
ایران می داند . اما تردیدی نیست که این کتاب عمدتاً اخذ و اقتباس از اندیشه های تربیتی اروپایی است .
ناگفته نماند که همیشه در حاشیه اخذ و اقتباس هایی که از غرب به عمل آمده – که در بسیاری موارد در شرایط موجود چاره ای جزء آن نبوده – به منظور هماهنگی و تلفیق دیدگاه های فرهنگ بومی با دیدگاه ها و محتوای گزینش شده از آموزش و پرورش غربی ، اهداف و انتظاراتی با رنگ و بوی ایرانیت و اسلامیت تدارک و تدوین شده ، و پرورش و توسعه خلقیات ، منش ها ، نگرش ها ، و بینش های مطلوبی توصیه گردیده است . اما نتایج علمی تعلیم و تربیت با این ملاحظات همخوانی کافی نداشته است . در نتیجه نوعی سردرگمی و ناهمخوانی بین آرمان ها ، اهداف و انتظارات مصرح تعلیم و تربیت ما و آنچه در فرآیند عمل تحقق می یابد ملاحظه شده و می شود . این امر موجب آن بوده است که در تعلیم و تربیت همیشه بین نظر و عمل شکافی وجود داشته باشد ، در نتیجه تعلیم و تربیت ما از انسجام و یک پارچگی کافی برخوردار نبوده باشد . تعلیم و تربیت ما از کارایی کیفی برخوردار نیست ، زیرا روی هم رفته صوری ، تا حدودی سطحی و ابزاری است . صوری است که از این رو که در آن امر مهم یاددهی – یادگیری بر محفوظات متکی است و هدف از یادگیری عمدتاً اخذ نمره و امتیاز و کسب مدرک است . سطحی است برای آن که محتوی و روش ها با نیازها ، علایق ذاتی فراگیران پیوند کافی ندارد و یا خلاقیت و نوجویی همراه نیست (کیامنش و نوری ، 29:1376)
1-14-2اهداف آموزش و پروش ایران در دوره متوسطه
آموزش و پرورش دوره متوسطه یکی از پراهمیت ترین دوره های آموزشی است و مانند هر دوره آموزشی دیگر اهداف خاصی را دنبال می کند. در نظامهای آموزش و پرورش متعدد اهداف متعددی برای این دوره لحاظ شده است. برای مثال در ایالات متحده 7 هدف را در قالب 7 اصل برای آموزش و پرورش متوسطه درنظر گرفته اند. اهداف مزبور که مورد تأیید انجمن ملی آموزش و پرورش است به ترتیب زیر است:
1ـ پیگیری مهارتهای پایه (خواندن، نوشتن، حساب کردن)
2ـ کارآیی حرفه ای
3ـ پایبنید به ارزشهای خانوادگی
4ـ رعایت اصول بهداشت
5ـ شهروند خوب شدن
6ـ استفاده ارزشمندانه از اوقات فراغت
7ـ داشتن منش اخلاقی مطلوب
در نظام جمهوری اسلامی ایران، آموزش و پرورش درکل آموزش و پرورش دوره متوسطه بطور اخص رسالتهایی دارد که فراتر از هدفها و رسالتهای دیگر نظام آموزشی است. این برتری ناشی از هدفهای والایی است که در همه برنامه ها لحاظ شده است. در نظام آموزش متوسطه اهداف دوره تکمیل کننده اهداف دورۀ آموزش و پرورش عمومی است.( www journals.uma.ac.ir.)
نقش آموزش و پرورش در تقويت امنيت ملي2-14-2
نظام آموزش و پرورش ايران همواره متاثر از ساختار نظام متمركز بوده است. نظامي كه داراي بازيگران بيشماري است كه در وجوه گوناگون سياسي، اقتصادي و فرهنگي در عرصه محيط يكپارچه سياره زمين به نقشآفريني پرداخته و با يكديگر در تعامل دائمي به سر ميبرندو عوامل مختلف فرهنگي، سياسي و اقتصادي را تحت تاثير قرار ميدهند. در بسياري از كشورها، دولتمردان درصدد ارتقاي سطح آموزش و پرورش هستند. يافتههاي مطالعاتي مختلف كه درباره سياستها، برنامهها و طرحهاي آموزش و پرورش انجام شده، نشان ميدهد براي ايجاد هر تحول و يا اصلاحي، بايد تمامي سياستهاي موردنظر در سطح كلان و ملي اتخاذ شود تا بتواند نوعي انسجام هويتي به وجود آورد. در واقع پديده هويت تنها در صورتي به سطح آگاهي ميرسد كه در بطن خود هدفي آرماني را پرورش دهد و موجب يكپارچگي جامعه شود .در غير اين صورت بايد در انتظار بروز بحران هويتي و به چالش كشيده شدن امنيت ملي بود. در ادامه چنين روند برخي از قواعد ميتوانند توسعه علمي و اقتصادي جامعه را با بحران مواجه كنند كه ناشي از عوامل برونزا و درونزاست. به عنوان مثال برخي از كشورهاي توسعهيافته با انحصاري كردن برخي علوم و فنون نظامي، اقتصادي سعي در وابسته كردن كشورهاي در حال توسعه كردهاند.(شاه محمدی 1390قابل دسترس در www.mh1342.blogfa.com)
بنابراين نظام آموزش و پرورش بايد طوري تنظيم شود كه نسلهاي آينده با انگيزه صحيح و بر اساس استعداد و علاقه بتوانند متغيرهاي هويتي و فرهنگي را درك كرده و گامهاي موفقيت را به خوبي بردارند. چنين پيروزي بايد همراه با حركت و تلاش برنامهريزان و سياستمداراني باشد كه بتوانند با حفظ منافع ملي- كه جزئي از مفهوم امنيت ملي است- و در نظر گرفتن مسائل نظام بينالمللي، تمدني را بسازند كه اتكاي آن به زمين، سرمايه يا مواد خام صرف نباشد بلكه مبتني بر پرورش روحيه ملي و هويتي توام با نيروي خلاق بشري و ابتكار باشد. اگر چنين روندي بر سياست كلي نظام سياسي كشور حاكم شود، جغرافياي سياسي ايران ميتواند در منطقه استراتژيك خاورميانه نمادي از يك كشور توسعهيافته به حساب آيد. در غير اين صورت با ادامه روند كنوني كه مبتني بر سيستم بسته و متمركز دولتي است، نهتنها هويت و منافع ملي نميتواند منجر به ايجاد توسعه و پروسه نظام آموزش و پرورش شود بلكه امنيت ملي نيز با بحران و چالش روبهرو ميشود. با توجه به همين موضوع و ضرورت براي امنيت ملي در سطح نرمافزاري (هويت ملي، منافع ملي و…) و قابليت نظام آموزش و پرورشي در اين راستا سعي بر آن است كه با تكيه بر منابع و اطلاعات موجود بر اساس «ديدگاه ساختاري» نسبت به موضوع تحقيق، بررسي و كنكاش به عمل آيد.
نظامهاي متمركز به دليل ساختاري كه دارند، نوعي سيستم بسته بر آنها حاكم بوده و ميزان فرسايش يا «آنتروپي» در درون سيستم به تدريج افزايش مييابد (حيدري،1385 15) و قابليتهاي گوناگون را دچار چالش ميكند و در اين راستا نظام آموزش و پرورش كه پروسه توسعه را به دنبال دارد، نميتواند عملكرد مثبتي ايفا كند تا منافع ملي كشور را به سمت ثبات و يك توسعه پايدار سوق داده و مشروعيت بينالمللي براي كشور كسب كند.(همان)
در قرن حاضر (بيست و يكم) با توجه به مساله جهاني شدن، دولتهاي مدرن سعي ميكنند با اهميت دادن به هويت ملي و سرزميني براي توسعه پايدار برنامهريزي كنند تا بتوانند نظام آموزش ويژهاي را بنيان گذارند، به طوري كه آدام اسميت نيز گفته است: «نظام آموزشي، پايه حكومت شايسته و اساس فعاليت و پيشرفت اقتصادي است».
در ايران نيز برنامهريزي آموزش و پرورش دولت بايد پاسخگوي نيازمنديهاي منطبق با استانداردهاي جهاني باشد تا براساس آن بتواند به وسيله كتب درسي و برنامههاي پرورشي، فرهنگ بومي و ملي را به افراد جامعه انتقال دهد و رهيافت نويني در زمينه هويت ملي ارائه كند و نيز اين اصل را بپذيرد كه ارتباط منطقي اقتصاد و امنيت، به طور يقين بر توسعه و رشد ساختار آموزشي تاثير مثبتي ميگذارد زيرا تامين امنيت ملي، مستلزم اقتصاد نيرومند و نظام آموزش و پرورش كارآمد است.
3-14-2نظام آموزش و پرورش و رويكرد اخلاقي به امنيت ملي
نظام آموزش و پرورش بر اساس نوع خاصي از اثربخشي جهت رسيدن به جايگاه واقعي خويش تلاش ميكند تا چالشهاي خود را به حد مطلوب برساند؛ مطلوبيتي كه در آن رويكرد و رهيافتهاي مفيد ارزشي و اخلاقي گنجايش داشته باشد. چنين استراتژي ميتواند در قالب آموزههايي از قبيل امنيت، منافع و هويت ملي متجلي شود. فرآيند فوق نياز به مطالعات عميقي دارد. به عنوان مثال امنيت ملي اساسا تعبيري مدرن است كه با تكوين دولتهاي ملي معنا و مفهوميافته و مربوط به قرن بيستم است. (شاه محمدی 1390قابل دسترس در www.mh1342.blogfa.com)
4-14-2تفسير فراملي از امنيت و جايگاه آن در نظام آموزش و پرورش ايران
بعد از پيروزي انقلاب، توسط نخبگان سياسي وقت در نظام آموزشي و فرهنگي نوعي برداشت خاص از امنيت ملي ارائه شد كه بيشتر جنبه فراملي داشت، به طوري كه در اين تفسير و تحليل، مفهوم امت جايگاه برتري نسبت به ملت پيدا كرد و بار ايدئولوژي يافت و امنيت ملي به امنيت جهان اسلام پيوند داده شد، چنانچه امنيت ايران را فداي امنيت جهان اسلام ميكرد كه بر اساس آن، اولويت امنيت امت اسلامي به حدي است كه ميتوان كشور و هويت ملي را به خاطر آن قرباني كرد. (شاه محمدی 1390قابل دسترس در www.mh1342.blogfa.com)
در راستاي چنين مسالهاي طرح تئوري امالقري، برداشتي افراطي از امتگرايي بود كه امنيت جهان اسلام را بر امنيت ملي ايران به صورت جدي مطرح ميكرد. آموزش و پرورش و موسسات آموزش عالي نيز با استفاده از آموزههاي خود در قالب كتب درسي و دانشگاهي در اين مسير قرار گرفتند و سعي در تئوريزه كردن چنين فرايندي داشتند، به طوري كه نظام آموزش و پرورش دانسته يا ندانسته با بها ندادن به پيشينه تاريخي و ملي كشور، نوعي حس حقارت و بيهويتي را در بين نسل نوجوان و جوان به وجود آورد.
از سوي ديگر جمهوري اسلامي ايران با نفي دولتهاي حاكم در منطقه خاورميانه و اهميت دادن به ملتهاي عربي تلاش كرده تا با دولتهاي منطقه رابطه نزديكي نداشته باشد بلكه با امت اسلامي ارتباط نزديكي برقرار كند. چنين روندي در جغرافياي سياسي و ژئوپوليتيكي ايران موجب تضاد بين جمهوري اسلامي ايران با دولتهاي حاكم اسلامي و متهم شدن آن بر دخالت در امور داخلي كشورها بوده است، به طوري كه نظام سياسي و ژئوپوليتيكي منطقه تحت تاثير چنين روندي از سياست فراملي ايران قرار گرفت.
به طور خاص جايگاه نظام آموزشي در روند فوق قابل درك بوده و ميتوان استنباط كرد كه آموزش و پرورش با توجه به فضاي انقلاب بدون برنامه و سازماندهي صحيح روندي را اتخاذ كرد كه راهبردهاي تقويت هويت و امنيت درست در نظر گرفته نشد و مسير توسعه و پيشرفت اقتصادي، سياسي و فرهنگي بهخوبي طي نشد، به طوري كه افراد روشنفكر و سنتي رو در روي هم قرار گرفتند و تضاد آشكاري در نظام اجتماعي به وجود آمد. در اين راستا مشكل هويت و امنيت اجتماعي وقتي آشكار گرديد كه بين سياست دولت و نظام آموزشي تناسب كاملي به وجود نيامد و امنيت و هويت اجتماعي دچار چالش ژرفناكي شد و نمادهاي ملي و فرهنگي در فضاي سياستزدگي، اعتبار و ارزش خود را از دست داد و در نتيجه امنيت اجتماعي و امنيت ملي به خطر افتاد و طي چند دهه پس از پيروزي انقلاب و جنگ تحميلي متاسفانه شاهد اين مساله هستيم كه نظام آموزشي آنطور كه بايد نتوانسته خلاهاي هويتي را ترميم كند و در شناساندن ارزشهاي بومي و ملي در سطح مدارس، برنامهريزي اصولي داشته باشد و به سطح ايجاد امنيت اجتماعي- كه در سلسله مراتب امنيت در طبقات پايين قرار دارد- دست يابد. (شاه محمدی 1390قابل دسترس در www.mh1342.blogfa.com)
15-2نقش جغرافیا و جغرافیای سیاسی در تعلیم و تربیت
جغرافیا می تواند دانش آموزان را از چگونگی علل رویدادها آگاه کرده و به آنها کمک کند که محیط زندگی و محیط زیست دور و نزدیک خود را و نیز نیروی شگرف آفرینندگی انسان را در یابند.آموزش جغرافیا در هر کشوری تابع نظان آموزشی از علم جغرافیا است.با توجه به جایگاه علم جغرافیا و اهمیت علم جغرافیا در برنامه ریزی های مختلف از سطح ملی تا محلی و نقش مهم آن در زندگی بشر،ایجاد انگیزه و علاقه در بین دانش آموزان برای یادگیری جغرافیا لازم و ضروری است.
ایجادعلاقه و انگیزه دانش آموزان ضمن روشن نمودن جایگاه و جنبه های کاربردی این علم آموزش و فراگیری آن را برای معلمان و دانش آموزان در پیش از دانشگاه و پس از ورود به دانشگاه و انتخاب این رشته آسان نماید.(مولایی،91:1382)
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی،تحولات قابل توجهی در زمینه کاربردو ضرورت فراگیری جغرافیا در سطوح مختلف به ویژه در دانشگاهها و موسسات عالی،صورت پذیرفته است به طوری که در مقاطع مختلف تحصیلی از کارشناسی تا دکترای تخصصی ودر گرایش های مختلف،دانشجویان به فراگیری این علم می پردازند.از
