
که فرمودند: «علی» پیشوای بزرگ مؤمنان است و مال پیشوای بزرگ ستمکاران، «علی» برادر من و سرور مؤمنان پس از من است و او نزد من همانند هارون نزد موسی است جز آنکه خداوند متعال نبوت را با من پایان دادند و پیامبری پس از من نخواهد بود و او جانشین (من) در خاندان و مؤمنان پس از من است.101
10- روز مباهله: از حوادث مهم در تاریخ اسلام ماجرای مباهله رسول خدا با بزرگان و سران مسیحی نجران است. در کتاب «صحیح مسلم» و «سنن ترمذی» و «مناقب آل ابی طالب» اینگونه آمده است. معاویه به سعد بن ابی وقاص دستور داد تا «ابوتراب» (علی) را ناسزا گوید و سعد به او گفت: سه خصوصیت برای علی هست. که اگریکی از آنها برای من بود، خوشایندتر از شتران سرخموی، نزدم بود و آنگاه «سعد» سخن پیامبر را یادآور شدند که حضرت فرمودهاند: (ای علی) خوشنود نمیشوی تا نزد من از جهت جایگاه همانند هارون نزد موسی باشی.102
11- حدیث «سدالابواب» از وقایع تاریخی و عبرت انگیز صدر اسلام، قصه «سدالابواب» با «بستن در مسجد» است. کوتاهترین سخن در بیان حکایت این جریان آن است که شماری از خویشاوندان و یاران رسول خدا در خانههایشان به مسجد نبوی باز میشد. و آنان هم چون پیامبر بزرگوار از راه مسجد رفت و آمد مینمودند، اما پس از مدتی به دستورالهی فرستاده خدا مأموریت یافت تا درمنزل همه خویشاوندان و یاران را به مسجد ببندد و تنها در خانه امام علی از این فرمان الهی خارج شده بود و برآن جناب روا بود تا خود و خانواده بزرگوارش از راه مسجد به خانه رفت و آمد نمایند.103 روایتی که از جابر بن عبدالله انصاری دربارهی استان «سدالابواب» حکایت شده که حدیث منزلت در آن بازگو گردیده است. گزارش «جابر» اینگونه است: «رسول خدا برما وارد شدند و ما درمسجد خواب بودیم و دردست حضرت شاخه درخت خرما قرار داشت رسول خدا فرمودند: در مسجد میخوابید؟ گفتیم ما و «علی» با همدیگر گرد آمدهایم. رسول خدا (خطاب به علی) فرمودند: ای علی، برتو همانند من (خوابیدن در) مسجد حلال و روا گردیده است، آیا خشنود نمیشوی تا نزدم چون هارون در نزد موسی باشی؟ جز آنکه نبوت (ازآن تو نخواهد بود)104
12- داستان فتح و تقسیم غنائم خیبر: حکایت پایان جنگ خیبر از زید بن علی از پدر بزرگوارش حضرت «علی بن الحسین و آن حضرت از جد گرامیش امیر مؤمنان علی و آن جناب از رسول خدا اینگونه گزارش شده است: «رسول خدا در روز فتح خبیر به علی فرمودند: اگر چند گروه از امتم چیزی را که نصاری دربارهی «عیسی بن مریم» گفتهاند؛ دربارهی ات نمیگفتند امروز من دربارهی تو چیزی را میگفتم که برهیچ گروهی از مسلمانان نمیگذشتی، جز آنکه از خاک پایت و باقی ماندهی آب وضویت شفاعت میطلبیدند، اما تو را همین بس که تو از من هستی و من از تو، هم تو از من ارث میبری و هم من از تو، و تو در نزد من همانند «هارون» نزد «موسی» هستی؛ جز اینکه پیامبری پس از من نخواهد بود.105
فصل سوم
نگاهی به دلالتهای حدیث منزلت
مقدمه
بعد از آن که منابع حدیث منزلت در مذهب اهل البیت و اهل سنت بیان شد و طرق و سند و راویان حدیث مورد بررسی قرارگرفت، نوبت به اثبات مقامها و منزلتهای حدیث برای امیر مؤمنان علی از جمله جانشینی ایشان میباشد. ابتدا دلالتهای حدیث منزلت و مقامهای هارون که در قرآن بیان شده مورد بررسی قرارمیگیرد. و بعد از آن که معلوم شد حدیث منزلت، مقامها و منزلتهای متعددی رابرای امیر مؤمنان علی اثبات میکند که لازمه هر کدام از آنها امامت و خلافت آن حضرت است. به دلالت حدیث به طورمستقیم وبا صراحت به مقام خلافت وجانشینی پیامبراکرم برای امیر مؤمنان علی اشاره میشود.
دلالتهای حدیث منزلت
در این فصل به دلالتهای حدیث منزلت میپردازیم. همانطور که در فصل قبل اشاره شد، حدیث منزلت بر امور متعددی دلالت میکند که هر کدام از آنها به تنهایی دلیلی کافی بر امامت امیر مؤمنان علی است.
مقامات حضرت هارون در قرآن
با توجه به عبارت «أنتَ مِنِی بمَنزِلَةِ هَارونَ مِن مُوسَی» تمام شئون، وظائف و منزلهایی که هارون نسبت به موسی داشت، برای امیرالمؤمنین نسبت به رسول اکرم اثبات میشود، جز مقام نبوت که به عبارت «ألا إنهٌ لا نَبی بَعدِی» استثنا شده است. قبل از آنکه دلالت حدیث منزلت را مورد بررسی قرار دهیم، منزلت و مقامهای حضرت هارون را که در قرآن کریم بدان اشاره شده، بیان میکنیم.
1) خلافت
خدای تعالی، یکی از منزلتهای هارون را نسبت به موسی، خلافت و جانشینی وی در قوم او میداند. «وَقَالَ مُوسَى لأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ وَلاَ تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ»106
در برخی از روایات نیز این مسأله مطرح شده است. مثلاً امام باقر میفرماید: «… و هارون یخلفه اذا غاب [من] قرمه للمناجاة»107 (… هنگامی که موسی جهت مناجات[با پروردگارش] از قوم خود غایب میشد، هارون جانشین وی میگشت.)
2) وزارت
مقام بعدی که حضرت موسی از خدای تعالی برای هارون درخواست کرد، مقام وزارت است.«وَاجْعَل لِّي وَزِيرًا مِّنْ أَهْلِي* هَارُونَ أَخِي»108
خداوند متعال، درخواست موسی را پذیرفت و فرمود: «قَدْ أُوتِیتَ سُؤْلَک یا مُوسَی»109 (ای موسی، آنچه از ما خواستی، همه به تو اعطا گردید.)
وزیر کسی است که بخشی از بار مسئولیت و وظایفی را که به عهدهی سلطان و امیر است، به دوش میکشد و با همفکری و نظر خویش، او را کمک کند/ طریحی مینویسد: «وزیر سلطان، کسی است که سنگینی (مسئولیت) او را به دوش میکشد و با نظر خود، او را یاری میکند.»110
3) شراکت در امر
یکی دیگر از مقامهایی که در قرآن، حضرت موسی برای هارون درخواست کرد و خداوند او را اجابت فرمود، شراکت در امر است. «وَأَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي»111
اما مراد از امری که خداوند، هارون را در آن با موسی شریک قرار داده چیست؟ ممکن است از ظاهر آیات، چنین استفاده شود که منظور از امر در آیه، امر رسالت است.112 میدانیم که هارون، دارای مقام نبوت و رسالت نیز بوده. لذا میتوان احتمال داد که آیه، به این مقام برای هارون اشاره دارد. اما به مراجعه به احادیث، امکان دیگری نیز در این مورد، قابل طرح است.
ابن عباس، نقل میکند که پیامبر اکرم به خداوند عرض کرد: «اللهم ان نبیک موسی بن عمران سألک فقال: رب اشرح لی صدری و یسر لی مری … الآیه و أنا محمد نبیک أسألک رب اشرح لی صدری و یسر لی أمری و احلل عقدة من لسانی یفقهوا قولی و اجعل لی وزیراً من أهلی علی بن أبی طالب أخی. اشدد به ارزی و اشرکه فی أمری. قال ابن عباس: فسمعت منادیاً: قد اتیت ما سألت»113 (بار خدایا همانا پیامبر تو موسی بن عمران تو را خواند و عرض کرد: پروردگارا سینهی مرا گشاده گردان و کار مرا آسان کن … تا انتهای آیات را خواند و فرمود: و منم محمد پیامبر تو، به من سعهی صدر عطا کن، کار مرا آسان گردان، عقده را از زبان بگشا تا مردم سخنم را بفهمند. از بین اهل بیتم وزیری برای من قرار بده. (یعنی) علی بن ابی طالی، برادرم را، به او پشت مرا محکم کن و او را در امر من شریک ساز. ابن عباس میگوید: شنیدم منادی، ندا کرد: آنچه را درخواست کردی، به تو عطا کردیم.)
از این حدیث برمیآید که امر مذکور در آیه، رسالت یا نبوت نیست. زیرا پیامبر اکرم، مسلماً آخرین رسول خداست و پس از ایشان، نبی و رسول خدا نخواهد بود. لذا درخواست رسالت از سوی رسول خدا برای امیرالمؤمنین صحیح نیست.
اینک برای روشن شدن مراد پیامبر از امری که شراکت در آن را برای امیرالمؤمنین درخواست میکند، لازم است به روایات دیگری که در این زمینه وجود دارد، رجوع کنیم.
پیامبر اکرم پس از قرائت آیات سورهی مبارکهی طه، به خداوند عرض کرد: تو به موسی چنین نازل کردی: «سَنَشُد عَضُدَک بِأَخِیک وَنَجْعَلُ لَکمَا سُلْطَانًا فَلَا یصِلُونَ إِلَیکمَا»114 (ما به واسطهی برادرت بازوی تو را قوی میگردانیم و برای شما، چیرگیای قرار میدهیم که هرگز به شما دست نیابند.)
سپس رسول خدا آنچه را حضرت موسی برای هارون، از خدا خواسته بود، برای امیرالمؤمنین درخواست کرد.
ابوذر میگوید: «فَوَ اللهِ مَا استتم رسول اللهِ الکلمة حَتی نزَل عَلَیه جبرائیل مِن عِندِ اللهِ فَقالَ یا مُحَمدُ اقرَأ قالَ وَ ما أقرَأُ قالَ اقرَأ إِنما وَلِیکمُ الله وَ رَسُولُهُ وَ الذِینَ آمَنُوا الذِینَ یقِیمُونَ الصلاةَ وَ یؤْتُونَ الزکاةَ وَ هُمْ راکعُونَ115»116 (به خدا سوگند رسول خدا هنوز کلام خویش را به اتمام نرستاده بود که جبرئیل از سوی خدا بر او نازل شد و عرض کرد: ای محمد بخوان، فرمود: چه بخوانم؟ عرض کرد: بخوان: «همانا سرپرست شما، خدا و رسول اوست و کسانی که ایمان آوردند، همانان که نماز را به پا میدارند و در حال رکوع، زکات میدهند.»)
این احادیث را اهل سنت نیز نقل کرده و معترفند که پیامبر اکرم در حق امیرالمؤمنین چنین دعا کرد و خداوند در استجابت دعای رسولش این آیه را در شأن امیرالمؤمنین نازل فرمود.117
بر این اساس، روشن میشود که مراد از این امر، مقام مولویت و سرپرستی مردم و سلطنت الهی است.
لذا یکی از منزلتهای هارون نسبت به موسی شراکت ایشان در حق امر و نهی بر قوم بنی اسرائیل است.118
4) نبوّت
مقام دیگری که در واقع نخستین مقام حضرت هارون به شمار میآید، مقام نبوت است. خداوند در قرآن میفرماید: «و ما از رحمت خویش به او (موسی)، برادرش هارون را- که پیامبر بود- عطا کردیم.» «وَوَهَبْنَا لَهُ مِن رَّحْمَتِنَا أَخَاهُ هَارُونَ نَبِيًّا»119
5) اصلاح امر
مقام بعدی حضرت هارون که در قرآن به آن اشاره شده، در سورهی اعراف بیان شده است. «و ما با موسی، سی شب وعده گذاشتیم. سپس آن را با ده شب(دیگر) تکمیل نمودیم به این ترتیب میعاد پروردگارش(با او)، چهل شب تمام شد و موسی به برادرش هارون گفت: جانشین من در میان قومم باش و آنها را اصلاح کن و ار روش مفسدان پیروی منما.» «وَقَالَ مُوسَى لأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ»120
6) اخوت و برادری و مقام پشتیبانی
حضرت موسی از خداوند درخواست کرد که: هارون، برادرم را وزیر کن و محکم کن به وسیلهی او، پشت مرا. «وَاجْعَل لِّي وَزِيرًا مِّنْ أَهْلِي * هَارُونَ أَخِي * اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي»121
از این سه آیه، به خوبی میتوان مقام اخوت و برادری(نسبی) بین حضرت موسی و هارون و همچنین مقام پشتیبانی را برای حضرت هارون اثبات کرد.
منزلتها و مقامهای امیرالمؤمنین علی
1) خلافت و جانشینی
رسول اکرم مطابق برخی از نصوص حدیث منزلت، به خلافت و جانشینی امیرالمؤمنین علی تصریح و تأکید فرمودهاند و تمام مقامات و مناصب حضرت هارون به جز نبوت را برای امام علی برشمردهاند.
ابن عباس نقل میکند: پیامبر اکرم ضمن تذکر به منزلت امیرالمؤمنین فرمودند: «هذا علی بن ابی طالب … و الخلیفة علی الأحیاء من أمتی …»122 (این علی بن ابی طالب است که … خلیفهی بر زندگان از امتم میباشد …).
پیامبر اکرم خطاب به حضرت زهرا فرمودند:
… یا فاطمة … أن الله تبارک و تعالی اطلع إلی الأرض اطلاعه. فاختارنی عن خلقه فجعلنی نبیاً. ثم اطلع إلی الأرض اطلاعه ثانیة. فاختار منها زوجک. أوحی إلیَّ ان ازوجک إیاه و اتخذه ولیّاً و وزیراً. و ان اجعله خلیفتی فی أمتی.123
… ای فاطمه … خدای تعالی نظری از روی عنایت به زمین کرد و مرا برگزید و نبی قرار داد و سپس نظری دیگر از روی عنایت به زمین کرد و همسر تو را برگزید و به من وحی کرد که تو را به ازدواج او درآورم و او را سرپرست امت و وزیر خودم قرار دهم و او را به جانشینی خود در امتم نصب کنم.
در روایت دیگر، پیامبر پس از شمردن برخی فضایل امیرالمؤمنین و حسنین و حمزه و جعفر، خطاب به امیرالمؤمنین فرمود:
یا أخی أنت ستبقی بعدی و ستلقی من قریش شدّة من تظاهرهم علیک و ظلمهم لک. فإن وجدت علیهم أعوانا فیّ فجاهدهم و قاتل من خالفک بمن واقفک و إن
