
کند. در مسافت کمتر يا واسطههاي کمتر ، فرد سريع تر ميتواند اطلاعات را دريافت کند (Burt 1992). مطالعات اوليه نشان ميدهند که دريافت سريع منابع بر انتقال دانش و عملکرد شغلي تاثير ميگذارد Dihoff et.al, 2004) Andre, 1989;). دستيابي بهنگام به دانش يا اطلاعات نقش مهمي در تاثير بر جستجوي دانش (Borgatti and Cross 2003) و عملکرد شغلي ايفا ميکند (Sparrowe et.al, 2001). در زمينه کسب و کار امروز، فشارهاي هميشگي زمان کمتر براي ارائه، برجسته ميباشند (Vidgen & Wang, 2009). هنگامي که کارمندان در مورد مشکلات مربوط به کار سوالاتي دارند و نظر ديگر کارکنان را براي مشاوره جويا ميشوند، براي آنها مهم است که ايده يا دانش را به موقع دريافت کنند به گونهاي که آنها بتوانند مشکلات را حل و فصل کنند و وظايف خود را قبل از ايجاد وقفه انجام دهند، در غير اينصورت عملکرد آنها آسيب خواهد ديد (Borgatti & Cross 2003; Brass et al. 2004; Granovetter, 1985).
* دسترسي به شبکه53: نشان ميدهد که تا چه حد يک فرد قادر به دسترسي به ديگران در شبکه است (Borgatti & Cross, 2003; Brass et al, 2004; Granovetter, 1985). اگر فردي بتواند به ديگران دسترسي پيدا کند، آنها به احتمال زياد از مزاياي انتقال دانش لذت ميبرند (به عنوان مثال دسترسي به دانش، نه تنها از شرکاي خود، بلکه از شرکاي شرکاي خودGarguilo,) 1999 ;). هر گرهاي که فرد قادر به دسترسي به آنها است، ميتواند به فرد در جمع آوري، پردازش و نمايش اطلاعات کمک کند (Ahuja, 2000; Freeman, 1991; Leonard-Barton, 1984). در مقابل اگر افراد تعامل کمتري با يکديگر دارند يا فرصت کمتري براي تاثير متقابل بر ارتباط دارند (به عنوان مثال کارکنان در مکانهاي مختلف يا ساعات کاري متفاوت)، آنها شانس کمتري براي دسترسي به ديگران و لذت از مزاياي دسترسي به شبکه دارند که به طور مثبت به عملکرد شغلي کمک ميکند.
* شباهت شبکه54: نشان ميدهد که افرادي که از لحاظ جمعيت شناختي، رفتاري و ويژگيهاي فردي شبيه يکديگر هستند به احتمال زياد به يکديگر محدود شوند (McPherson (et.al, 2001; Ibarra, 1992. اين افراد به احتمال زياد به طور مستقيم با يکديگر ارتباط برقرار ميکنند (Reagans & McEvily, 2003). ارتباط مکرر فرصتهاي بيشتري را براي روشن شدن سوء تفاهمها ايجاد ميکند، در نتيجه انتقال دانش پيچيده را آسان تر ميکند. علاوه براين دانش بين افرادي که الگوهاي شناختي مشابهي دارند براي حل و فصل مشکلات آسان تر انتقال مييابد .(Reagans & McEvily, 2003) زماني که افراد مشابه نيستند، زمينههاي آموزشي و تجارب حرفهاي متفاوت دارند و احتمالا به گونهاي متفاوت فکر يا رفتار ميکنند، بنابراين انتقال دانش دشوار ميشود Cramton, 2001)).
* يکپارچگي اطلاعات55: کامل بودن پيام، بعد از انتقال از يک گره در شبکه به گره ديگر را نشان ميدهد (Baldwin et al, 1997; Nayar, 1993). در مسافت کوتاه تر احتمال بيشتري وجود دارد که پيام تماميت خود را حفظ کند. زمانيکه اطلاعات نيازمند حرکت درميان واسطههاي بسيار هستند در معرض اختلالات و مداخلات بسياري قرار خواهند گرفت، در نتيجه پيام با پيام اصلي بسيار متفاوت خواهد بود. زمانيکه کارمند تقاضاي دانش براي رفع مشکلات کاري خود را دارد، صحت و دقت دانش بسيار مهم است. اگر دانش در طول انتقال تحريف شود ديگر براي رفع مشکلات مفيد نخواهد بود، بنابراين بر عملکرد شغلي درخواست کنندگان تاثير منفي ميگذارد.
* هزينه تعمير و نگهداري56: به زمان و تلاش فرد براي حفظ ارتباط در شبکه اشاره دارد که ميتواند به فرد در دستيابي به منابع لازم کمک کند (Ahuja, 2000; Burt, 1992; Hansen, (2002. براي دستيابي به منابع از يک فرد در شبکه، فرد نياز به ايجاد و حفظ روابط خوب با افراد از طريق صرف زمان و تلاش براي کمک به آنها ميباشد Reagans & McEvily, 2003)). هرچه فرد تلاش و زمان بيشتري را صرف کمک به ديگران يا حفظ ارتباط در شبکه کند، زمان کمتري را صرف انجام وظايف کاري خود ميکند که ميتواند عملکرد شغلي فرد را به خطر بيندازد. اگر هزينه نگهداري اين رابطه زياد است، نگهداري چنين ارتباطي براي فرد دشوار است، در نتيجه توانايي فرد براي برقراري ارتباط و دستيابي به منابع کاهش مييابد. در مقابل با هزينه نگهداري پايينتر، حفظ ارتباط و نفوذ در آن براي دسترسي به منابع براي فرد آسانتر ميشود.
* نظارت شخص ثالث57: اشاره به نقش گرههاي معين شبکه در تحميل رفتار به ساير گرهها دارد. زمانيکه دو گره به طور غير مستقيم از طريق گره سوم به يکديگر مرتبط هستند، گره سوم ميتواند بر رفتار دو گره ديگر تاثير بگذارد، که به عنوان نظارت شخص ثالث در تحقيقات قبلي بيان شده است (Brass et al, 1998; Reagans & McEvily, 2003). بخش سوم به عنوان يک کانال عمل ميکند تا اخباري که بر اعتبار افراد موجود در شبکه تاثير ميگذارند را منتشر کند. کارکنان تا زمانيکه نظارت قوي بخش سوم ، ارتباطات آنها را احاطه کرده با يکديگر همکاري ميکنند در صورت عدم همکاري، بخش سوم ميتواند اخبار عدم همکاري آنها را بين اعضاي شبکه منتشر کند و توانايي آنها را براي تعامل با اعضاي شبکه محدود کند (Reagans & McEvily, 2003). بخش سوم اخبار مرتبط با صلاحيت و شايستگي و اعتبار کارکنان را نيز بين اعضاي شبکه منتشر ميکند که اين امر باعث ميشود کارکنان برانگيخته شوند و بهتر عمل کنند. در غياب بخش سوم چنين نيروي انگيزشي کاهش مييابد، بنابراين تاثير منفي بر عملکرد شغلي دريافت کنندگان دانش خواهد داشت.
* رفع محدوديتهاي زماني و مکاني58: اشاره به توانايي رسانه ارتباطي در غلبه بر موانع موقت و فضايي دارد که مانع برگزاري جلسات توسط کارکنان ميشود. کارکناني که در ساعات کاري متفاوت و در مکانهاي مختلف کار ميکنند با چالشهاي قابل توجهي براي ملاقات با يکديگر و بحث درباره موضوعات کاري مواجه ميشوندCummings et.al. 2009) ). حتي براي آنان که در مکان و زمان مشابه کار ميکنند هم يافتن روش برقراري ارتباط مهم است. کارکنان از طريق ارتباط ميتوانند نظرات خود را مبادله کنند، تقاضاي اطلاعات ضروري کنند يا راه حلهاي موثر را ياد بگيرند، همه اين کارها به طور مثبت به عملکرد کمک ميکند.اگر ارتباط شبکهاي کمتر توسط محدوديتهاي موقت و فضايي محدود شود کارکنان به احتمال زياد آن را وسيله دسيابي به منابع و انجام کار خود قرار ميدهند.
* انتقال اطلاعات مفهومي59: اشاره به توانايي رسانه ارتباطي در انتقال نشانههاي مختلف براي ارتقاي اثربخشي ارتباطي و درک متقابل شرکاي ارتباطي دارد. به منظور تسهيل انتقال موثر دانش، ارتباط شبکهاي بايد اجازه انتقال نشانههاي غير کلامي و شفاهي مانند بيان صورت و بدن، افزايش تمرکز شخصي و پشتيباني از سرعت بالاي بازخورد را بدهد Becker-Beck et.al, 2005;) (Dennis et.al, 2008. هنگامي که دانش به طور موثر منتقل شد، کارکنان به احتمال زياد از آن براي ارتقاي عملکرد خود استفاده ميکنند. در صورت عدم وجود اطلاعات متني، شرکاي ارتباطي به دست آوردن درک بهتري از يکديگر را دشوار ميدانند، درنتيجه انتقال دانش پيچيده، مشکل ميشود (Becker-Beck et.al, 2005). همچنين فقدان اطلاعات متني توجه و ميدان ديد را کاهش ميدهد که ميتواند به برداشت مطلوب تر در ميان سرپرستان و همکاران کارکنان منتهي شود، که ممکن است به آنها در دستيابي به منابع ارزشمند براي انجام وظايفشان کمک کند.
* انتقال موازي اطلاعات60: اشاره به توانايي رسانه ارتباطي براي پشتيباني از مکالمات موازي يا چند موضوع گفتگو دارد (Dennis et.al, 2008). هنگامي که يک ارتباط شبکهاي از انتقال منابع چندگانه اطلاعات به طور موازي پشتيباني ميکند، کارکنان به احتمال زياد به ديدگاههاي مختلف به صورت همزمان گوش ميکنند و از آنها ياد ميگيرند. اين ميتواند باعث شود که کارکنان در مشکلات کارهاي مختلف به راه حلهاي مختلف فکر کنند، که به توسعه روشهاي جديد منتهي شود و کارکنان بهتر از عهده مشکلات بر ميآيند و در نهايت عملکرد شغلي ارتقا مييابد.
* مستندسازي و بازيابي اطلاعات61: اشاره به توانايي رسانههاي ارتباطي در نگهداري تاريخچه ارتباطات و بازبيني رکوردها در مواقع ضروري دارد (Dennis et al, 2008; Majchrzak et al, 2005.) تبادل و انتقال دانش ميتواند يک فرايند تکراري باشد که نياز به گفتگوهاي جاري ميان شرکاي ارتباطي دارد. وقتي که اطلاعات بيش از حد مبادله شوند، کارکنان به احتمال زياد برخي از اطلاعات را فراموش ميکنند، عدم توانايي در ياداوري ميتواند عملکرد شغلي آنها را به طور منفي تحت تاثير قرار دهد. يک ارتباط شبکهاي کمک ميکند که شرکاي ارتباطي سابقه ارتباط خود را بهتر ذخيره کنند، همچنين اطلاعات مورد نياز براي کارهاي آينده را به سادگي بازيابي ميکند و تبادل دانش و انتقال آن را سادهتر و موثرتر ميکند ، در نتيجه عملکرد شغلي را ارتقا ميدهد.
جدول 2-2 ويژگيهاي هر يک از روابط را از لحاظ عوامل موثر بر دستيابي به منابع به طور خلاصه نشان ميدهد.
جدول 2-2 مکانيزمهاي مرتبط با دستيابي به منابع
غيرمستقيم آنلاين
مستقيم آنلاين
غيرمستقيم آفلاين
مستقيم آفلاين
ويژگيهاي منبع
بالا
متوسط
بالا
پايين
هزينه تعميرات و نگهداري
پايين
متوسط
پايين
بالا
روابط قوي
بالا
متوسط
بالا
پايين
روابط ضعبف
پايين
متوسط
پايين
بالا
شباهت شبکه
بالا
متوسط
متوسط
پايين
دسترسي به شبکه
بالا
بالا
پايين
بالا
تماميت و يکپارچگي اطلاعات
متوسط
بالا
پايين
متوسط
دريافت سريع اطلاعات
بالا
پايين
بالا
پايين
نظارت بخش سوم
بالا
بالا
پايين
پايين
رفع محدوديتهاي زماني و مکاني
پايين
پايين
متوسط
بالا
انتقال اطلاعات متني(مفهومي)
متوسط
بالا
پايين
پايين
انتقال موازي اطلاعات
بالا
بالا
پايين
پايين
مستندسازي و بازيابي اطلاعات
2-6 شبکه اجتماعي
مطالعه شبکه اجتماعي موضوع مورد علاقه محققان علوم اجتماعي بوده و مفهوم اصلي در کسبوکار، علوم سياسي، و جامعهشناسي است(Adler & Kwon, 2002) . يکي از تاثيرگذارترين سرويسهاي ارائه شده در اينترنت، شبکههاي اجتماعي است که به نوبه خود تحول شگرفي را در نظام اجتماعي کشورهاي جهان ايجاد کرده است. در چند سال اخير تعداد مطالعات پيرامون شبکههاي اجتماعي به طور قابل توجهي افزايش يافته است (Kilduff & Tsai‚ 2003). شبکههاي اجتماعي امروزه به يکي از ارکان جدايي ناپذير زندگي ما حداقل در بعد مجازي آن تبديل شدهاند. همانند ساير پديدههاي نوظهور، در مورد شبکههاي اجتماعي هم تعريف جامعي که مورد قبول همگان باشد، وجود ندارد. آنچه مورد توافق است، امکان برقراري ارتباط و به اشتراک گذاري محتوا در اين گونه شبکهها از طريق ايجاد يک پروفايل و مرتبط نمودن آن با ديگران به منظور ايجاد يک شبکه شخصي است. زمانيکه يک شبکه کامپيوتري افراد را به يکديگر متصل ميکند يک شبکه اجتماعي است. همانطورکه شبکه کامپيوتري، مجموعهاي از ماشينها است که توسط مجموعهاي از کابلها به يکديگر متصل هستند، شبکه اجتماعي مجموعهاي از افراد، سازمانها يا ديگر موجوديتهاي اجتماعي است که از طريق مجموعهاي از تعاملات اجتماعي به يکديگر متصل هستند. گروه، تنها يک شکل خاص از شبکه اجتماعي است Wellman, 1996)). شبکههاي اجتماعي شامل عمليات مبتني بر اينترنت، براساس فناوريهاي وب2 ميباشند که افراد را قادر به تعامل و مبادله مفاهيم و اطلاعات ميکند .(Kaplan & Haenlein, 2010)
شبکههاي اجتماعي نوعي ساختار اجتماعي محسوب ميشوند که از گرههاي متعددي تشکيل شدهاند.اند. اين گرهها ميتوانند افراد حقيقي يا سازمانها باشند. اين گرهها توسط يک يا چند نوع خاص از وابستگي به يکديگر متصل هستند. وابستگيهايي چون روابط دوستانه، همشهري بودن، هموطن بودن، روابط تجاري و روابط اداري از جمله اين وابستگيها هستند. يک شبکه اجتماعي، مجموعهاي از روابط مشخص ميان مجموعه تعريف شدهاي از افراد است
