
اختلالهای روانی فیزیولوژیایی شخصیتی و حاد افراد نظامی و سربازان سابق جنگ جهانی دوم به نحو بهتری در آن گنجانده شود. مقارن با آن سازمان جهانی بهداشت ششمین چاپ طبقه بندی بینالمللی بیماریها (ICD) را منتشر کرد که برای نخستین بار در آن مبحث اختلالهای روانی گنجانده شده بود.ICD-6 تحت تاثیر شدید مجموعه اصطلاحات اداره سربازان سابق قرار داشت و شامل ده طبقه برای روان پریشها، نه طبقه برای روان رنجورها، و هفت طبقه برای اختلالهای منش رفتار و هوش بود. کمیته مجموعه اصطلاحات و آمار انجمن روان پزشکی آمریکا نسخه متفاوتی از ICD-6 را به عنوان اولین چاپ راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانیDSM-1در سال ۱۹۵۲ منتشر کرد.129
DSM-1 واژه نامهای داشت که طبقات تشخیصی در آن توصیف شده و نخستین راهنمای رسمی اختلالهای روانی بود که بر کاربرد بالینی تاکید داشت.
آخرین نسخه این راهنما، ویرایش پنجم آن دیاسام-۵ است که در سال ۲۰۱۳ میلادی منتشر شدهاست.
بنابراینDSM(راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی ( دراختصار انگلیسی یک زبان مشترک و استاندارد برای طبقه بندی اختلالات روانی ارائه میکند و توسط انجمن روانپزشکی آمریکا تهیه شدهاست.این راهنما برپایه مجموعهای از نظر پزشکان، پژوهشگران، فهرست داروهای روانپزشکی، بنگاههای بیمه، صنایع داروسازی ودر همکاری پیاپی با آی.سی.دی و سازمان بهداشت جهانی تهیه شدهاست.
الف – ملاک تشخیص 10- ICD برای اختلال خوابگردی
مفصل ترین طبقه بندی اختلالات خواب در طبقه بندی بین المللی اختلالات خواب، کتابچۀ تشخیصی و کد گذاری (ICSD) آمده است که مربوط به انجمن آمریکایی اختلالات خواب است ICSD.اختلالات خواب را به چهار دسته تقسیممی کند: کژخوابی، بدخوابی، اختلالات خواب مرتبط با اختلالات روانی – طبی و اختلالات برنامه ریزی شدۀ خواب .برای اختلال خوابگردی دهمین تجدید نظر طبقه بندی آماری و بینالمللی بیماریها و مشکلات بهداشتی وابسته130 ملاکهای تشخیص خوابگردی را این گونه مطرح کرده است:
الف) علامت غالب، دوره های مکرر (دو یا چند بار) برخواستن از رختخواب، معمولاً در ثلث اول خواب و راه رفتن در محدودهی زمانی بین چند دقیقه تا نیم ساعت است.
ب) در ضمن دوره، شخص قیافه مبهوت و خیره دارد و به تلاش دیگران در تأثیر گذاشتن بر این رویداد و برقراری رابطه با او نسبتاً مقاوم است و به دشواریمی توان او را بیدار کرد.
پ) پس از بیداری (چه در ضمن دوره و چه در صبح روز بعد) شخص نسبت به رویداد، دچار فراموشی است.
ت) چند دقیقه پس از بیدار شدن، اختلالی در فعالیت روانی و رفتاری شخص وجود ندارد.هر چند در ابتدا ممکن است که اختلال مختصری در جهت یابی وجود داشته باشد.
ث) فراینی از یک اختلال روانی غضوی یا اختلال جسمی، مثل صرع وجود ندارد.131
ب – ملاک تشخیص DSM-IV-TR برای اختلال خوابگردی
DSM-IV-TR اختلالات خواب را بر اساس ملاک های تشخیصی بالینی و علت فرضی اختلال طبقه بندیمی کند. در DSM-IV-TR سه طبقه عمده اختلالات خواب ذکر شده است که عبارتند از: اختلالات اولیۀ خواب، اختلالات خواب مربوط به یک اختلال روانی دیگرو سایر اختلالات خواب مخصوصاً اختلالات ناشی از یک بیماری طبی عمومی یا مصرف مواد. اختلالاتی که در DSM-IV-TRتوصیف شده اندفقط بخشی از اختلالات شناخته شده هستند ودر واقع چارچوبی برای ارزیابی بالینی فراهممی کنند.
در چاپ چهارم متن بازبینی شدهی کتابخانهی تشخیصی و آماری اختلالات روانی132 ملاکهای تشخیصی خوابگردی به این شرح بیان شد:
الف) دوره های مکرر برخواستن از بستر در حین خواب و راه رفتن که معمولاً در ثلث اول دوره اصلی خواب رویمی دهد.
ب) بیمار ضمن خوابگردی چهرهای فاقد احساس و چشم هایی خیره دارد و نسبت به اقدام دیگران برای ارتباط واکنشی نشانمی دهد و به دشواریمی توان او را بیدار کرد.
پ) شخص پس از بیدار شدن (چه بعد از دوره خوابگردی و چه روز بعد) نسبت به دوره اختلال دچار فراموشی است.
ت) طرف چندین دقیقه پس از بیداری از دوره خوابگردی، هیچ اختلالی در فعالیت ذهنی و رفتار شخص دیده نمی شود. (هر چند در ابتدا ممکن است دوره کوتاهی از سردرگمی خفیف یا اختلال موقعیت سنجی وجود داشته باشد.)
ث) خوابگردی سبب ناراحتی قابل ملاحظه بالینی و یا اختلال در کارکرد اجتماعی، شغلی یا سایر حوزه های مهم کارکردیمی شود.
چ) اختلال، ناشی از تأثیرات فیزیولوژیک مستقیم مواد (مانند داروهای مورد سوء مصرف یا نسخه شده) یا بیماری طبی عمومی نمی باشد.133
مبحث دوم – اراده، اختیار و قصد در خواب
اساسيترين شاخصهي مسؤوليت كيفري و اخلاقي، آگاهی و ارادهي آزاد است.حقوقدانان در نوشتهها و آثار حقوقي، كمتر به تحليل اراده و تبيين عناصر و مؤلفههاي آن پرداخته اند و غالبا پيش از آنكه به بحث دربارهي مباني، مبادي و مراحل شكلگيري اراده و نيز تشريح چگونگي ايراد خلل بر هر يك از مؤلفههاي آن بپردازند، اجمالاً به بررسي آثار اراده پرداختهاند. بحث پیرامون اراده، همواره از گذشته های دور مطرح بوده، در قلمرو حقوق جزا به ویژه در سده های اخیر، جایگاه مهم تر و شناخته تری یافته است.مباحث مربوط به اهلیت جنایی و مسوولیت کیفری، اصولاً با تکیه بر نقش محوری اراده و اختیار صورتمی پذیرد. قصد نیز که، نتیجهی بلافاصلهی فعل است، در کنار این دو و گاه به جای آن یا همواره با آن استعمال میشود.حقوق کیفری از شرط ارادی بودن اعمال ارتکابی، به عنوان شیوه ای برای خارج کردن موارد متعدد و متنوعی از رفتارها از محدودهی قلمرو خویش بهره برده، بر همین اساس، قانونگذار احراز و اثبات وجود اراده را پیش شرط توجه و تحمل کیفر دانسته است.134
خواب نیز نوعی رفتار است. همانگونه که پیشتر عنوان گردید، این بیان چه بسا عجیب به نظر آید، زیرا معمولا رفتار را فعالیتهایی میدانیم که شامل حرکات مختلف از قبیل راه رفتن و صحبت کردن و… باشد، اما خواب نیز یک فرایند رفتاری است با حرکات سریع یا غیر سریع چشم. در مورد خواب نیز همانگونه که در مفاهیم قبل عنوان گردید، گفتیم خواب حالت یا وضعیتی است که ریتم فعالیت مغز کاملا دگرگون میسازد. در زمان خواب هوشیاری انسان از بین میرود و هشیاری انسان و به ویژه خودهوشیاری او، هر روز صبح از نو شکل میگیرد و دوباره بین بخشهای مغز ارتباط برقرار میشود. بنابراین در هنگام خواب ما با کاهش فقدان نسبی ادراکات حس بدن روبه رو هستیم که به دنبال آن نیز با غیر فعال شدن عضلات، سطح هوشیاری انسان و ادراکات وی از عالم واقع کاهشمی یابد.135
حال با طرح مباحث فوق، میخواهیم دریابیم که با قرار گرفتن انسان در حالت خواب وضعیت قصد، اراده و اختیار وی چگونه است و آیا در خواب اعم از طبیعی یا مصنوعی، میتوان گفت اعمال و یا حرکاتی که از وی سر میزند، را میتوان ارادی و یا اختیاری و به عبارت دیگر هشیارانه دانست؟ و نهایتا اینکه، جایگاه قصد، اراده و اختیار در حالت خواب کجاست؟ که به دنبال طرح سوالات فوق در، بخش پیش رو، به بررسی ماهیت اراده، اختیار و قصد و نقش آن در خواب میپردازیم.
گفتار اول – اراده و اختیار در خواب
در ابتدا و به منظور درك صحيح موضوع، معناي لغوي و تعريف اصطلاحي اراده را مورد بررسی قرار میدهیم.اهميت طرح اين بحث از آن روست كه استعمال لفظ در معناي حقيقي و ترتّب آثار منطقي بر آن، جز در پرتو شناخت مفهوم و مدلول واقعي آن امكانپذير نيست. همچنين، تشخيص معناي لغوي يا اصطلاحي يك واژه از واژههاي ظاهرا ًمتشابه و متداخل در حوزهي طرح هر بحثي، منوط به واژهشناسي صحيح است.در عرصهي حقوقي نيز، از آنجا كه اصولاً استعمال لفظ در چارچوب قانوني با توجّه به معناي واقعي آن انجام ميپذيرد و الفاظ قانوني، تابع معاني اصلي و حقيقياند، لذا طرح بحث واژه شناختي در همين ابتدا، ضرورت مييابد.بر اين نكته نيز بايد تأكيد نمود كه اراده، به اعتبار خاستگاه و جايگاه واقعي آن در فلسفه و كلام و نيز ارتباط موضوعي با علوم ديگر از جمله روانشناسي، از حيث واژهشناسي، مقتضي ورود به عرصهي علوم ياد شده است.
اراده، واژهاي عربي از ريشهي «رَوَدَ» است.اين واژه، مصدر ثلاثي مزيد و متعدي از باب إفعال میباشد. واژهي اراده به معاني خواست، ميل، رغبت، عزم و تصميم آمده است. همچنين، اراده در معناي توانايي آگاهانه و بويژه، اقدام مبتني بر تدبّر و سنجش نيز آمده است. برخي، آن را به اعتبار جنبهي راهبردي، مترادف «مشيّت» دانسته و سپس معناي «طلب» را نيز بر آن افزودهاند. در فرهنگ فارسي معين، ذيل واژهي اراده معاني خواستن، خواست، ميل، قصد و آهنگ، آمده است. در فرهنگهاي علوم عقلی، اراده بيشتر به معناي خواستن، قصد كردن و توجّه كردن و همچنين اشتياق به انجام كار و طلب آمده است.136
در برخي فرهنگهاي لاتين و ذيل واژهي لاتيني “Will”آمده است: «واژهاي انگلوساكسوني كه معادل واژهي لاتيني “Voluntas”و واژهي يوناني “Boulema”است.اين واژه، ناظر بر توانايي، آمادگي يا نيرويي در انسان است كه اتخاذ تصميم را ممكن ميكند.ديدگاههاي راجع به آزادي اراده، جبرگرايي، خِردگرايي يا نظريهي تعادل بين عقل و اراده، [در همين ارتباط] مصطلح گرديدهاند».137
در فرهنگهاي قرآني، اراده برگرفته از «رادَ، يَرودُ» است، آنگاه كه در طلب موضوعي تلاش شود.اراده در اصل، نيرويي مركّب از ميل شديد، نياز و آرزوست؛ امّا اين اسم، براي ميل نفس به چيزي همراه با حكم به اينكه آن عمل شايسته است انجام شود يا انجام نشود، وضع شده است. پس گاهي براي مبدأ فعل به معناي ميل نفس به چيزي استعمال ميشود و گاهي براي منتهاي فعل، يعني حكم به اينكه فعل، شايستهي انجام دادن است يا شايستهي انجام دادن نيست، به كار گرفته ميشود. امّا وقتي در مورد خداوند سبحان به كار ميرود، منظور منتهاي فعل است، نه مبدأ آن؛ زيرا خداوند سبحان برتر از آن است كه ميل داشتن در او تصوّر شود؛ پس اگر گفته شود خداوند اين گونه اراده كرده است، معنايش اين است كه «حكم كرد» فلان امر اين گونه باشد نه گونهاي ديگر. قاموس قرآن نيز ضمن برشمردن معاني لغوي اراده، مانند طلب و قصد، اراده را در مورد خداوند به معناي حكم و دستور ـ زماني كه توأم با وقوع خارجي باشد ـ دانسته است.138
بند اول – ماهیت اراده و اختیار
از آنجا كه اراده، بيشتر اصطلاحي كلامي و فلسفي است، تا فقهي و حقوقي و اگر در فقه و اصول هم مورد بحث واقع شده، عاريت گرفته از كلام و فلسفه است، لذا ضروري است به برخي از ديدگاههاي راجع به ماهيت اراده و فرايند شكلگيري آن ـ از منظر علم كلام و فلسفه ـ اشارهاي داشته باشيم.
بسياري از انديشمندان، بويژه فلاسفه، يادآور شدهاند كه هرچند معناي اراده در نگاه اول روشن و بديهي است، امّا تعريف آن به گونهاي كه تصوّري حقيقي از آن به دست آيد، دشوار است؛ لذا، از اين حيث به ديگر امور وجداني شباهت دارد كه جزئيات آنها را به آساني ميتوان دريافت، امّا شناخت ماهيت كلّي آنها آسان نيست. در واقع، به همان اندازه كه تصديق به وجود اراده در انسان، امري بديهي و وجداني است، شناخت معنا و حقيقت اراده، امري دشوار و پيچيده است. به همين دليل، به رغم وحدت نظر انديشمندان در خصوص وجود اراده در انسان، در تبيين و تشريح ماهيت كلّي آن، اختلاف نظر وجود دارد. طبق تعريف برخي دیگر فلاسفه، «قوّهي تمايلي كه زمينهي تعيين كنندهي دروني آن ـ و بنابراين منشأ رضايت آن ـ در عقل فاعل فعل قرار دارد، اراده ناميده ميشود. پس اراده، قوّهي تمايل است؛ امّا نه از لحاظ ارتباطش با عمل (مانند گزينش)؛ بلكه بيشتر نسبت به زمينهي تعيين كنندهي گزينش براي عمل.اراده در واقع، خود هيچ زمينهي تعيين كنندهاي ندارد؛ بلكه تا آنجا كه ميتواند تعيين كنندهي گزينش باشد، همان عقل عملي است»139
در میان مذاهب اسلامی، نیز گروهی معتقدند هر آنچه انسان انجام میدهد، مستند به مشیت الهی است و گروه دیگر معتقدند که خداوند هیچ گونه رای و نظری درباره افعال انسان ندارد و هر آنچه انسان انجام میدهد حقیقتا مستند به خود اوست. در این بین، شیعه امامیه نظریه امر بین الامرین را پذیرفته است. به این اعتقاد
