
ی پارکینگ خارج خیابان تشریح شود(اردکانیان، 1380).
2-3-2- بررسي تأثير موقعيت ايستگاههاي تاکسي گردشي برعملکرد ترافيکي معابرشهري
تاکسيهاي گردشي در ايران، حرکات خاص و تغيير خطهاي ناگهاني به منظور سوار و پياده کردن مسافر انجام ميدهند. اين وسايلنقليه با مانور در طور معابر و توقف در هر نقطه دلخواه از مسير باعث بينظمي در جريان ترافيک و تحميل تأخير فراواني به ديگر وسايلنقليه در حال حرکت در شبکه ميشوند. اعمال مقررات درخصوص توقف تاکسيهاي گردشي منحصراً در ايستگاه تاکسي همواره مورد توجه بوده است و تعيين تأثير اين محدوديت بر بهبود پارامترهاي جريان ترافيک بسيار حائز اهميت است.
در اين پژوهش، تأثير موقعيت ايستگاههاي تاکسي گردشي بر عملکرد يک معبر شهري با استفاده از شبيهسازي رايانههاي رفتار اين وسيلهنقليه در نرم افزار vissim به دست آمده است. اطلاعات جريان ترافيک و رفتارهاي تاکسيهاي گردشي يک معبر نمونه با آمارگيري و برداشت ميداني به دست آمده است و رفتار تاکسي در جريان ترافيک مختلط معبر مذکور در نرم افزار شبيهسازي شده است. با استفاده از مقايسه شاخصهاي عملکردي معبر شامل زمان سفر و تأخير در سناريوهاي مختلف موقعيت ايستگاههاي تاکسي، ميزان بهبود پارامترهاي جريان ترافيک مورد بررسي قرار گرفته است. نتايج به دست آمده نشان ميدهد که توقف تاکسيهاي گردشي به ويژه در طول معابر يک و دوخطه تأثير فراواني بر عملکرد ترافيکي معبر مورد نظر و افزايش زمان سفر و تأخير وارده به وسايلنقليه تردد کننده در آن معبر ميگذارد. نتايح همچين نشان ميدهد که توقف منحصراً در ايستگاه تاکسي خارج از سطح سوارهرو مجاز بودن توقف تاکسيهاي گردشي فقط در 2 ايستگاه معين شده در خارج سطح سواره روي مسير ميتواند تا 49 % در بهبود تأخير نسبت به شرايط واقعي مؤثر باشد. هم چنين زمان سفر را از 35/3 ساعت به 72/1 ( 15% ) ساعت کاهش ميدهد(احمدي نژاد و همکاران، 1388).
2-3-3- تحليلوارزيابي نقاط حادثهخيز(از ديدگاه شناخت محل حادثه،هزينههاي ناشي از خسارات و ضايعات و راهكارهاي اصلاحي)
راه، انسان، وسيلهنقليه و محيط نقش بهسزايي در تصادفات دارند. بدون شك راه و وضعيت هندسي و فني آن به عنوان يكي از اركان ترافيك نقش مهمي در وقوع تصادفات دارد. اصلاح يا حذف نقاط تصادفخيز تأثير بهسزايي در ارتقاي ايمني و كاهش حوادث ترافيكي و كاهش خسارات و ضايعات دارند. فرآيند در اين تحقيق ارائه تحليل و ارزيابي شامل شناخت محل حادثه، هزينههاي ناشي از خسارات و ضايعات و راهكارهاي اصلاحي است. در اين راستا براساس تحليلها و ارزيابيهاي آماري، تكنيكهاي اقتصاد مهندسي و سلسه مراتبي انجام گرفته است. مطالعات موردي، محور شيراز- اصفهان يكي از محورهاي شرياني و مهم كشور است انتخاب شده است نتايج بدست آمده شامل: محاسبه هزينههاي تصادف گوياي اين واقعيت است كه ميانگين هزينههاي ناشي از تصادفات منجر به فوت غريب به 5 برابر ميانگين هزينههاي تصادفات منجر به جرح و تقريباً 9 برابر ميانگين هزينههاي تصادفات خسارتي ميباشد.آمار و اطلاعات جمعآوري شده مويد وقوع 20 درصد از تصادفات در نقاط تصادفخيز است كه اين وضعيت اهميت فوقالعاده اصلاح و سرمايهگذاري جهت ايمنسازي نقاط تصادفخيز و بحراني جادهها را نشان ميدهد. ميانگين نسبت فايده به هزينه در اجراي پروژههاي ايمنسازي نقاط حادثهخيز تصادفات جاده محور شيراز به اصفهان برابر با 2/20 است كه توجيه اقتصادي بسيار قوي براي اجراي اينگونه پروژهها است. رتبهبندي اجراي پروژههاي ايمنسازي نقاط تصادفخيز در يك مدل تصميمگيري چند معياره با رتبهبندي اجراي اين پروژهها تنها براساس تعداد تصادفات متفاوت است. مراتب از جهت منافع اجتماعي حاصل از اجراي مطلوبتر است. با توجه به تحليلهاي انجام شده در تحقيق كه نقاط و مناطقي كه داراي تردد بيشتري هستند از اولويت بيشتري براي اجراي پروژههاي ايمني برخوردارند (پورمعلم و سليمي، 1388).
2-3-4- شناسايي معيارهاي مؤثر در اولويتبندي مقاطع تصادفخيز و ميزان اهميت هر يک از آنها بر اساس روشهاي تصميمگيري گروهي
باتوجه به كمبود بودجه براي انجام اقدامات ايمنسازي، اولويتبندي مقاطع غيرايمن از اهميت خاصي برخوردار است. در اين راستا روشهاي متفاوت و متعددي توسط كارشناسان ارائه شده كه هر يك برمبناي خاصي استوار بودهاند. در اين بين ميتوان به دو ساختار كلي مبتني بر بررسيهاي اقتصادي و فني اشاره كرد. از طرفي به دليل ضعف موجود در آمار تصادفات بهتر است تا روشهاي شناسايي و اولويتبندي ارائه شده تا حدامكان بدون توجه به آمار تصادفات پايهگذاري و مطرح شوند. در اين تحقيق سعي برآن است تا با استفاده از نظرات كارشناسان ايمني، درخصوص شرايط هندسي، فيزيكي، ترافيكي و عملكردي راه، معيارهاي مؤثر در اولويتبندي مقاطع تصادفخيز شناسايي و ساختار ابتدايي اولويتبندي اين مقاطع ايجاد شود. به دست آوردن ميزان اهميت هر يك از معيارها ميتواند در روشهاي تصميمگيري چند معياره به عنوان ماتريس ورودي وزن معيارها مورد استفاده قرار گيرد. از مزاياي بسيار مهم وجود اين ماتريس وزن ميتوان به يكسانسازي اولويتبندي مقاطع مختلف به دليل واحد بودن اين ماتريس اشاره كرد. در شناسايي معيارهاي مؤثر و ميزان اهميت هر يك از آن ها از روشي موسوم به روش دلفي كه از مجموعه روشهاي تصميمگيري گروهي است، استفاده شده است. در انتهاي تحقيق 14 معيار مؤثر در اولويتبندي مقاطع تصادف خيز و ميزان اهميت هر يك از آن ها به دست آمده است(صفارزاده و همكاران، 1387).
2-3-5- مقايسه نتايج مدلهاي آماري و شبكه عصبي در پيشبيني تعداد تصادفات در تقاطعات
تصادفات ترافيكي از عوامل بسيار مهم مرگ و مير بوده و خسارات و آسيبهاي شديد جاني و مالي در پي دارند. تصادفات همچنين آثار و تبعات سنگين اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي دارند كه موارد ناشي از آنها جوامع بشري را به شدت تحت تأثير قرار ميدهد. اگرچه گسترش روزافزون ترافيك در شهرها موجب افزايش مزاياي اقتصادي و رفاهي شده، اما در مقابل تعداد و شدت تصادفات ترافيكي را افزايش داده است. براساس مطالعات انجام شده بخش اعظمي از تصادفات ترافيكي در تقاطعات اتفاق ميافتند. علت اصلي وقوع تصادفات در تقاطعات، همگرا شدن جريانهاي ترافيكي در يك نقطه است. به طور كلي مطالعات بيشماري در كشورهاي جهان در زمينه مدلسازي تصادفات انجام شده است. در كليه اين مطالعات از مدلهاي آماري براي مدلسازي استفاده شده است. در اين مقاله نيز براي پيشبيني تعداد تصادفات براساس پارامترهايي ترافيكي، طرح هندسي و خصوصيات وسايل كنترل ترافيك علاوه بر مدلهاي آماري از مدل شبكه عصبي نيز بهرهگيري شده است كه نتايج حاصل از اين دو مدل در اين مقاله مورد بررسي و مقايسه قرار گرفتهاند(افندي زاده و همکاران،1386).
2-3-6- تأثیر تصادفات هندسی بر کاهش تصادفات کلانشهر کرج در سال 1385- صفت جعفرنیا
نتایج این تحقیق نشان داد که اجرای طرح اصلاح هندسی در کلانشهر کرج موجب کاهش تعداد کلی تصادفات خسارتی و جرحی و همینطور موجب کاهش نوع برخورد جلوبهجلو، جلوبهپهلو و افزایش پهلوبهپهلو و جلوبهعقب گردیده است.
31% علل تصادفات در شهرها عدم رعایت حقتقدم میباشد. این رعایت حقتقدم بیشتر در تقاطعها، میادین مفهوم پیدا میکنند. بنابراین محقق در تحقیق به این نتیجه رسید که با مطالعه، طراحی و اصلاحات هندسی در تقاطعها میتوان به میزان چشمگیری از تعداد (کمیت و کیفیت) تصادفات کاست و رانندگان را به سمت و سویی به غیر از وضعیت موجود تقاطعها و میادین هدایت کرد.
در تحقیق حاضر براساس یک متدولوژی مشخص با داشتن گروه گواه (قبل از اجرای طرح و بعد از اجرای اصلاح هندسی) مجدداً تغییرات آن لحاظ شده است. ضمناً همانطوریکه گزارش شده آمار ارائه شده نشان از تغییرات تصادفات (کاهش) نسبت به قبل از اصلاح داشته است. همچنین این سؤال مطرح میشود که اگر طرح اصلاحات هندسی اجرا نمیشد با افزایش تعداد اتومبیلها و افزایش جمعیت و تردد میزان تصادفات خسارتی و جرحی و حتی جانی به چه میزان افزایش پیدا مینمود؟
طرح اصلاح هندسی معابر خصوصاً تقاطعها و میادین موجب کاهش تصادفات به ویژه از نوع برخورد شدید (جلو به جلو- جلو به پهلو) میشود و تصادفات از نوع جرحی را تبدیل به تصادفات خسارتی مینماید و برخورد جلو به جلو و جلو به پهلو را تبدیل به برخورد پهلو به پهلو که از نوع تصادفات خسارتی و جرحی میباشد مینماید و در مجموع آمار کل برخوردها در نقاط اصلاح شده را کاهش میدهد(جعفرنیا، 1385).
2-3-7- تأثير اجراي طرحهاي ترافيكي بر تصادفات(مورد مطالعه: شهر كاشان)
شهر كاشان از لحاظ وسعت و جمعيت دومين شهر بزرگ استان اصفهان قلمداد ميشود. افزايش تعداد وسايلنقليه در هسته مركزي شهر باعث شده كه حتي ايجاد معابر موازي و دسترسيهاي جديد نيز نتواند از بار ترافيكي اين معابر بكاهد. از اينرو مسؤلان شهري بر آن شدند تا با اجراي طرحهاي ساماندهي، حداقل در كوتاهمدت نسبت به كاهش مشكلات ترافيكي اين معابر اقدام کنند. بدينمنظور دو محور خيابان رجائي و تقاطع كاشاني انتخاب شده و راهكارهاي دستيابي به هدف موردنظر، با اجراي پروژههاي بهسازي ترافيكي به منظور روانسازي ترافيكي و بهبود كيفيت عبورومرور در اين محورها و همچنين كاهش تعداد تصادفات در محورهاي مذكور پيادهسازي ميشود. با دادههاي قبل از اجراي طرح و براساس روش آماري استاندارد، ميزان اثربخشي اقدامات مورد ارزيابي واقع شد. با توجه به محورهاي انتخاب شده پژوهش و انجام آزمون آماري مقايسه زوجي بر دادههاي مستخرج از دو متغير تصادفات و روانسازي ترافيک در دو مقطع زماني قبل و بعد از اجراي طرح بهسازي، مشخص گرديد كه ميزان تصادفات در خيابان شهيدرجائي پس از اجراي طرح به ميزان معناداري كاهش يافته است. ليكن عليرغم عدم اثربخشي اجراي طرح در كاهش تصادفات تقاطع كاشاني، جمع تصادفات به نسبت قبل از اجراي طرح كاهش يافته است. درخصوص روانسازي نيز شاخصهاي آماري مويد تأثير قابل ملاحظه طرح بر افزايش سرعت عملكردي و كاهش ميزان تاخير در حركت وسايلنقليه در هر دو محور موردنظر طرح بوده است(احدی و همکاران، 1389).
2-3-8- مدلسازي شدت تصادفها در بزرگراههاي درونشهري
با وجود پيشرفتهاي مهم در زمينه افزايش ايمني در بزرگراهها، تصادفهاي قابل توجهي با شدتهاي زياد كماكان در بزرگراهها رخ ميدهند که انجام مدلسازي ميتواند مهندسين را قادر به شناسايي ميزان تأثير عوامل مؤثر در تصادفها سازد. در مطالعات انجام شده پيشين، مدلي که بتواند تأثير توأم عوامل انساني، جاده، وسيلهنقليه و نيز عوامل جوي و ويژگيهاي ترافيکي شامل حجم ترافيک و سرعت جريان ترافيک را بر روي شدت تصادفها نشان دهد مشاهده نشده است. بنابراين در اين مقاله به ارائه مدلهايي که بتوانند تأثير توأم اين متغيرها را بر شدت تصادفها در بزرگراههاي شهري نشان دهند، پرداخته شده است.
در اين مقاله، بزرگراههاي شهري شهر تهران به عنوان مطالعه موردي در نظر گرفته شده است و اطلاعات موردنياز طي سالهاي 1384-1381 از سازمانها و نهادهاي مختلف گردآوري شده است. با توجه به کيفيبودن اطلاعات جمعآوري شده، بانک اطلاعاتي که به صورت 0 و 1 تعريف شده در محيط نرمافزارACCESS تهيه شد. سپس براي انجام مدلسازي متغيرهاي مستقل و وابسته مشخص و متغير وابسته (شدت تصادف) در دو سطح تصادفهاي فوتي و جرحي و تصادفهاي منجر به خسارت مالي تعريف شدند.
مدلهاي ارائه شده در اين مقاله با استفاده از مدلهاي لاجيت دوتايي ساخته شدهاند. براي انجام اين مدلسازي از نرم افزار SPSS استفاده شده و براي تعيين متغيرهاي معنيدار در مدل، در اين محيط نرمافزاري روش حذف رو به عقب بکار گرفته شده است.
نتايج حاصل از مدلهاي ارائه شده در اين مقاله نشان ميدهد که سن کم راننده (زير 25 سال) جنسيت وي(مرد)،تاريکي هوا، عدمتوانايي در کنترل وسيلهنقليه، انحراف به چپ، تخطي از سرعت
