
پذيرش نوآوري به عنوان يك فرايند كسب و كار است. اقتصاد مبتني بر دانش2، اقتصادي است كه در آن توليد و بهرهبرداري از دانش، نقش اصلي را در فرايند ايجاد ثروت ايفا مينمايد. يكي از ويژگيهاي متمايز اقتصاد مبتني بر دانش، جريان هنگفت سرمايهگذاري در یادگیری سازمانی و تكنولوژي اطلاعات و ارتباطات است. به همين دليل ايتامي3 (1987) معتقد است در عصر حاضر بسياري از كسب و كارها به اين نتيجه رسيدهاند كه ارزش براساس منابع ملموس به دست نميآيد بلكه منابع ناملموس هستند كه ايجاد ارزش ميكنند (بنتيس4، 2001، ص 273).
برخلاف كاهش بازدهي منابع سنتي (مثل پول، زمين، ماشينآلات و غيره)، دانش در واقع منبعي براي افزايش عملكرد كسب و كار است. دانش در كسب و كار به شکل یادگیری سازمانی متجلي ميشود، به بيان ديگر، منظور از سرمايه انسانی و یادگیری سازمانی توسعه و بكارگيري منابع دانش در شركتها است.
در اقتصاد مبتني بر دانش، از یادگیری سازمانی به منظور خلق دانش و افزايش ارزش سازماني استفاده ميشود. در واقع امروزه مشخصه اقتصاد، جهاني شدن بازار است. علاوه بر آن نيروهاي پيش برنده كلاسيك رشد اقتصادي، به توليد، كاربرد و بهرهبرداري از دانش تغيير يافته است. در ابتدا تنها سازمانهاي بزرگ كه به اصطلاح «بازيكنان جهاني» ناميده ميشدند، از اين قضيه متأثر بودند اما بعدها اين موضوع به تمامي صنايع با فنآوري پيشرفته، كشاورزي و توزيعي، خدماتي و توليدي گسترش يافت و كليد به دست آوردن مزيت پايدار رقابتي چگونگي استفاده از كاردانيهاي شركتها بود (مارتين5، 2007، ص 427). بنابراين ميتوان گفت كليد موفقيت در اقتصاد جهاني به دست گرفتن اهرم سرمايه فکری و انسانی است. مزيتهاي به دست آمده از اين داراييهاي ناملموس6 برتري دارد (دونل و همكاران7، 2000، ص 187).
اگرچه بحثبرسراهميت يادگيري سازماني طي دهههای اخير توسعه يافته است، اما اين موضوع مفهومي جديد نيست. ارگريس8 (1990) بيش از چهل سال است كه در مورد آن مباحثي مطرح ساخته است. علاقه به مفهوم يادگيري سازماني يا سازمان يادگيرنده به طور قابل ملاحظهاي از دههی1990افزايش يافت. چو9(2004) به بررسی رابطه بین یادگیری سازمانی و اطلاعات حسابداری مدیریت و عملکرد تولیدی پرداخت. در این تحقیق اطلاعات حسابداري مديريت به عنوان مواد خامی برای ارتقاء یادگیری سازمان عنوان شده که این مؤلفه منجر به بهینه شدن عملکرد مالی سازمانها میشود.
ما میدانیم که هدف سیستم اطلاعات حسابداری مدیریت جمعآوری، طبقهبندی و خلاصه کردن اطلاعات میباشد که در نهایت منجر به ارائه گزارش اطلاعات به مدیریت جهت برنامهریزی، کنترل وارزیابی فعالیتهای تولیدی است (برگمن واسلگلر10، 1995). در این تحقیق از دیدگاه یادگیری سازمانی برای بررسی اطلاعات حسابداری مدیریت، به منظور دستیابی به عملکرد بهینهی تولید استفاده خواهد شد که این امر در نهایت به تکنولوژی پیشرفته تولید (AMT)11 میانجامد.
1-2- بیان مسأله
تحقیق بر روی یادگیری سازمانی حدود 40 سال است که شروع شده و تا به حال رشد فزایندهایداشته است (سوساناوهمکاران12، 2005). یادگیری سازمانی اولین بار توسط مارس و سیمون13در سال 1958 ارائه شد (فالکنر14، 2006). یادگیری سازمانی یک شکل خاص از توسعه یادگیری درسازمان به وسیله افراد کلیدی سازمان است که میتوانند با تغییرات متعاقب سازمان مرتبط باشند (کاردو15، 2006 (. یادگیری سازمانی ابداع و فراگیری دانش جدید را در اولویت قرار میدهد و روی نقش افراد در ابداع و بکارگیری دانش جدید تأکید میکند. یادگیری سازمانی یک شیوه مهم برای رسیدن به عملکرد موفق و کسب مزیت رقابتی برای سازمانها ارائه میدهد. ملر16 (1992) در زمینهی سنجش یادگیری مطرح میکند که یادگیری سازمانی، فراگیری دانش به وسیله افراد و گروههایی است که علاقهمند هستند آن را در شغلهایشان به کار ببرند و دیگران را متأثر کنند تا وظایفشان که برای سازمان مهم است را به درستی انجام دهند (کاندر وشارما17، 2006).
بر طبق مطالب گفته شده میتوان گفت یادگیری سازمانی ممکن است ساده تشریح شود، مانند موقعیت یا فرآیندهاییکه روی تولید یا بازده اثر میگذارند (توماسوآلن18، 2006). یادگیری سازمانی مستمر نیاز به اطلاعات معتبر، شفاف، ارزیابی دقیق اطلاعات حسابداری مدیریت واطلاعات عملکردی درباره مناسب بودن آنها و سیستم پاسخگویی دارد. یادگیری سازمانی متأثراز یادگیری فردی اعضای سازمانی میباشد (رادز وهمکاران19، 2008). تسهیلکنندههای یادگیری سازمانی ساختارها و فرآیندهایی هستند که زمینه لازم را برای سهولت یادگیری و اثربخش فراهم میکند. ازجمله مواردی که باعث ارتقاءیادگیری سازمانی میشود: تعامل و همکاری بین اعضاء، گردش شغلی یا جابجایی میان وظایفی مانند R&D و بازاریابی، تنوع در فعالیتها و تجربیات شرکت، تغییرات محیطی، گزارشگری سریع و مداوم و… میباشد (چو، 1998).
تکنولوژی پیشرفته تولیدی مربوط به سختافزار فیزیکی در فرآیند تولید است. هنگامی که از تکنولوژی پیشرفته تولیدی استفاده میشود سازمان میبایست اطلاعات حسابداری مدیریت را بر میزان برنامهریزی اطلاعات و آیندهنگری وگرایش آن به اطلاعات افزایش دهد تا با تغییر مکرر در محصول مقابله کند (نانی ،1992 و اوتلی20، 1994).
زمانی که سازمانی از تکنولوژی پیشرفته تولیدی استفاده میکند، با بکارگیری تکنیکها و رویکردهای حسابداری مدیریت در تهیه وگزارشگری سریع وارزیابیدقیق اطلاعات حسابداری مدیریت که مبنای یادگیری سازمانی مستمراست، موجب عملکرد بهینه سازمان خواهد شد. در تحقیقهای پیشین تنها به ارتباط اطلاعات حسابداری مدیریت، یادگیری سازمانی و عملکرد تولیدی پرداخته شده است در حالی که از تاثیر یادگیری سازمانی بر میزان بکارگیری اطلاعات حسابداری مدیریت که باعث عملکرد بهینه شرکت در امر تولید میشود، بحثی به میان نیامده است. به همین منظور ما در این تحقیق به دنبال بررسی تأثیر یادگیری سازمانی بر بکارگیری اطلاعات حسابداری مدیریت و عملکرد تولیدی شرکت هستیم.
1-3- اهداف تحقیق
بسياري از سازمانهاي امروزي را ميتوان محل استهلاك و نابودي سرمايههاي فكري دانست كه در تضاد كامل با «اقتصاد دانش محور» است. بطور كلي يكي از علتهاي عقبافتادگي بنگاههاي اقتصادي و ناتواني آنها در خلق ارزش مورد انتظار نسبت به رقبا را ميتوان در بيتوجهي آنها به اساسيترين منابع ارزشآفرين كه همانا سرمايههاي فكري است جستجو كرد. سرمايههاي فكري كه محصول خرد و تفكر هستند، سرمايههاي انساني فكور و توانمند، استراتژيها، روشهاي انجام كار (فناوري)، فرهنگ و ساختار سازماني، داراييهاي فكري، دانش روابط با ذينفعان بيروني و … به شمار ميآيند، كه همان سرمايههاي غيرفيزيكي ارزشمند، كمياب و غيرقابل تقليد سازمانها محسوب ميشوند. تقويت و بكارگيري سرمايههاي فكري ميتواند موقعيت رقابتي ممتازي را براي شركتها تضمين كند اما اين مهم مورد كم توجهي مديران شركتها و حتي صاحبنظران علمي قرار گرفته است. یکی از جنبههای سرمایه فکری که نادیده گرفته شده است یادگیری سازمانی است.
چهارگزاره مشترك كه مفهوم يادگيري سازماني را پيريزي ميكنند عبارتاند از:
1) به منظور بقا، سازمان باید به سرعت تغييرات محيطي خود را بياموزد. بدين معني كه توانايي يك سازمان براي تطبيق با تغييرات محيطياش به منظور حفظ تولید مداوم بهینه شرکت به توانايي سازمان در يادگيرياش بستگي دارد.
2) ميزاني كه يك سازمان نياز دارد تا از شكلهاي سنتي يادگيري به سمت يادگيري سازماني حركت كند، به درجه بيثباتي (تغيير) محيطیاش بستگي دارد.
3) در گذشته حفظ اتحاد و سازش با محيط سازمان، مسئوليت مديران ارشد بود، اما امروزه محيط آن قدری سريع در حال تغيير است كه اين كاردر توانايي تعداد كمي مديران نخبه است كه همراه با تغييرات ضروري خود را تغيير دهند.
4) تمامي نيروي كار نيازمند سهيم شدن در شناسايي نياز به تغيير و اجراي آن هستند كه اين امر به نوبه خود مستلزم اين است كه آنها در يادگيري نيز سهيم شوند.
اين چهار گزاره بر پايه عقايد طرفداران يادگيري سازماني بنا مي شوند و هدف اصلي اين تحقیق مطالعه اعتبار اين عقايد است و همچنین مطالعه این که آیا در این زمینه اطلاعات حسابداری مدیریت به کار گرفته میشود.
از اينرو، در تحقيق حاضر اهداف زير مورد بررسي قرار ميگيرد:
1- بررسی این مطلب که آیا بین ارتقاء یادگیری سازمانی و عملکرد تولیدی شرکت رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
2-بررسی این مطلب که آیا بین میزان اطلاعات حسابداری مدیریت، یادگیری سازمانی و عملکرد تولیدی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
1-4- اهمیت وضرورت انجام تحقیق
در مسير تحولات تاريخي جامعه بشري آنچه كه به عنوان منبع ثروت براي جوامع يا سازمانها مطرح بوده، دچار تغيير و تحول بوده و اين تغيير بنيادين منجر به تغيير در اصول اقتصادي و كسب و كار اين جوامع گرديده است. به همين دليل، تغيير در منبع ثروت غالب، به عنوان نقطه عطف تحولات اقتصادي شناخته ميشود. در طول دههي هشتاد نظريهپردازان مختلف حوزههاي اقتصاد و مديريت دوره جديدي را پيشبيني ميكردند. آنها بر اين اعتقاد بودند كه در عصر جديد، دانش به عنوان اصليترين منبع ثروت در جوامع بشري مطرح خواهد شد. تغييرات در محيط كسب و كار از عصر صنعتي به عصر جديد مبتني بر دانش سبب شده است كه سازمانها تنها به فكر استفاده از داراييهاي ملموس نباشند، چون امروزه تنها سرمايههاي معنوي و داراييهاي ناملموساند كه ميتوانند براي سازمانها ايجاد مزيت رقابتي پايدار نمايد و به همين جهت محققان بسياري در دهههاي اخير به اهميت یادگیری سازمانی در خلق ارزش براي سازمانها پرداختهاند و از یادگیری سازمانی به عنوان يك منبع نامحسوس كليدي در سازمانها نام برده ميشود كه درك مديران از اين قضيه و انعكاس آن در فرهنگ و ساختار سازماني توسط آنها عامل تضمينكننده بقاي سازمان است (بنتيس، 2000: 546).
بدون شك امروزه موفقيت از آن سازمانهايي است كه به جاي داراييهايي مثل ماشينآلات بطور مستمر نوآوري دارند، به دانش و مهارت كاركنانشان و همچنين به تكنولوژي جديد اعتماد ميكنند. امروزه یادگیری سازمانی به عنوان راهانداز مهمي در خلق ارزش براي شركتها تبديل شده است و ارزش بازاري شركت ميتواند چندين يا حتي ده برابر ارزش دفتري آن باشد و اين اختلاف برابر ارزشي است كه یادگیری سازمانی ايجاد ميكنند (ليو و همكاران، 2009، ص. 261). ارزش توليد شده به وسيله داراييهاي ناملموس هميشه در صورتهاي مالي منعكس نميشوند. اما شركتهاي پيشرو در اين زمينه، اين موضوع كه داراييهاي ناملموس جز اصلي عملكردهاي مربوط به شركتاند را درك كردهاند. امروزه یادگیری سازمانی به يك موضوع هيجانانگيز هم براي محققان و هم براي دستاندركاران سازماني تبديل شده است و در رشتههاي مختلف تلاشهاي زيادي براي بكارگيري مفاهيم یادگیری سازمانی مشاهده ميشود. براي مثال حسابداران علاقهمند به اندازهگيري آن در ترازنامه هستند، متخصصان فناوري اطلاعات درصدد كدگذاري آن در سيستمهاي اطلاعاتي هستند، جامعهشناسان تمايل دارند قدرت را با آن متوازن سازند، روانشناسان تمايل دارند ذهنها را توسعه دهند، مديران منابع انساني تمايل دارند بازدهي سرمايهگذاري را از طريق آن افزایش دهند و كاركنان آموزش و توسعه، خواهان به كارگيري آن در برنامههاي توسعه منابع انساني هستند (عالم تبريز و همكاران، 1388: 23).
این تحقیق درراستای نشان دادن اثرات یادگیری سازمانی بر عملکرد تولیدی شرکت با توجه به بخش حسابداری مدیریت سازمان است. و بر اساس نتایج تحقیق مدیران به نقش یادگیری سازمانی و اطلاعات حسابداری مدیریت بر بهبود عملکرد و تولید شرکت خود پی خواهند برد.
1-5- فرضیههای تحقیق
از آنجایی که دانش، یک منبع ارزشمند برای یک شرکت میباشد، ایجاد و حفظ مزیت رقابتی یک شرکت به طور قابل ملاحظهای وابسته به دانش و قابلیتهای ایجا
