
بازدارد آنها در تمام شرایط بر خدا توکل میکنند و با صبر و بردباری و تحمل و سازگاری، با تمام شرایط کنار میآیند و درصدد تغییر آن شرایط با همکاری یکدیگر هستند.
2-8- منطقگرایی:
یکی دیگر از شاخصهای خانوادهی سالم منطقگرایی و حاکمیت منطق بر زندگی است زیرا زندگی خانوادگی زمانی تحقق میپذیرد که با مبادله اندیشهها، احساسات، بحث و گفتوشنودهای منطقی همراه شود؛ و تعادل در زندگی مشترک هنگامی به وجود میآید که روابط متقابل بر پایههای عقلانی استوار باشد آدمی به دلیل حبّ نفس (خوددوستی) پیوسته به منافع شخصی گرایش دارد و سیاست کسب منفعت و دفع ضرر را برای روشهای دیگر ترجیح میدهد چنین نگرشی در دوران تجرد تا حدودی عملی و امکانپذیر است ولی در زندگی مشترک، به دلیل پیدایش روابط و مناسبات جدید سلیقههای شخصی زن و شوهر در تقابل با یکدیگر قرار میگیرد چون هر یک از دریچه منفعت شخصی به زندگی مینگرد و ترجیحات او از نوع نفسانی است تا عقلانی در چنین شرایطی اگر زوجین دارای اخلاق صحیحی باشند میتوانند بهجای اعمال سلیقهی شخصی و حاکمیت زور پایههای استواری برای حل اختلافات خود بیابند و منطق درصحنهی زندگیشان حاکم شود (شرفی، 1383، ص 96). در اسلام نیز بر این مسئله تأکید شده است، «اسلام اجازه نمیدهد که حتی در موارد اختلافات فردی که قدرتمندتر است مسائل را تنها به نفع خود حل کند و یا به اعمال قدرت بپردازد رفتارها باید بر اساس ضوابطی باشد که خداوند آن را معین کرده است طرز برخوردها نباید موجب آن شود که قداست خانواده زیر سؤال قرار گیرد» (قائمی، 1372، ص 29). پس روابط در یک خانوادهی سالم بر پایهی صحبت منطقی و معقول است و اعضای آن اهل منطق هستند. حرفهای خود را مستدل و در فضایی دور از تعصب و لجاجت و پرخاش برای همدیگر بیان میکند و موضوعاتی را که سبب بروز ناسازگاری شده و بحران آفریده است ریز میکنند و برای حل آن همفکری جدی دارند با تصمیمگیری درست و منطقی بر پایه اصول عقلانی نه تابع احساسات زندگی میکنند تا در بعضی از چالشهای زندگی دچار شکست نشوند.
زیرا ازجمله عواملی که روابط خانواده را خشک بیروح و ظالمانه میسازند حکمرانی و فرمان روایی مرد بر زن و تحقیر کردن او و واداشتن بدون چونوچرا به اطاعت و زور گفتن بدون منطق است. به همین دلیل در قرآن کریم نیز فرهنگ روابط زوجین بهگونهای است که قرآن کریم علاوه بر آنکه با هرگونه ظلم و ستم مخالف است هرگز به دنبال آن نیست که همسران همچون دو مدعی در مقابل یکدیگر قرار بگیرند بلکه خواهان معاشرت همراه با منطق و سازش است.
میفرماید: “الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساء (نساء/24). مردان برزنان قیمومیت و سرپرستى دارند”. برخلاف تصوراتی که در مورد این آیه وجود دارد مقصود از قوامیت مرد بر زن سلطهجویی وامرو نهی مطلق نیست زیرا اسلام دینی است که همواره به اصول اخلاقی همانند منطقگرایی، فداکاری و روابط دوستانه دستور میدهد و با ظلم و زور بیعدالتی مبارزه میکند پس مقصود از این آیه نوعی ریاست و حمایت برای پیشبرد روابط صمیمی میان همسران است. علامه طباطبایی در تفسیر این آیه میفرماید: در روابط همسران هیچگاه مقصود از قوامون حق سلب آزادی اراده و حقوق فردی و اجتماعی زن نیست بلکه زن هم چنان استقلال و آزادى خود را دارد، هم مىتواند حقوق فردى و اجتماعى خود را حفظ كند و هم مىتواند از آن دفاع نمايد و هم مىتواند براى رسيدن به اين هدفهایش به مقدماتى كه او را به هدفهایش مىرساند متوسل شود (طباطبایی، 1374، ج 4، ص 544). درواقع در این آیه قرآن به مرد میگوید تو سرپرست زن هستی درواقع نقش سرپرستی و مدیریتی مرد و پدر متناسب با ویژگیهای عاطفی و جسمانی است و این ریاست و سرپرستی در جهت پیشرفت و استحکام خانواده است نه بهمنظور برتری بودن و ظلم کردن و زور گفتن. آیتالله جوادی آملی میگوید: «اینچنین نیست که قرآن به زن بگوید تو تحت فرمان مرد هستی بلکه به مرد میگوید تو سرپرستی زن و منزل را بر عهده بگیر… بنابراین مرد نباید کاری کند که زن در داخل منزل برنجد» (جوادی آملی، 1369، ص 366-367). پیامبر اکرم (ص) دراینباره میفرماید: «بهترین مردان امت من افرادی هستند که نسبت به خانوادهی خود خشن و متکبر نمیباشند و به آنها محبت داشته و به آنها ظلم نمیکند» (طبرسی، 1392، ص 216-217).
بنابراین ازنظر قرآن کریم و روایات خانواده مکانی برای زور گفتن و ظلم کردن نیست و نقشهای که به هرکدام از زن و مرد دادهشده است برای راحتی نقش دیگری و استحکام و تداوم خانواده است. «زوجین در یک خانوادهی سالم بهجای اعمال سلیقه شخصی و حاکمیت زور و قدرت در عرصه زندگی، روشهای استوار و مطلوبی برای حل اختلافسلیقههای خوددارند و منطق را در زندگیشان حاکم میکنند و این واقعیت را میپذیرند که هرگز اعمال قدرت، قدرت نمیآفریند، بلکه از زور و قدرت زمانی استفاده میشود که فرد از راههای دیگر مأیوس شود» (حسینی،1390، ص 44).
1-9- مشارکت عمیق و همهجانبه:
مشارکت سبب تخفیف بار سنگین مسئولیتها از دوش یک نفر شده و فشارهای روانی ناشی از آن را کاهش میدهد؛ و قران كريم نیز بهمنظور بهتر شدن كارها دستور به مشورت و همکاری با يكديگر میدهد و ميفرمايد: “إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَة (حجرات/10) هرآینه مؤمنان برادراناند”.یادرجای دیگری میفرماید: “وَتَعاوَنُواعَلَی البِّرِوَالتَقوی (مائده/2) و در نيكوكارى و پرهيز همكارى كنيد”. در تفسیر این آیه آمده است تَعاوَنُوا و يارى كنيد همديگر را عَلَى الْبِرِّ بر نيكويى كه آن عفو و متابعت امر الهى است وَ التَّقْوى و بر پرهيزكارى كه آن مخالفت هواى نفس است (شریف لاهیجی، 1373، ج1، ص605).
آنچه در آیه فوق درزمینه تعاون آمده یک اصل کلی اسلامی است که سراسر مسائل اجتماعی و اخلاقی و حقوقی و سیاسی را در برمیگیرد طبق این اصل مسلمانان موظفاند در کارهای نیک تعاون و همکاری کنند (مکارم شیرازی، ج 4،1362 ص 252). پس در میان یک خانواده نیز بهعنوان یک واحد اجتماعی باید مشارکت و همکاری وجود داشته باشد چراکه مشارکت به درک متقابل و همدلی بیشتر اعضای خانواده کمک میکند. درواقع زن و شوهر معاون و همراه یکدیگرند به کمک هم این کشتی حیات را باید به ساحل برسانند وضعشان نباید بهگونهای باشد که در خلاف مسیر و جهت خود حرکت نمایند زیرا در آن صورت مرکب زندگیشان لنگ خواهد ماند (قائمی، 1372، ص 28). خانوادهای که اعضای آن با همدیگر مشارکت ندارند به همدیگر اعتماد نداشته و نمیتوانند همدیگر را تکمیل کنند. مشارکت و همکاری به اعضای خانواده کمک میکند تا اعضای آن بتوانند بهراحتی به اهداف خود دست یابند پس یکی از شاخصهای خانوادهی سالم مشارکت و همکاری اعضای خانواده است که در تمام مسائل همدیگر احساس مشارکت و سهیم بودن میکنند. «در این خانواده همکاری شیوهی اساسی زندگی است در چنین خانوادهای تقسیمکار به عمل میآید هر فرد بهتناسب وضع خود بخشی از انجام کار را به عهده میگیرد پدر و مادر یا فرزندان ارشد در هماهنگ کردن فعالیتها نقش اساسی دارند و همه از کارکرد اعضای خانواده بهرهمند میشوند» (شریعتمداری، 1374، ص 100). دلیل اصلی برای مشارکت در خانواده این است که هیچ عاملی نمیتواند مرز منافع مرد را از منافع زن یا بالعکس جدا کند همچنان که مرز آسیبهای وارده به مرد با آسیبهای زندگی زن جداشدنی نیست. بر این اساس است که از دیدگاه تفکر اسلامی خانواده با رشتههای محکمی به هم پیوند خورده است پس باید بین اعضای آن مشارکت، همکاری و تعاون به نحو کامل وجود داشته باشد.
قرآن کریم مشارکت زن و مرد را به ستر و پوشش هم بودن تعبیر کرده است و میفرماید: “هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن (بقره/187) آنها پوشش شمايند و شما پوشش آنهایید”. لباس از یکسو انسان را از سرما و گرما و خطر برخورد اشياء به بدن حفظ مىكند و از سوى ديگر عيوب او را مىپوشاند و از سوى سوم زينتى است براى تن آدمى، دو همسر يكديگر را از انحرافات حفظ مىكنند، عيوب هم را مىپوشانند وسيله راحت و آرامش يكديگرند (مکارم شیرازی، 1374، ج 1، ص 650). درواقع از این آیه به دست میاید که زن و مرد در خانواده همراه و همیار یکدیگرند بهگونهای که در تمام مسائل یکدیگر خود را سهیم میدانند و مشارکت میکنند و به این وسیله به آرامش و آسایش میرسند. مشارکت و همکاری در خانواده آنقدر اهمیت داردکه در زندگی بزرگان دین بهصورت یک سنت جاری وجود داشته است برای نمونه روزی ابن زبیر از عایشه پرسید که رسول خدا (ص) در خانه چه می کندو ایشان پاسخ دادند در خانه چون خادم کار میکند که این کار کردن رسول خدا (ص) بهعنوان اول فرد جامعه عظیم مسلمین در محیط خانه یک حرکت انسانی الگویی است (سویزی، 1387، ص 9). همچنین ایشان خود در مورد مشارکت در امور منزل میفرمایند: «هر زنی در خانهی شوهر برای اصلاح چیزی را جابهجا کند خدای عزوجل به او نظر کند و هر که خدا به او نظر کند عذابش نکند» (مجلسی، 1403، ج 101، ص 106)؛ بنابراین در یک خانوادهی سالم اعضای آن با همکاری و مشارکت با همدیگر همواره یار و همراه یکدیگر هستند و خود را در بد و خوب هم سهیم میدانند و با همکاری و مشارکت با همدیگر با مشکلات میجنگند و روح فردی هریک از زوجین به روح جمعی گسترش مییابد و از حالت من به ما تبدیل میشوند.
1-10- داشتن روحیهی شاد:
رفتار را اگر عبارت بدانيم از حالات، حركات انسان، بايد بگوييم كه در زندگي مشترك و تداوم حيات خانوادگي رفتارها نقشي مهم و اساسي دارند. حالات غم يا شادي، نشاط يا خمودگي فرد، تندي و كندي در حالات قهر و يا مهر زن و شوهر و همچنین در جذب يا دفع همسران مؤثر است. خوشروی و شادمانی ازجملهی این رفتارهاست که بیشترین تأثیر را در جذب همسران به یکدیگر و استحکام کانون خانواده دارد. یک خانواده باروحیهی شاد بهراحتی میتواند با مشکلات مبارزه کند چراکه زوجین دارای روحیه شاد همیشه به جنبههای مثبت همدیگر توجه میکنند و نسبت به همدیگر خوشبین هستند که این خود باعث رضایت از زندگی خانوادگی و دوری از هرگونه افسردگی میشود. پس داشتن روحیهی شاد یکی دیگر از شاخصهای خانوادهی سالم است. دین اسلام نیز حزن و اندوه را ناپسند میداند مگر در مورد ارتکاب گناه، اما به نقش حساس شادمانی و داشتن روحیه شاد در زندگی توجه ویژهای داشته و آن را ستوده است بهگونهای که قرآن کریم داشتن روحیه شاد را از صفات انسانهای دیندار دانسته است.
و میفرماید: “قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُون (یونس/58) بگو: به فضل خدا و رحمت او شادمان شوند، زيرا اين دو از هر چه مىاندوزند بهتر است”. در تفسیر این آیه آمده است اگر خواستيد به چیزی دلخوش شويد و شادمان گرديد به فضل و رحمت خدا دلخوش شويد كه قرآن را بر شما نازل فرموده و محمد را بهسوی شما فرستاده است (طبرسی، 1360، ج 11، 316). پس شادمانی و داشتن روحیه شاد از ویژگیهای بسیار خوب انسان است که به دنبال یک عمل بسیار والا برای او ایجاد میشود و تأثیر بسیار زیادی در روحیهی انسان دارد. همچنین قرآن کریم خوشحالی و شادمانی را از ویژگیهای سعادتمندان میداند و میفرماید: “وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ ضاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَة (38-39/عبس) چهرههايى در آن روز درخشانند خندانند و شاداناند”. اين آيه بيان مىكند كه در آن روز مردم به دو قسم منقسم مىشوند، قسمى اهل سعادت و قسمى ديگر اهل شقاوت و اشاره مىكند به اينكه هر يك از اين دو طايفه با سيما و قيافهاش شناخته مىشود، اهل سعادت چهرههايى نورانى و درخشنده دارند، كه فرح و سرور و انتظار آيندهاى خوش از آن چهرهها هويداست (طباطبایی، 1374، ج 20، ص 344). همچنین آمده است که خندان و فرحناك و شادمان به سبب نجات از نيران و وصول به روضه رضوان و نعم بىپايان و اینها اهل ايمان و طاعت باشند (حسینی شاهعبدالعظیمی، 1363، ج14، ص61).
پس گشادهرویی و خوشرویی
