
نردههاي حفاظتي امري غيرضروري است،
• از موانع خياباني ميتوان جهت هدايت عابرين پياده به نقاط امن كه تسهيلات مربوطه نيز در آنجا فراهم گرديدهاند،استفاده نمود. در برخي از موارد ممكن است استفاده از موانع كنار جدول براي جلوگيري از بالا رفتن عابرين پياده از موانع مياني نيز موردنياز باشد. موانع مياني را ميتوان در محل عبور عابرين پياده نيز ادامه داد ولي ميبايست مورد اصلاح قرار گيرند تا عابرين پياده بتوانند به سهولت از آنها استفاده نمايند. يك مانع با ارتفاع حدود 25 سانتيمتر براي جلوگيري از عبور خودروها كافي ميباشد،
• ميبايست موانع مربوط به دسترسي خودروهاي اورژانس و يا بروز نقص فني يا تصادفات نيز موردنظر قرار گيرد. اين امر را ميتوان با تعويض جزيزه مياني در تقاطعها يا ايجاد شكاف در نقاط حساس بهانجام رساند،
• دقيق انتهاي موانع ميتواند باعث كاهش خطرات ناشي از آن گردد. اين امر ميتواند با استفاده از بالشتكهاي مخصوص ضربهگير بههمراه خطكشي مناسب و تابلوهاي هشداردهنده به انجام رساند،
• در مواردي كه نصب نردة حفاظ موردنياز نباشد، حداقل عرض بهينة جزيره مياني برابر 5 متر است. ولي در مواردي كه فضاي كافي در خيابان وجود ندارد، عرض حدود 2/1 متر نيز ميتواند جانپناهي براي عابرين پياده باشد(بهبهانی، 1373).
2-17- جزيرههاي ترافيكي
جزيرههاي ترافيكي، بهفضايي كه در اختيار وسايلنقليه قرار نميگيرد، اطلاق ميشود. قسمت داخلي اين جزيرهها بايد از ساير قسمتهاي محيط اطراف مشخص گردد، جزيرهها داراي عملكردهاي زير هستند:
• انواع حركتهاي موجود در تقاطع را از همجدا ميسازند. شامل: ترافيكعبوري، گردشبهراست و گردش به چپ،
• فضاهاي بياستفاده در سطحراه در مواقعي كه شعاع گردشها زياد بوده يا شكل تقاطع مايل و اريب ميباشد، كاهش مييابد،
• نواحي تداخل ترافيكي پخش شده و كاهش مييابد، به نحوي كه رانندگان در هر لحظه با دو گزينه ترافيكي مواجه نشوند،
• برخوردهاي مربوط به ترافيك گردشبهراست كاهش مييابد. ولي در مناطق متراكم شهري استفاده از اين نوع جزيرهها مناسب نخواهد بود. زيرا در گردشبهراست وسايلنقليه مشكلاتي بروز مينمايند امكان برخورد با عابرين پيادهاي كه بايد عرض بيشتري را طي كنند وجود دارد.
• امكان بهتري براي حركات ترافيك قطعكننده يا همگرا فراهم مينمايد،
• كاهش سرعت،
• ممانعت يا بهتعويق انداختن حركات ناخواسته، غيرايمن يا اشتباه،
• ايجاد نواحي حمايتشده براي ذخيره وسايلنقليه متقاضي گردش و امكان كاهش سرعت و انتظار براي يافتن فرصت مناسب براي گردش،
• ايجاد محدوديت دسترسي براي محيط اطراف تقاطع،
• تعداد جزيرههاي ترافيكي بايد بهحداقل موردنياز براي انجام عملكردهاي تعيين شده برسد،
• طراحيهاي ساده داراي مزاياي زير هستند:
• با تغييرات شرايط ترافيكي مطابقت و همراهي بيشتري دارند،
• توسط رانندگان بهتر تشخيص داده ميشوند،
• شكل و اندازه جزيرههاي ترافيكي بايد شرايط زير را تأمين نمايد:
• ارايه مسيرهاي مطلوب و رايج،
• رسيدن به سرعتهاي مناسب براي حركت ايمن، بهويژه اگر تداخلي با عابرين پياده پيشبيني ميگردد،
• كاهش برخوردهاي ترافيكي بين وسايلنقليه.
براي جزيرههاي بزرگ مشابه شيبراههاي تقاطعهاي غيرهمسطح، شانه و چشمانداز مناسب بايد ايجاد گردد. ايجاد فضاي سبز و درختكاري نبايد مانع ديد مناسب گردد. دماغه اين جزيرهها بايد 5/0 تا 1متر از لبه شانه فاصله داشته باشد بهويژه اگر قبل از آن يك خط كمكي وجود داشته باشد(نوری امیری و قربانی، 1384).
جزيرههاي ترافيكي در نواحي كه ديد وسايلنقليه محدود شده نبايد مورداستفاده قرار گيرند. مسافتديد تصميمگيري براي دماغههاي جزيرههاي ترافيكي قرار گرفته پيش از قوس قائم محدب يا پيش از يك قوس افقي بايد تأمين گردد و جزيرهها جلوتر و در محلي كه توسط رانندگان وسايلنقليه قابل رؤيت باشند ايجاد گردند.
2-17-1- جزيرههاي جداكننده
در يك راه جدا نشده جزيرههاي ترافيكي براي جداسازي جريانهاي ترافيكي متقابل در محل تقاطع به كار ميروند، جزيرههاي جداكننده همچنين:
• در كنترل گردش به چپها بهطور مؤثر بهكار ميروند،
• ايجاد خط مركزي گردش به چپ را ممكن ميسازند،
• سكوي مناسبي در ميانهراه براي عبور دو مرحلهاي عابرين پياده از عرضراه فراهم ميسازند كه موجب افزايش ايمني و ظرفيت تقاطع ميگردند،
• در مناطق شهري درختان و بوتهها ميتوانند در جزاير ترافيكي به نحوي كه مانعي براي ديد مناسب ايجاد ننمايند كاشته شوند. البته نگهداري از اين فضاي سبز در جزيرههاي باريك ممكن است مشكلساز باشد،
• حداقل طول جزيرههاي جداكننده در نواحي برونشهري 30 متر و در نواحي شهري 4 متر ميباشد. بههمراه جزيرههاي جداكننده كوتاه بايد از خطكشي، نوارهاي هاشورزده شده، برآمدگي يا چشمگربهايها و علايم استوانهاي شكل استفاده گردد(نوری امیری و قربانی، 1384).
2-17-2- جزيرههاي هدايتكننده
اين نوع جزيرهها بهمنظور هدايت رانندگان وسايلنقليه و آسان نمودن انجام وظايف آنها ميباشد و با تبديل سطوح بدون استفاده تقاطع به جزيرههاي هدايتكننده و ايجاد مسيرهاي گردش، از سردرگمي رانندگان و تداخل نامطلوب حركات گردشي مختلف جلوگيري ميشود. تعداد اينگونه از جزيرهها براي اجتناب از سردرگمي نبايد زياد باشد.
شكلهاي مختلفي براي جزيرههاي هدايت كننده وجود دارد، ولي متداولترين شكل آن مثلثي با اضلاع مستقيم يا قوسي ميباشد كه حركت گردشبهراست را از جريان عبور مستقيم جدا ميكند. همچنين جزاير مياني براي هدايت وسايلنقليهاي بهكار ميروند كه قصد دور زدن يا گردش را دارند. مكانيابي استقــرار آنها به نحوي بايد باشد كه مسير مناسب وسايلنقليه بهراحتي و در اولين نگاه راننده مشخص گردد و وسايلنقليه به يكباره با آنها مواجه نشوند(نوری امیری و قربانی، 1384).
فصل سوم
روش تحقیق
3-1- مقدمه
فصل حاضر به اين دليل فصل روش تحقيق نامگذاري شده كه در آن روش پژوهش بهكار رفته، تكنيك جمعآوري داده، تكنيكهاي توصيف و تحليل دادهها توضيح داده شده است. در اين فصل همچنين تعريف مفاهيم استفاده شده در پژوهش، جامعه آماري پژوهش (کلیه اصلاحات هندسی در سطح شهر بجنورد)، شيوه نمونهگيري، حجم نمونه، اعتبار و روايي ابزار سنجش به تفضيل شرح داده شده است.
3-2- روش پژوهش
براي شناخت موضوع مورد مطالعه يعني«نقش اصلاح هندسی معابر در وقوع تصادفات ترافیکی» از روش مطالعه میدانی استفاده شده است. بررسيهاي میدانی به دلايلي در پژوهشهای راهنمایی و رانندگی كاربرد فراواني دارند. حضور در معابر و بررسی چگونگی طرحهای انجام شده و بررسی نقش عوامل مختلف از مهمترین این دلایل میباشد.
3-3- تکنيک جمعآوري دادهها
همانگونه که در بخشهای پیشین نیز اشاره گردید تمامی دادههای موردنظر این پژوهش از دو طریق مطالعات کتابخانهای و روشهای میدانی صورت پذيرفته است.
3-3-1- روش کتابخانهای
مطالعه اسناد، کتابها و مقالات اینترنتی و چاپ شده درخصوص موضوع پژوهش، طرحهای ارائه شده و همچنین مراجعه به مستندات آمار و اطلاعات مربوط به تصادفات بهوقوع پیوسته در معابر موردنظر در دو مقطع یکساله قبل از انجام مطالعات و پس از اجرای بهسازی معابر بر اساس نظر مشاور و اطلاعات کتابخانهای موردنیاز طرح را تأمین كرده است.
3-3-2- روش میدانی
حضور در معابر موردنظر و بررسی چگونگی طرحهای اجرا شده در تطابق با نظر مشاور و همچنین کنترل input و out put معابر و زمانسنجي آنها و در مقاطع زمانی مشترک با مطالعات میدانی مشاور و اطلاعات میدانی تحقیق را فراهم خواهد آورد.
3-4- تکنيکهاي توصيف و تحليل دادهها
انتخاب تكنيك توصيف و تحليل دادهها به پيچيدگي تحقيق بستگي دارد. دادههای موردنظر در این بخش به بررسی اطلاعات تصادفات به وقوع پیوسته در محورهایی انتخاب شده میپردازد و در مقطع یکساله قبل از اجرای طرحها و پس از آنها محدود میگردد. از اینرو با توجه به آزمونهای متعدد آماری درخصوص تحلیل دادهها، استفاده از تکنیک تحلیل واريانس بهمنظور استنتاج آماری از دادههای مأخوذه طرح، متناسب با اهداف پژوهش بهنظر میرسد. بر این اساس آزمون آماری در مقایسه شاخصههاي آماری دو گروه از دادهها و در دو مقطع قبل از اعمال طرحهای ساماندهی ترافیک شهر اعم از اصلاح هندسی ميادين، انسداد راه در تقاطع و اصلاح هندسی تقاطعها (اصلاح زاویه دید و نصب لچکی و اصلاح جزیره وسط) با همین شاخصهها در دادهی حاصله در مقطع زمانی یکساله پس از اجرای طرح مقایسه میگردند و براساس آمارهای آزمون مستخرج از جداول مربوطه، فریضه مورد آزمون قرار میگیرد.همچنین با استفاده از شاخصههای آمار توصیفی، خصوصیات خاص دو گروه از دادهها نیز با هم مقایسه میگردند.
با عنایت به قابلیت برخی از نرم افزارهای Office در سیستم عاملMicrosoft Windows بهویژه در نرمافزار Excel از این نرمافزار بهویژه در رسم نمودارها و محاسبات آماری استفاده بسیار گشته است. از سوی دیگر آزمون ذخیرههای آماری در این تحقیق با استفاده از نرمافزارآماری 19Spss صورت پذیرفته است. این نرمافزار با محاسبه شاخصههای آماری دو گروه از دادهها در مقاطع یکساله پیش و پس از اجرای طرحهاي پيشنهادي مشاور ترافیک فروض آماری H1 و H0 تضمین شده را مورد آزمون قرار داده و رد یا تأیید مینماید.
3-5- تعاریف اصطلاحات عملیاتی
3-5-1- تصادف
عبارت است از وقوع سانحه منجر به جرح، فوت، خسارت یا ترکیبی از این سه حالت که در نتیجه برخورد یک وسیله با یک یا چند وسیله دیگر یا انسان یا حیوان یا شئی به وجود میآید و باعث تلفات جانی یا خسارات مالي میگردد.
3-5-2- روانسازی
ايجاد تسهيلات لازم در جهت بهبود ترافيك
3-5-3- نحوه برخورد
منظور از نحوه برخورد وضعيت برخورد وسايلنقليه درگير در تصادف يا به عبارت ديگر نقاط برخورد وسايلنقليه به يكديگر ميباشد.
3-5-4- نوع برخورد
منظور از نوع برخورد تعداد و نوع وسايلنقليه درگير در تصادف ميباشد.
3-5-5- طرحهای ترافیکی
در اين تحقيق منظور از طرحهاي ترافيكي، طرحهاي ساماندهي از قبيل اصلاح هندسی ميادين، انسداد راه در تقاطع و اصلاح هندسی تقاطعها (اصلاح زاویه دید و نصب لچکی و اصلاح جزیره وسط) ميباشد.
3-6- مفاهيم استفاده شده در تحقيق
متغیرها در تعاريف مختلف به عواملی اطلاق میشوند که ثابت نبوده و در یک مجموعه و یا در ارتباط با پدیدههای دیگر میتوان آنها را جایگزین عوامل معینی که هم مقدار باشند نمود. این ارزشها از عوامل تأثیرگذار در پژوهش قلمداد ميگردند كه نقش و ارزش و میزان تأثیر آنها ثابت نيست اما در عين حال ميتوان اثرگذاري آنها را اندازه گرفت. لذا متغيرها عواملي هستند كه بر پديدهها و بر يكديگر تأثير ميگذارند ولي ارزش و ميزان تأثيرشان ثابت نيست و نقش آنها عليرغم قابليت اندازهگيري پايدار نيست.
متغیرها براساس نقشی که در تحقیق دارند به دو دسته متغير مستقل و وابسته تقسیم میشوند. متغیر مستقل،متغیری است که توسط پژوهشگر اندازهگیری دستکاری و یا انتخاب میشود تا تأثیر یا رابطه آن را بر متغیر یا متغیرهای دیگر اندازهگیری کند. در تحقیق حاضر و با توجه به فروض اصلی تحقیق و از آنجا که تأثیر اجرای اصلاحات هندسی انجام شده در سطح شهر بجنورد بر تعداد و نوع و نحوه تصادفات ارزیابی میگردد، لذا اصلاحات هندسی انجام شده بهعنوان متغیر مستقل شناخته میشود.
متغیر وابسته متغیری است که مشاهده یا اندازهگیری میشود تا تأثیر متغیر مستقل بر آن معلوم و مشخص شود. این متغیر در واقع تحت تأثیر متغیر مستقل است در تحقیق حاضر تعداد تصادفات، نوع برخورد در تصادفات و نحوه برخورد تصادفات و روانسازي به عنوان متغیرهای وابستهای قلمداد میگردند که بر اثر اجرای اصلاحات هندسی انجام شده، تغییرات آنها مورد ارزیابی قرار میگیرد.
3-7- تعاریف نظری
1- تصادف5: واقعهای است نادر و اتفاقی که معلول
