
ساز و برگ آنها پایان گرفت. در آن موقع، پیامبر با فریادی که همه شنیدند، فرمود: «به خدا سوگند فردا پرچم جنگ را به کسی خواهم داد که خدا و پیامبرش را دوست دارد و خدا و رسولش نیز او را دوست دارند» و روز موعود پرچم را به دست علی داد و او با پیروزی حیرتانگیز برگشت.140
4-6. جنگ حنین
در غزوهِی حنین که در سال هشتم هجری واقع شد، به این کیفیت که هنگانی که حملهی مزورانه و از پیش حسابشدهی هوازان به مسلمانان شروع شد و از هر سوی بر آنها تاختند و باران تیر و نیزه و شمشیر، باریدن گرفت و بالاخره هر دو لشکر در هم آمیختند؛ مسلمانان ترسیدند و پیامبر اکرم را تنها گذارده و گریختند و تنها علی بن ابی طالب و عباس بن مطلب و ابوسفیان بن حارث و اسامه بن زید در اطراف حضرتش باقی ماندند.141
به روایت ارشاد شیخ مفید، تنها ده نفر در کنار پیامبر ماندند که نُه تن آنان، هاشمی و دهمی ایمن فرزند ام ایمن بود که شهید هم شد. اما دیگران از جمله ابوبکر، عمر، عثمان و دیگر دستاندرکاران سقیفه و خلافت، همه پا به فرار نهادند و هر چه پیامبر فریاد زد: «اینک من رسول خدا هستم، محمد بن عبدالله را تنها نگذارید»، کسی اعتنا نکرد.142
7) خویشاوندی و اهل بیت بودن
مقام دیگری که از حدیث منزلت به دست میآید، این است که حضرت علی جزو اهل بیت پیامبر هستند، زیرا درخواست حضرت موسی اینگونه است: «وزیری از اهلم برای من قرار بده».143 این معنا از آیهی مباهله که در آن حضرت علی، نفس پیامبر خداست، فهمیده میشود.
همچنین از آیهی «وَأُوْلُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَی بِبَعْضٍ فِی کتَابِ الله مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُهَاجِرِینَ»144 (و در کتاب خدا، ارحام و خویشاوندان از مؤمنان و مهاجران به یکدیگر سزاوارترند.) این ویژگی خویشاوندی بر هیچکس جز حضرت علی و ائمهی معصومین قابل انطباق نیست. امام باقر فرمود: «مراد از «اولو الارحام» ائمهی معصومین میباشند.»145
ابن بابویه از حضرت امام حسین روایت کرده که فرمود:
تأویل آیهی «و اولو الارحام…» را از پیغمبر اکرم پرسیدم. فرمودند: «به خدا سوگند، پروردگار، غیر شما(اهل بیت) را از این آیه قصد نکرده و شما اولو الارحام هستید. وقتی من وفات کردم، پدرت علی اولی و احق است به من. پدرت که گذشت، برادرت حسن اولی است. و تو بعد از برادرت حسن، اولی هستی» گفتم: ای رسول خدا! بعد از من، کی اولی و احق به ولایت و وصایت است؟ فرمود: «فرزندت علی امام زین العابدین» و یک به یک اسم برد تا حضرت حجت.
سپس فرمود:
این نُه نفر، از فرزندان تو و از صلب تو هستند. نهمی آنها غیبت اختیاز میکند و از نظر مردم پنهان میشود. خداوند به تمام ابشان علم و دانش و فهم مرا عطا فرموده است. طینت آنها از طینت من است. هر کس آنها را دوست بدارد، مشمول شفاعت من خواهد بود.146
بنابراین، روشن میشود که خویشاوندی نزدیک، یک پایه از پایههای استوار خلافت و ولایت پس از رسول خدا است.
8) مقام علم و آگاهی
یکی دیگر از مقاماتی که از حدیث شریف منزلت برای امام علی قابل اثبات است، مقام علم و آگاهی است. همانطور که یکی از منزلتهای هارون آن بود که پس از موسی داناترین و آگاهترین بنی اسرائیل بود. این مطلب در کتابهای تفسیر، ذیل آیهی شریفهی «قَالَ إِنمَا أُوتِیتُهُ عَلَی عِلْمٍ عِندِی»147 خداوند از زبان قارون، اینگونه میفرماید: «گفت: من این ثروت را به وسیلهی علمی که نزد من است فراهم آوردهام». مفسران در ذیل این آیه تصریح کردهاند که هارون از همهی بنی اسرائیل –جز از حضرت موسی- داناتر بود.148
بدون تردید، پیامبر به بحران نبود رهبری بعد از خود آگاهی داشته و میدانسته است که هرگاه در این جمع حضور نداشته باشد، این جامعهی تازه تأسیس بر اساس وحی با مشکلات فراوان فکری و … روبهرو خواهد شد که برای حل آنها و هدایت خلق به سوی خدا به اندیشه و علمی همانند علم خودش –که برگرفته از وحی باشد- نیازمند است. از این رو در موارد متعدد، این واقعیت را برای مردم با عبارتهای مختلف بیان کرد تا مردم بدانند برای حل حل مشکلات فکری و استفاده از علم نبوی، به چه کسی پناه ببرند و مرجعیت فکری امت اسلامی، بعد از او، به عهدهی چه کسی است.
به چند نمونه از این روایات، اشاره میکنیم.
1-8. روایاتی که دلالت دارند امام علی درِ علم نبی است.
قال رسول الله: «أنا مدینةُ العلمِ و علی بابُها، فَمن أرادَ المدینةَ فلیأتِ الباب» رسول خدا فرمود: «من، شهر علم، و علی در آن است. هر کس میخواهد از این شهر علم استفاده کند، باید از این در وارد شود».
2-8. روایاتی که دلالت میکند امام علی درِ حکمت نبی است.
قال رسول الله: «أنا دارُ الحِکمَةِ وَ عَلی بابُها»149 (من خانهی حکمتم و علی درِ آن است.)
3-8. روایاتی که دلالت میکند امام علی بعد از نبی بیانگر راهحل مشکلات فکری، علمی، اجتماعی، سیاسی و … امت اسلامی است.
قال رسول الله: «یا عَلی أنتَ تی بن لأمتی مَا اختلفوا فیه من بعدی»150 (ای علی، اختلافات امت را بعد از من، تو روشن میکنی.)
4-8. روایاتی که دلالت میکند امام علی بعد از نبی داناترین فرد از امت اسلامی است.
رسول خدا خطاب به حضرت فاطمه فرمود: «زَوجَتکَ خَیر أهلی، أعلَمهُم وَ أفضَلهُم حِلماً و أولهُم سِلماً»151 (بهترین فرد خاندانم، داناترین فرد، بردبارترین و اولین مسلمان را به عنوان همسر تو برگزیدم.)
5-8. روایاتی که دلالت میکند امام علی داناترین فرد امت به سنت رسول خدا است.
قال رسول الله: «أعلَمُ أمتی بِالسنَةِ وَ القَضاءُ بَعدی علی بن أبی طالبٍ»152 (آگاهترین فرد به سنت من و قضاوت اسلامی، علی بن ابی طالب است.)
6-8. روایاتی که دلالت میکند امام علی محرم اسرار نبی است.
قال رسول الله: «صاحِبُ سِری علی بن أبی طالبٍ»153 (محرم اسرار من، علی بن ابی طالب است.)
با توجه به نقش اجتماعی، سیاسی و مذهبی پیامبر اسرار او، در سرنوشت امت اسلامی و دین اسلام، بسیار مهم و تعیینکننده است. این اسرار میتواند دربارهی عملکرد و موضعگیری افراد در برابر رسول خدا و حرکت اسلامیباشد و یا میتواند اسراری از رسالت الهی باشد که هنوز وقت گفتن و تبلیغ آنها برای همگان فراهم نشده است و باید زمانی سپری شود و نیز میتواند اسراری از عالم هستی باشد که دیگران، تحمل و طاقت دانستن آن اسرار را ندارند. چنانکه میتواند اسرار نبی از امور باشد که به عقل ما نمیگنجد.
باید توجه داشت که اینگونه روایات و روایات مشابه، در مجموع از شخصیت بسیار برجستهی علمی امام علی حکایت میکنند؛ شخصیتی که بعد از رسول خدا در میان امت اسلامی، نظیر او را نمیتوان یافت. آشکار شد که جانشین رسول الله گذشته از نصب و عصمت، باید دارای دانشی فراتر از دانش بشری باشد تا بتواند همهی مشکلات جامعهی اسلامی. چالشهایی را که در هر عصری در برابر دین بروز میکند، حل نماید. این دانش، هم در خصوص قرآن است و هم شامل علوم دیگر مثل مسائل عقیدتی، سیاسی، اخلاقی، اجتماعی و اقتصادی میباشد. جامعیت امام علی در علوم اسلامی، به ویژه قرآن، مسألهای نیست که از طرف فرد منصفی انکار شده باشد. به خصوص صحابه و معاصران آن حضرت که از نزدیک، این واقعیت را درک میکردند.
9) مقام عصمت
مقام بعدی که از حدیث شریف منزلت به دست میآید، عصمت است. آیتالله میلانی در کتاب نگاهی به حدیث منزلت مینویسد: «به راستی آیا کسی در عصمت حضرت هارون تردیدی دارد؟
در این حدیث پیامبر اکرم، امیر مؤمنان علی را همانند هارون و در منزلت او قرار داده است. از طرفی هیچ کدام از صحابه ادعای عصمت نکردهاند. همان طور که هیچ کسی مقام عصمت را برای احدی از صحابه -جز امیر مؤمنان علی- ادعا نکرده است.»154
آیا کسی میپذیرد که بعد از رسول اکرم با وجود شخصی معصوم، غیر معصوم امام باشد؟ آری، امام علی در خطبهی قاصعه، به همان مقام عصمت اشاره میکند و میفرماید که من نور وحی و رسالت را میبینم و بوی نبوت و پیامبری را استشمام میکنم. پس امیر مؤمنان آنچه را پیامبر میدیده و میشنیده او نیز میدیده و میشنیده است.
سایر ویژگیهای مشترک هارون و علی155
1. فصاحت در بیان: یکی دیگر از ویژگیهای مشترک حضرت هارون و علی این بود که هر دو فصیحان زمان بودند.
موسی در وصف هارون در پیشگاه خداوند عرضه داشت (واخی هارون هوافصح منی لسانا)156
علی فرمود: «ان ربی وهب لی قلباً عقولاً ولسانا صادقاً ناطقاً»157
2. اهل خانوادهی پیامبر بودن: موسی عرضه داشت: «اجعل لی وزیراً من اهلی هارون اخی»158
علی آیه تطهیر «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل بیت و یطهرکم تطهیرا»159 اهل خانواده پیامبر است.160
3. موجب سعه صدر بودن- هارون موجب سعهی صدر موسی شده است «ویضیق صدری»161
علی نه تنها برای پیامبر بلکه برای همگان مایهی خیرو برکت است. از این رو، اکثر تاریخ نویسان بر این باورند که قرآن هر جا از علی سخن به میان آورده، از او به خیر و نیکی یاد کرده است.
4. رحمت الهی، وجود هارون برای موسی رحمت محسوب میشده است لذا قرآن فرموده است: «ووهبنا له من رحمتنا اخاه هارون نبیاً»162 طبرانی نقل کرده است: هرگاه رسول خدا غضبناک میشد، جزعلی کسی نمیتوانست با او سخن بگوید. «اذا غضب لم یجتبری احد ان یکلمه الا علی».163
این بخش تاریخ نشان میدهد که وجود علی برای پیامبر موجب آرامش خاطر و رحمت است. لذا رسول خدا وجود علی را همانند وجود خویش فرض کرده است و دوستی علی را مساوی با دوستی خود و خدا دانسته است. «من احب علیاً فقد احبنی و من اجنی فقد احب الله».164
پیامبر دشمنی علی را مرادف با دشمنی خود و خدا فرض کرده است.165
5. ادا کننده دین پیامبر. اگر هارون بعد از موسی میماند، ادای دین میکرد. همانگونه که علی ادای دین پیامبر کرده است. «انت تقضی دینی و تنجز موعدی و تبری ذمتی».166
6. حفظ وحدت مسلمین. هارون به منظور ترس از تفرقه بنی اسرائیل صبرکرد؛ قال یابن ام لاتأخذ بلحیتی ولا برأسی انی خشیت ان تقول فرقت بین بنی اسرائیل ولم ترقب قولی167 اخذ الکظم.168
7. بی یاوربودن: هارون در میان بنی اسرائیل ضعیف وبی یاور ماند ومردم دست از حمایت او برداشتند؛ ان القوم استضعفونی و کادو ایقتلونی. علی هم به خاطر یاران کم خانه نشین شد. فنظرت فاذا لیس لی رافه ولاذاب ولامساعد، اهل بیتی.169
کوششهای پیامبر برای رهبری علی
لازم است در این بخش، مطلبی را پیرامون تلاشها و کوششهای حضرت رسول اکرم برای رهبری امیر مؤمنان، عرض نماییم.
پیامبر ابلاغ کنندهی دینی است که رنگ ابدیت دارد و زمان، طومار حیات او را درهم نمیپیچد. از سوی دیگر قانون خلقت چنین است که پیامبر خدا چونان دیگر انسانها، حیات ظاهری محدودی دارد و به صراحت قرآن، او نیز به کام مرگ خواهد رفت.170
همچنین آن حضرت، رسالت «ابلاغ» را بر عهده دارد؛ همانگونه که رهبری و زعامت جامعه را نیز به عهده دارد. هم مرجع فکری مردم است و هم زعیم و پیشوای سیاسی آنان. بر این اساس، پرسش جدی و مهمی که هرگز نمیتوان به سادگی از آن گذشت این است که این زعیم بزرگ الهی که آیین خود را زمانشمول اعلام کرده و خود روزی به سوی اعلی خواهد رفت، برای آیندهی آیین و مکتبش چه اندیشیده است؟ آیا آیندهای مشخص رقم زده است؟
1) پیامبر مسأله را یکسره مسکوت گذاشته و دربارهی آن، هیچ سخنی با امت نگفته است.
2) پیامبر آن را به امت، وانهاده و به تدبیر آنان عمل کرده و صحابه را به تعیین سرنوشت آیندهی رسالت، مأمور نموده است.
3) پیامبر با نص (تصریحی) روشن، آینده را رقم زده است و شخصی را که میباید پس از او، مسئولیت هدایت امت و ادارهی جامعهی اسلامی را به دوش بگیرد، معرفی کرده است.
اکنون به این فرضها مینگریم.
فرض اول: سکوت در قبال آینده بود. این سخن، بدین
