
آلودگی هوا را کاهش میدهد.
ب) مزایای خاص کالا را از لحاظ ویژگیهای مرتبط با بهبود وضعیت زیست محیطی تعیین کنیم.
ج) دادههای مشخصی در مورد مزایای محصول ارائه دهیم. مثلاً درصد و ماهیت محصول بازیافت شده را مشخص کنیم.
د) شرایطی را فراهم کنیم که به مشتری امکان مقایسه دهیم.
ه) کلیه کلمات فنی را تعریف کنیم.
ی) مزایای زیست محیطی را تشریح کنیم زیرا مصرف کنندگان درباره مقولههای زیست محیطی، آگاهی ندارند.
بانرجي، تبليغ سبز را به عنوان تبليغي تعريف نموده كه حداقل داراي يكي از این معيارها باشد 1) صراحتاً یا ضمناً رابطه بين يك محصول يا خدمت را با محيط زيست بيان كند 2) نوعي سبك زندگي سبز را ترويج دهد 3) مسئولیت پذيري زيست محيطي شركت را بيان نمايد. به اعتقاد پولونسكي، يك تبليغ محيط زيست دوستانه شامل اطلاعات يا ادعاهايي است راجع به اينكه محصول تبليغ شده يا تبليغ كننده چگونه میتوانند در بهبود وضعيت محيط زيست و كاهش تخريب آن مشاركت داشته باشند (چان، لیونگ وونگ،2006). زينخان و كارلسون نيز تبليغ سبز را اینگونه تعریف نمودهاند: هر تبليغي كه شامل پیامهای محيط زيست دوستانه و پايداري محيط زيست با در نظر گرفتن نيازها و خواستههای سهامداراني كه نگرانیهای زيست محيطي دارند باشد. در مطالعهای ديگر، تبليغ سبز ايجاد ادعايي راجع به اينكه محصول از مواد سازگار با محيط زيست ساخته شده و از يك بسته بندي سازگار با محيط زيست برخوردار بوده، تعريف گرديده است. پولونسكي و همكارش (2001) نيز ضمن اشاره به ترفیعها سبز به عنوان ترفيع ویژگیهای زيست محيطي محصولات، معتقدند چنين ترفيعاتي بايد اطلاعات زيست محيطي را به آگاهي مشترياني كه با شركت در ارتباط هستند برساند. در اين رابطه گروهي از محققان مانند هايتكوو ماتوليچ به بررسي تأثیر تبليغات سبز بر رفتار محيط زيست دوستانه مصرف كننده پرداختند و چنين نتيجه گرفتند كه زنان مسئولیت پذيري بيشتري در قبال محيط زيست داشته و نسبت به تبليغات و كالاهاي سبز نيز نگرش مثبتتری دارند. گروهي از تحقيقات نيز در همین رابطه صورت گرفته كه گاهاً نتايج متفاوتي نسبت به هم داشتهاند، براي مثال در حالي كه هاگيوس و همكارش (1995) دريافتند كه تنها مصرف كنندگاني كه درگيري زيست محيطي كمتري دارند به صورت مثبت تحت تأثیر تبليغات سبز قرار میگیرند (به نقل از هلتمن و لئونايدو، 2010)، تقيان و دي سوزا (2005) عكس اين نتيجه را در مطالعات خود بيان نمودهاند. نبصيه و آبوستان نيز در مطالعات خود كه بر روي مصرف كنندگان مالزيايي صورت گرفته دريافتند كه تبليغات وسیلهای قوي جهت آگاه كردن و تحت تأثیر قرار دادن رفتار مصرف كننده است؛ بنابراين بايد به بازاريابان سبز اجازه داده شود كه از تبليغات سبز به عنوان ابزاري در جهت رسيدن به مشتريان بالقوه استفاده نمايند. بدين وسيله مصرف كننده نه تنها در مورد اينكه كالا چگونه به حفاظت از محيط زيست كمك میکند آگاهي مییابد، بلكه ترغيب میشود كه از كالا خريد نمايد.
ترفیع سبز به معنای انتقال اطلاعات زیست محیطی واقعی به مصرف کنندگانی است که با فعالیتهای شرکت ارتباط دارند. همچنین اظهار شرکتها به تعهد برای نگهداری منابع طبیعی جهت جذب بازار هدف است. شرکت باید رویکرد ارتباطات یکپارچه را توسعه دهد که دربرگیرنده جنبههای «ویژه شرکت» و «ویژه محصول» درباره مسایل زیست محیطی و مسئولیت اجتماعی باشد. استراتژیها و شعارهای به کار گرفته شده توسط شرکت باید بر اساس پژوهشها و اطلاعات صحیح باشد. اطلاعات باید به طور منسجم و پیوسته به مشتریان و دیگر ذینفعان مخابره شود و شرکتها باید نسبت به هر شعار یا ارتباطاتی که میتواند اغراق آمیز به نظر آید، محتاط و هشیار باشند. مصرف کنندگان، گروههای فشار و رسانهها مخاطبان مهمی هستند. اگر شعارها نادرست و بررسی نشده باشد، تبلیغ نتایج منفی و معکوسی به دنبال خواهد داشت. تبلیغاتی که جاهطلبانه و مبهم هستند یا شعارهایی که حس هم افزایی با محصول و شرکت را ندارند، در معرض خطر تخریب ادراکات مشتری قرار میگیرند.
2-5-4- توزیع سبز
توزیع سبز دو بعد را در برمی گیرد: بعد درونی و بیرونی. منظور از بعد درونی، محیط داخلی شرکت است که باید علاوه بر رعایت مسایل زیست محیطی در فرآیندهای داخلی شرکت و تناسب بین طراحی فضای داخلی با کالای مورد نظر، به گونهای باشد که مدیران و کارکنان در آن احساس آرامش کنند و به طبع آن مشتریان نیز برای برخورد خوب کارکنان و فضای دلنشین به آن جذب شوند. از بعد خارجی نیز به مکانهای عرضهای که کمترین آسیب را برای محیط زیست به همراه داشته باشد، اشاره میکند. مباحث تدارکات معکوس نیز (بر پایه سیستمهایی برای کمک به بازیافت مواد) میتواند تحت موضوع توزیع سبز مورد توجه قرار گیرد. با توجه به تدارکات معکوس، در نظر گرفتن موارد زیر برای شرکتها مهم است:
شناسایی: ردیابی کالا از طریق فرآیند تدارک معکوس.
بازیافت: جمع آوری کالاها به منظور پردازش مجدد آنها.
بازبینی: آزمایش مواد به منظور این که آیا میتوانند به استانداردهای پردازش مجدد دست یابند و یا این که باید آنها را تفکیک به قطعات یا دفع کرد.
بازآفرینی: تولید مجدد محصول طبق استانداردهای اولیه آن یا جدا کردن اجزای مناسب به منظور استفاده مجدد.
رفع کردن: از بین بردن موادی که قابلیت تولید مجدد ندارند و فروش کالاهای دوباره تولیدشده به مشتریان موجود و یا مشتریان جدید.
مهندسی مجدد: ارزیابی کالاهای موجود به منظور طراحی بهتر.
در زمینه توزیع سبز عمدتاً مطالعاتي كه صورت گرفته بر مبحث زنجيره تأمين سبز متمركز است كه خود بحثي است مفصل و فراتر از توزيع سبز كه مدنظر اين مطالعه است، با اين حال ريور (2004) توزيع سبز را توزيع منطبق با معيارهاي سبز تعريف نموده و معتقد است توزيع، تأثيرات زيست محيطي محصولات را افزايش میدهد و به همين علت براي برآورده نمودن مطالبات زيست محيطي دائماً مورد بررسي قرار میگیرد. محيط طبيعي در نتيجه مشكلات زيست محيطي محلي و جهاني در سالهای اخير، به موضوعي چالشي براي سازمانهای تجاري تبديل شده است. اعتقاد بر اين است كه فعالیتهای كسب و كار مانند منبع يابي، توليد و حمل و نقل در قبال اين مشكلات بايد مسئولیت پذير باشند (بیامون،1999). طبق مطالعات لاروچ، برگرون وباربارو (2001) اكثر مشتريان ادعا کردهاند كه محصولات شرکتهایی را كه متهم به آلودگي محيط زيست هستند نخواهند خريد. در واقع شرکتهایی كه از قوانين زيست محيطي پيروي نمیکنند و آنهایی كه در صدد سوء استفاده از مسائل زيست محيطي براي افزايش فروش خود هستند، مورد تحريم مشتريان قرار خواهند گرفت. در اين راستا از جمله اقداماتي كه شرکتها در جهت سبز نمودن سيستم توزيعي خود میتوانند به کار گیرند عبارتند از:
الف) استفاده بهينه از ميزان فضاي موجود.
ب) استفاده از ناوگان حمل و نقلي كه جديد بوده و از لحاظ اكولوژيكي اثر بخش باشد.
ج) استفاده از سوختهای سبز مانند سوختهایی كه ميزان سولفور موجود در آنها كم است و همچنين استفاده از سوختهای جايگزين مانند گاز مايع طبيعي.
د) استفاده از خطوط ريلي و حمل و نقل دريايي براي محمولههای حجيم.
ه) تشويق افراد در جهت رانندگي مقرون به صرفه، به منظور كاهش اسراف سوخت.
کانالهای توزیع محصولات سبز میتوانند بر ادراک مصرف کنندگان از ویژگیهای محیط زیست دوستانه آن محصول تأثیرگذار باشند. یک کانال توزیع سبز باید دارای ویژگیهای زیر باشد:
1-بسته بندی محصولات برای انتقال به محل توزیع باید با هدف ایجاد حداقل ضایعات و مصرف حداقل مواد اولیه انجام شود.
2-حمل و نقل محصولات به محل توزیع باید با هدف کاهش آسیبهای زیست محیطی مانند کاهش میزان مصرف انرژی و کاهش آلودگی انجام شود.
3-از کانال توزیع با حداقل طول (شامل تولید کننده، عمده فروش، خرده فروش و مصرف کننده) استفاده شود تا نیاز به بسته بندیها و حمل و نقل مجدد به حداقل برسد.
4-توزیع کنندگان اطلاعات کافی در رابطه با محصولات سبز و نحوه استفاده از آن به مصرف کنندگان ارائه دهند.
مصرف سوخت و انرژیهای فسیلی برای رساندن محصولات به مشتریان، یکی از چالشهای زیست محیطی اصلی برای بیشتر کسب و کارها محسوب میشود. وضعیت مالی سنگین بر مصرف سوختهای فسیلی میتواند تأثیر عمدهای بر اقتصاد حمل و نقل داشته باشد و شرکتها را تشویق کند به جای استفاده از سیستم داخلی توزیع به شرکتها و شبکههای توزیع منطقهای و محلی روی بیاورند.
دستیابی به عملکرد بهینه در حوزه حمل و نقل و توزیع بسیار دشوار است. به عنوان مثال کاهش ضخامت بسته بندیها در عین حال که موجب کاهش مصرف منابع و انرژی میشود، میتواند به دلیل قابلیت حفاظت کمتر از کالاها در مسیر حمل و نقل بر میزان ضایعات بیفزاید. به همین شکل، محمولههای بزرگتر میتواند موجب کاهش انرژی صرف شده برای حمل هر واحد کالا شود، اما در عین حال میتواند بر جادهها و جوامعی که در مسیر حمل کالا هستند تأثیر منفی بگذارد.
در هر حال، گرایشهای جدید در زمینه باز پس گیری ضایعات محصول و استفاده دوباره از آنها مستلزم این است که زیرساختهای حمل و نقل اصلاح شوند و کانالهای توزیع، مورد طراحی مجدد قرار گیرند. پارهای از اقداماتی که در زمینه توزیع و حمل و نقل میتواند مورد توجه تمامی سازمانها قرار گیرد عبارتند از :
الف) توسعه روش توزیع متمرکز که موجب مزایای زیست محیطی مانند کاهش حرکت وسایل نقلیه و کاهش محمولهها میشود.
ب) تدوین سیاست و هدف مناسب در زمینه کاهش آلایندگی خودروهای توزیع کننده.
ج) تجزیه و تحلیل هزینه و فایده برای امکان سنجی سیستم بازیافت ضایعات و بسته بندی.
د) ارتقا آگاهیهای زیست محیطی هم درون شرکت و هم میان طرفهای قرار داد حمل و نقل(پلونسکی، آتمن، 1998).
به طور کلی بخش حمل و نقل سهم بزرگی از عامل انتشار گازهای گلخانهای است. از مهمترین مسائل مرتبط با مکان توزیع، حمل و نقل و در واقع تمام زنجیره تأمین و توزیع است. مطالعات و تجزیه و تحلیلهای پیترز و اسکوتن (2006) بر روی گردشگران ورودی به شهر آمستردام نشان داد که حمل و نقل بین کشور بازدید کننده و آمستردام، 70 درصد تمام اثرات زیست محیطی است. ایجاد سر و صدا، ازدحام و ایجاد ضایعات از دیگر اثرات مخرب زیست محیطی حمل و نقل هوایی است. در اینجا نقش دولت در حمایت از گزینههای کمتر آلوده کننده مثل حمل و نقل ریلی بسیار اساسی است.
سفر هوایی عامل کلیدی در حمل و نقل و در زمینه تور گردانی است. صنعت گردشگری به طور فزایندهای به حمل و نقل هوایی وابسته است. سفرهای هوایی نرخ رشد 5 تا 6 درصد را از سال 1970 تا سال 2000 تجربه کرده و حجم آن نیز پنج برابر بزرگتر از سال 1970 شده است. گردشگری مبتنی بر سفرهای هوایی به عنوان غامضترین اثر زیست محیطی جهانی در صنعت گردشگری دیده شده است. همچنین اثر گازهای گلخانهای در مسافرتهای هوایی بسیار شدید تر است زیرا در ارتفاعات بالاتر رخ میدهد.
همچنین با وضع مالیات برای مسافرتهای هوایی میتوان حداقل بخشی از اثرات زیست محیطی هوانوردی را جبران نمود. سیستمهای حمل و نقل یکپارچهای که روزنبرگر و پولونسکی (2001) بدان اشاره کردهاند اثرات زیست محیطی فعالیتهای توزیع را از طریق حالتهای حمل و نقلی کمتر کاهش میدهند.
ایشان به پرهیز از حمل و نقلهای غیرضروری تاکید میکنند. برای مثال استفاده از محصولات کشاورزی مقاصد گردشگری علاوه بر ایجاد منافع اجتماعی و اقتصادی برای جوامع میزبان، نیاز به حمل و نقل غیرضروری برای تدارک مواد غذایی مصرفی را کاهش داده، در نتیجه از انتشار بیشتر گازCO2 جلوگیری به عمل میآید. همچنین خرید مواد غذایی محلی باعث کاهش بسته بندی و ذخیره بیشتر انرژی و منابع خواهد شد. شیوههای کشاورزی پایدار علاوه بر اینکه موجب حفاظت بیشتر از کیفیت آب و خاک میشود، در حفظ فضای سبز برای داشتن زیستگاههای طبیعی سالمتر نیز موثر خواهند بود.
انتخاب حالات و روش حمل و نقل بسیار مهم است. حمل و نقل ریلی تنها یک سوم انرژی جادهای را مصرف میکند.
