادهاي که پس از عمري عيبجويي از شيوه اداره مملکت، وزير اعظم شد.
– در عرض چند ماه همه دنيا خيره گفتار، کردار، شوخيها، اشکها و کجخلقيهايش شدند.
– مجله تايم محمد مصدق را بهعنوان مرد سال ???? در سال اول نخستوزيري او انتخاب کرده بود.
– از آقاي مصدق بهعنوان جرج واشنگتن ايران نام ميبرد.
– همزمان او را جادوگري پير، فرصتطلب و متعصب ميناميد.
– براي مطبوعات آمريکا، محمد مصدق فردي قابلاحترام ولي غيرقابل درک بود.
– براي رسانهها، مصدق شخصيت غريبي بود.
– ممکن است که در ايران اين هيجانات بيانگر صداقت باشد ولي در اينجا به معني جنون تلقي ميشد.
– مطبوعات آمريکا در ابتدا ديد مثبتي به محمد مصدق داشتند.
– نيويورکتايمز، او را دشمن بيگانگان ناميد و مصدق را با آزاديخواهاني چون توماس جفرسون از بنيانگذاران ايالاتمتحده مقايسه کرد.
– درمجموع تصوير دوستانهاي از مصدق ارائه ميشد.
– مصدق ثبات ندارد.
– (مصدق) شديداً ضد بريتانيايي است.
– (مصدق) کشورش را به داخل زبالهدان تاريخ هدايت ميکند.
– دوران مصدق بهعنوان ديکتاتور ايران پايان يافت.
– نام او (دکتر مصدق) براي هميشه با تلاش براي ملي شدن صنعت نفت ايران گرهخورده.
– او نماد مليگرايي و استقلالخواهي است.
– محمد مصدق يا مصدقالسلطنه يکي از شناختهشدهترين چهرههاي تاريخ معاصر ايران است.
– او به دور از طبقه و جايگاه طبقاتياش خودش را در بطن مردم جست.
– مصدق به يک خانواده اشرافي قاجار تعلق داشت.
– اينکه يک کسي تغيير طبقه بدهد، از يک خانواده اشرافي به ملت بپيوندد؛ اين خيلي ارزشمند است.
– (دکتر مصدق) خيلي تحت تأثير انقلاب مشروطه قرار ميگيرد.
– منشي مخصوص شاه شد و اين آغاز ورود وي به سياست و دنياي ديوانسالاري بود.
– مصدق کودتا را محکوم کرد.
– با به حکومت رسيدن رضاشاه مخالفت کرد، زير بار نرفت و حدود 24 سال در تبعيد و گرفتاريها و مشکلات بود.
– روي کار آمدن (محمدرضا شاه)، زمينه بازگشت دوباره دکتر مصدق به عرصه سياسي و اجرايي کشور بود.
– قبل از قبول پست
