
مرتبط است.
جاکویسون و آکر93(1993) در پژوهش خود به بررسی مقایسه ای عدم تقارن اطلاعات بین بازار سرمایه ژاپن و آمریکا پرداختند. نتایج پژوهش آنها بیانگر این است که بازار سرمایه ژاپن اطلاعات مربوط به سودآوری آتی را زودتر از بازار سهام آمریکا در قیمت سهام منعکس میسازد.
کیم و ورچیا94(1994) در پژوهشی تحت عنوان «حجم و نقدشوندگی بازار پیرامون اعلان سود » به بررسی رابطه میان اعلان سود و نقدشوندگی بازار پرداختند. نتایج پژوهش آنها نشان میدهد، در صورتی که اطلاعات در اختیار تمامی فعالان بازار قرار بگیرد، اعلامیههای سود، عدم تقارن اطلاعاتی را کاهش خواهد داد. همچنین آنها دریافتند در صورتی که برخی معامله گران قادر به پردازش اطلاعات باشند، ممکن است عدم تقارن اطلاعاتی در سطح بالا باقی بماند.
ريچاردسون(2000) در پژوهش خود به بررسی رابطه بين عدم تقارن اطلاعاتي و دستكاري اقلام تعهدي را مورد مطالعه قرار داد. نتايج پژوهش وي نشان مي دهد كه بين عدم تقارن اطلاعاتی و مدیریت سود بر اقلام تعهدی رابطه مستقیم وجود دارد.
جیانگ و کیم95 (2000) در پژوهش خود به بررسی اثرات عدم تقارن اطلاعات بین مدیران و سهامداران در رابطه با سودآوری از نظر زمان و مقدار پرداختند نتایج پژوهش آنها نشان داد هر میزان سطح مالکیت نهادی در شرکتها افزایش مییابد، عدم تقارن اطلاعاتی کمتری بین مدیران شرکت و سایر اشخاص مرتبط در بازار وجود خواهد داشت.
ورچیا96(2001) در پژوهشی تحت عنوان «مقالاتی درباره افشاء» به بررسی نتایج افشای اختیاری اطلاعات پرداخت. نتایج پژوهش وی نشان داد که افشای بیشتر اطلاعات باعث منتفع شدن سرمایه گذاران میشود. همچنین افشای اطلاعات عمومی باعث کاهش عدم تقارن اطلاعاتی و فعالیتهای پرهزینه جمع آوری اطلاعات برای سرمایه گذاران میشود.
لیبی و همکاران97 (2002) در پژوهش تحت عنوان «اعلان سود و عدم تقارن اطلاعاتی» به بررسی رابطه بین اعلان سود و عدم تقارن اطلاعاتی پرداختند. نتایج پژوهش آنها با بررسی شرکتهای فعال در بورس تورنتو نشان میدهد که قبل از اعلان سود دامنه قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام افزایش پیدا کرده است.
آنجینیا و همکاران98 (2005) در پژوهش خود به بررسی نقش مدیریت در پیش بینی سود و عدم تقارن اطلاعاتی در پیرامون اعلان سود پرداختند. نتایج پژوهش نشان میدهد که شرکتهای دارای هیأت مدیره کاراتر و موثرتر پیش بینیهای سود دقیقتری را منتشر میکنند بنابراین کیفیت بالای هیأت مدیره با پیش بینی سود دقیقتر و بیشتر و عدم تقارن اطلاعاتی کمتر در اطراف اعلامیههای سود مرتبط است.
بال و شیواکومار99 ( 2005) در پژوهش خود به بررسی نقش اقلام تعهدی در عدم تقارن اطلاعاتی در تشخیص به موقع سود و زیان پرداختند. در این پژوهش نشان داده شده است که مدلهای تعهدی غیرخطی، مشخصه قابل توجه بهبود یافته هستند. همچنین مدلهای تعهدی خطی قراردادی با حذف نقش اقلام تعهدی در عدم تقارن شناسایی به موقع سود وزیان یک ویژگی نسبتاً ضعیف برای حسابداری تعهدی پیشنهاد میکند. به علاوه نتایج بیانگر این است که ویژگی خطی ارتباط بین درآمدها و جریانهای نقدی آتی، مفاهیم عدم تقارن در شناسایی به موقع زیان(محافظه کاری شرطی) را نادیده میگیرد و اساساً توانایی درآمدهای جاری در جریان نقدی دست کم گرفته میشود.
استراسر100 (2005) در تحقیقی ارتباط بین مقررات افشای منصفانه و عدم تقارن اطلاعاتی را مورد بررسی قرار داد. براساس تئوریهای اقتصادی موجود افزایش مقدار و کیفیت افشاء باید عدم تقارن اطلاعاتی ناگهانی را کاهش دهد. نتایج دیگر نشان داد افزایش مقدار اطلاعات در دسترس عموم طبق مقررات باعث کاهش عدم تقارن اطلاعاتی میشود.
وانگ و چیانگ101 (2006) در پژوهش خود به بررسی رابطه بین تقارن اطلاعاتی و رفتار سرمایه گذاران پیرامون زمان اعلان سود پرداختند. نتایج پژوهشهای آنها نشان میدهد که اگر اعلان سود عدم تقارن اطلاعاتی را کاهش دهد، نمایندهی عدم تقارن اطلاعاتی در دوره قبل از اعلان کمتر از دوره بعد از اعلان خواهد بود. همچنین در یک چهارم موارد اعلام سود عدم تقارن اطلاعاتی شرکت را، به ویژه برای اخبار بد شرکت کاهش میدهد.
مورمان102 (2006) در پژوهشی تحت عنوان «نقش عدم تقارن اطلاعاتی و کیفیت گزارشگری مالی در معاملات بدهی» به بررسی نقش عدم تقارن اطلاعاتی و کیفیت گزارشگری مالی در معاملات بدهی پرداخت. نتایج پژوهش وی بیانگر این موضوع است بازار ثانویه وام اطلاعات منحصربه فردی را در رابطه با معاملات خصوصی وام ارائه میکند و تفاوت دامنه پیشنهادی خرید و فروش در معاملات وام به طور مثبت با عدم تقارن اطلاعاتی مربوط به شرکت و وام مرتبط است.
کاناگارتنم و همکاران103 (2007) در تحقیق خود رابطه بین کیفیت اداره امور شرکتها و عدم تقارن اطلاعاتی در بازار سرمایه را طی یک دوره اعلان سود میان دوره بررسی کردند. در این تحقیق مشخص شد که تغییر در قیمت پیشنهادی خرید هنگام اعلان سود بطور مشخص رابطه منفی با هیات مدیره مستقل، فعالیتهای هیأت مدیره و درصد سهام متعلق به کارکنان و هیأت مدیره دارد. همچنین مشخص شد عمق تغییرات بطور مشخص با ساختار عوامل ذکر شده رابطه مثبت دارد.
باچتیار104(2008) در پژوهش خود به بررسی رابطه میان اقلام تعهدی و عدم تقارن اطلاعاتی پرداخت. نتایج پژوهش او نشان میدهد که اقلام تعهدی رابطه مثبت و معنی داری با عدم تقارن اطلاعاتی دارد. همچنین رابطه ای مثبت و معنی داری میان اقلام تعهدی اختیاری و عدم تقارن اطلاعاتی وجود دارد.
لخال105(2008) در پژوهش خود به بررسی اثر اعلان سودهای فصلی بر عدم تقارن اطلاعاتی پرداخت. نتایج پژوهش وی نشان میدهد که پس از اعلان سودهای فصلی عدم تقارن اطلاعاتی کاهش مییابد.
براون و همکاران(2008) در پژوهش خود به بررسی اثر کیفیت سود بر عدم تقارن اطلاعاتی پرداختند. نتایج پژوهش آنها نشان میدهد که هرچه کیفیت گزارشگری مالی بیشتر باشد، عدم تقارن اطلاعاتی کاهش و حجم معاملات سهام افزایش مییابد.
چی و وانگ106(2008) در پژوهش خود به بررسی عدم تقارن اطلاعاتی و محافظه کاری در حسابداری در کشور تایوان پرداختند. نتایج پژوهش آنها نشان میدهد که نه تنها بین عدم تقارن اطلاعاتی و محافظه کاری رابطه مثبت و معناداری وجود دارد، بلکه عدم تقارن اطلاعاتی منجر به محافظه کاری میشود.
فرانسیس و همکاران 107(2008)، اثبات کردند که محافظه کاری باعث بهبود کیفیت اطلاعات کاهش عدم تقارن اطلاعاتی بین سرمایه گذاران مطلع و بی اطلاع میگردد. یعنی هرچه عدم تقارن اطلاعات بیشتر باشد، شکاف قیمتی نیز افزایش مییابد ازاین رو محافظه کاری بیشتری در صورتهای مالی اعمال میشود تا این عدم تقارن را کاهش دهد.
چانگ و همکاران108(2009) در تحقیق با عنوان تأثیر مدیریت سود بر نقد شوندگی سهام پرداختند، نتایج تجربی نشان میدهد که در شرکت هایی که مدیریت سود انجام میدهند کیفیت اطلاعات حسابداری کاهش مییابد، به عبارتی عدم تقارن اطلاعاتی افزایش یافته و شکاف قیمتی نسبی افزایش و به دنبال آن نقدشوندگی سهام کاهش مییابد؛ در نتیجه بین مدیریت سود با نقدشوندگی سهام رابطه منفی و معنی داری دارد.
جاوا109(2009) در پژوهش خود به بررسی عدم تقارن در جریانهای نقدی و محافظه کاری درحسابداری پرداخت. نتایج پژوهش وی نشان میدهد که نخست، زمانی که اقلام تعهدی به عنوان متغیر وابسته در مدل باسو(1997) به کار رود عدم تقارن زمانی سود به طور قابل ملاحظه ای کاهش مییابد. دوم پایداری جریانهای نقدی و اقلام تعهدی برای اخباربد(بازده منفی) کمتر از اخبار خوب(بازده مثبت) است.
باهاراس و همکاران110(2009) ارتباط عدم تقارن اطلاعاتی و ساختار سرمایه مورد آزمون قرار دادند. آنها در پی حصول به این نتیجه بودند که آیا عدم تقارن اطلاعاتی که بر پایه ارزیابی بازار از جزء گزینش زیانبار در حوزه اقتصاد خرد توسعه داده شده به عنوان جزء تعیین کننده در تصمیمات ساختار سرمایه است یا نه؟ برای این منظور ایشان از یک نمونه گسترده از دادههای شرکتها برای دوره 30 ساله 2002-1973 بررسی کردند. نتایج تحقیق ایشان نشان میداد که با فرض ثابت نگه داشتن آثار برخی متغیرهای اهرمی، عدم تقارن اطلاعاتی ساختار سرمایه را تحت تأثیر قرار میدهد.
لوبو و ژو111 (2010) میزانی که شرکتها به مدیریت سود میپردازند را بعنوان عامل تعیین کننده مهمی جهت تصمیم گیری در ارتباط با میزان افشاء اطلاعات معرفی مینمایند. تجزیه و تحلیلهای تجربی ارائه شده توسط این محققین بیانگر وجود رابطه منفی بین کیفیت افشاء و مدیریت سود در حالت وجود مدیریت سود فرصت طلبانه و همچنین وجود رابطه مثبت بین کیفیت افشاء و مدیریت سود در حالت وجود مدیریت سود ناشی از تبادل اطلاعات است.
باهاتاچاریا و همکاران112(2010) در پژوهش خود به بررسی رابطه میان کیفیت سود و عدم تقارن اطلاعاتی پرداختند. نتایج پژوهش آنها نشان میدهد که کیفیت پایین سود، منجر به افزایش عدم تقارن اطلاعاتی در بازارهای مالی میگردد.
واسان و بون113(2010) در پژوهش خود به بررسی رابطه میان اقلام تعهدی و عدم تقارن اطلاعاتی پرداختند. نتایج پژوهش آنها نشان میدهد که میان دامنه تفاوت قیمت پیشنهادی خریدوفروش سهام به عنوان نماینده عدم تقارن اطلاعاتی و اقلام تعهدی، رابطه معناداری مشاهده نشد.
استیفن114(2010) در پژوهش خود به بررسی رابطه بین سود حسابداری و جریان نقدی با بازده سهامداران در شرایط تقارن و عدم تقارن اطلاعاتی پرداخت. نتایج پژوهش نشان میدهد که در شرایط عدم تقارن اطلاعاتی سود حسابداری نسبت به جریان نقدی از محتوای اطلاعاتی بیشتری برخوردار است. اما با افزایش عدم تقارن اطلاعاتی معیارهای جریان نقدی در توضیح عملکرد بازار سهام مربوط ترند.
داس و پاندیت115(2010)، به بررسی ارتباط بین کیفیت حسابرسی و کارایی سرمایه گذاری با تأکید بر چرخه عمر شرکت پرداختند. آنها تأثیر ترکیبی ریسک وجوه نقد و نگهداری وجوه نقد را مورد مطالعه قرار دادند، نتایج تحقیقات آنها حاکی از آن است که تأثیر متعامل کیفیت حسابرسی و چرخه عمر بر سرمایه گذاری، اهمیت بیشتری برای شرکتهایی که از ریسک بالا و وجوه نقد غنی برخوردارند، وجود دارد که این کار موجب سرمایه گذاری بیشتر از حد میشود، در کل نتایج تحقیقات آنها سازگار با این مفهوم است که کیفیت حسابرسی، تضاد اطلاعاتی را که مانع سرمایه گذاری میشود، کاهش میدهد.
کورمیر116 (2013)، به بررسی نحوه مدیریت سود در شرایط عدم تقارن اطلاعاتی در یک محیط بی ثبات پرداخت. رابطه بین مدیریت سود وعدم تقارن اطلاعاتی را با در نظر گرفتن ناامنی محیط مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان میدهد که یک محیط پیچیده و پویا رابطه بین اقلام تعهدی اختیاری وعدم تقارن اطلاعاتی را که به عنوان نوسانات قیمت سهام وتفاوت قیمت عرضه و تقاضا اندازه گیری میشود را ضعیف میکند. به طور خاص رابطه مثبت بین مدیریت سود وعدم تقارن اطلاعاتی کم میشود. درمورد شرکتهای با محصولات متنوع، آن هایی که مشتاقانه در فعالیتهای تحقیق وتوسعه سرمایه گذاری میکنند و آن هایی که با نوسانات فروش بالایی روبرو هستند، این موضوع مشکل سرمایه گذاران را در ارزیابی مدیریت سود در یک محیط ناامن برجستهتر میکند.نهایتاً، در چنین شرایطیاقلام تعهدی اختیاری به احتمال بیشتری توسط سرمایه گذار تشخیص داده میشود.
تحقیقات داخلی:
نوروش و ابراهیمی کردلر(1384) در پژوهش خود با عنوان« بررسی و تبیین رابطه ترکیب سهامداران با تقارن اطلاعات و سودمندی معیارهای حسابداری عملکرد » به بررسی نقش سرمایه گذاران نهادی در کاهش عدم تقارن اطلاعاتی پرداخت. نتایج پژوهش نشان داد که شرکت هایی با درجه بالایی از مالکیت سرمایه گذاران نهادی، اطلاعات بیشتری در رابطه با سودهای آتی، نسبت به شرکتهایی با درجه پایینی از مالکیت سرمایه گذاران نهادی گزارش میکنند. بنابراین عدم تقارن اطلاعاتی بیشتری در شرکتهای سرمایه پذیر به درجه
