
را در سيره آورده است به ج 1، ص 272 – 280 مراجعه شود.
140 – سيره ابن هشام، ج 1، ص 182، طبقات كبرى، ج 1، ص 120
141 – سيره ابن هشام، ج 1، ص 182، طبقات كبرى، ج 1، ص 120.
142 – ديوانابوطالب، ص 32 سيره ابن هشام، ج 1، ص 373.
143 – الغدیر، ج 7،ص 360 – 359 تاریخ ابن جریر طبرى، ج 2، ص 67، کامل ابن اثیر، ج 2، ص 64.
144 – ابن ابى الحدید، پیشین، ج1، ص 29 و همچنین ج 14، ص 70.
145 – رسول را که فرستاده خدای مالک عالم است با شمشیرهائی که چون شعاع برق تلالؤ دارد ازگزند دشمنان حفظ نمودیم، آری، من دفع می دهم و حمایت می کنم از رسول آن خدائی که مالک عالم است و این حمایتم حمایت کسی است که به وی شفیق و مهربان است.تاریخ طبری ج 2 ص 326 ط مصر.
146 – الغدیر، ج 7، ص373 و 376، شرح من لا یحضره الفقیه، ج 12، ص 222، تاریخ کامل ابن اثیر، ج 2، ص 91.
147 – الإصابة في تمييز الصحابة لإبن حجر العسقلاني، ج7، ص203
148 – مصباح المتهجد للشيخ الطوسي، ص812 ـ مصباح الكفعمي، ص566 ـ بحار الأنوار للعلامة المجلسي، ج19، ص24.
149 – سیره صحیح پیامبر اسلام، ج2، ص 211، از معتزلى، شرح المنهج، ج 14، ص 71.
150 – کونوا له ولاة و لحزبه حماة، والله لا یسلک احد سبیله الا رشد و لا یاخذ رشد و لا یاخذ احد بهداه الا سعد، و لوکان لنفسی مدة و فی احلی تاخیر لکففت عنه الهزاهز، و لدافعت عنه الدوافع: «سیره حلبی » ج 1 / 390 «تاریخ الخمیس » ج 1/ 339.
151 – اخرج ابن اخی فانک الرفیع کعبا، و المنیع حزبا و الا علی ابا، و الله لا یسلقک لسان الاسلقته السن حداد، و اجتذبه سیوف حداد، و الله لتذلن لک العرب ذل البهم لحاضنها – «الطرائف »، تالیف سید ابن طاووس / 85، نقال از کتاب «غایت السؤل فی مناقب آل رسول »، نگارش ابراهیم بن علی دینوری
152 – الغدیر، ج 7، ص 312.
153 – کامل ابن اثیر، ج 1، ص 507.
154 – بدایه و نهایه ابن کثیر، ج 3، ص 120; کامل ابن اثیر، ج 2، ص 507(6)«وفات خدیجه سه روز یا 35 روز و یا 55 روز بعد از وفات ابوطالب واقع شده است.» (کامل ابن اثیر ج 1، ص 507.)
155 – همان
156 – همان
157 – مجمع البیان ج 3 ص 36 ط بیروت .
158 – مجمع البیان ج 3 ط بیروت .
159 – اهل البیت ادری بما البیت.
160 – شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 14 / 76.
161 – الغدیر، ج 7، ص373 و 376، شرح من لا یحضره الفقیه، ج 12، ص 222، تاریخ کامل ابن اثیر، ج 2، ص 91.
162 – نمازهاى واجب پس از هجرت پیامبر(ص) تشریع شده است.
163 – 29. ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 13، ص 199 و 200 کامل ابن اثیر، ج 2،ص 58، تاریخ طبرى، ج 2، ص 314، بحارالانوار، ج 35، ص 80، ح 20؛ الغدیر، ج7، ص 396.
164 – ابن ابى الحدید، پیشین، ج 14، ص 76 طبقات ابن سعد، به نقل از الغدیر، ج 7، ص 372.
165 – بحارالانوار، ج 35، ص 68، ح 1.
166 – ابن ابىالحدید، پیشین، ج 16، ص 76.
167 – شرح نهج البلاغه ، ج14 ، ص 76.
168 – سيره ابن هشام ، ج2 ، ص 30
169 – تاريخ يعقوبى ، ج2 ، ص 350
170 – (تاريخ يعقوبى ، ج2 ، ص 35.
171 – طبقات ابن سعد، ج 1، ص 79، قسم 1؛ شرح ابن ابى الحديد، ج 14، ص 68؛ بحارالانوار، ج 35، ص 151.
172 – «شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 14 / 68.
173 – الطبرسی، أبی منصور أحمد بن علی بن أبی طالب (متوفای ۵۴۸هـ)، الاحتجاج، ج۱، ص۲۳۰، تحقیق: تعلیق وملاحظات: السید محمد باقر الخرسان، ناشر: دار النعمان للطباعه والنشر – النجف الأشرف، ۱۳۸۶ – ۱۹۶۶ م؛
الکراجکی، ابو الفتح محمد بن علی (متوفای۴۴۹هـ)، کنز الفوائد، ص ۸۰، ناشر: مکتبه المصطفوی – قم، الطبعه الثانیه، ۱۳۶۹هـ ش؛
المجلسی، محمد باقر (متوفای ۱۱۱۱هـ)، بحار الأنوار، ج ۳۵ ص ۶۹، تحقیق: محمد الباقر البهبودی، ناشر: مؤسسه الوفاء – بیروت – لبنان، الطبعه: الثانیه المصححه، ۱۴۰۳ – ۱۹۸۳ م.
174 – الصدوق، أبو جعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفای۳۸۱هـ)، کمال الدین وتمام النعمه، ص ۱۷۴، تحقیق: علی اکبر غفاری، ناشر: مؤسسه النشر الاسلامی ـ قم، ۱۴۰۵هـ؛
الراوندی، قطب الدین (متوفای۵۷۳هـ)، الخرائج والجرائح، ج ۳، ص ۱۰۷۵، تحقیق ونشر مؤسسه الإمام المهدی علیه السلام ـ قم، الطبعهالأولی، ۱۴۰۹هـ؛
المجلسی، محمد باقر (متوفای ۱۱۱۱هـ)، بحار الأنوار، ج ۱۵ ص ۱۴۴، تحقیق: محمد الباقر البهبودی، ناشر: مؤسسه الوفاء – بیروت – لبنان، الطبعه: الثانیه المصححه، ۱۴۰۳ – ۱۹۸۳ م.
175 – النساء: ۱۱۵.
176 – شرح ابن ابی شرح نهج البلاغه: ۱۴/۶۸، کتاب ۹، کنز الفوائد للکراجکى: ۸۰، الدرجات الرفیعه للسیّد علیخان المدنی، ص ۵۰، الحجّه على الذاهب إلى تکفیر أبى طالب لفخّار بن معد، المتوفى ۶۳۰: ص ۷۷.
177 – سبط بن الجوزی الحنفی، شمس الدین أبوالمظفر یوسف بن فرغلی بن عبد الله البغدادی (متوفای۶۵۴هـ)، تذکره الخواص، ص۳۷ ـ ۳۹، ناشر: مؤسسه أهل البیت ـ بیروت، ۱۴۰۱هـ ـ ۱۹۸۱م
178 – كمال الدين ، ج1 ، ص 175
179 – بحارالأنوار ، ج35 ، ص 110
180 – (شرح نهج البلاغه ، ج14 ، ص 68 ; الغدير ، ج7 ، ص 381
181 – (سيره حلبى ، ج3 ، ص 205)
182 – (كافى ، ج1 ، ص 445).
183 – شرح ابن ابى الحديد، ج 14، ص 76.
184 – سيره حلبى، ج 3، ص 205.
185 – سيره حلبى، ج 3، ص 205.
186 – اصول كافي.
187 – شرح ابن ابى الحديد، ج 14، ص 71؛ البداية و النهاية، ج 3، ص 123، سيره ابن هشام، ج 2، ص 87.
188 – شرح ابن ابى الحديد، ج 14، ص 71؛ البداية و النهاية، ج 3، ص 123، سيره ابن هشام، ج 2، ص 87.
189 – الاصابة، ج 4، ص 117
190 – تذكرة الخواص، ص 9.
191 – طبقات ابن سعد، ج 5، ص 67.
192 – سيوطى، الدرج المنيفة، ص 8؛ تاريخ الخمسين، ج 1، ص 232؛ تاريخ يعقوبى، ج 2، ص 35
193 – شرح ابن ابى الحديد، ج 14، ص 68؛ الغدير، ج 7، ص 381.
194 – نساء 4، آيه 115.
195 – شرح ابن ابى الحديد، ج 14، ص 68.
196 – كمال الدين، ج 1، ص 174
197 – كافى، ج 1، ص 445.
198 – الحجة على الذاهب، ص 361
199 – مجمع البیان، ج7، ص 37؛ الحجة، ص 56 – 57، سیره ابن هشام، ج 1،ص 353 – 352 ؛مستدرک حاکم، ج2، ص 623.
200 – ابوهفان عبدى، جامع دیوان ابوطالب که 121 بیت از آن اشعار قصائد را آورده است؛ ابن هشام در سیره خود ، ج 2، ص 286، 94 بیت و ابن کثیر شامى در تاریخ خود، ج 3، ص 52 – 57، 92بیت از آن اشعار آورده است 26.
201 – مجمع البیان ، ج 7/37 و «الحجة » 57 و «مستدرک حاکم » ج 2/623.
202 – دیوان ابوطالب » 32 و «سیره ابن هشام » ج 1/373.
203 – دیوان ابوطالب » 32 و «سیره ابن هشام » ج 1/373.
204 – «تاریخ ابن کثیر» ج 2 / 42.
205 – ابن ابی الحدید» ج 14 / 74; «دیوان ابوطالب » 173.
206 – کونوا له ولاة و لحزبه حماة، والله لا یسلک احد سبیله الا رشد و لا یاخذ رشد و لا یاخذ احد بهداه الا سعد، و لوکان لنفسی مدة و فی احلی تاخیر لکففت عنه الهزاهز، و لدافعت عنه الدوافع: «سیره حلبی » ج 1 / 390 «تاریخ الخمیس » ج 1/ 339.
207 – اخرج ابن اخی فانک الرفیع کعبا، و المنیع حزبا و الا علی ابا، و الله لا یسلقک لسان الاسلقته السن حداد، و اجتذبه سیوف حداد، و الله لتذلن لک العرب ذل البهم لحاضنها – «الطرائف »، تالیف سید ابن طاووس / 85، نقال از کتاب «غایت السؤل فی مناقب آل رسول »، نگارش ابراهیم بن علی دینوری.
208 – مگر نمی دانید که ما محمد(ص)را پیغمبری یافتیم مانند موسی، همان پیغمبری که در کتب آسمانی اسمش برده شده؟مگر ما را نمی شناسید و نمی دانید که پدر ما هاشم، خود آماده دفاع از چنین فرزندی بود و وقتی هم که موفق بدیدارش نشد فرزندان خود را وصیت کرد به ضرب و طعن دربرابرش.
209 – به احمد(رسول الله)می گویند تو مرد دروغگوئی هستی، و برای پیش بردن مرام خود وسیله ای در دست نداری، و لیکن احمد(رسول الله)مرد دروغگوئی نیست، بلکه به حق به سوی آنان فرستاده شده است.
210 – در داستان صحیفه(عهدنامه ای که قریش امضا کردند و در آن متعهد شده بودند که به تمام معنابا رسول خدا(ص) قطع رابطه کرده و حتی یک حبه گندم به وی و خاندانش نفروشند.)عبرت عجیبی است، زیرا پس از گذشتن سه سال، رسول خدا(ص)با اینکه آن صحیفه را ندیده بود ازآن خبر داد که چه بر سرش آمده: خداوند تمامی کلماتش را محو نموده است، و این خود باعث شد که همه مااو را در دعوتش تصدیق کنیم، و دشمنان هم در عین اینکه سینه هایشان از خشم می ترکید نتوانند علیه اواعتراض، یا احتجاجی کنند.
211 – صبر کن ای ابا یعلی(حمزه)بر دین احمد و برای دین پشتیبان و شکیبا باش، خدا توفیقت دهدآندم که گفتی من ایمان آورده ام مرا شاد کردی پس برای پیغمبر خدا در راه خدا ناصر و یاور باش.
212 – پایداری خواهم داشت در یاری محمد پیغمبر و برای دفاع از وی با نیزه و اسبان(یا مردان نیرومند)مقاتله خواهم کرد.
213 – بدان ای پادشاه حبشه که محمد وزیر موسی و مسیح است، به سوی مردم با هدایت آمده چنانکه آن دو پیغمبر با هدایت آمده بودند و همه شان به امر خدا رهبری و نگهداری می کنند و تحقیقا شما نام او را به راستگوئی – نه به دروغ – در کتابتان می خوانید پس برای خدا شریک قرار مدهید و اسلام بیاورید و اصلا راه حق تاریک نیست.
214 – وصیت می کنم به یاری پیغمبر نیک محضر، پسرم علی را و شیخ قوم عباس را و شیر حمایت کننده حمزه را و جعفر را که از وی در سختی دفاع کنند، مادرم و آنچه زائیده، فدای شما باد، در یاری احمددر مقابل مردم سپرهائی باشید.
215 – تفسیر مجمع البیان ج 3 ص 287
216 – به نقل عبدالوهاب نجار استاد نامی جامع الازهر مصر – در حاشیه کامل ابن اثیر جلد 2 صفحه 62 اصل شعر ابوطالب این است: الم تعلموا انا وجدنا محمدا نبیا کموسی خط فی اول الکتب؟
217 – تعلم ملیک الجش ان محمدا نبی کموسی و المسیح بن مریم
218 – تاریخ ابن کثیر شامی جلد 2 ص 42 اصل شعر این است: و دعوتنی و علمت انک ناصح و لقد دعوت و کنت ثم امینا و لقد علمت بان دین محمد من خیر ادیان البریة دینا
219 – (شرح نهج البلاغه ، ج14 ، ص 78)
220 – (ملل و نحل ، شهرستانى ، ج2 ، ص 221).
221 – (الخرائج والجرائح ، ج1 ، ص 58ـ 59).
222 – (كافى ، ج1 ، ص 449).
223 – (شرح نهج البلاغه، ج14 ، ص 78).
224 – (شرح نهج البلاغه، ج14 ، ص 78).
225 – تمام اين مطالب از كتاب الصحيح من السيره، (ج 1، ص 134- 142) مىباشد
226 – فروغ ابديت ج 1 ص 298
227 – يكى از دانشمندان قطيف، كتابى دربارهى ايمان ابوطالب به نام «ابوطالب مؤمن قريش» در 340 صفحه نوشته و از مدارك اهل سنت، مساله ايمان و اخلاص ابوطالب را اثبات كرد، ولى مقامات قضايى حجاز، در جهان آزادى بيان و عقيده، از او خواستند كه سخن خود را تكذيب و پس بگيرد! چون چنين نكرد، محكوم به حبس و اعدام شد كه البته با تلاشهاى زيادى آزاد گردد. فروغ ابديت، ج 1، ص 285
228 – الغدير، ج 7، ص 366- 367.
229 – الغدير، ج 7، ص 380
230 – الغدير، ج 7، ص 341. از ابن شهر آشوب در تفسير متشابهات القرآن ذيل: «ولينصرن الله من ينصره».
231 – سفينةالبحار، (خدج
232 – زینی دحلان الشافعی، سید احمد، السیره النبویه والآثار المحمدیه، ج۱، ص۴۳، دار احیاء التراث العربی، بیروت، المطبوعه مع السیره الحلبیه.
233 – شرح حال راغب اصفهانی
شمس الدین ذهبى در ترجمه او مىنویسد:
الراغب . العلامه الماهر المحقق الباهر أبو القاسم الحسین بن محمد ابن المفضل الأصبهانی الملقب بالراغب صاحب التصانیف . کان من أذکیاء المتکلمین .
راغب اصفهانی ؛ دانشمندى ماهر، محقق ورزیده، صاحب چندین کتاب و از متکلمین پرهیزگار بود.
الذهبی، شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان، (متوفای۷۴۸هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج ۱۸ ، ص ۱۲۰ ، تحقیق: شعیب الأرناؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسه الرساله – بیروت، الطبعه: التاسعه، ۱۴۱۳هـ.
و صفدى در باره او مىگوید:
الراغب . الحسین بن محمد أبو القاسم الراغب الأصبهانی أحد أعلام العلم ومشاهیر الفضل متحقق بغیر فن من العلم وله تصانیف تدل على تحقیقه وسعه دائرته فی العلوم وتمکنه منها .
راغب اصفهانی، یکی از شرشناسان دانش و فضیلت بود که در چندین علم تحقیق کرده بود، کتابهای دارد که از تحقیق او در علوم ، گستردگی آن و توانائی او در آن علوم حکایت
