
ا اين مشخصات، انجام يك تحقيق دانشجويي را طلب ميكند.بدلیل اهمیت نیروی انسانی در کمیته امداد وضرورت توانمند سازی منابع انسانی موجود بعنوان سرمایه گرانبهای کمیته امداد وتغییرات روزافزون در فناوریهای نوین اطلاعاتی وبروز نمودن پرسنل موجود در امداد از طریق آموزش کلیه سطوح انسانی ضرورت داشته تا درزمینه فناوری اطلاعات وارتباط آن با اثر بخشی آموزشها در ایجاد توانمندی منابع انسانی بررسی بعمل آمده واهمیت این موضوع مورد بحث قرار گیرد .
1-4- اهداف مشخص تحقيق :
1- تشریح کامل مفاهیم فناوری اطلاعات و ارتباطات و همچنین توانمندسازی منابع انسانی
2- تست مدلی که رابطه میان آموزش فناوری اطلاعات و ارتباطات بر توانمندسازی منابع انسانی و اجزای آن را بخوبی نشان دهد و ارائه آن بعنوان مدل نهایی پژوهش.
3- بررسی رابطه میان آموزش فناوری اطلاعات و ارتباطات با توانمندسازی منابع انسانی
4- اولویتبندی ابعاد توانمندسازی منابع انسانی.
5- ارائه پیشنهاداتی برای ایجاد بستر مناسب جهت بهبود و افزایش توانمندسازی منابع انسانی در کمیته امدادامام خمینی(ره).
1-5 – سوالات تحقیق:
1- آیا میان آموزش فناوری اطلاعات و ارتباطات با توانمندسازی کارکنان کمیته امداد رابطه معنادار وجود دارد؟
1-1- آیا میان آموزش فناوری اطلاعات و ارتباطات با شایستگی کارکنان کمیته امداد رابطه معنادار وجود دارد؟
1-2- آیا میان آموزش فناوری اطلاعات و ارتباطات با اعتماد کارکنان کمیته امداد رابطه معنادار وجود دارد؟
1-3- آیا میان آموزش فناوری اطلاعات و ارتباطات با احساس مؤثربودن کارکنان کمیته امداد رابطه معنادار وجود دارد؟
1-4- آیا میان آموزش فناوری اطلاعات و ارتباطات با احساس معنیدار بودن کارکنان کمیته امداد رابطه معنادار وجود دارد؟
1-5- آیا میان آموزش فناوری اطلاعات و ارتباطات با آزادی عمل کارکنان کمیته امداد رابطه معنادار وجود دارد؟
1-6- متغيرهاي مورد بررسي در تحقیق:
مدل مفهومی زیر که برگرفته از پژوهشهای اسپریتزر8 (1995) و خانم آزادی نقش (1388) میباشد، رابطه میان آموزش فناوری اطلاعات و ارتباطات را با توانمندسازی منابع انسانی نشان میدهد. در این پژوهش، آموزش فناوری اطلاعات و ارتباطات به عنوان متغیر مستقل و توانمندسازی منابع انسانی که دربرگیرنده متغیرهای شایستگی، اعتماد، مؤثربودن، معنیداربودن و آزادی عمل میباشد به عنوان متغیرهای وابسته در نظر گرفته خواهند شد.
1-7- فرضيههاي تحقیق:
1-7-1- فرضیه اصلی
میان آموزش فناوری اطلاعات و ارتباطات با توانمندسازی کارکنان کمیته امداد، رابطه معنادار وجود دارد.
1-7-2- فرضیات فرعی
1-میان آموزش فناوری اطلاعات و ارتباطات با شایستگی کارکنان کمیته امداد رابطه معنادار وجود دارد.
2-میان آموزش فناوری اطلاعات و ارتباطات با اعتماد کارکنان کمیته امداد رابطه معنادار وجود دارد.
3- میان آموزش فناوری اطلاعات و ارتباطات با احساس مؤثربودن کارکنان کمیته امداد رابطه معنادار وجود دارد.
4-میان آموزش فناوری اطلاعات و ارتباطات با احساس معنیدار بودن کارکنان کمیته امداد رابطه معنادار وجود دارد.
5-میان آموزش فناوری اطلاعات و ارتباطات با آزادی عمل کارکنان کمیته امداد رابطه معنادار وجود دارد.
1-8- روش تحقیق:
اين تحقيق از نظر هدف، از نوع كاربردي است و از نظر ماهيت و روش جمع آوري دادهها، از نوع توصيفي و از شاخه مطالعه موردي مي باشد. داده های اصلی تحقیق، با روش میدانی و توزیع پرسشنامه بین آنها جمع آوری خواهد شد. لازم به ذکر است که تجزیه و تحلیل داده ها توسط نرمافزار SPSS و lisler انجام خواهد گرفت.
1-9- جامعه آماري و حجم نمونه:
جامعه آماري در اين پژوهش متشكل از کارکنان دفتر مرکزی کمیته امداد امام خمینی (ره) که حداقل دارای مدرک دیپلم شامل 715 نفرهستند.و با استفاده از فرمول محاسبه حجم نمونه , تعداد نمونه هاي برابر با 194 نفر مي باشد كه به روش سيستماتيك نمونه گيري انجام خواهد شد.
1-10- قلمرو تحقیق:
الف) دوره های زمانی انجام تحقیق: تحقيق مورد نظر در فاصلهي زماني از فرودین تا شهریور سال 92انجام شدهاست.
ب) مکان تحقیق: مکان تحقیق دفتر مرکزی کمیته امداد امام خمینی(ره) می باشد.
ج) قلمرو موضوعی تحقیق: قلمرو موضوعی تحقیق بررسی رابطه میان آموزش فناوری اطلاعات و ارتباطات با توانمندسازی منابع انسانی می باشد.
1-11- تعريف واژهها و اصطلاحات فني و تخصصی:
فناوری اطلاعات و ارتباطات: به مجموعهای از ماشینها، ابزارها، دانش فنی، روشها و مهارتهای استفاده از آنها در تولید، پردازش، انباشت، بازیافت، جابجایی، انتقال و مصرف اطلاعات و همچنین برقراری ارتباطات مؤثر اطلاق میشود (رحیمی، 1388).
توانمندسازی: فرآیند افزایش انگیزش درونی نسبت به انجام وظایف محوله که شامل حوزههای شناختی موثربودن، شایستگی، معنیداربودن، آزادی عمل و اعتماد میباشد(توماس و ولتوس ،1990)9 این ابعاد درکنار یکدیگر،منعکس کننده جهتگیری یک شخص به نقش خود در سازمان است (اسپریتزر، 1995،1996)
احساس شایستگی: به درجهای که یک فرد میتواند وظایفش را با مهارت انجام دهد، اشاره دارد (توماس و ولتوس ،1990). شایستگی عبارت است از اطمینان داشتن به توانایی خود در انجام وظایف بطور موفقیت آمیز. خود ثمربخشی به باور فردی و توانایی برای انجام فعالیتها با مهارت اطلاق میشود (فتحی، 1387؛ 18).
اعتماد: اعتماد به روابط بین فرادستان و زیردستان (اعتماد مدیر به کارمند و بالعکس) اشاره دارد. اعتماد به علاقمندی، شایستگی، گشودگی و اطمینان به دیگران مربوط میشود (اسپریتزر، میشا، 216،1997)10 اعتماد همچنین، احساس امنیت و باورداشتن به صادقانه و منصفانه رفتار کردن با آنها را نیز دربرمیگیرد (فتحی، 1387؛ 18).
احساس موثربودن: درجهای است که یک فرد میتواند بر نتایج و پیامدهای راهبردی، اداری و عملیاتی شغل اثر بگذارد. تاثیرگذاری عکس درماندگی آموخته شده میباشد. باورداشتن به توانایی تاثیرگذاری یا کنترل شخصی بر نتایج فعالیتها. میزانی است که در آن، فرد میتواند بر پیامدهای استراتژیک، اجرایی یا عملیاتی در کار تاثیرگذار باشد (فتحی، 1387؛ 18).
معنیدار بودن: فرصتی است که افراد احساس کنند اهداف شغلی مهم و باارزشی را دنبال میکنند، بدین معنی که احساس میکنند در جادهای حرکت میکنند که وقت و نیروی آنان باارزش است)اپلیمنوم و هانگر ،1993) 11بامعنی بودن، یعنی باارزش بودن اهداف شغلی و علاقه درونی شخص به شغل (توماس و ولتوس ،1990)
آزادی عمل: یعنی داشتن آزادی عمل در انتخاب روش و چگونگی انجام کار. خودسامانی یا احساس خودمختاری یعنی جایی که شایستگی مهارت رفتاری است. خودسامانی حسی منحصربفرد درداشتن حق انتخاب و شروع فعالیتها و اقدامات است. خودسامانی ، آزادی عمل در شروع فعالیتها و ادامه رفتارها و فرآیندهای کاری را منعکس میسازد ؛ مانند تصمیمگیری در مورد روشهای انجام کار، سرعت پیشرفت و تلاش (اسپریتزر، 1995،1996)
2-1- بخش اول- مباحث تئوريك فناوری اطلاعات و ارتباطات:
2-1-1-مقدمه:
در عصر مجازی، فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) محرک و عامل اصلی اقتصاد جهان است. تغییرات بزرگ این فناوری مدتی است که در عرصه های مختلف جهانی آغاز شده است و دستیابی بهتر و استفاده بهینه از اطلاعات را برای توسعة اقتصادی و پایدار در جهان فراهم ساخته است. (جهانگرد، 1384)
ICT تواناییها و قابلیتهای بسیاری را برای جامعه بشری عرضه کرده است و در رفع نیازهای جوامع مختلف موثر بوده است. فناوری اطلاعات و ارتباطات ابزاری برای ارضای نیازهای اطلاعاتی کاربران، برای ایجاد دانایی در همه اشکال توسعه میباشد و امروزه استفاده از آن تحول عظیمی در مفهوم اقتصاد جهان ایجاد کرده است(صمیمی ، 1386).
بهره گیری از ICT ، تولید، پردازش، ذخیره سازی و توزیع اطلاعات را متحول ساخته و با تغییر در مسیر انتقال اطلاعات و دادهها، اطلاعات مفیدی را در اختیار افراد، گروهها و سازمانها قرار میدهد که خود موجب توانمند سازی نیروی انسانی میگردد.(داور پناه، 1384)
توانمندسازی همان فرآیند توانمند ساختن افراد یک جامعه یا یک سیستم اجتماعی است. به عبارتی دیگر توانمندسازی به معنای ایجاد شرایطی است که افراد بتوانند کارهایشان را اولاً با انگیزه درونی، ثانیاً با موفقیت کامل به سرانجام رسانند. به عبارتی دیگر توانمندسازی برداشتن موانع رشد، ترغیب تعهد به اهداف، ترغیب خطرپذیری، خلاقیت و نوآوری و قادر ساختن افراد به حل مشکل، افزایش مسئولیت و از بین بردن ترس است. در فرآیند توانمندسازی سعی بر آنست تا محیطی ایجاد شود که تک تک افراد برای قبول مسئولیت در زمینه رشد و توسعه، توانایی، اعتماد به نفس، تعهد و آزادی عمل داشته باشند. باید توجه داشت توانمندی چیزی نیست که مدیران و رهبران به افراد اعطاء کنند بلکه ایجاد شرایطی است که در آن افراد به قله تواناییهای بالقوه خود صعود کنند و به نافعترین وجه ممکن تصمیم گیری و اقدام نمایند(آقاجاني و آقاجاني، 1385).
یکی از مهمترین دلایل تمایز سازمان ها از یکدیگر، درجه به کارگیري فناوري اطلاعات توسط آنها در فعالیت هاي سازمانی است. به این ترتیب، سازمان هایی که از فناوري اطلاعات به طور گسترده و بهینه استفاده کرده اند، داراي مزیت رقابتی پایدار هستند و از دیدگاه ذينفعان نسبت به سایر سازمان ها از تمایز بیشتري برخوردارند(تسیکناکیس و کوروبالی12، 2009) هم چنین در ایتو13 نیز مطرح شد که آثار ناشی از گسترش کاربرد فناوري اطلاعات می بایست در حوزههاي مختلف، در سه مرحله جداگانه مدنظر قرار گیرد.
با توجه به مطالب مطروحه میتوان اذعان داشت توان افزايی فرصتی است در اختيار سازمان جهت آزاد کردن نيروهای نهفته در اعماق سازمان برای خلق ارزشهای مطلوب بيشتری از طريق دادن اختيارات لازم و مناسب با شدت تحولات محيطی به منظور: ♦- جابجايی نقطه کنترل(از پايش ورودیها به پايش ستاده ها). ♦- آزاد شدن ذهن مديران ارشد از مسائل روزمره. ♦- خروج از گرداب بی اعتمادی، ناکارآمدی، دخالت جويی. ♦- مشتری مداری بجای رئيس مداری. ♦- مسئوليت در مقابل نتايج. ♦- پاسخگويی سريع به تحولات محيط. ♦- ايجاد انگيزه بيشتر در سطوح عملياتی. ♦- از بين بردن زمينه فرافکنی. ♦- ايجاد رابطه برنده- برنده(برد- برد) که مطالب بیان شده فوق میتواند با استفاده از آموزشهای لازم در زمینه فناوری اطلاعات و ارتباطات در سازمان جریان یابد و زمینه های توانمندسازی کارکنان را موجب گردد که این خود از اهداف تحقیق حاضر میباشد که محقق بدان خواهد پرداخت.
2-1-2-تاریخچه پیدایش و تحول فناوری اطلاعات:
فناوری اطلاعات به معنای عام آن به عنوان مجموعه ای از ابزارها و سیستمها جهت گردآوری، سازماندهی، ذخیره و نشر اطلاعات اعم از صوت، تصویر، متن یا عدد میباشد. سابقه این علم به ۳۵۰۰ سال قبل از میلاد مسیح بر میگردد. یعنی از زمان رم باستان که نامهها را روی لوح گلی و به صورت تصویر مینوشتند و نامه بر در طی یک هفته تنها مقصد کوتاهی را طی مینمود تا هم اکنون که با استفاده از ابزارهای پیشرفته رایانه ای و سیستمهای مجهز مخابراتی در کوتاهترین زمان ممکن اطلاعات دلخواه در اختیار قرار میگیرد. فناوری نوین اطلاعات یعنی فناوری اطلاعات مبتنی بر الکترونیک را میتوان در چند سال پیش از دهه ۱۹۴۰ سراغ گرفت. در طی جنگ جهانی دوم و پس از آن بود که پیشرفتهای عمده در فناوری الکترونیک رخ داد. تولید اولین کامپیوتر قابل برنامه ریزی و ترانزیستور که منشأ میکرو الکترونیک و هسته حقیقی انقلاب فناوری اطلاعات در قرن بیستم بود. به عقیده «کاستلز » تنها در دهه ۱۹۷۰ بود که فناوریهای جدید اطلاعاتی در سطحی گسترده انتشار یافتند و توسعه توأمان خود را شتاب بخشیدند و در پارادایمی جدید گرد هم آمدند. کاستلز میگوید: بی گمان میتوانیم بدون اغراق بگوییم که انقلاب فناوری اطلاعات به عنوان یک
