
آوردن این شاخص باید مجذور سهم هر یک از بنگاهها در بازار و سپس حاصل جمع تمامی آنها را محاسبه نمود. فرمول کلی شاخص هرفیندال – هیرشمن در ذیل آمده است که در این فرمول S_i سهم بنگاه در بازاری میباشد که n بنگاه در آن فعالیت دارند:
(1-1) HHI = ∑_(i=1)^n▒(S_i )^2
سرمایهبری (شدت سرمایه)
سرمایهبری یا شدت سرمایه یا فشردگی ساختار سرمایه (Capital Intensity) از تقسیم مجموع اموال، ماشینآلات و تجهیزات (PPE) بر کل داراییهای شرکت بهدست میآید و هرچه عدد حاصل بزرگتر باشد مبین این موضوع میباشد که شرکت سرمایهبرتر است (کریزانوسکی و محسنی، 2013).
2-1- مقدمه
در دنیای رقابتی امروز، شرکتها از طرفی در پی حفظ بقا و استمرار حضور خود بوده و از طرفی دیگر در پی بهدست آوردن سهمی از بازار میباشند. هر یک از بنگاههای اقتصادی به نوبه خود تلاش میکنند تا سهم بیشتری از بازار محصول یا خدمات خود را بهدست آورند. شرکتهایی که با مدیریت صحیح و برنامهریزی و انسجام مناسب موفق به نیل به اهداف فوق شوند، به درجهای از تداوم و پایداری در سوددهی خواهند رسید. بهعبارتی سود دوره جاری آنها در دوره و دورههای بعد نیز استمرار و تکرارپذیری خواهد داشت.
مطالعات خارجی نشان دادهاند که به غیر از موارد ذکر شده، عوامل داخلی و خارجی دیگری نیز در مداوم شدن جریان سوددهی شرکتها تاثیرگذارند که از جمله آنها میتوان به میزان رقابت در بازار محصول یا خدمت و یا صنعت موردنظر اشاره کرد. بهعبارت دیگر میزان و سطح تمرکز صنعت موردنظر در استمرار و پایداری سود شرکتهای حاضر در آن صنعت تاثیرگذار میباشد. بهعنوان مثال استیگلر18 (1963) نشان داد که پایداری در سودآوری شرکت بهطور مثبت با درجه (میزان) تمرکز صنعت ارتباط دارد. همچنین یافتههای لو19 (1983) و باگینسکی و همکاران20 (1999) نشان میدهد که سودهای صنایع با رقابت پایین پایدار میباشد. علاوه بر سطح تمرکز صنعت، مطالعات خارجی دیگری در زمینه سرمایهبری (شدت سرمایه) شرکت و تاثیر آن بر پایداری سود انجام شده است که از جمله آنها میتوان به لو (1983)، اسماعیل و چوی21 (1996) و باگینسکی و همکاران (1999) اشاره کرد.
با توجه به مباحث فوق در این فصل ابتدا به مبانی نظری پژوهش حاضر و سپس به بیان پیشینه مطالعات انجام شده در حوزه این تحقیق پرداخته شده است. در بخش مبانی نظری، به تعریف و بررسی مفاهیم مطروحه و کاربردی تحقیق از جمله سود، سود هر سهم (EPS)، پایداری سود، جریانهای نقدی، تمرکز بازار یا صنعت و معیارهای مختلف سنجش آن و سرمایهبری (شدت سرمایه) و در بخش پیشینه تحقیق نیز با حفظ ترتیب تاریخی ابتدا مطالعات داخلی انجام شده در خصوص “پایداری سود” و “سطح تمرکز و سرمایهبری” و سپس مطالعات خارجی انجام شده در این خصوص بهصورت مجزا مورد بررسی قرار گرفته است.
با توجه به پیشینه تحقیق و مطالعات انجام شده و با در نظر گرفتن نقاط قوت و ضعف تحقیقات صورت پذیرفته در این حوزه، زمینه ارائه یک تحقیق جامع برای ادامه پژوهش فراهم خواهد شد.
2-2- مبانی نظری پژوهش
در این بخش به تعریف و بررسی مفاهیم و مبانی نظری این تحقیق پرداختهایم تا با شناخت و درکی بهتر از مفاهیم کلیدی و اساسی پژوهش حاضر، ارتباط میان متغیرها قابلفهمتر و روشنتر گردد.
2-2-1- سود
یکی از مواردي که همیشه در تعریف آن بین الگوهاي مختلف هیچگاه توافقی نبوده، اصطلاح سود است. اصطلاح سود یکی از غیرثابتترین مفاهیم در دنیاي تجارت میباشد. احتمالا حسابداري آنقدر توسعه نخواهد یافت که بتواند سود را به گونهاي تعریف نماید که مورد قبول همه واقع شود.
شاید بتوان گفت سود یکی از مفاهیم حسابداري است که از اقتصاد به عاریت گرفته شده است. گرچه از دیدگاه اطلاعاتی، مفهوم سود بیشتر فعالیت حسابداري را توصیف میکند، اما از لحاظ ملاك اندازهگیري بنیادي کماکان مورد تردید است. بر اساس مفروضات بازار کارا، تحقیق علمی نیز موید این دیدگاه است که سود حسابداري بیشتر محتواي اطلاعاتی دارد.
سود یکی از مهمترین منابع اطلاعاتی برای ارزیابی عملکرد واحد اقتصادی میباشد که شاخص مناسبی برای تصمیمات سرمایهگذاران به حساب میآید. بهرغم کاربردهای وسیعی که برای مفهوم سود ارائه شده ولی بر سر تعریف جامعی از آن توافق کامل وجود ندارد. این عدم توافق هنگامی بیشتر میشود که این مفهوم در دو نظام اقتصاد و حسابداری مورد تحلیل قرار گیرد. البته در مورد دامنه اقتصاد و حسابداری بهعنوان دو حوزه علمی که از فعالیتهای تجاری شرکتها متاثر میشوند و متغیرهای مشابهی را مورد بحث قرار میدهند، توافقی کلی وجود دارد اما درباره نحوه زمانبندی و اندازهگیری سود در این دو نظام اختلاف است (کردستانی و کشاورز هدایتی، 1389).
تفاوت دیدگاه اقتصاددانان و حسابداران در مورد هزینه باعث تفاوت سود حسابداری و سود اقتصادی میشود. حسابداران بهمنظور محاسبه استهلاک از روش خطی مستقیم یا تصاعدی استفاده کرده، در حالیکه اقتصاددانان از روش مبتنی بر بهره استفاده میکنند. بنابر این از دیدگاه نظری، به نظر میرسد که اگر وادار کردن شرکتها به استفاده از روش مبتنی بر بهره ممکن بود، شیوه محاسبه سود حسابداری با شیوه محاسبه سود اقتصادی مطابقت میکرد. با این وصف، کاربرد هر یک از این دو مفهوم در جای خود سودمند است. سرمایهگذاران با تحلیل مستمر بهدنبال برآورد نوسانات قیمت و تصمیمگیری درباره نحوه سرمایهگذاری خود هستند و حسابداران با ارائه اطلاعات مرتبط به بازار این امکان را برای آنها فراهم می کنند تا بتوانند سود اقتصادی را محاسبه کنند. بهعبارت دیگر، حسابداران اطلاعات مربوط به جریانهای نقدی را ارائه میکنند و دیگر محاسبات مربوط به سود اقتصادی را به سرمایهگذاران واگذار میکنند (همان).
شاید بهتر باشد به عنوان شروع منطقی براي تعریف مفهوم “سود حسابداري” به دو مفهوم سود اقتصادي متکی بر مشاهدات دنیاي واقعی اشاره نمود. این دو مفهوم اقتصادي عبارتند از: تغییر در رفاه و حداکثر نمودن منافع تحت شرایط مشخص ساختار بازار، تقاضا براي محصول و قیمت تمام شده عوامل وارده.
این مفاهیم را هیات تدوین استانداردهاي حسابداري مالی در بیانیهاش با این عبارات به رسمیت شناخته است که: سود جامع عبارت از تغییر در حقوق صاحبان سهام یا خالص داراییهاي یک واحد تجاري طی دوره می باشد و میزان موفقیت یا شکست عملیات یک فعالیت تجاري را تفاضل وجوه برگشتی با وجوه سرمایهگذاري شده نشان میدهد (بیانیه شماره 1، هیات استانداردهاي حسابداري مالی).
در واقع با این عبارات است که قدم در سطح تفسیري سود میگذاریم. در این سطح، سود بهرهمندي حاصل از بهکارگیري سرمایه است، ولی باید توجه داشت یک موسسه تجاري فقط براي هدف بهرهمندي پابرجا نیست. هدف واحد تجاري تامین جریان ثروت بهنفع صاحبان آن است و در واقع باید گفت سود به مثابه جریانی از این ثروت است مازاد برآنچه که براي حفظ یک سرمایه پایدار و باثبات ضرورت دارد .
سود از جمله برترین شاخصهای اندازهگیری فعالیتهای یک واحد اقتصادی است. دانشمندان و پژوهشگران رویکردهای متفاوت آن را در چارچوب یافتههای علمی تشریح کردهاند. قوت و ضعف برداشتها را سنجیدهاند و با تلاش به دقت و تواناییهای آن افزودهاند.
اندیشه شناخت رفتار سود حسابداری، مقولهای است که بر اثر گسترش فنون کمّی مدیریت و ضرورت توجه به نیاز استفادهکنندگان صورتهای مالی شکل گرفته است و با گذر از دیدگاه محدود اندازهگیری نتیجه فعالیتهای گذشته، حسابداری را برای یاری رسانیدن به تصمیمگیرندگان تواناتر ساخته است (ثقفی و آقایی، 1373).
آدام اسمیت در میان اقتصاددانان نخستین کسی بود که سود را به مثابه مبلغی که میتواند بدون وارد کردن آسیبی بر سرمایه ثابت و در گردش، مصرف شود تعریف کرده است. این تعریف با اظهارات هیکس تکمیل گردیده که اظهار میدارد: «سود مبلغی است که شخص میتواند در طی یک دوره معین خرج و در پایان دوره وضعیت او به همان شکل باقی بماند.»
2-2-1-1- دیدگاههای مختلف در مورد سود
مفهوم سود از جمله مفاهیم کاربردی در یک واحد اقتصادی میباشد. از اینرو، با توجه به اهداف مختلف استفادهکنندگان، تعاریف و روشهای اندازهگیری متفاوتی برای آن ارائه شده است. بهکارگیری سود برای اهداف خاصی همچون معیار سنجش کارایی مدیریت، معیار پیشبینی عملکرد آتی شرکت و یا سود تقسیمی در آینده، معیار سنجش میزان موفقیتهای شرکت، مبنای تعیین مالیات، مبنای تدوین مقررات شرکت جهت تامین منافع عموم مردم و بالاخره معیار ارزیابی و قضاوت درباره چگونگی تخصیص منابع توسط اقتصاددانان برای سود قابل ترسیم است (کلاید22، 2007).
هندریکسن23 با توجه به اهداف استفادهکنندگان سود، سه رویکرد ساختاری، تفسیری و رفتاری را مورد توجه قرار داده است:
1- مفهوم سود از دیدگاه ساختاری
در این دیدگاه، عرف، سنت و مقررات، اموری معقول، منطقی و با هم سازگار بهشمار میآیند که بر پایه مفروضات، مفاهیم و اصولی که حسابداران در عمل به آنها رسیده و ارائه کردهاند قرار میگیرند. ولی مفاهیم یا اصولی مانند تحقق بخشیدن به یک رویداد مالی، تطابق، روش تعهدی و روشهای تخصیص هزینهها را میتوان فقط از دیدگاه مقررات خاص تعریف کرد، زیرا نمیتوان نسخه دومی از آنها را در دنیای واقعی مشاهده نمود.
2- مفهوم سود از دیدگاه تفسیری
در این دیدگاه برای ارائه تعریفی از سود بر دو مفهوم اقتصادی تغییر میزان رفاه و حداکثرسازی سود تکیه میشود. هیات استانداردهای حسابداری مالی نیز به صورت تلویحی به این دو مفهوم در قالب «حفظ سرمایه» و «به حداکثر رساندن سود» اشاره کرده است. حفظ سرمایه یکی از اصلیترین مفاهیم سود است، زیرا این مفهوم بر پایه تئوری اقتصادی قرار دارد. این دیدگاه مبتنی بر تغییرات ارزش فعلی وجوه نقد مورد انتظار است؛ ولی قیمت فعلی بازار و گزینههای مشابه را نیز میتوان از این دیدگاه توجیه کرد و مدعی شد که اقلام مزبور میتوانند جایگزین مناسبی برای ارزش جاری باشند.
3- مفهوم سود از دیدگاه رفتاری (عملگرایی)
این مفهوم مواردی نظیر فرآیندهای تصمیمگیری سرمایهگذاران و بستانکاران، واکنشهای قیمت اوراق بهادار در برابر گزارشدهی سود، تصمیمات مدیریت در مورد هزینه سرمایه و واکنش مدیران و حسابداران در برابر بازخورد اطلاعات را در بر میگیرد. یکی از ویژگیهای رفتاری این است که میتوان سودهای آتی را پیشبینی نمود. اگر سایر عوامل تاثیرگذار با دقت کامل در نظر گرفته شوند، میتوان با استفاده از سودهای خالص چند دوره، عملیات آینده شرکت را پیشبینی کرد.
2-2-1-2- سود حسابداری در مقایسه با سود اقتصادی
تهیهکنندگان و استفادهکنندگان اطلاعات مالی در سالهای متمادی کوشش کردهاند که به سود خالص حسابداری محتوای اقتصادی نیز نسبت دهند. کانون توجه این کوششها برقراری ارتباط بین نرخ بازده سرمایهگذاری24 از یک سو و نرخ بازده داخلی25 از سوی دیگر بوده است. این ارتباط مبنای تدوین تئوری برآورد26 قرار گرفت.
در این تئوری، تاکید بر گزارش سود به نحوی است که به سرمایهگذاران امکان دهد نرخ بازده داخلی واحد انتفاعی را بهطور کلی پیشبینی و بر اساس آن، گردش آتی وجوه نقد و ارزش فعلی واحد انتفاعی را نیز پیشبینی کنند.
هر دو نرخ بازده مذکور بالا، معیارهایی برای سنجش کارایی بهکارگیری داراییهای واحد انتفاعی است، اما نحوه تعریف آنها متفاوت است. نرخ بازده سرمایهگذاری عبارت است از:
(2-1) ROI = NI / TA
در فرمول بالا:
NI معرف سود خالص، و TA معرف جمع داراییها بر مبنای بهای تمام شده است.
نرخ بازده داخلی نرخی است که موجب تساوی ارزش فعلی گردش وجوه نقد مورد انتظار در آینده (بر اثر بهکارگیری داراییها)
