
ﺗﻌﻬﺪي
روﯾﮑﺮد دﯾﮕﺮ در اﻧﺪازه ﮔﯿﺮي ﮐﯿﻔﯿﺖ ﺳﻮد ﺑﺮ اﺳﺎس اﻧﺪازه ﮔﯿﺮي ﺗﻐﯿﯿﺮات در ﮐﻞ اﻗﻼم ﺗﻌﻬﺪي اﺳﺖ. از آﻧﺠﺎﯾﯽﮐﻪ ﺑﺨﺸﯽ از اﻗﻼم ﺗﻌﻬﺪي ﻏﯿﺮﻗﺎﺑﻞ دﺳﺘﮑﺎري و در ﻃﻮل زﻣﺎن ﻧﺴﺒﺘﺎ ﺛﺎﺑﺖ ﺑﻮده، ﺗﻐﯿﯿﺮات در ﮐﯿﻔﯿﺖ ﺳﻮد اﻗﻼمﺗﻌﻬﺪي، ﻣﯿﺰان دﺳﺘﮑﺎري ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ را اﻧﺪازه ﮔﯿﺮي ﻣﯽ ﮐﻨﺪ و ﻧﺸﺎن دﻫﻨﺪه ﮐﯿﻔﯿﺖ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺳﻮد اﺳﺖ. ﺑﺮآورد ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ اﻗﻼم ﺗﻌﻬﺪي اﺧﺘﯿﺎري (ﻏﯿﺮﻋﺎدي) ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از اﻗﻼم ﺑﻨﯿﺎدﯾﻦ ﺣﺴﺎﺑﺪاري در اﻧﺪازه ﮔﯿﺮي ﺗﻐﯿﯿﺮات در ﮐﻞ اﻗﻼم ﺗﻌﻬﺪي ﻓﺮض ﺑﺮ اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻌﯿﯿﻦ ﮐﻨﻨﺪه ﻫﺎي ﻏﯿﺮﻣﻌﯿﻦ اﻗﻼم ﺗﻌﻬﺪيدﺳﺘﮑﺎري ﻧﺸﺪه، در ﻃﻮل زﻣﺎن ﺛﺎﺑﺖ اﺳﺖ. و ﺑﺮآورد ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ اﻗﻼم ﺑﻨﯿﺎدﯾﻦ ﺣﺴﺎﺑﺪاري را ﺑﻌﻨﻮان ﺷﺎﺧﺼﯽ ﺑﺮاي اﻗﻼم ﺗﻌﻬﺪي دﺳﺘﮑﺎري ﻧﺸﺪه ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. در ﯾﮏ ﻣﻮرداز ﭼﻨﯿﻦ روﯾﮑﺮديﮐﻪ ﺟﻮﻧﺰ (1991) آﻧـﺮا ﺑﯿـﺎن وﺗﻮﺳﻂ دﭼﻮ (1995) ﺗﻌﺪﯾﻞ ﺷﺪه، اﺻﻮل ﺑﻨﯿﺎدﯾﻦ ﺣﺴﺎﺑﺪاري (درآﻣﺪﻫﺎي ﺗﻌﺪﯾﻞ ﺷﺪه ﺑﺮاي ﺣﺴﺎﺑﻬﺎي درﯾﺎﻓﺘﻨﯽ و اﻣﻮال، ﻣﺎﺷﯿﻦ آﻻت و ﺗﺠﻬﯿﺰات) ﺑﺮاي ﺟﺪا ﮐﺮدن اﻗﻼم ﺗﻌﻬﺪي ﻋﺎدي از اﻗـﻼم ﺗﻌﻬـﺪي ﻏﯿﺮاﺧﺘﯿـﺎري ﻣﺒﻨـﺎي اﺳﺘﺪﻻل ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ اﻧﺪ. در اﯾﻦ روﯾﮑﺮد، ﻋﺪد ﺑﺎﻗﯿﻤﺎﻧﺪه ﺣﺎﺻﻞ از رﮔﺮﺳﯿﻮن ﮐﻞ اﻗﻼم ﺗﻌﻬﺪي ﺑﺮ اﻗﻼم ﺑﻨﯿـﺎدﯾﻦ ﺣﺴﺎﺑﺪاري ﺗﻌﯿﯿﻦ ﮐﻨﻨﺪه ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﺳﻮد اﺳﺖ و اﻧﺪازه ﻣﻌﮑﻮﺳﯽ از ﮐﯿﻔﯿﺖ ﺳﻮد ﺑﺸﻤﺎر ﻣﯽ رود. اﯾﻦ روﯾﮑـﺮد ﮐـﻪ ﺗﻐﯿﯿﺮات ﮐﻞ اﻗﻼم ﺗﻌﻬﺪي ﺑﺎ ﮐﯿﻔﯿﺖ ﺳﻮد ارﺗﺒـﺎط ﻣﻌﮑـﻮس دارد (ﮐـﻪ ﻣﺴـﺘﻠﺰم ﺛﺎﺑـﺖ ﺑـﻮدن اﺻـﻮل ﺑﻨﯿـﺎدﯾﻦﺣﺴﺎﺑﺪاري در ﻃﻮل زﻣﺎن اﺳﺖ) را ﻣﯽ ﺗﻮان ﻣﺮﺗﺒﻂ ﺑﺎ روﯾﮑﺮد ﻓﻮق داﻧﺴﺖ. اﯾﻦ دﯾﺪ رﮔﺮﺳﯿﻮﻧﯽ ﺗﻐﯿﯿـﺮات اﻗـﻼمﺑﻨﯿﺎدﯾﻦ ﺣﺴﺎﺑﺪاري را در ﻫﺮ دوره ﻣﻨﻈﻮر ﮐﺮده اﺳﺖ. از ﺳﻮي دﯾﮕﺮ اﯾﻦ روﯾﮑﺮد ﻣﺴﺘﻠﺰم ﻣﺸﺨﺺ ﻧﻤﻮدن اﻗﻼم ﺑﻨﯿﺎدﯾﻦ ﺣﺴﺎﺑﺪاري و ﺑﺎ اﯾﻦ ﻓﺮض اﺳﺖ ﮐﻪ ﺧﻮد اﯾﻦ اﻗﻼم دﺳﺘﮑﺎري ﻧﺸﺪه اﻧﺪ. ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ، داده ﻫﺎي ﻣـﻮرد ﻧﯿـﺎزﺑﺮاي ﺑﺮآورد رﮔﺮﺳﯿﻮن ﻣﻘﻄﻌﯽ ﯾﺎ ﺳﺮي زﻣﺎﻧﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﻓﺮاﻫﻢ ﺷﻮد.
2-17- ﺑﺮآورد ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ارﺗﺒﺎط اﻗﻼم ﺗﻌﻬﺪي ﺑﺎ ﻧﻘﺪ
ارﺗﺒﺎط ﺗﺌﻮرﯾﮑﯽ ﭘﯿﺮاﻣﻮن ارﺗﺒﺎط اﻗﻼم ﺗﻌﻬﺪي و ﺟﺮﯾﺎﻧﺎت ﻧﻘﺪي ﮐﻪ ﺟﻨﺒﻪ ﻫﺎي ارﺗﺒﺎط وﺟﻪ ﻧﻘـﺪ-ﺳـﻮد را در ﺑـﺮدارد و ﺑﺴﯿﺎري از ﻣﺸﮑﻼت روﯾﮑﺮد اﻗﻼم ﺑﻨﯿﺎدﯾﻦ ﺣﺴﺎﺑﺪاري را ﺑﺮﻃﺮف ﻧﻤﻮده، ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﺑﺎر ﺗﻮﺳﻂ دﭼﻮ و دﯾﭽﻮ (2002) ﻣﻄﺮح ﺷﺪ. از ﻧﻈﺮ آﻧﺎن اﻗﻼم ﺑﺎﻗﯿﻤﺎﻧﺪه ﺑﺮآورد ﺷﺪه از رﮔﺮﺳﯿﻮن ﺗﻐﯿﯿﺮات در ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ در ﮔﺮدش ﺧـﺎﻟﺺﺑﺮ ﺟﺮﯾﺎﻧﺎت ﻧﻘﺪي دوره ﻗﺒﻞ، دوره ﺟﺎري و دوره ﺑﻌﺪ ﺑﻄﻮر ﺟﺪاﮔﺎﻧﻪ ﺑﺮاي ﻫﺮ ﺷﺮﮐﺖ ﺧﻄﺎﻫﺎي ﺑﺮآورد ﺗﻤﺎم اﻗﻼم ﺗﻌﻬﺪي را ﻧﺸﺎن ﻣﯽ دﻫﺪ و ﺑﻌﻨﻮان اﻧﺪازه ﻣﻌﮑﻮﺳﯽ از ﮐﯿﻔﯿﺖ ﺳﻮد ﺑﺸﻤﺎر ﻣـﯽ آﯾـﺪ. ﻣـﺪل اﻧـﺪازه ﮔﯿـﺮي آﻧﻬـﺎ ﻧﯿﺎزﻣﻨﺪ در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻣﻔﺮوﺿﺎﺗﯽ درﺑﺎره اﻗﻼم ﺑﻨﯿﺎدﯾﻦ ﺣﺴﺎﺑﺪاري(ﮐﻪ ﻣـﺪﯾﺮﯾﺖ ﻧﺸـﺪه اﻧـﺪ) ﻧﯿﺴـﺖ و ارﺗﺒـﺎطﻣﺴﺘﻘﯿﻤﯽ ﻣﯿﺎن ﺟﺮﯾﺎﻧﺎت ﻧﻘﺪي و اﻗﻼم ﺗﻌﻬﺪي دوره ﺟﺎري اﯾﺠﺎد ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. اﻣﺎ ﻣﯿﺎن ﺧﻄﺎﻫﺎي ﺑﺮآورد دﺳﺘﮑﺎريﻧﺸﺪه و ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﺳﻮد ﻋﻤﺪي ﺗﻔﺎوﺗﯽ ﻗﺎﺋﻞ ﻧﻤﯽ ﺷﻮد. از ﺳﻮي دﯾﮕﺮ در ﻣﺪل ﻓﻮق ﭼﻨﯿﻦ ﻓﺮض ﻣـﯽ ﺷـﻮد ﮐـﻪاﻗﻼم ﺗﻌﻬﺪي ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ در ﮔﺮدش، وﺟﻪ ﻧﻘﺪ درﯾﺎﻓﺘﯽ و ﭘﺮداﺧﺘﯽ را ﺻﺮﻓﺎً ﯾﮏ دوره ﻗﺒﻞ ﯾﺎ دوره ﺑﻌﺪ ﺑﻪ ﺗﻌﻮﯾﻖ ﻣﯽاﻧﺪازد.
2-18- ارﺗﺒﺎط ﻣﻔﯿﺪ ﺑﻮدن در ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﯿﺮي و اراﺋﻪ ﺻﺎدﻗﺎﻧﻪ
ﺳﺎزه ﮐﯿﻔﯿﺖ ﺳﻮد ﺑﺮ اﺳﺎس اﻗﻼم ﺗﻌﻬﺪي اﺧﺘﯿﺎري و ﻏﯿﺮاﺧﺘﯿﺎري ﺑﺎ ﺳﺎزه ﻫﺎي ﮐﯿﻔﯿﺖ ﺳﻮد ﺑﺮ اﺳﺎس ﭘﺎﯾـﺪاري،ﻗﺎﺑﻠﯿﺖ ﭘﯿﺶ ﺑﯿﻨﯽ و ﻧﻮﺳﺎن ﭘﺬﯾﺮي ﺳﻮد ﻣﻄﺎﺑﻘﺖ ﻧﺪارد. اﻣﺎ، اﻧﺪازه ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺎن ﻧﻘﺪ و ﮐﻞ اﻗﻼم ﺗﻌﻬﺪي ﺗﻤﺎﯾﺰﻗﺎﺋﻞ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﺑﺎ ﭘﺎﯾﺪاري و ﻗﺎﺑﻠﯿﺖ ﭘﯿﺶ ﺑﯿﻨﯽ ﺳﻮد ﺑﻌﻨﻮان ﺳﺎزه ﻫﺎي ﮐﯿﻔﯿﺖ ﺳﻮد ﻣﺮﺗﺒﻂ اﻧﺪ، ﺑﺸﺮﻃﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺎناﻗﻼم ﺗﻌﻬﺪي و وﺟﻪ ﻧﻘﺪ در ﭘﺎﯾﺪاري و ﻗﺎﺑﻠﯿﺖ ﭘﯿﺶ ﺑﯿﻨﯽ ﺷﺎن ﺗﻔﺎوت وﺟﻮد داﺷـﺘﻪ ﺑﺎﺷـﺪ. در ﺑﺮﺧﯽ از ﺗﺤﻘﯿﻘﺎت ﺷﻮاﻫﺪ ﻏﯿﺮﻣﺴﺘﻘﯿﻤﯽ وﺟﻮد دارد ﻣﺒﻨﯽ ﺑﺮ اﯾﻨﮑﻪ ﺳﻮدﻫﺎي ﮔﺰارش ﺷﺪه ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺟﺮﯾﺎﻧﺎت ﻧﻘﺪي دوره ﺟﺎري، ﭘﯿﺶ ﺑﯿﻨﯽ ﮐﻨﻨﺪه ﺑﻬﺘﺮي از ﺟﺮﯾﺎﻧﺎت ﻧﻘﺪي آﺗﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﺗﺤﻘﯿﻘﺎت دﯾﮕﺮ ﺑﻪ اﯾﻦ ﻧﺘﯿﺠﻪ رﺳﯿﺪهاﻧﺪ ﮐﻪ ﺳﻮدﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ اﻗﻼم ﺗﻌﻬﺪي و ﺟﺮﯾﺎﻧﺎت نقدی ﺗﻔﮑﯿـﮏ ﺷـﺪه اﻧـﺪ ﺟﺮﯾﺎﻧـﺎت ﻧﻘـﺪي آﺗـﯽ را ﺑﻬﺘـﺮ ازﺳﻮدﻫﺎي ﮔﺰارش ﺷﺪه ﭘﯿﺶ ﺑﯿﻨﯽ ﮐﺮده اﻧﺪ.
ﻫﺮ اﻧﺪازه ﮐﻪ ﺗﻐﯿﯿﺮات در اﻗﻼم ﺗﻌﻬﺪي و اﻧﺪازه ﻫﺎي ﺑﺪﺳﺖ آﻣﺪه از روﯾﮑﺮد ﺑﺮآورد ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ، دﺳﺘﮑﺎري ﻣﺪﯾﺮﯾﺖو ﺧﻄﺎي اﻧﺪازه ﮔﯿﺮي ﮐﻪ ﺳﺒﺐ ﻣﯽ ﺷﻮد ﺳﻮدﻫﺎي ﮔﺰارش ﺷﺪه از ﺳﻮد ﻫﯿﮑﺴﯿﺎن ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺑﮕﯿﺮد، را در ﺑـﺮ دارد،ﺑﻪ ﻫﻤﺎن ﻣﯿﺰان ﻫﻢ ﻧﺸﺎﻧﮕﺮ اراﺋﻪ ﺻﺎدﻗﺎﻧﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﻟﯿﮑﻦ، وﻇﯿﻔﻪ اﻗﻼم ﺗﻌﻬﺪي ﻓـﺮاﻫﻢ آوردن ﺷـﻨﺎﺧﺖ ﺗﻐﯿﯿـﺮاتارزش ﺣﺴﺎﺑﺪاري در ﻣﻌﺎﻣﻼﺗﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﮑﻤﯿﻞ ﻧﺸﺪه اﻧﺪ. ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ ﭼﻨﯿﻦ ﻓﺮض ﻣﯽ ﺷﻮد ﮐﻪ ﺑﺨﺶ دﺳـﺘﮑﺎريﻧﺸﺪه و ﺑﺪون اﺷﺘﺒﺎه اﻗﻼم ﺗﻌﻬﺪي، ﻣﯿﺰان اراﺋﻪ ﺻﺎدﻗﺎﻧﻪ ﺳﻮد ﺣﺴﺎﺑﺪاري ﻣﻄﺎﺑﻖ ﺑﺎ ﺳﻮد ﻫﯿﮑﺴﯿﺎن را ﻧﺸﺎن ﻣـﯽدﻫﺪ. ﺑﺮ اﯾﻦ ﻣﺒﻨﺎ، اﻧﺪازه دﭼﻮ و دﯾﭽﻮ (ﮐﻪ ﺧﻄﺎي اﻧﺪازه ﮔﯿﺮي در اﻗﻼم ﺗﻌﻬﺪي در ﺑﺮاﺑﺮ ﺟﺮﯾﺎﻧﺎت ﻧﻘﺪي ﻋﻤﻠﯿﺎﺗﯽ را اﻧﺪازه ﮔﯿﺮي ﻣﯽ ﮐﻨﺪ) ﺑﺎ اراﺋﻪ ﺻﺎدﻗﺎﻧﻪ ﻣﻄﺎﺑﻘﺖ دارد.
مديريت سود و مديريت اقلام تعهدي
براساس تعريف مديريت سود، مديران سودهاي گزارش شده را با هدف هماهنگ كردن با اهدافشان دستكاري ميكنند. با توجه به تحقيقاتي كه تاكنون انجام شده، يكي از بهترين معيارها براي نشان دادن مديريت سود بررسي اقلام تعهدي اختياري است. در واقع سه روش براي مديريت سود وجود دارد. (کامیاب تیموری،1389)
■ مديريت اقلام تعهدي
■ زمان بندي براي اتخاذ سياستهاي اجباري حسابداري
■ تغييرات حسابداري اختياري
مديريت اقلام تعهدي به تغيير برآوردها مانند برآورد عمر مفيد، احتمال بازيافت طلب از بدهكاران و ديگر اقلام تعهدي پايان سال، به منظور دستكاري سود گزارش شده در جهت يك هدف مطلوب برميگردد.
زمانبندي براي پذيرش سياستهاي اجباري حسابداري، شكل دوم مديريت سود خصوصاً در مورد احتمال پذيرش يك سياست جديد است.
روش سوم مديريت سود، تغيير حسابداري از روشي به روش ديگر است.
تحقيقات انجام شده نشان ميدهد كه روش اول يعني مديريت اقلام تعهدي كاربرد بيشتري داشته است البته به دلايلي نظير وجود برخي محدوديتها براي استفاده از روشهاي ديگر. براي مثال در كشورهايي كه استانداردهاي حسابداري تغييرات حسابداري زيادي توسط مديران انجام ميشود استفاده از روش بررسي تغييرات حسابداري اختياري نتايج چندان درستي به بار نميآورد. از طرف ديگر انگيزههاي بسیاري براي مديريت سود در مقالات عنوان شده است كه بيشتر آنها روي انگيزه پاداش مديران متمركز شده است، اين ميتواند براي مديران انگيزهاي براي دستكاري سود ايجاد كند. اگرچه تا حد زيادي رويههاي مناسب گزارشگري توسط هيأت استانداردهاي حسابداري تجويز شدهاند، اما هنوز زمينههايي وجود دارند كه به تشخيص مديريت ميتوان رويههاي ديگري به كار برد. اين رويههاي گزارشگري بستگي به قراردادهاي آشكار و پنهان بين سرمايهگذاران، مشتريان، مديريت، كاركنان، اعتبار دهندگان و سايرين دارد (کامیاب تیموری،1389):
الف) قرارداد بين مديريت و مالكان
ب) قرارداد بين مديريت و اعتبار دهندگان
ج) قرارداد بين مديريت و جامعه
مطالعات موجود درباره مديريت سود عموماً متوجه اقلام تعهدي بوده است. اقلام تعهدي از تفاوت بين سود و وجوه نقد حاصل از عمليات بدست می آید كه شامل تغييرات در هزينه استهلاك، حسابهاي دريافتني، موجودي كالا، حسابهاي پرداختني و… ميباشد. در نتيجه، با اين فرض كه جريان وجه نقد دستكاري نميشود، تنها راه باقيمانده براي دستكاري سود، افزايش يا كاهش اقلام تعهدي است.
امّا سؤال اين است كه: «افزايش يا كاهش از چه سطحي؟ سطح نرمال اقلام تعهدي چيست؟»
بسياري از مطالعات دهه 90 به بعد، از نظر متدولوژي به مطالعه جونز (1991) برميگردد. اولين مشكل اين است كه كدام قسمت از اقلام تعهدي مربوط به سطح فعاليت است (غير اختياري) و كدام قسمت ميتواند دستكاري گردد (اختياري).
مطالعات پيشين بر روي اقلام تعهدي خاصي كه بيشتر از بقيه در معرض استفاده براي اهداف مديريت سود بودند، متمركز شدهاند. جزء اساسي هر تحقيق مديريت سود، اندازهگيري اختيار مديريت در مورد سود است. در ابتدا، مطالعات زيادي تلاش كردند اقلام تعهدي اختياري را براساس ارتباط بين كل اقلام تعهدي و متغيرهاي توضيحي، اندازهگيري كنند. در اين مطالعات كه اولين بار توسط هيلي (1985) و دي آنجلو (1986) انجام شدند، كل اقلام تعهدي و تغييرات در آن را به عنوان مقياس اختيار مديريت در مورد سود به كار بردند.
جونز (1991) يك روش رگرسيون براي كنترل عاملهاي غيراختياري مؤثر بر اقلام تعهدي معرفي كرد كه در آن يك ارتباط خطي بين كل اقلام تعهدي و تغيير در فروش و اموال و ماشين آلات و تجهيزات، تخمين زده ميشد.
در جدول 2-1، سه گروه از مدلهايي كه در تحقيقات اخير در زمينه مديريت سود به عنوان نماينده اقلام تعهدي اختياري در نظر گرفته شدهاند، به نمايش گذارده ميشود. در اولين گروه كل اقلام تعهدي در نظر گرفته ميشود. در گره دوم، مدل اقلام تعهدي خاص بكار گرفته شده و اين مطالعات اغلب روي صنايع مشخصي كه اقلام تعهدي آنها قابل اندازهگيري است و به قضاوت نياز دارد، متمركز است. در گروه سوم، ويژگيهاي آماري سود به منظور شناسائي رفتار اثرات سود، مورد آزمون قرار ميگيرد(کردستانی،1385).
جدول 2-1): نمايندگان اقلام تعهدي اختياري
1. مدلهاي مبتني بر كل اقلام تعهدي
محقق
نماينده اقلام تعهدي اختياري
هيلي (1985)
دي آنجلو(1986)
جونز (1991)
دچو (1995) – «مدل تعديل شده جونز»
كانگ و سيوارا ماكريشنان (1985)
كل اقلام تعهدي
تغيير در كل اقلام تعهدي
مانده رگرسيون كل اقلام تعهدي روي تغيير در فروش و اموال، ماشين آلات و تجهيزات.
مانده رگرسيون كل اقلام تعهدي روي تغيير در فروش و اموال، ماشين آلات و تجهيزات به گونهاي كه درآمد از طريق تغيير در حسابهاي دريافتني در دوره رويداد تعديل ميشود.
مانده رگرسيون داراييهاي جاري غير نقدي منهاي بدهيهاي تعديل شده با توجه به افزايش درآمدها، هزينهها، اموال و تجهيزات
2. مدلهاي مبتني بر اقلام تعهدي خاص
مك نيكولس و ويلسون (1988)
بيوروانگل(1996)
بنيش (1997)
بيور و مك نيكولس (1998)
مانده ذخيره مطالبات مشكوك الوصول، برآورده شده به عنوان مانده رگرسيون ذخيره مطالبات مشكوك الوصول روي مانده ذخيره اول دوره و مطالبات سوخت شده جاري و آتي
مانده ذخيره زیان وام
شاخص روزهاي پوشش حسابهاي دريافتني، شاخص حاشيه فروش، شاخص كيفيت دارايي، شاخص استهلاك، شاخص هزينه اداري، كل اقلام تعهدي به شاخص كل داراييها.
همبستگي سريالي رشد يك سال ذخيره زیان بيمهگران اموال.
3. مدلهاي مبتني بر روش توزيع فراواني
بورگ استالر و دچو (1997)
دي جورج و همكاران (1997)
ميرز و اسكيز (1999)
آزمون اينكه فراواني تحقق سود سالانه بالا (پايين) سطح سود صفر است يا نه و سود سالهاي گذشته بيشتر (كمتر) از انتظار است يا نه.
آزمون اينكه آيا فراواني تحقق سودهاي فصلي سالانه بالا (پايين) سطح سود صفر است يا نه، سود فصل قبل و پيش بينيهاي تحليلگران بيشتر (كمتر) از انتظار است يا نه.
آزمون اينكه آيا تعداد افزايش سودهاي متوالي بيشتر (كمتر) از شرايط فقدان مديريت سود مورد انتظار است.
گفتار چهارم- پیشینه تحقیق
تحقیقات انجام شده در خارج از کشور
خلاصه تحقیقات انجام شده درخارج ازکشوردرجدول2-2-ارائه شده است.
جدول 2-2- خلاصه
