
که، خداوند در وجود انسان نیرویی به ودیعه نهاده، که او را هم به انجام دادن فعل و هم به ترک آن توانا ساخته است. بنابراین، افعال ارادی انسان را از این جهت که به اختیار صادر میشود، میتوان به خود انسان و از این جهت که قدرت و نیروی تصمیم گیری در او آفریده شده به آفریدگار نسبت داد.140
اراده حرکت نفس به طرف کاری معین پس از تصور و تصدیق منفعت آن است. اراده ای که در نفس وجود پیدا کرده و هنوز ابراز نشده باشد، اراده حقیقی در صورت ابراز، اراده خارجی است و در صورتیکه اراده مکشوف به کاشف از قصد انشاء باشد، اراده، ظاهری است؛ خواه مطابق با تمام خصوصیات ارادهی خطور کردهی در خاطر (ارادهی باطنی) باشد، خواه نباشد.141 در علم حقوق نیز اراده را همان خواستن میدانند، و در عرف حقوقی نیز گاه اراده را مرادف عمد که منظور همان عمد در فعل به معنی خواستن فعل است.
در کنار واژه اراده برخی، از کلمه اختیار به عنوان واژه ای مترادف و هم معنا یا اساساً واژهی جایگزین، استفادهمی کنند.142 اساساً اختیار، برگرفته از ریشهی «خیر» به معنای خوب و نیک است.اختیار درلغت به معنای « برگزیدن، ترجیح وتقدم چیزی بردیگری است».143 وبه تعبیردیگر« درکاری یاامری آزادی وتسلط داشتن» است.144 بنابرین مختار کسی است که آزادانه بتواند امری را بر دیگری ترجیح دهد ومقدم دارد.بنابراین میتوان گفت اختیار مقابل اجبار و اضطرار آمده و حالتی است در موجود حی عالم که منشأ انجام دادن فعل یا ترک است است.145
در اصطلاح حقوق دانان اسلامى، اختيار اگرچه از تعريف لغوى خود خيلى فاصله نگرفته است، ولى تعبيرات مختلفى از آن شده است، اما آنچه قابل برداشت است اینکه در کلیه کاربردهای لغوی واصطلاحی اختیار، معنای اقتدار و تسلط بر عمل و آزادی تصمیم تصریحاً یا تلویحاً استنباطمی شود و هر جا که عمل یا تصمیم تحت تأثیر امری بیرون از میل و اراده فاعل انجام گیرد، واژه اختیار به کار نمی رود.146
بسياري از متفکرين اسلامي بين اراده و اختيار تفاوت قايل شده اند و اراده را اعم از اختيار دانسته اند، اما در مقام توجيه اختيار انسان به گونه اي مشي کرده اند که در مورد اراده صادق است نه اختيار. اما حقیقت این است که اراده، اعم از اختیار است؛ چون اختیار، میل همراه با برتری بخش است. یعنی برتری دادن یکی از طرفین یا طرفها بر دیگری، چنانکه در معنای لغوی آن نیز گفتهمی شود که اختیار، ترجیح شیء و تخصیص و مقدم داشتن یک موضوع بر موضوع دیگر است و همانا اختیار، اخص از اراده و مشیت است.147
و باز به عبارت ديگر، مي توان چنين گفت که در هر اختياري اراده موجود است، همچنان که در انجام هر فعل جبري اراده موجود است، اما در هر اراده اي اختيار موجود نيست به عبارتی «اختیار آن است که شخص، یکی از دو طرف را که برای فعل ثابت است، (وجود یا عدم) ترجیح دهد. به این معنا که ارادهی جازمه ای پیدا شود که متعلق به یکی از دو طرف باشد؛ اگر ارادهی جازمه به عدم باشد، طرف عدم را ترجیح بدهد، و الا طرف وجود را. ترجیح شرطی دارد و آن این است که فرد علم پیدا کند به مصلحت وجود با مفسدهی عدم یا بالعکس؛ پس مختار باید علمی به وجود صلاح داشته باشد.»148
در مقابل، عده ای معتقدند: اراده و اختیار، مصداقاً دو مقولهی مستقلند و به هر شکل، اختیار آخرین مرحله قبل از تحقیق فعل است. در حقیقت اراده را باید از مقدمات اختیار به حساب آورد، نه خود اختیار.149 اما آنچه مسلم است اینکه، اراده با اختيار ترادف ندارد; زيرا اوّلاً از آن جا كه اختيار از خير مشتق شده، به آنچه خير است يا خير ديده مىشود، تعلّق مىگيرد ولی تعلّق اراده به آنچه شرّ است يا شرّ ديده مىشود نيز ممكن است. ثانياً در حالت اجبار و اكراه و نيز در حالت اضطرار، اختيار تحقّق نمىيابد.150
در حقوق کیفری، آمده است که برای تحقق جرم، صرف فعل یا ترک فعل و به دنبال آن نقض اوامر و نواهی قانونگذار به تنهایی کافی نیست بلکه فعل مجرمانه باید نتیجه خواستن فاعل باشد و همانگونه که میدانیم، خواستن یکی از مولفه های عنصر روانی و مبنای تقصیر است، که اراده ارتکاب نیز به آن گفته میشود. بنابراین، علمای حقوق جزا در تبیین مفهوم اراده، آن را در رکن معنوی جرم بیانمی کنند، که در تحقق همهی جرایم نقش دارد.151 چرا که اراده حالت نفسانی و روانی است، که ظاهراً مصدر و منشاء آن مغز و اعصاب انسانمی باشد و مقصود از آن، خواستن فعل یا ترک فعل است و چون هر جرمی علی الاصول از فعل یا ترک فعل مایهمی گیرد، پس اراده در تمامی جرایم وجود دارد.152
در تبیین هرچه بهتر، مفهوم اراده میتوان به مقایسه جایگاه آن از دیدگاه اندیشمندان حقوق مدنی با نگاه علمای حقوق جزا پرداخت. از نقطه نظر علمای حقوق مدنی، فعل ارادی یک کیفیت نفسانی است که مراحل چهارگانه ای را برای تحقق آن نیزشمارشمی کنند، که عبارتند از:
1ـ مرحله تصور: ماهیت اراده که شوق موکد در نفس است.بدیهی است که انجام دادن عمل ارادی بدون تصور موضوع آن ممکن نیست ولذا نمی توان نسبت به چیزی که ازآن آگاهی نداریم، اراده ای داشته باشیم.به عنوان مثال درعمل حقوقی فروش خانه نخست موضوع فروش مورد فروش یعنی خانه در ذهن فروشنده نقشمی بندد.
2ـ مرحله سنجش یا تصدیق: اراده ذهنی یعنی آنچه در ذهن متصور است از کلمه اراده همانطور که همه الفاظ دارای صور ذهنیه هستند و همانطور که در خارج وجود دارد در ذهن نیز تصور میشود.پس اراده دارای وجود ذهنی، که همان تصور معنا در ذهن است در این مرحله تصورات گوناگونی که درذهن خطورمی کند، ارزیابی وسنجشمی گردد تا ازمیان آنها یکی برگزیده شود.
3ـ مرحله تصمیم ورضا: وجود خارجی اراده یعنی آنچه مصداق اراده است و وجود خارجی که به حمل شایع به آن اراده میگویند٬ دراین مرحله شخص تصورخود را مورد سنجش وارزیابی قرارداده است و با ملاحظه این امرکه فروش خانه برای او سودمند است شوق به انجام دادن معامله پیدامی کند.این مرحله که در اصطلاح علم معقول «شوق» نام دارد، در اصطلاح علم حقوق «رضا» نامیدهمی شود.
4ـ مرحله اجرای تصمیم: تمایل وشوقی که به دنبال سنجش وارزیابی در انسان پیدامی شود اورا به سوی اجرای آن به حرکت درمی آورد.در این مرحله معامل برای انشاء عمل حقوقی آمادهمی شود.وبا امضاءمندرجات سند معامله یا ابراز لفظی، قصد درونی خود مبنی برایجاد عقد را اظهارمی کند.153
با وجود اینکه نقش تمییز بین مراحل مزبور در علم حقوق بر کسی پوشیده نیست، ولی در حقوق کیفری عمل ارادی، تجزیه به دو جزء قصد و ارادهمی باشد و هر یک از این دو، کیفیت نفسانی مستقلی دارد. ملاک در این تقسیم، توجه انسان است؛ بطوریکه توجه به نفس عمل اراده و توجه به نتیجهی حاصل از عمل، قصد نامیده میشود.154
طرح عنوان مسؤوليت و نگرش به انسان به عنوان يك عامل اخلاقي، منجر به اين نظر شد كه سرزنش و مجازات فقط در صورتي ممكن است كه شخص، ارتكاب جرم را برگزيده و آن را انتخاب كرده باشد. چنانكه ملاحظه ميشود، اساسيترين عامل براي امكان سرزنش و استقرار مسؤوليت اخلاقي شخص بزهكار، بهرهمندي از آزادي اراده و توانايي گزينش است. که به دنبال آن علمای حقوق کیفری با توجه به عمل از یک سو و به آثار ناشی از آن از سوی دیگر نموده فعل ارادی رابه قصد و اراده تقسیم کرده اند.
با تامل در مباحث پیشین، میتوان اینگونه بیان کرد که، در عرصهی حقوق کیفری، اراده به عنوان خاستگاه اساسی مسوولیت کیفری، امری مقدم بر اختیار دانسته شده که تحدید نسبی یا کلی دامنهی مسوولیت کیفری به اعتبار آن انجاممی پذیرد.155
بند دوم – جایگاه اراده و اختیار در خواب
تا مدت ها گمان بر آن بود که خواب، یک دوره زمانی یکنواخت است که در آن انسان هشیاری خود را از دست می دهد. به لطف پژوهش هایی که در طول چند دهه گذشته در مورد خواب به انجام رسیده است، امروزهمی دانیم که خواب از چند مرحله مجزا تشکیل شده که به صورت مشخصی در طول شب اجرامی شود و در طی هر یک از مراحل خواب، فعالیت های الکتریکی مغز (که با عنوان «امواج مغزی» شناختهمی شود) شکل مشخصی دارد. اختراع دستگاه نوار مغزی به دانشمندان اجازه داد تا به مطالعه خواب انسان، به روشهایی که پیش از آن ممکن نبود، بپردازند. مطالعات بیشتر بر روی خواب انسان نشان داده است که خواب از یک سری مراحل گذر میکند که الگوهای امواج مغزی در هر مرحله با یکدیگر متفاوتند.همانگونه که پیشتر در مباحث نخستین بیان گردید، خواب دارای دو نوع اصلی است:
• خواب NREM (حرکت غیرسریع چشم) که خواب آرام نیز خوانده میشود.
• خواب) REM حرکت سریع چشم) که خواب فعال یا خواب نابهروال (paradoxical)نیز خوانده میشود.
در خلال نخستین مراحل خواب، ما هنوز نسبتاً بیدار و هشیار هستیم.مغز امواجی تولید میکند به نام امواج بتا که کوچک و سریع هستند.به مرور که مغز شروع به آرامش یافتن میکند، امواج کندتری به نام امواج آلفا تولید میشوند. در طول این مدّت و هنگامی که هنوز کاملاً به خواب نرفتهایم ممکن است احساس عجیب و کاملاً واضحی را تجربه کنیم که توهمات پیش خواب نامیده میشود.مثالهای متداول و شایع این پدیده عبارتند از احساس افتادن (پرت شدن) یا شنیدن این که کسی نام شما را صدا میکند.156
اما آنچه مسلم است، پیرامون تمام این نظریهها سؤالات و نقاط مبهم و تاریكى وجود دارد كه هنوز پاسخ آن به روشنى داده نشده است، و خواب همچنان چهره اسرارآمیز خود را حفظ كرده است از شگفتیهای عالم خواب كه دانشمندان اخیرا از روى آن پرده برداشتهاند این است كه به هنگام خواب و از كار افتادن موقت بخش عظیمى از مغز بعضى از سلولها كه آن را سلول نگهبان باید نامید همچنان بیدار میمانند، و توصیه هائى را كه انسان قبل از خواب در مورد لحظه بیدارى به آنها میکند هرگز فراموش نمیکنند تا به هنگام لزوم تمام مغز را بیدار كرده به حركت در آورند.
در ارتباط با خواب مصنوعی نیز قبلا عنوان گردید، هنگام هيپنوتيزم فرد همواره هوشياراست و به محرکات بيروني واکنش نشان مي دهد.اين اساسا مشابه زماني است که در حال مطالعه يک کتاب مهم و جذاب هستيد. شما حقيقتا نمي توانيد به چيز ديگري جز موضوع آن کتاب فکر کنيد. تمام توجه شما متمرکز خواهد ماند تا زماني که وضعيت حس آگاهي تان تغيير کند.
براي رساندن به اين حالت، فرد هيپنوتيزم کننده فرد را وادار به تمرکز بر صداي خود و يا يک شيء مي کند. چيزي که در مرحله بعد رخ مي دهيد اين است که ذهن آگاه و هوشيار هیپنوتیزم شده فعاليتش در روند تفکر کاهش مي يابد زيرا عميقا آرامش ذهن پيدا کرده است. اين موضوع سبب مي شود ذهن ناخوداگاه فرد در دسترس او قرار گيرد. زمان هيپنوتيزم، فرد بيشتر مستعد پذيرش تلقينات در خصوص اين که چگونه احساس کرده، رفتار نموده و بيانديشيد، خواهد شد.زماني که فرد هيپنوتيزم کننده با او سخن مي گويد، ذهن ناخوداگاهش با مقاومت کمتري تلقينات را مي پذيرد.157
همانگونه که بیان شد، هیپنوتیزم، بر خلاف تصور عمومی خواب نیست، بلکه تمرکز فکری است که با ازدیاد ادراک خارق العاده حواس همراهمی باشد. چون ادراک خارق العاده حواس مربوط به دنیای ناخودآگاهی است، پس مکانیسم هیپنوتیزم، مربوط به سازمان ناخودآگاه است و خواب یکی از حالاتی است که در حال تمرکز یا همان هیپنوتیزم به معمول تلقینمی شود. بزرگ ترين ترس و واهمه در رابطه با هيپتوتيزم اين است که اغلب میپندارند که هیپنوتیزور میتواند شخص را وادار به انجام اعمال پست و غير اخلاقي نمايد. اما آنچه مسلم است اینکه، سخص هیپنوتیزم شده را نمي توان وادار به انجام کاري گردانيد که در حالت عادي انجام نمي دهد.بياد داشته باشيد اين ذهن ناخودآگاه فرد مي باشد که در حين هيپنوتيزم مورد درخواست و مخاطب قرار مي گيرد و از آن جايي که اخلاقيات وی درآن جاي گرفته، کاملا از انجام عملي بر خلاف اراده خود مصون مي باشد و تنها زماني هيپنوتيزم میتواند خطرناک باشد که فرد تحت تاثير الکل، و مست باشد.
ارادی بودن رفتار، یکی از شرایط ضروری تحقق مسوولیت میباشد، و چنانکه گفته شده است، اگر اعمال متهم غیر ارادی باشند دیگر کاملا اشتباه است که آنها را عمل توصیف
