
به ساير عهدها نيز وفادار خواهد بود و بر عكس كسي كه نسبت به اين پيمان بياعتنا بوده و وجود خدا را با اين همه آثار وجودیاش در زمين و آسمان و طبيعت پهناور از خرافات ميداند (تا چه برسد به قيام وظايف بندگي و سپاسگزاري از نعمتهای بیشمار خدا) به آساني ميتواند تعهدات گوناگون خود را با مردم نيز زير پا گذارد چـنانكه در عـصر ما كه بیایمانی روزافزون شده است وضع از همين قرار است و لذا در قرآن کریم آياتی ميبينيم كه در زمينهی دعوت به وفاي به قراردادها پاي ايمان به ميان آمده است.133
شهدا کسانیاند که با پروردگار خویش عهد و پیمان بستند، آنها مصداق کاملی از عهد با خداوند هستند. آنها بر پیمان خود وفادار بودند و وفاداریشان را با حضور در جبهههای نبرد حق بر باطل و دفاع از دین خدا نشان دادند و برای تحقق هدفشان تا پای شهادت رفتند و از تعلقات دنیوی و همسر و والدین و فرزندانشان به پای عهدی که با خدا بستند میگذرند. قرآن کریم در این خصوص میفرماید: «من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدّلوا تبدیلا ؛ در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستادهاند و بعضی پیمان خود را به آخر بردند و در راه او شربت شهادت نوشیدند و بعضی دیگر در انتظارند و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادهاند.134 خداوند متعال نیز در مقابل از خود گذشتگی این انسانهای پاک و مؤمن، به آنها وعده بهشت و پاداش آخرت را میدهد، زیرا خداوند خود وفا کننده به عهد و پیمان است.
عهد و پيمان انسان با خدا ميتواند دو گونه باشد:
1- پيماني كه انسان با پذيرش ايمان متقبل ميشود؛ مانند رعايت دستورهاي اخلاقي دين و عمل به احكام فقهي اسلام كه از جمله پيمانهاي فرد با خداست.
2) پیمانهایی كه انسان به صورت «عهد» ، «نذر» ، «قسم» و… متقبل ميشود؛ اسلام در وفا کردن به سوگند و عهد و نذر تأکید فراوان دارد. زیرا این موارد برای انسان، علاوه بر اینکه در قبال خداوند مسئولیت آورند، پشتوانه روابط مطمئن بین افراد و ملتها و تکیه گاه زندگی اجتماعی سعادتمند نیز محسوب میشوند. پیامبر اسلام (ص) میفرماید: «هیچ قوم و گروهی عهد خدا و پیامبر او را نشکستند، مگر اینکه خداوند دشمنان آنان را بر آنها مسلط گردانید و نعمتهای آنان را از دستشان گرفت».135 در هر صورت، خداوند متعال در قرآن کریم در برابر اداي اين تعهدات از سوي انسانها خود را متعهد كرده كه آنها را به سعادت و موفقيت در دنيا و آخرت نائل كند.136 نكته اصلي اين است كه ترديدي در وفاي خداوند به وعده خود وجود ندارد، ولي اين وفا مشروط به وفاي انسانها است. در زیر به برخی از موارد این بند خواهیم پرداخت.
الف) قسم
در فقه اسلامي يمين (یا همان قسم و سوگند) بر دو قسم است: يمين عقد و يمين قضايي.آنچه که در این جا مورد بحث ما است همان یمین عقد است.
يمين عقد، سوگندي است كه براي انجام و يا عدم ارتكاب امري در آينده ياد ميشود و سوگند خورنده به موجب آن نسبت به مفاد سوگند متعهد ميگردد. احكام اين نوع در فقه اسلامي در بابي تحت عنوان «كتاب النذر و العهد و اليمين» مورد بحث قرار گرفته است. بر تخلف اين نوع سوگند كه به حنث تعبير ميشود، كفاره مترتب ميگردد.که در فصل چهارم در این مورد توضیح خواهیم داد. در برخي از كتب علوم قرآن در تعريف قسم اينگونه آمده است:
«و عرّفه العلماء: بانّه ربط النفس بالامتناع عن شيء او الاقدام عليه بمعني معظم عند الحالف حقيقة او اعتقادا137؛ یعنی قسم آنگونه كه عالمان آن را شناساندهاند، به معناي ايجاد رابطه ميان خودداري كردن نفس از چيزي يا اقدام بر آن است با امري كه در نزد سوگند يادكننده بزرگ است؛ خواه در واقع آن امر عظمت داشته باشد يا به اعتقاد وي چنين باشد».
این تعریف تنها شامل عقد يمين ميشود كه در آن براي انجام يا عدم ارتكاب امري در آينده سوگند ياد ميشود و سوگند بر وقوع يا عدم وقوع كاري در گذشته را در برنميگيرد.
ب) نذر
در عهد با خداوند بسيارى از فقها در كتب فقهى خود در كنار مباحث نذر، بحث عهد را عنوان کردهاند. و به نوعی نذر را از جمله عهدهای انسان با خدا میدانند. پس میتوان گفت نذر مصداق عهد است.
نذر شرعی عبارت است از ملتزم شدن به انجام کار مقدور در برابر خداوند متعال. یعنی کار خیری را برای خدا به جا آوردن یا کاری را که نکردن آن بهتر است برای خدا ترک نماید مثلاً بگويد «عاهدت اللّه أنّه متى شفانى اللّه أصوم ثلاثة أيّام أو أتصدّق بكذا و كذا ؛ با خدا عهد كرده كه هرگاه مرا از بيمارى شفا دهد سه روز روزه ميگیرم».صيغه عربى و يا فارسى تفاوتى ندارد. در این صورت بر او واجب است كه به عهد خود وفا كند و اگر مخالفت كند كفّاره دارد که در فصل چهارم به تفصیل در باب احکام آن بحث خواهد شد.
نقل است كه: «دامداری گوسفندان خود را برای چرا به بیایان میبرد و آنها را در کنار درختی میچراند، و بعد خود بالای آن درخت میرود، اتفاقاً باد شدیدی به وزیدن میگیرد، او چون جان خود را در خطر میبیند با خدا عهد میکند که اگر به سلامتی از درخت پایین رود تمام گوسفندان را در راه خدا صدقه دهد. کمی که پایین تر میآید و احساس آرامش میکند، میگوید خدایا چون گوسفندان گراناند اگر از درخت پایین بیایم پشم آنها را صدقه میدهم بعد به پایینترین قسمت درخت که میرسد و احساس آرامش بیشتری میکند میگوید اگر سالم از درخت پایین بیایم کشکهای به دست آمده از شیر گوسفندان را صدقه میدهم و وقتی به زمین میرسد و میبیند که خطر کاملاً رفع شده است میگوید: پشم چی؟ کشک چی؟ ولش کن هیچی».138 و این جمله به عنوان مثل باقی میماند.
2-2-2-2. عهد انسان با انسان
اين قسم از وفاي به عهد بيشتر صبغهی اخلاقي دارد تا اعتقادي و كلامي. عهد و پیمان با خلق، خود دارای اقسامی است. با توجه به اهداف پیمانهایی که مردم با یکدیگر میبندند اقسامی پیدا میکند. عهد و پیمان با خلق شامل عهدهای سیاسی، تجاری، اخلاقی، حقوق و اجتماعی میشود. این عهد و پیمان گاهی در سطح وسیع بینالمللی است و گاهی به صورت بیعت است كه هم سیاسی است و هم مذهبی، اجتماعی و حقوقی. گاهی عهد و پیمان در سطح كوچكتر بین دولت و پیمانكاران است و گاهی بسیار كوچك و به صورت عهد و پیمان بین دو نفر است. مانند اینكه با دوستمان عهد میكنیم كه در ساعت معیّنی به مكان خاصی برویم. همهی این موارد، در صورت مشروعیت آن، زیر پوشش اصل وفای به عهد قرار میگیرند. از یک منظر میتوان گفت که عهدهایی که انسان با دیگران میبندد مثل عهد ازدواج یا مسائل اقتصادی کسب وکار عهدهای شخصی هم هستند اگر فقط با یک نفر عهد بسته باشد. ولی اگر با یک گروه یا یک ملت و یا ملتهای دیگر بسته باشد و یا گروهی با گروه دیگر و یا ملتی با ملت دیگر، جزو پیمان عمومی است.
اسلام به همهی پیمانهایی که بین افراد، رابطهی سالم ایجاد میکند اهمیت ویژهای داده است و عمل به عهد و وعده را بر هر انسان مؤمنی واجب دانسته است. چه عهدش با خالق یکتا، چه با مخلوق خدا یا حتی با خودش باشد. عهد و پیمان با خلق اهمیت بسیاری دارد و کوتاهی از آن، ضایع کردن حقوق دیگران محسوب میشود که این نوعی ظلم است.
2-2-2-2-1. پیمانهای اقتصادی
بخش عظيمي از ارتباطات جامعهي بشري را داد و ستدهاي اقتصادي تشکيل ميدهد که در جاي خود انعقاد پيمانها را به دنبال دارد. پیامبر خدا (ص) در دوران زندگي خود پيمانهاي اقتصادي فراواني امضا کرد و نسبت به اينگونه پيمانها نيز وفادار بود. از جمله با اهالي «دومه الجندل» يک پيمان اقتصادي – سياسي امضا کرد که طي آن متعهد شد از آنان حمايت کرده صلاحشان را در نظر بگيرد.139
پیامبر خدا (ص) به مالک بن عوف – فرماندهي فراري دشمنان اسلام در جنگ حنين – پيغام داد که اگر نزد من آيي و اسلام را بپذيري، اسرا و غنائم جنگ را به تو باز ميگردانم و صد شتر نيز به تو جايزه خواهم داد. مالک پيام پیامبر اکرم (ص) را دريافت کرد و به مدينه آمد و مسلمان شد و آن حضرت نيز به عهد خود وفا کرد.140
بنابراين پیامبر (ص) هر کجا که پاي قراردادي را امضا کردند يا وعدهاي به کسي دادند، در هر زمينهاي به پيمان خويش وفادار بودند و هرگز کسي از ايشان خلاف وعدهاي نديده، نشنيده و نقل نکرده است.
2-2-2-2-2. پیمانهای سیاسی
اسلام، ديني جهان شمول و جاوداني است. از اين رو، بايستي در صحنههاي سياست جهان، حضور فعال داشته باشد که به طور قطع به انعقاد قراردادهاي سياسي ميانجامد. در زیر به چند مورد از پیمانهای سیاسی اسلام اشاره میکنیم.
الف) پیمان دفاعی پیامبر اکرم (ص) با بعضی از گروههای مدینه از جمله قبایل بنی نضیر، بنی قینقاع و بنی قریظه. پیامبر خدا (ص) پس از ورود به مدينه با برخي از قبايل قدرتمند عرب، پيمان دفاعي بست که بيشتر جنبهي سياسي داشت و بر اساس آن اگر لشکري به يکي از دو طرف قرارداد حمله ميکرد طرف ديگر به ياري او ميشتافت و با برخي نيز پيمان عدم تعرض بست به اين معنا که هيچ يک از طرفين به ديگري تجاوز نکند و عليه او دست به اقدامي نزند. روشن است که چنين پيمانهايي بيش از آنکه نظامي باشد سياسي است چون از سويي تشکيل حکومت اسلامي به رهبري پيامبر (ص) را در جامعهي آن روز و در صحنههاي سياسي تثبيت ميکرد. به عبارت ديگر حکومت اسلامي جاي خود را در نقشهي جغرافيايي جهان باز ميکرد و از سوي ديگر، پيامبر با عقد چنين پیمانهایی با همسايگان خود، با خاطري آسوده به جنگ دشمنان اسلام ميرفت و دغدغهاي از جانب هم پيمانان به خود راه نميداد. پيمان بستن با قبايل «بني نضير»، «بين قينقاع»، «بني قريظه» و غيره از اين قبيل بود. ناگفته نماند که اين سه قبيلهي بزرگ و يهودي مدينه، خود پيشنهاد دهنده بودند و سران آنها نزد پيامبر خدا (ص) آمدند و عرض کردند ما آمدهايم تا با شما پيمان ببنديم که هيچ گونه اقدامي عليه شما انجام نداده، متعرض هيچ يک از مسلمانان نشويم و تعهد ميکنيم که هيچ کس را عليه شما تحريک و تقويت ننماييم در مقابل، از شما ميخواهيم که کاري به کار ما نداشته باشيد. پيامبر گرامي اسلام (ص) پیشنهاد آنها را پذيرفت و ضمن عقد قراردادهاي جداگانهاي باهر يک از سه قبيله، اين شرط را نيز در آن گنجاند که اگر آنها بر خلاف قرارداد عمل نمايند، جان و مالشان در خطر خواهد بود.141
ب) پیمان با مسیحیان نجران؛ مسيحيان «نجران» نيز به مدينه آمدند و پس از گفتوگوهايي با پيامبر اکرم (ص) از پذيرش اسلام، امتناع ورزيدند و با آن حضرت قرار گذاشتند که فرداي آن روز مباهله نمايند. پیامبر خدا (ص) با حضرت علي (ع)، حضرت حسن(ع) و حضرت حسين (ع) در محل وعده حاضر شدند. ولي مسيحيان – که مباهله142 را به سود خود ندانستند – از آن امتناع کردند و پيشنهاد پيمان صلح دادند. پیامبر خدا (ص) نيز پيشنهادشان را پذيرفت و قرار شد که آنها دو هزار طاقه پارچه سالانه در دو نوبت به مسلمانان بپردازند. در عوض، تحتالحمایهی حکومت اسلامي زندگي نمايند.143
ج) صلح حدیبیه و وفای عهد پیامبر (ص)؛ مسلمانان طبق یکی از مفاد صلحنامه حدیبیه پس از یک سال از زمان انعقاد پیمان توانستند به مکه بروند و سه روز در آن جا بمانند و اعمال عمره به جای آورند و سپس مکه را ترک کنند. بنابراین پیامبر خدا (ص) به جای عمرهای که در سال ششم از وی فوت شده بود، در ذیالقعده سال هفتم هجری با همان عدهای از اصحاب که در حدیبیه شرکت داشتند ـ به جز چند نفر که در این مدت به شهادت رسیده و یا فوت شدند ـ رهسپار مکه شد. اهل مکه با شنیدن خبر رسیدن مسلمانان مکه را خالی گذاشتند و پیامبر خدا (ص) و همراهانش وارد مکه شدند و سه روز در آن جا ماندند و مراسم عمره به جا آوردند. روز چهارم نمایندگان قریش؛ سهیل بن عمرو و حویطب بن عبدالعزی آمدند و گفتند: سه روز تمام است و بر حسب قرارداد باید هر چه زودتر سرزمین ما را ترک کنید. برخی از یاران پیامبر(ص) از صراحت گفتار قریشیان ناراحت شدند اما پیامبر خدا (ص) – کسی نبود که به خاطر این جسارت از عهد و پیمان برگردد و یا به آن
