
ماست؛ اما در صورت دوم، حکم، تابع ملاک و معياري ميباشد که شارع بيان کرده است. بنابراين چنانچه ملاک مشخص شده باقي باشد، حکم هم به قوت خود باقي ميماند؛ ولي اگر آن ملاک برحسب تغيير شرايط زماني و مکاني تغيير کند، قطعاً حکم هم تغيير خواهد کرد، به عنوان نمونه:
1ـ همه فقيهان معتقد بودند که خريد و فروش خون به دليل اينکه منفعت حلال ندارد حرام است. اين حکم همچنان باقي بود تا اين که علم کشف کرد خون داراي منافع حلالي است که اساس زندگي بشر بر آن استوار است؛ به گونهاي که هديه خون به بيماران به منزله زندگي بخشيدن به آنهاست. در اين شرايط خون ملاک ديگري پيدا کرده و در نتيجه، خريد و فروش آن حلال گرديد.
امام خميني فرموده است:
طبق قويترين قول، استفاده از خون در غير خوردن و همچنين خريد و فروش آن، جايز است.65
2ـ بريدن اعضاي بدن مرده در اسلام حرام است. رسول خدا(ص) ميفرمايد:
إيّاکم و المثلة ولو بالکلب العقور؛66 از بريدن اعضاي بدن مرده بپرهيزيد، هرچند سگ هار باشد.
بديهي است که ملاک تحريم، بريدن اعضاي بدن مرده به قصد انتقام جويي است؛ و در آن دوران براي اين کار هيچ فايدهاي جز پاسخ مثبت دادن به خواهش نفساني وجود نداشته است؛ اما امروزه بريدن اعضاي بدن مرده فوايد زيادي دارد، به طوري که مسأله پيوند اعضا براي نجات کساني که در حال مرگ هستند؛ ضروري به شمار ميآيد.
3ـ بدون شک زاد و ولد در شريعت اسلام امر مطلوبي است. محمد بن مسلم از امام صادق(ع) نقل کرده که حضرت فرمود:
انّ رسول الله(ص) قال: تزوّجوا فإنّي مکاثربکم الامم غداً يوم القيامة؛67
رسول خدا(ص) فرموده است: ازدواج کنيد که در روز قيامت من به زيادتي شما افتخار ميکنم.
جابر به نقل از امام باقر(ع) ميگويد:
قال رسول الله ما يمنع المؤمن أن ينفذ أهلاً لعلّ الله يرزقه نسمة تثقل الارض بلا إله إلاّ الله؛68
رسول خدا(ص) فرمود: مؤمن نبايد از زيادي فرزند بترسد؛ زيرا ممکن است خداوند به او فرزندي عطا کند که زمين را با گفتن “لا إله إلاّ اللّه” سنگين کند.
خداوند هم در قرآن بر بندگانش که داراي اموال و فرزندان فراوانند، منت ميگذارد
آيات و روايات فراوان ديگري نيز هستند که به ازدياد نسل تشويق ميکنند اما از سوي ديگر ممکن است کشور با بحران اقتصادي و فرهنگي جانکاهي دست به گريبان باشد و دولت اسلامي به دليل جمعيت زياد نتواند خدمات لازم را به شهروندانش ارائه کند. در اين صورت، ملاک آن حکم استحبابي به ملاک ديگري تبديل ميشود. زيرا هدف شارع از تکثير نسل، افزايش عزت و عظمت مسلمانان است. بنابراين اگر چنين هدفي در آن زمان، امکان نداشته باشد، بهترين راه، کنترل زاد و ولد است.
تأثير زمان و مکان در کشف مصاديق جديد براي موضوعات:
زمان و مکان همان گونه که در در دگرگون شدن ملاکها مؤثرند، در سرايت حکم به موضوعي که در عصر تشريع وجود نداشته نيز تأثير دارند و اين تسرّي به سبب ملاکي است که به وجود آن، در موضوع جديد، علم داريم. اينک چند مثال:
اگر مردم در زمان قحطي به غذاي جديدي عادت کنند. در صورتي که مبناي حکم در احتکار، علتي باشد که در اخبار ذکر شده، حکم حرمت در اين نوع از غذا هم جاري ميشود. و در روايات مربوط به احتکار، عباراتي وجود دارد که نشان ميدهد حرمت احتکار داير مدار نياز مردم است، اگر چه اين مطلب داراي اشکال روشني است.69
سيد ابوالحسن اصفهاني نيز اين ديدگاه را پذيرفته و چنين ميگويد: در صورتي که مسلمانان به طعامي نياز داشته باشند و کسي نباشد که اين نياز را تأمين کند، احتکار آن طعام يعني جمع آوري و ذخيره آن به نيت گران شدن، حرام است… احتکار با ذخيره کردن جو، گندم، خرما، کشمش و روغن محقق ميشود. و همچنين بنابر احتياط اگر نگوييم اقوي با ذخيره نمودن روغن زيتون و نمک هم احتکار تحقق مييابد، بلکه شايد بتوان گفت احتکار با ذخيره کردن هر طعامي که مورد نياز عموم مردم يک شهر نيست به شهرهاي ديگر باشد از قبيل برنج و ذرت تحققّ پيدا ميکند.70
محقق حائري گفته است:
در صورتي که به اجناس ضروري غير از طعام مانند دارو و سوخت در زمستان نياز شود، به طوري که احتکار آنها موجب وارد شدن ضرر و زيان به مسلمانان گردد؛ براساس ادله ضرر و حرج، اين کار حرام است هرچند لفظ احتکار بر آن صدق نکند زيرا اين حکم به جهت حفظ جان انسانها است. بنابراين چنانچه ملاک ياد شده مثلاً در دارو يافت شود، شکي نيست که دارو هم حکم طعام را پيدا ميکند. پس اين برداشت باعث ميشود خصوصيتي که در تعليل وجود دارد الغاء شود.71
به نظر ميآيد که صاحب جواهر و محقق حائري به عنوان اضطرار، احتکار در اين موارد را حرام دانستهاند. بر اين اساس، حرمت تنگنايي که از احتکار داروي بيماران و مجروحان پديد ميآيد کمتر از فشاري نيست که از احتکار نمک و روغن ايجاد ميشود.72
تأثير زمان و مکان در تغيير شيوههاي اجراي احکام:
روايات فراواني دلالت دارند که استفاده از انفال براي مردم حلال است. و از جمله انفال، جنگلها و زمينهاي باير است. در زمانهاي گذشته استفاده مردم از انفال، مشکلي در جامعه ايجاد نميکرد و اين به سبب ابتدايي بودن ابزارهايي بود که براي استفاده محدود از انفال به کار گرفته ميشد. از اين رو محدود کردن استفاده مردم از انفال ضرورتي نداشت. اما امروزه که شيوههاي استفاده از انفال تغيير کرده و پيشرفته شده و طمع انسان به آن افزايش يافته، ضرورت ايجاب ميکند که براي حفظ محيط زيست، با وضع قوانين جلوي بهره برداريهاي آزمندانه گرفته شود.
همه فقيهان معتقدند که غنايم جنگي پس از اخراج خمس آن بايد به ترتيب خاصي بين رزمندگان تقسيم شود. غنايم جنگي در عصري که اين دستور صادر شده شامل شمشير، نيزه، کمان، اسب و امثال اينها بود. بيشک، تقسيم اين موارد بين رزمندگان در آن دوره کار آساني بوده است. اما امروزه درسايه پيشرفتهاي شگرف علمي، غنايم جنگي در حد توپ، تانک، وسايل زرهي، هواپيماها و کشتيهاي جنگي است. بدون ترديد، تقسيم اين غنايم ميان رزمندگان بسيار مشکل، بلکه غير ممکن است.
بنابراين فقيه بايد براي اجراي اين حکم شيوهاي اتخاذ کند تا بين عمل به اصل حکم و دوري از عوارض ناشي از آن جمع شود.
با افزايش تدريجي کاروانهاي زائران خانه خدا، ديدگاه فقيهان نيز در اجراي اين احکام وسيع تر شد و به جواز توسعه در موضوع فتوا دادند؛ اما نه از باب ضرورت و حرج، بلکه به خاطر اين که افقهاي جديدي پيش روي آنها براي استنباط احکام شرعي باز شد. در فتواهاي سابق، محدوده طواف 26 ذراع تعيين شده بود. بديهي است که اين محدوده براي زماني بوده که تعداد حاجيان از صد هزار نفر تجاوز نميکرد، ولي امروزه تعداد طواف کنندگان به بيش از دو ميليون نفر ميرسد امکان پذير نيست.73
روح قضاوت اسلامي، حمايت از حقوق انسانها و پاسداري از حفظ آن است. در زمانهاي گذشته، قضاوت به روش تک داد رسي بوده و قضاوت همه قاضيان به يک درجه، قطعي بوده است. اين نوع از قضاوت در آن زمانها اهداف قضاوت را هم تأمين ميکرد؛ ولي امروزه که فساد در محاکم نفوذ کرده و پرهيزکاري کم رنگ شده، ضروري است که شيوه قضاوت به روش قضاوت جمعي تغيير کند و بر طبق مصلحت زمانه که احتياط بيشتري ميطلبد دادگاهها به بخشهاي مختلف تقسيم شوند.
تأثير زمان و مکان در پيدايش موضوعات جديد پيشرفتهاي صنعتي و علمي، موضوعاتي را که قبلاً نبوده پديد آورده است؛ از اين رو فقيه بايد اين موضوعات را، هر چند به کمک خبرگان و متخصصان فن، با دقت مطالعه کند.
اينک به برخي از اين موضوعات اشاره ميکنيم:
1ـ مسأله بيمه با همه اقسام آن.
2ـ امروزه حقوق جديدي پديد آمده که قبلاً چنين حقوقي ميان عقلا مطرح نبوده است؛ مانند حق تأليف، حق پروانه اختراع، حق چاپ، حق نشر وديگر آثار ابتکاري. امروزه از اين حقوق به مالکيت معنوي تعبير ميشود و غربيها به طور رسمي آن را پذيرفته و کسي را که اين حقوق را رعايت نکند متجاوز ميشمارند.
3ـ در دنياي پزشکي، موضوعات جديد فراواني وجود دارد.
4ـ شرکتهاي بازرگاني يکي از موضوعات جديدي است که نقش مهمي در حيات اقتصادي کشورها دارند.
تأثير زمان و مکان در تفسير قرآن کريم:
تأثير زمان و مکان منحصر به تأثير آن در استنباط احکام شرعي نيست، بلکه به حوزه تفسير قرآن هم سرايت ميکند. زيرا قرآن کريم داراي افقهاي بيانتهايي است که به تدريج يکي پس از ديگري آشکار ميشوند. قرآن به گونهاي است که امام رضا(ع) در پاسخ فردي که پرسيد: چرا هر چه قرآن نشر و تدريس ميشود، تنها بر لطافت آن افزوده ميشود؟! حضرت در پاسخ فرمود:
خداوند قرآن را براي زمان و يا مردم خاصي قرار نداده است. از اين رو قرآن در هرزماني جديد و تا روز قيامت براي هر قومي داراي لطافت است.
همچنان که ملاحظه ميشود، امام رضا(ع) در اين حديث فقط به موضوع جاودانگي قرآن اشاره نکرده، بلکه به رمز جاودانگي و لطافت دائمي آنکه هيچ گاه غبار کهنگي و پژمردگي روي آن نمينشيند نيز اشاره کرده است.
گويي قرآن نسخه دوم جهان گسترده طبيعت است که جستجو در آن و کشف حقايق و اسرار آن، چيزي را براي انسان جز اعتراف به اين که در ابتداي راه، کمين گاههاي عجيبي در ژرفاي آن است به ارمغان نميآورد؛ زيرا قرآن نيز چنين است که نميتوان به همه حقايق و اسرار آن پي برد. چون از جانب خدايي نازل شده که نهايتي ندارد و نميتوان آن را به حدود و ابعادي محدود کرد. بنابراين بديهي است که پرتوي از انوارش در کتابش نيز موجود باشد و خود کتاب اثبات کند که از جانب اوست؛ يعني درون آن چيزيهايي باشد که نشان دهد کتابي آسماني است نه ساخته دست بشر، و تا زماني که خدا بخواهد جاودانه خواهد ماند.
تأثير زمان و مکان در تفسير سنّت:
ممکن است پژوهشگري، گاهي در روايات منقول از پيامبر(ص) و اهل بيت عصمت و طهارت(ع) تعارضي را ملاحظه کند. با مشاهده اين تعارض، به دنبال اين ميرود که آن را با وجوه مختلفي که در کتابهاي اصولي ذکرشده رفع کند. اما براي برخي از اين روايات متعارض راه حل ديگري هم وجود دارد؛ و آن اين که بگوييم هريک از دو حکم مختلف، داراي ظرف زماني خاصي است که آن حکم، مطابق آن ظرف زماني صادر شده است. به عنوان مثال اگر ميبينيم که پيامبر(ص) در بدر و احد با قريش ميجنگد، به دليل مصلحتي بوده که در آن زمان، جنگ را ضروري ميساخت؛ و اگر ملاحظه ميکنيم که پيامبر(ص) در حديبيه از خود نرمي و سازش نشان داد، اين نيز به دليل مصلحتي بوده که در آن زمان، سازش را ضرورت بخشيده است.
به همين دليل پيامبر(ص) به اين سخن که آيا در دينمان تن به پستي دهيم، گوش نداد. اين سخن ناشي از اين پندار غلط است که صلح نوعي عقب نشيني از رسالت الهي و اهداف والاي آن است. غافل از اين که اين صلح داراي آثار سازندهاي بود که گذشت زمان همان گونه که در تاريخ زندگي پيامبر ثبت شده از آن پرده برداشت.
تأثير زمان و مکان در احکام حکومتي:
بنابراين معناي دخالت زمان و مکان در حکم حاکم اسلامي، عبارت است از تأثير آنها در تعيين اينکه مورد از صغريات کدام يک از کبريات و احکام واقعي است. از اين رو حکم حاکم اسلامي در تقديم يکي از کبريات، شکل اجرايي احکام واقعي ومراعات حکم مهمتر و برنامه ريزي براي حفظ نظام و مختل نشدن آن است. با اين بيان روشن شد که حکم حاکم اسلامي از دو ويژگي برخوردار است:
1. هرچند اصل و اساس ولايت حاکم اسلامي از کتاب و سنت استنباط و استخراج ميشود؛ ولي حکم او به تقديم يکي از دو کبراي متزاحم، حکمي نيست که مستقيماً از کتاب و سنت به دست آمده باشد. البته وقتي حاکم اسلامي در مقام صدور حکم قرار گرفت و با معيارهايي که ياد آور شديم، دريافت که مورد، از صغريات کدام حکم واقعي است، حکم او حکم حکومتي و ولايي خواهد بود و در طول احکام اوّليه و ثانويه جاي ميگيرد. هدف از تجويز حکم براي حاکم اسلامي، چيزي جز اين نيست که با رفع تزاحم، احکام واقعي حفظ شود.
به اين دليل اين حکم را حکم اجرايي و ولايي و حکومتي
