
اختيار و عمل انعقاد برسند تا وجوب وفا داشته باشد. و به عبارت ديگر در شرايطي انجام شود كه نتوان در صحت آن خدشهاي وارد نمود.
4-1-3. شرایط فعل اخلاقی در کتب علمای اخلاق و فیلسوفان مسلمان
در نگرش اسلامی به طور کلی ارزشگذاری رفتار و اعمال انسان بر پایههایی استوار است. از جمله انگیزهی عمل (جنبهی فاعلی) ذاتِ عمل (جنبهی فعلی) و آثار و پیامدهای عمل (جنبهی غایی)، که داخل در این موارد نیز میتوان به بعضی شرایط دیگر نیز اشاره کرد. به عبارتی دیگر فعلی که ما انجام میدهیم در صورتی به لحاظ اخلاقی قابل تحسین و تقبیح است که این شرایط را داشته باشد و از آنجایی که وفای به عهد به عنوان یک فعل اخلاقی در نظر گرفته شده است لذا همان شرایط فعل اخلاقی را باید داشته باشد. در ذیل به توضیح هر یک خواهیم پرداخت.
4-1-3-1. عزم و اراده
یکی از ارزشهای اخلاقی که برای شرایط اخلاقی وفای به عهد از اهمیت ویژهای برخوردار است، عزم و ارادهی قوی میباشد. اما منظور از عزم «قصد و تصمیم و اراده کردن»237 است. عزم و تصمیم جدی به توصیههای خداوند خصلتی ارزشمند است. طوری که چنانچه شخصی فاقد عزم استوار باشد در انجام امور با مشکل روبرو میشود. در مسئلهی وفای به عهد و پیمان نیز چنین است. از آنجایی که یکی از مسائل لازم برای عمل به عهد و پیمان داشتن عزم و تصمیم جدی است، چنانچه شخص متعهّد فاقد عزم استوار باشد به تعهدات خود هنگام سختی و مشکلات وفادار نخواهد بود. بنابراین انسانی که عهد میبندد ممکن است عهد وی مدت زمان زیادی طول بکشد و در طول این مدت دچار سختیها و مشکلات شود و از آنجایی که توان مقابله با سختیها نیاز به عزم و اراده قوی و محکم دارد، بنابراین چنانچه شخصی متعهّد از عزم کافی برخوردار نباشد به عهد خود وفا نخواهد کرد و در نهایت به پیمانشکنی و یا خیانت در پیمان کشیده خواهد شد. قرآن کریم با اشاره به این مسئله میفرماید: «وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِيَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً ؛ ما پيش از اين از آدم پيمان گرفته بوديم ولى او فراموش كرد و ما در او پايمردى نديديم.»238 بدین صورت که عدم عزم و اراده قوی حضرت آدم باعث شد تا به پیمان خود با خدا پای بند نباشد و از نعمتهای الهی در بهشت محروم شود. 239
پس انسان متعهّد چنانچه عزم و ارادهی محکمی نداشته باشد در برابر هر امر مشکلزا طبیعت و وجدان کاری را از دست میدهد و با وجود تمامی مشکلات نمیتواند به کار خود ادامه داده و به هدف نهایی خود برسد و در وفاداری به پیمانهایش دچار سستی میشود.
4-1-3-2. نیت (حُسن فاعلی)
بر خلاف بسیاری از مکاتب اخلاقی، مکتب اخلاقی اسلام تاکید فراوانی بر انگیزه و نیت فاعل اخلاقی دارد. اصولاً از نگاه فلسفی صدور یک فعل از فاعل آزاد و مختار، بدون وجود علل چهارگانه (فاعلی، مادی، صوری و غایی) امکانپذیر نیست. مراد از انگیزه و نیت در اینجا همان علت غایی است که فاعل را وادار به عمل میکند.240
نکتهی دیگر اینکه نیت و قصد الفاظی مترادف و دارای یک معنیاند که این معنای واحد، واسطه میان علم و عمل است، زیرا تا امری دانسته نشود، قصد نمیشود و مادام که قصد نشود، به فعل در نمیآید. پس علم مقدم بر نیت و شرط آن است و عمل ثمره و فرع آن است.241 خداوند در قرآن کریم با اشاره به اهمیت نیت شخص در انجام اعمالش میفرماید: «قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلى شاكِلَتِهِ فَرَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدى سَبيلاً ؛ تو به خلق بگو كه هر كس بر حسب ذات و طبيعت خود عملى انجام خواهد داد و خداى شما بر آن كس كه راه هدايت يافته از همه آگاهتر است.»242در نتیجه وجود نیت برای انجام عمل از سوی فاعل اخلاقی در اسلام امری لازم و ضروری به نظر میرسد.
حال سوال این است که آیا وجود انگیزهای خاص در فاعل هنگام انجام عمل، شرط لازم برای ارزشمندی اخلاق او است؟ در مکتب اخلاقی اسلام وجود انگیزه و نیت در فاعل، شرط ضروری برای عمل اخلاقی است و نیت خاصی نیز در این میان مورد نظر است. و برای تحقق نیت و خاص مورد نظر اسلام دو رکن هست: اول اینکه فاعل باید نسبت به انجام فعل قصد و توجه داشته باشد. ثانیاً هدف و انگیزهی او از انجام فعل، فقط خوشایندی خداوند باشد که از آن به «حسن فاعلی» تعبیر میشود.
نکته: تأثیر انگیزه و نیّت در ارزش عمل از نظر اسلام
اسلام به انگیزه و نیت انسان در کارها چنان ارج نهاده است که ممکن است گمان رود تنها شرط ارزش و درستی و نادرستی عمل، چگونگی نیت است در حدیثی از پیامبر اکرم (ص) آمده است:«إنّما الاعمال بالنیات ؛ بیگمان کردار انسانها در گرو نیت آنها است. »243 و در حدیث دیگری میفرماید: «…لکل امرءٍمانوی… ؛ برای هرکس همان است که قصد کرده است.»244
در قرآن کریم خداوند دو گروه از مردمان را نام میبرد که بخشی از مال خود را به مستمندان میبخشد، انگیزه و نیت یکی از آن دو گروه از این بخشش جلب رضایت مردم و خوشایند انسانها است و انگیزه گروه دیگر رضایت و خوشنودی پروردگار است، سپس به ارزیابی کار این دو گروه میپردازد و انفاق گروه نخستین را به تودهای از خاک، همانند میکند که بر روی سنگ صافی قرار گرفته باشد و با بارش باران فرو میلغزد و چون بنگری بر سنگ چیزی نمانده است، اما کارگروه دوم یعنی انجام عمل در جهت رضای خدا را به بوستانی تشبیه میکند که بر پشتهای از خاک غرس شده و بر اثر باران اندک یا فزون، محصول دو چندان میدهد.قرآن میفرماید: «يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تُبْطِلُواْ صَدَقَاتِكُم بِالْمَنِّ وَ الْأَذَى كاَلَّذِى يُنفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَ لَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الاَْخِرِ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَيْهِ تُرَابٌ فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَكَهُ صَلْدًا لَّا يَقْدِرُونَ عَلىَ شىَْءٍ مِّمَّا كَسَبُواْ وَ اللَّهُ لَا يَهْدِى الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ وَ مَثَلُ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَ تَثْبِيتًا مِّنْ أَنفُسِهِمْ كَمَثَلِ جَنَّةِ بِرَبْوَةٍ أَصَابَهَا وَابِلٌ فََاتَتْ أُكُلَهَا ضِعْفَينِْ فَإِن لَّمْ يُصِبهَْا وَابِلٌ فَطَلٌّ وَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِير ؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! صدقه خود را با منت و آزار، بیثمر نسازید، مانند آن کسی که مال خویش را به خاطر مردم انفاق میکند و به خدا و روز واپسین باور ندارد، مثل او مثل کوه خارا است که بروی آن قشری از خاک را به صورت بوستان پرورده باشد که اگر باران دانه درشتی بر آن ببارد قشر خاک را فرو بلغزاند و غیر تخت سنگ صاف باقی نگذارد و از آنچه هزینه کرده است چیزی بدست نیاورند، خداوند ناسپاسان را هدایت نمیکند، و امّا مثل آنان که مال خویش را در راه رضای خداوند میبخشند مثل بوستانی است بر سر پشتههای خاکی در صحرا که باران دانه درشتی بر آن ببارد و حاصل خود را دو برابر بپردازد.»245 چنانکه پیداست در این دو آیه شریفه یک کار از سوی دو شخصیت، مورد بررسی قرار گرفته است که تنها در یک جهت با هم تفاوت داشته است و آن انگیزه فاعل فعل است. همین تفاوت سبب ارزشمندی یکی و بیارزش بودن دیگری شده است.
از جمله مواردی که میتوان گفت به نحوی مربوط به حسن فاعلی (نیت خوب) و نشانهی آن است یکی صدق و راستی، عدم خیانت و عدم زیان است. یعنی اگر فاعل فعل اخلاقی این موارد را نداشته باشد و یا چیزی غیر از اینها را نیت کرده باشد دارای حسن فاعلی نیست. در اینجا به طور مختصر به توضیح هر یک از این موارد میپردازیم.
4-1-3-2-1. صدق و راستی
از دیگر جنبههای اخلاقی وفای به عهد، صدق و راستی در نیت است. مراد از صدق و راستیِ نیت در عهد یعنی انسان معهّد هنگام بستن عهد صادق و راست گو بوده و قصد سوئی نداشته باشد و تا آخر عهد به صدق خود باقی بماند.
صدق و راستی از جمله اخلاق نیکوئی است که به همراه عهد و میثاق ذکر میشود و این حقیقت بدان معنی است که در عهد و پیمان باید این جنبه رعایت شود و شخص معهّد آراسته به آن باشد. چنانکه در قرآن کریم به این نکته اشاره شده است و صدق و راستی را به همراه میثاق آورده است و اشاره میکند که با پیامبران پیمان بستیم و از آنان عهد گرفتیم تا صدقشان بر ما آشکار شود و مراد این است که پیامبران الگوی انسانها هستند و تمام اعمال آنها باید سرلوحهی زندگی ما قرار بگیرد بنابراین ما انسانها نیز باید در عهد و پیمان صادق باشیم. قرآن میفرماید: «وَ إِذْ أَخَذْنا مِنَ النَّبِيِّينَ ميثاقَهُمْ وَ مِنْكَ وَ مِنْ نُوحٍ وَ إِبْراهيمَ وَ مُوسى وَ عيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَ أَخَذْنا مِنْهُمْ ميثاقاً غَليظاً * لِيَسْئَلَ الصَّادِقينَ عَنْ صِدْقِهِمْ وَ أَعَدَّ لِلْكافِرينَ عَذاباً أَليماً ؛ و چون از پيامبران پيمانشان را بستانديم، و نيز از تو پيمانت را گرفتيم، و از نوح و ابراهيم و موسى و عيسى بن مريم، و از همهشان ميثاق غليظى بستانديم * تا از راستگويان بخواهم كه راستى باطنى خود را اظهار كنند، و خدا براى كافران عذابى دردناك آماده كرده است.»246 در این آیه «صادق» به «وفادار» ، «امانتدار» و «صدق» به «وفا» یا «امانت» ترجمه شده است. 247 و این در واقع اهمیت صدق و راستی را میرساند که صداقت لازمه وفاداری و ایمان است و خداوند توجه خاصی به این گروه کرده و آنها را از الطاف خاص خود بهرهمند میکند.248
4-1-3-2-2. عدم خیانت
با توجه به ارزش اخلاقی وفای به عهد مشخص میشود خیانت در عهد و پیمان، برخلاف وفای به آن، از ارزش اخلاقی آن میکاهد و انسان خیانتکار شبیه انسان منافق و دورویی است که ظاهر و باطنش یکی نیست و نه تنها در عهد و پیمان به طرف مقابل خود خیانت میکند بلکه خود نیز دچار گمراهی شده و اعتمادبهنفس خود را از دست میدهد و از ارزش و شخصیت انسانی او کاسته میشود. خداوند در برخی از آیات قرآن انسانها را به عدم خیانت و امانتداری دعوت کرده و امانتداری و وفای به عهد و پیمان را از ویژگیهای مؤمنان راستین و عامل دستیابی به رستگاری اخروی میداند. از جمله میفرماید: «وَ الَّذينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ ؛ و(مؤمنان راستین) آنهايند كه امانت و عهد خود را رعايت مىكنند.»249
4-1-3-2-3. عدم زیان به افراد
گاهی ممکن است طرفی عهد کند که کسی را بزند یا به گروهی دیگر آسیب برساند یعنی در واقع نیت و عمل آنها به طور کلی بر مینای ضربه و آسیب رساندن باشد، گرچه این نکته شامل جنبهی احکام (عدم زیان) نیز میشود ولی ضربه زدن تنها این نیست که انسان از اول کار قصد و نیت ضربه به طرف مقابل را داشته باشد بلکه گاهی اوقات ممکن است عهدی بین دو طرف یا دو گروه بسته شود درحالیکه قصد و نیت بستن عهد ضربه و آسیب رساندن نباشد ولی بعد از بستن عهد با توجه به شرایطی آن عهد و پیمان منجر به ضربه یک طرف عهد میشود، در این صورت وفای به چنین عهدی با توجه به شرایطی لازم نیست. به عنوان مثال عهد و پیمانی که بین مسلمانان و مشرکین در زمان پیامبر بسته میشد این پیمانها ابتدا به قصد همکاری بود ولی بعدها که مشرکین پیمانشکنی کردند و علیه اسلام و مسلمین توطئه میکردند مسلمانان موظف بودند به خاطر چنین توهین و ضربهای که به مسلمانان میشد با توجه به شرایطی به عهد خود وفا کنند.250 با توجه به تفسیر این آیه میتوان به این نکته اشاره کرد که اولاً «وفای به عهد و پیمان در صورتی لازم است که توطئه ای در کار نباشد چرا که توطئه باعث خیانت و ظلم و در نتیجه منجر به زیان رساندن به طرف مقابل میشود. بنابراین در این صورت وفا به پیمان لازم نیست».251ً ثانیاً اگر به دلیل ترس از توطئه و خیانت و وجود ضربه و زیان در پیمان، قرارداد لغو شود باید به مخالفان اعلام کرد تا غافلگیر نشده و مورد زیان واقع نشوند».252
4-1-3-3. مطلوبیت فعل (حُسن عمل)
از دیگر ویژگیهایی که موجب اخلاقی شدن فعل فاعل در اسلام است، «حُسن عمل» اوست چرا که عمل اخلاقی علاوه بر شرایطی که به لحاظ صدور آن از فاعل باید دارا باشد،
