
: خـواب آلـوده، در درك و بـخـاطـــر آوردن موضوعات گذشته دچار مشكل مي گردد، واكـنش وي در بـرابـر مـحركات كاهش مي يابد، حركات بدن ناهماهنگ مي شـود، بـيـنايـي مخـتـل مـي شــود و حـس چشايي و شنوايي كاهش مي يابد.
مرحله سرگشتگي (%0.30-0.18): فرد گيج و مـبهوت است، شـايـد نـدانـد كجاست و مشغول چه كاريست، سرگيجه دارد و تلوتلو مي خـورد، بـيـش از حد احـساساتي، خشن و يـا مـهربان مـي گـردد، خـواب آلـوده اسـت و درد را ديـرتـر احسـاس ميكند، حركات ناهماهنگ است، قادر به گرفتن شيئ كه به سـمتـش پرتاب ميگردد نيست.
مرحله بهت (%0.4-0.25): قادر به حركت نيست، به محـركات واكنش نشان نمي دهد، قادر به نشستن و ايستادن نيست، استفراغ مي كند، مـمكن است بيهوش گردد. مرحله كما (%0.50-0.35): فرد بيهوش است، احساس شديد سرما، تنفس كم عمق و آهسته ميگردد، ضربان قلب كاهش مي يابد، امكان مرگ وجود دارد.
مرحله مرگ: ميزان 0.50 درصد و يا بيشتر الكل در خون سبب مرگ ميگردد.25
زمانی که فرد الکل مصرف میکند، ارتـباطهاي بين سلولهاي عصبي تداخل كرده و فــعـالـيـت گـذرگاه هاي مـحـرك عـصبـي را ســركـوب و گـذرگاه هـاي بازدارنده عصبي را افزايش مي دهـد. در كـل يك سركوبگر دستگاه عصبي مي باشد.جـريـان خـون ســطحي افزايش يافته كه موجب تعريق بدن ميـشود امـا جريان خون عضلاني را كاهش داده و موجب درد عضلاني ميـگردد.26
در مستی، كنترل رفتاري كاهش يافـتـه و مـمـكن اسـت فرد دست به عملي زده و يا حرفي بزند كه بعدا پشيمان گردد.تـعادل بدن كاهش و قوه تشخيص فرد كاهش مي يابد، واصولا در چنین شرایطی واکنش بدن به محرکات کندتر میشود.
مستی حالتی است که در اثر نوشیدن مسکر مانند: شراب وخمر در انسان پدیدمی آید. بنابراین، مستی وضعیت ناپایدار و غیر عادی است، که تحت تاثیر استعمال مواد الکلی یا مخدرهای قوی ایجاد میگردد و عمدتا با سرخوشی و شادمانی کاذب همراه است.مستی برعقل و دستگاه عصبی تاثیر مستقیم دارد، به گونه ای که قدرت تفکر وتشخیص وادراک را کم و بیش از انسان سلب مینماید. علی رغم وجود ضعف بر اراده و سستی در اعضای بدن، انسان مست احساس قدرت و نیرو میکند. در چنین حالتی نظم کلامی شخص دچار اختلال شده و او راز نهانش را آشکار میسازد.27
تاثیر الکل بر سیستم عصبی اثری مهاری است. آثار تحریکی که به دلیل کاهش آثار بازدارندهی قشر مغز صورت میگیرد. الکل در غلظت پایین بر روی مراکز بالای مغز تاثیر گذاشته و در غلظت بالا با تاثیر روی مراکز پایین تر مغز، خطر توقف فعالیت مراکز کنترل کننده قلب و تنفس در ساقه مغز و نهایتا وقوع مرگ را به دنبال خواهد داشت.28
آنچه از مستی در حقوق کیفری مهم جلوه مینماید، تاثیر آن بر اراده و اختیار انسان است.کسی که بواسطهی مصرف مشروبات الکلی و سکرآور قوه دماغی خود را از دست داده و از حالت طبیعی خارج میشود، مسلوب الاراده است.29
حالتی شبیه به خواب، که در آن مغز انسان به پاسخ های درونی وپنهانی خود که زیر بنای چیزی که به آن ادراک جهان خارج میگویند، ادامه نمیدهد. البته مستی، خواب نیست و ملحق به آن نیز نمی گردد. خواب عارضه ای است که، به صورت منظم، تکرار شونده و به آسانی برگشت پذیر در انسان به صورت طبیعی پدیدار میگردد. معمولا با بی حرکتی و بالا رفتن قابل توجه آستانه واکنش به محرکهای خارجی در مقایسه با حالات بیداری مشخص میشود.30
بنابراین حالت اغماء که زندگی شخص حالت نباتی داشته و فرد زمان، مکان و اطرافیان خود را نمیشناسد و نمیتواند ارتباطی با دیگران و دنیای خارج برقرار کند، و همچنین بیهوشی که با از دست دادن کامل هوشیاری همراه است و انسان، اراده، قصد و اختیاری برای ارتکاب عمل یا ترک فعل ندارد، و همچنین مستی که در آن انسان با مصرف مشروبات الکلی به صورت ارادی و به دنبال تأثیر الکل، توان کنترل خود بر اعمال خویش را از دست میدهد و زوال نیروی آگاهی و اراده را به دنبال دارد، خواب نیست و ارتباطی به آن ندارد.
گفتار دوم – خواب مصنوعی31
تاریخچه کاربرد خواب مصنوعی به زمان رهبران مذهبی، پزشک های جادوگر، حکیم ها باز میگردد. طالع بین های مصر و یونان باستان برای اجرای درمان های کوناکون وارد حالت خلسهمی شدند. پارسلسوس (1493-1541) تاثیر شفابخش اجرام آسمانی و آهن ربا را توضیح داد. درسال 1840 جیمز برد32 نخستین بار اصطلاح هیپنوز – واژهای یونانی به معنی خواب – را برای اطلاق بر آنچه به گمان او حالت خاصی از خواب بود، به کار برد.
خواب هیپنوز که بوسیله هیپنوتیزم ایجاد میشود، حالتی است که ذهن نقاد و پرخاشگر به کنار گذاشته شده و در این شرایط، افکار و تلقینات لازم به سوژه داده میشود. یعنی آگاهی محدود شده سوژه به کمک هیپنوتیزم کننده اظهار میشود.
در حالت هیپنوز قبل از همه چشم تحت تاثیر قرار میگیرد. سپس تمام عضلات بی حال شده و موج سستی و بیحالی تمام وجود سوژه را فرا میگیرد. در این حالت عامل باید محیط را برای احتمال افتادن سوژه آماده کرده باشد. در حالت هیپنوز تمام بدن به حالت سستی و خواب رفتگی قرار گرفته، حالتی شبیه به بیهوشی و بی حسی تمام قسمتهای بدن را کلی یا جزیی در بر میگیرد. ضمن اینکه حالتهای دیگری مانند فراموشی جزئی و موقت، درگیری با توهم و خیالات مثبت و منفی، همچنین انتقال کامل احساس به مکانی دور (تخلیه قالب) در او پیدا میشود.خواب مصنوعی ناشی از هیپنوتیزم اگر چه به خواب عادی شباهت دارد، اما بسیار با آن متفاوت است.در خواب مصنوعی، شخص هم خواب است و هم بیدار، هم بطور مستقل فکر میکند و هم تحت تاثیر تلقینات عامل قرار دارد.حال آنکه در خواب معمولی چنین نیست.33
بند اول – تعریف خواب مصنوعی و انواع آن
هیپنوتیزم علمی و عملی از حدود دو قرن اخیر کشف گردیده است، نظریات متفاوتی از ماهیت هیپنوتیزم و نحوه پیدایش آن به توسط متخصصین ارائه شده که در بین انها نظریه پاولوف، یکی از علمیترین نظریات در زمینه هیپنوتیزم است. براساس این نظریه حالت خواب در سراسر نیم کرههای مغز منتشر میشود. این پدیده بطور ناگهانی صورت نمیگیرد و کانونهای فعال و بیدار در مغز باقی میمانند که باعث ایجاد حالتی بین خواب و بیداری میشود و همین نقاط بیدار است که ارتباطی بین فرد و هیپنوتیزم کننده ایجاد میکند. در این نظریه شخص هیپنوتیزم شونده مانند کسی است که بطور طبیعی به خواب رفته ولی به دلیل وجود نقاط بیدار در مغز، سخنان عامل را میفهمد و نسبت به تحریکات و جریانات خارجی، بی توجه است.
خواب مصنوعی یا همان هیپنوتیزم، نوعی از خواب بودن در عین بیداری است. در زبان فارسی، در متون عمیق و ریشه دار عرفانی، اصطلاحات فراوانی مانند: شوریدگی، سرمستی، خلسه، اشراق، شور، جذبه هم معنا با هیپنوتیزم به چشم میخورد.34
در علم، هیپنوتیزم شاخهای از روانشناسی است، که در آن به وسیلهی تلقین، شخص از حالت هوشیاری خارج میشود و تحت تسلط شخص هیپنوتیزور در میآید. طریقهای که به وسیله آن انسان میتواند، دیگری را به خواب مصنوعی یا مغناطیسی فرو برد.35 گاهی از اوقات هیپنوتیزم دردرمان بیماریها و یا روان درمانی به کار گرفته میشود، که به آن هیپنوتراپی و یا هیپنوآنالیز اطلاق میشود و گاهی نیز شخص قادر است، این عمل را بر ری خود انجامدهد، که به آن اتو هیپنو یا سلف هیپنوتیزم میگویند.36
هیپنوتیزم یک حالت روان شناختی با نوعی توجه و آگاهی تغییر یافته است، که در آن شخص تلقینها را میپذیرد.حالت یا وضعیتی که در آن فرد دچار تغییراتی در ادراک، حافظه یا خلق میشود و در نتیجه میتواند به تلقینات مناسب واکنش نشان دهد. مشخصه ذاتی خوابواره همین تغییر تجربی درون ذهنی انسان است.37
هیپنوتیزم حالتی از تغییر طبیعی ذهن است که با تغییر در درک، تصویر سازی، تلقین پذیری و تمرکز همراهمی باشد. آدمی در شرایطی خاص خودبخود این حالت تغییر ذهنی رامی تواند تجربه کند.وقتی آنچنان محو تماشای تصویریمی شوید که از اطرافتان غافلمی گردید، وقتی شنیدن نوای موسیقی دلخواهتان باعث میگردد که متوجۀ وقایعی که در اطرافتانمی گذرد نمی شوید و حالاتی اینچنینی، درواقع تجربۀ هیپنوتیزم خودبخودی هستند.
در هیپنوتیزم شخص تحت تاثیر هیپنوتیزور، آن گونه که او میخواهد، خواب میبیند، احساس میکند و حتی گاهی بر خلاف خواست قلبیاش اعمالی را انجام میدهد. مناطقی که بر اثر تلقین تحریک میشود، با مناطق تحریک شده هنگام هیپنوتیزم متفاوت است. در طی این فرآیند، شخص هیپنوتیزور قادر است هر آنچه در نظر دارد به شخص هیپنوتیزم شده القاء کند، زیرا در این حالت تلقینات هیپنوتیزور بجای حواس بدن عمل میکند و ضمیر ناخودآگاه انسان را تحت کنترل خویش قرار میدهد.در برابر تلقینهای مستقیم، بسیاری از افراد هیپنوتیزم شده حرکات غیر ارادی نشان میدهند. گاهی نیز تلقین مستقیم میتواند، انجام حرکتی را بازداری کند.38
اما، هیپنوتیزم موجب تسلط کامل دیگری بر فرد نمیشود٬ بلکه او با ضمیر ناخودآگاه و آدمی به مکالمه و القای تلقینات میپردازد. هیپنوتیزور نمیتواند هر آنچه دوست داشت به سوژه تلقین کند٬ چرا که هیپنوتیزم یک امر خارق العاده نیست و کارایی عجیب و غریبی نداردواگر هم آثار غریبی داشته باشد، در عدهی کمی قابل مشاهده بوده و همیشه قابل تکرار و تایید نیست. لذا از منظر علوم رسمی، پارهای غرایب مشاهده شده در هیپنوتیزم قابل اعتبار و برداشت کلی نمیباشد.39
از همان بدو تاریخ، در مراسمات مذهبی و در کارهای ماوراء الطبیعه و در بسیاری از نظریههای غلط جادوگری از فنون اصلی هیپنوتیزم استفاده میگردید. هم اکنون نیز هیپنوتیزم در روانشناسی و طبابت عمل مشروعی است؛ هر چند ابهامات زیادی در مورد آن وجود دارد که باید فهمیده شود.40
کسانی که از خواب هیپنوتیزمی بیدار میشوند، ممکن است در برابر علامتی که قبلاً هیپنوتیزم کننده تعیین کرده، پاسخ حرکتی معینی نشان دهند. این پاسخ را پاسخ پس هیپنوتیزمی مینامند. با تلقیین هیپنوتیزم کننده، شخص ممکن است، وقایعی را که در طول هیپنوتیزم روی داده فراموش کند و در عین حال با ظهور علامتی از ناحیه هیپنوتیزور آن را به خاطر آورد. این فراموشی را یاد زدودگی پس هیپنوتیزمی نامیدهاند.41
بند دوم – ماهیت خواب مصنوعی
به طور کلی براي رساندن فرد به حالت خواب مصنوعی، هيپنوتيزم کننده فرد را وادار به تمرکز بر صداي خود و يا يک شيء مي کند. چيزي که در مرحله بعد رخ مي دهد اين است که ذهن آگاه و هوشيار فرد فعاليتش در روند تفکر کاهش مي يابد٬ زيرا عميقا آرامش ذهن پيدا کرده است. اين موضوع سبب مي شود ذهن ناخوداگاه وی در دسترس او قرار گيرد. هنگامي که فرد هيپنوتيزم مي شود، بيشتر مستعد پذيرش تلقينات در خصوص اين که چگونه احساس کرده، رفتار نموده و اندیشیده، خواهد شد. زماني که فرد هيپنوتيزم کننده با هیپنوتیزم شده سخن مي گويد، ذهن ناخوداگاه او با مقاومت کمتري تلقينات را مي پذيرد. اين دقيقا مانند حالتي است که فرد هيپنوتيزم کننده مستقيما با شخص تصميم گيرنده در اداره و به عنوان يک کارمند جزء صحبت مي کند.
در خصوص ماهیت هیپنوتیزم بین روانشناسان اختلافاتی وجود دارد و تا کنون نظریات متفاوتی در این زمینه اظهار گردیده است:
1)گروهی معتقدند هر فردی قابلیت هیپنوتیزم شدن را نداشته، بلکه تنها اشخاصی این قابلیت را دارند که از تحریک پذیری بالایی برخوردار باشند.
2) اما گروه دوم معتقدند که تمامی افراد قابلیت هیپنوتیزم شدن را داشته و حتی افرادی که تحریک پذیری پایینی دارند نیز قابل هیپنوتیزم شدن میباشند.42
اما آنچه که مورد اتفاق اکثریت روانشناسان است اینکه، از نقطه نظر تئوري، هيپنوتيزم بر همه افراد قابل انجام است ولی با اين وجود استثناهايي نیز وجود دارند. متخصصين کشف کرده اند که هيپنوتيزم کودکان خردسال، افراد مست و اشخاص داراي بهره هوشي بسيار پايين، عملا غير ممکن است. مضاف بر اين که ناتواني در تمرکز کامل مي تواند هيپنوتيزم شدن را براي فرد غير ميسر سازد. براي هيپنوتيزم شدن سه پيش نياز اساسي وجود دارد:
– فردی که قرار است هیپنوتیزم شود٬ بايد خواهان و راغب به هيپنوتيزم شدن باشد.
–
