
و بعضاً مالک عمده نهایی سهام آن شرکت است. بسیاري از پژوهشگران اقتصادي عقیده دارند که هر یک از انواع مالکیت نیز میتواند بر عملکرد شرکتها تاثیرگذار باشد. لذا، روشهاي کنترل عملکرد مدیران و عوامل مؤثر بر عملکرد آنها و همچنین شیوه اندازهگیري تأثیر هر یک از انواع مالکیت بر عملکرد شرکتها، از جمله مسائلی است که طرف توجه و علاقه سهامداران، مدیران و پژوهشگران است (اعتمادی، 1388).
هزینه بدهی: بخشي از هزينه سرمايه است كه بابت تأمين وجوهي كه از خارج شركت تأمين شده پرداخت میشود. اين هزينه در واقع شامل بهرهاي است كه براي بدهيهاي بهرهدار مثل وامهاي كوتاهمدت و بلند مدت پرداخت ميشود. در مورد شركتهايي كه اوراق مشاركت نيز منتشر میکنند، هزينه اوراق مشاركت نيز به آن اضافه میشود. با توجه به تعدد وامهاي دريافتي توسط شركتها، ميتوان يك ميانگين را بهعنوان هزينه بهره و بدهي آنها در نظر گرفت (قدیری و همکاران، 1391).
ساختار کلی پژوهش
در اين فصل كلياتي درباره پژوهش شامل مقدمه، مسأله پژوهش، اهمیت و ضرورت پژوهش، اهداف پژوهش، فرضيههاي پژوهش و روش انجام پژوهش بيان شد. در بخش مربوط به روش انجام پژوهش، متغیرهای پژوهش، جامعه پژوهش، محدوده زمانی، روش گردآوري دادهها و روشهاي آماري مورد استفاده براي تجزيه و تحليل اطلاعات تشریح شد. در ادامه به تعريف واژههاي كليدي مورد استفاده در اين پژوهش پرداخته شد.
بهمنظور انعکاس چارچوب پژوهش حاضر، در این بخش، مختصری از مطالب عنوان شده در هر یک از فصول آتی مطرح میشود:
موضوع فصل دوم، بيان مباني نظري پژوهش و بررسی پژوهشهاي گذشته است. در ابتدا مفهوم گروه تجاری شرکتها تشریح شده است. در ادامه، مفاهیم ساختار مالکیت و هزینه بدهی بیان میشود. در نهایت، در بخش آخر فصل نيز، خلاصهاي از پژوهشهاي انجام شده در اين زمينه ارائه میشود.
در فصل سوم، روش پژوهش شامل فرضيههاي پژوهش، تعريف متغيرهاي مستقل، وابسته و کنترلی و نحوه محاسبه آنها، جامعه و نمونه آماري، روش جمعآوري اطلاعات و روش آماري مورد استفاده براي تجزيه و تحليل اطلاعات بيان ميشود.
موضوع فصل چهارم تجزيه و تحليل فرضيههاي پژوهش و تفسير نتايج حاصل با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه 20 است.
در فصل پنجم، پس از ارائه نتايج پژوهش، محدوديتهاي پژوهش بیان شده و در نهایت، پيشنهادهای پژوهش بيان ميشود.
فصل دوم
مبانی نظری و پیشینه پژوهش
2-1- مقدمه
در فصل قبل مطالبی پیرامون پژوهش از قبيل تشريح و بيان موضوع پژوهش، اهميت و اهداف پژوهش، ضرورت انجام پژوهش و روش پژوهش بيان شد. در این فصل ابتدا به تشريح گروههای تجاری، ساختار مالکیت و هزینه بدهی پرداخته میشود. در بخش آخر فصل نيز خلاصهاي از پژوهشهاي داخلی و خارجی انجام شده در اين زمينه ارائه خواهد شد.
مبانی نظری پژوهش
2-2-1- گروههای تجاری
در بسیاری از اقتصادهای نوظهور و همچنین اقتصادهای توسعه یافته، گروههای تجاری نقش مهمی را بازی میکنند. گروههای تجاری، یک گروه از شرکتها است که در بازارهای مختلف تحت یک کنترل مشترک مالی یا اداری به کارهای تجاری مشغول هستند و اعضای آنها توسط روابط بین قومی، شخصی و یا در زمینههای تجاری به هم میپیوندند (لف22، 1987). عضویت در گروههای تجاری پیامدهای مثبت متعددی دارد. ساختار حاکمیت گروههای تجاری، مشکلات نمایندگی را با کاهش عدم تقارن اطلاعاتی، کاهش و تا حدی برطرف میکند و نظارت را در سراسر ردههای مدیریت ارشد فراهم میکند (هوشی و همکاران23، 1991 و کاپلن24، 1994). در حقیقت نگهداری سهام بهصورت متقابل بین شرکتهای عضو گروه باعث تقویت نظارت متقابل و به اشتراکگذاری اطلاعات میان اعضای گروه و همچنین، باعث انعطافپذیری بیشتر در تصمیمگیری میشود (گیلسون25 و رو26، 1993).
بنابراین، امروزه گروههای تجاری نقش برجستهای در بازارهای مالی ایفا میکنند. شرکتهای عضو گروههای تجاری علاوه بر استفاده از منابع و قابلیت شرکتهای خود، این ویژگی متمایز را هم دارند که میتوانند از تکنولوژی، سرمایه، منابع انسانی، تولیدات و خدمات سایر شرکتهای عضو استفاده کنند (خدامیپور و حبیبی، 1392). بر همین مبنا است که چاری (2013) اینگونه عنوان میکند که کشورهای در حال توسعه توسعه گروههای تجاری یکی عوامل پیشرفت این نوع کشورها است. زیرا، گروههای موجب تسهیل سرمایهگذاری خارجی میشوند. از سوی دیگر، در گروههای تجاری، نقش ساختار مالکیت بسیار محسوس است. زیرا، در این نوع شرکتها سهامدران شرکتها هستند که طرح پاداش یه مدیران شرکتها را اجرا میکنند. بهعبارت دیگر، این ساختار مالکیت است که در مورد عملکرد مدیران و اعطای پاداش به آنان تصمیم میگیرد (کلادیرا و فوستر، 2014).
2-2-1-1- تعریف گروههای تجاری
نویسندگان زیادی برای تعریف مفهوم گروههای تجاری تلاش کردهاند. به دلیل ماهیت ناهمگن گروههای تجاری، در حال حاضر تعاریف بسیار کلی توسط نویسندگان ارائه شده است. گوانوتر27 (1997) اینگونه اظهار میکند که گروههای تجاری مجموعهای از شرکتهای مؤظف و مقید به باهم بودن از طریق راههای رسمی یا غیر رسمی است. به اعتقاد لف28 (1978) گروههای تجاری، مجموعهای به هم پیوسته از شرکتهایی است که در بازارهای مختلف تحت کنترل مشترک مالی یا اداری به کارهای تجاری مشغول هستند و اعضای آن بهواسطه روابط بین شخصی، قومی و یا پیش زمینههای تجاری به هم میپیوندند. گروه تجاری به مجموعهای از شرکتهای قانونی اطلاق میشود که دارای شخصیت حقوقی مستقل اما دارای شخصیت گزارشگری واحد میباشند و در بازارهای مختلف فعالیت کرده و از نظر مالی تحت کنترل مشترک اداره میشود.
به عبارت دیگر، گروه تجاری مجموعهای از شرکتهای مختلف با منافع متنوع شده است که مالکیت مشترک را به اشتراک گذاشتهاند. گروههای تجاری را مالکیت اکثریت، توسط یک خانواده منفرد، نگهداری سهام متقابل و مدیریت مشترک توصیف کردهاند (کستر، 1992). گروههای تجاری در کشورهای مختلف به نامهای متفاوتی مشهور است. بهعنوان نمونه، گروه تجاری در ژاپن به نام کریتسوس29، در هند به نام، خانهی تجاری30، در کره جنوبی به نام چابلوس31 و در آمریکای لاتین به نام گروپ32 شناخته میشود. با توجه به تعاریف گوناگون میتوان گفت که گروههای تجاری مجموعهای از شرکتها است که از طریق مالکیت سهام و یا اتحاد راهبردی به یکدیگر مرتبط شدهاند و تحت کنترل مشترک اداری به کارهای تجاری مشغول هستند. پیش زمینههای تجاری، گسترش بازارهای فروش، روابط بین مدیران، کسب قدرت بیشتر و غیره میتواند از مجموعه دلایل گرد آمدن شرکتها به زیر چتر گروه تجاری باشد (پورحیدری و فدوی، 1392).
بنابراین، گروهی از شرکتها که در بازار های مختلف فعالیت کرده و از نظر مالی تحت کنترل مشترک هستند و روابط اعضای آن توسط اعتماد فردی بر پایه تشابه ویژگیهای شخصی یا تجاری شکل میگیرد، با نام شرکتهای تجاری شناخته شده هستند. از نظر قانونی گروه تجاری در استانداردهای حسابداری ایران تعريف شده است. بند 4 استاندارد شماره 18، گروه تجاری را بهعنوان «واحد تجاری اصلی و واحدهای فرعی آن» تعریف میکند. در تعریف گروه تجاری از دو واژه «واحد تجاری اصلی» و «واحد تجاری فرعی» استفاده شده است. بند 4 استاندارد 18 و بند 9 استاندارد 19، واحد تجاری اصلی را بهعنوان «یک واحد تجاری که دارای یک یا چند واحد فرعی است» و واحد تجاری فرعی را بهعنوان «یک واحد تجاری که تحت کنترل واحد تجاری دیگری (واحد تجاری اصلی) است» تعریف میکند (بزرگ اصل، 1380).
در دنيای امروز، بسياری از واحدهای تجاری بهمنظور افزودن بر ارزش خود به ترکيب واحدهای تجاری رویآوردهاند. اين واحدها، هدف همافزايی ناشی از فزونی ارزش يک مجموعه نسبت به مجموع ارزش اجزای تشکيلدهنده آن را دنبال میکنند که عموماً در نتیجة ترکيب واحدهای تجاری حاصل میشود. برخی از مهمترين دلايل ترکيب واحدهای تجاری عبارتند از (جمشیدی فرد، 1380):
حذف برخی از هزینههای ثابت و فعاليتهای تکراری؛
هماهنگی مراحل ساخت در فرآيند توليد محصولات؛
اعمال مديريت کارآمدتر و افزايش بهرهوری داراييها؛
کاهش مخاطرات در محيطهای تجاری؛
دستيابی سريعتر به منابع مالی، بهکارگيری وجوه مازاد، کاهش هزينههای مالی يا افزايش اعتبار؛
انجام توافقهای راهبردی بين واحدهای تجاری بهمنظور توسعه محصولات و خدمات جديد و ورود به بازارهای جديد؛ و
استفاده از مزايای قانونی و مالياتی.
طبق استاندارد حسابداری شماره 19، با عنوان ترکيب واحدهای تجاری، ممکن است ترکيب به صورتهای زير انجام شود:
خريد حقوق مالکانه (سهام يا سهمالشرکه) يا خالص داراييهای يک واحد تجاری توسط واحد ديگر، در ازای صدور سهام، پرداخت وجه نقد يا واگذاری ساير داراييها.
معامله بين سهامداران واحدهای ترکيب شونده يا بين يک واحد تجاری و سهامداران واحد تجاری ديگر.
ايجاد يک واحد تجاری جديد برای کنترل واحدهای ترکيبشونده، انتقال خالص داراييهای يک يا چند واحد ترکيب شونده به واحد تجاری ديگر يا انحلال يک يا چند واحد تجاری ترکيبشونده.
هرگاه ترکيب واحدهای تجاری به رابطه اصلی و فرعی منجر شود، واحد تحصيلکننده يا واحد تجاری اصلی (واحد تجاری دارای يک يا چند واحد فرعی) بايد صورتهای مالی تلفيقی تهيه و ارائه کند.
2-2-1-2- صورتهای مالی تلفيقي
صورتهاي مالی تلفیقی عبارت است از صورتهای مالی گروه (واحد تجاری اصلی و کلیه واحدهای تجاری فرعی آن) که با استفاده از ضوابط تلفیق تهیه میشود. منظور از تلفیق نیز، فرآیند تعدیل و ترکیب اطلاعات صورتهای مالی جداگانه یک واحد تجاری اصلی و واحدهای تجاری فرعی آن بهمنظور تهیه صورتهای مالی تلفیقی است.
صورتهای مالی تلفیقی بهطور معمول شامل ترازنامه تلفیقی، صورت سود و زیان تلفیقی، یادداشتها و دیگر صورتها و بندهای توضیحی جداییناپذیر صورتهای مالی را تشکیل میدهد (گروه نستل33، 2013).
هدف از تهیه صورتهای مالی تلفیقی، فراهم کردن اطلاعات درباره وضعیت مالی و عملکرد مالی واحد تجاری اصلی و واحدهای تجاری فرعی آن برای استفادهکنندگان است. زیرا در مواردی که واحدهای تجاری فرعی تحت کنترل واحد تجاری اصلی قرار میگیرند، صورتهای مالی واحد تجاری اصلی بهتنهایی تصویر کامل فعالیتهای اقتصادی و وضعیت مالی آن را نشان نمیدهد.
استفادهکنندگان صورتهای مالی واحد تجاری اصلی، برای تصمیمگیریهای اقتصادی، به اطلاعاتی درباره وضعیت مالی، عملکرد مالی و جریانهای نقدی گروه نیاز دارند. این نیاز از طریق صورتهای مالی تلفیقی برآورده میشود که اطلاعات مالی مربوط به گروه را بهعنوان یک شخصیت اقتصادی منفرد و بدون توجه به مرزهای قانونی شخصیتهای حقوقی جداگانه ارائه میکند. معمولاً استفادهکنندگان اصلی صورتهای مالی تلفیقی، سرمایهگذاران واحد تجاری اصلی هستند، زیرا آنان از طریق علایق خود در واحد تجاری اصلی در گروه نیز منافعی دارند. اما، گذشته از سرمایهگذاران، صورتهای مالی تلفیقی اطلاعات مفیدی را برای سایر استفادهکنندگان نیز فراهم میکند (بزرگ اصل و رحیمیان، 1381).
2-2-1-3- مبانی نظری صورتهای مالی تلفيقي
در مبانی نظری مرتبط با گزارشگری مالی صورتهای مالی تلفیقی، دو تئوری مالکیت و تئوری شخصیت اقتصادی جداگانه اهمیت زیادی دارند.
در تئوری مالکیت روی مالکیت صاحبان بر واحد اقتصادی تاکید میشود. در این تئوری، در گروهی که متشکل از چند شخصیت قانونی است، صاحب گروه، همان گروه سهامدار کنترلکننده است که بهطور معمول سهامداران شرکت اصلیاند. براساس تئوری مالکیت، منافع سهامداران اقلیت از صورتهای مالی تلفیقی خارج میشود و صورتهای مالی تلفیقی، اساساً برای سهامداران شرکت اصلی تهیه میگردد؛ بهعبارت دیگر، طبق این تئوری، سهم اقلیت از داراییها و بدهیها و سرقفلی نباید در ترازنامه تلفیقی نشان داده شود.
در تئوری شخصیت اقتصادی جداگانه، داراییها و بدهیهای کل مجموعه اقتصادی مورد تاکید قرار گرفته است و گروه بهعنوان یک واحد اقتصادی جداگانه و منافع سهامداران
