
ثابت و پایدار نیستند، اما این طور به نظر ميرسد که سیاست یکپارچه سازی کامل برای بیشتر کودکان با نیازهای ویژه جنبههای منفی بالقوه در بر دارد که یکی از آنها کاهش عزت نفس است (همان: 86-83).
انگیزش(تعریف و مفهوم)
انگیزش زیربنای رفتار انسان است و ميتوان آن را نیرویی دانست که انسان را به سمت فعالیت ها هدایت ميکند. صاحب نظران انگیزش را فرایندی ميدانند که 3 حوزهي
الف-ایجاد انگیزه
ب-هدایت به سمت هدف معین
ج-استمرار انگیزه را در بر دارد(پور کریمی، 1387).
انگیزش عامل شناختی اثرگذار بر عملکرد و رفتارهای فردی ميباشد که به طور به خصوصی بر نوع فعالیتهایی که افراد انتخاب ميکنند و سطح درگیریشان در فعالیت، میزان پافشاری در انجام آنها و نتیجهي اعمال اثر ميگذارد. به لحاظ پرورشی انگیزش هم هدف و هم وسیله است(غفاری وارفع بلوچی، 1390).
انگیزش به حالتهای درونی ارگانیسم که موجب هدایت رفتار او به سوی نوعی هدف ميشود اشاره ميکند به طور کلی انگیزش را ميتوان به عنوان نیروی محرک فعالیتهای انسان و عامل جهت دهندهي آن تعریف کرد (کوثری و همکاران، 1390).
انگیزش فرایندی است که طی آن فعالیتی هدف محور برانگیخته و حفظ ميشود. انگیزش یک فرایند است و نه يک فراورده و محصول (پینتریج138 و شونک به نقل از شهرآرای، 1390).
انگیزش پیشرفت
یکی از انگیزههای مهم اجتماعی که رفتار آدمي را تحت تأثیر قرار میدهد نیاز به پیشرفت است از نظر مک کلند و اتکینسون139 (1948) انگیزهي پیشرفت یعنی گرایش به تلاش برای انتخاب فعالیتهایی که هدفش رسیدن به موفقیت یا دوری از شکست است. این انگیزه، یکی از انگیزههای اجتماعی با اهمیت است که ارتباط ویژهاي با کار معلم دارد (استکی و همکاران،).
در نظریههای هدف پیشرفت، انگیزش پیشرفت به پیروی از نظریه پردازان کلاسیک به منزلهي کوشش شخصی برای دست یافتن به هدف ها در محیط اجتماعی او و هدفهای پیشرفت به منزلهي جلوههای شناختی رفتار پیشرفت تعریف میشود (احمدی و همکاران، 1383).
نیاز به پیشرفت یک نیاز اجتماعی است و عبارت است از: غلبه کردن بر موانع، رسیدن به استانداردهای عالی، رقابت با دیگران و پیشی گرفتن از آنها (اکبری، 1389).
انگیزش پیشرفت سائقی است برای پیشی گرفتن بر دیگران، دست یابی به موفقیت با توجه به ملاکهای مشخص و تلاش جهت کسب موفقیت است (شیردل و همکاران، 1392).
کلمن انگیزش پیشرفت را عبارت از آرزو برای پیشی گرفتن در یک رفتار ویژه می داند که آن رفتار ویژه به صورت ملاک یا معیار درآمده باشد به عبارتی یک میل یا علاقه به موفقیت کلی یا موفقیت در یک زمینهي فعالیت خاص، انگیزش پیشرفت نام دارد. به نظر موری انگیزش پیشرفت به مفهوم انگیزهي غلبه بر موانع و مبارزه با آنچه که به دشوار بودن شهرت دارد (باغداساریانس و همکاران، 1389).
مک کلند عقیده دارد که انگیزش پیشرفت یک ویژگی ناهشیار است که ازتجارب فرزند پروری اولیه سرچشمه میگیرد. او اظهار می دارد که تجارب اولیهي یادگیری بر رفتار فرد در موقعیتهای پیشرفت نقش مؤثر و مداوم دارد (استیپک به نقل از حسن زاده و عمویی، 1385: 19).
تفاوت انگیزش و انگیزه
سیفرت140 (1992) معتقد است انگیزش یک تمایل یا گرایش به عمل خاصی است و انگیزه نیاز یا خواست خاصی است که انگیزش را موجب میشود. بنابر این انگیزش را عامل کلی مولد رفتار و انگیزه را علت اختصاصی رفتار به حساب می آورد (کوشکی و همکاران، 1389).
انگیزش را به موتور و فرمان اتومبیل تشبیه کردهاند و در این مقایسه نیرو و جهت مفاهیم عمدهي انگیزش هستند بنابر این انگیزش عامل فعال ساز رفتار انسان است. انگیزه اصطلاحی است که غالباً با انگیزش مترادف به کار می رود با این حال میتوان انگیزه را دقیق تر از انگیزش و به عنوان حالت مشخصی که سبب ایجاد رفتار معین میشود تعریف کرد به سخن دیگر انگیزش عامل کلی مولد رفتار به حساب می آید در حالی که انگیزه حالت اختصاصی رفتار یک شخص میباشد مثلاً وقتی که می پرسیم چرا فلان شخص رفتار خاصی را انجام داد به دنبال انگیزهي او هستیم انگیزش به حالتهای درونی ارگانیسم که موجب هدایت رفتار او به سوی نوعی هدف میشود اشاره میکند به طور کلی انگیزش را میتوان به عنوان نیروی محرک فعالیتهای انسان و عامل جهت دهندهي آن تعریف کرد. با توجه به تعاریفی که از انگیزه و انگیزش مطرح شد میتوان به این نتیجهي کلی رسید که انگیزه گرایش ویژه يا گرایش رفتار نسبتاً ثابت زمانی است که به موقعیت بستگی ندارد مانند انگیزهي پیوند جویی و انگیزهي پیشرفت. انگیزش مجموعه متغیرهای پیچیدهي ارگانیسمی و محیطی است که کنش آنها به فعالیتهای عمومی و جهت دار احساس و رفتار منجر میشود. انگیزه يک اصطلاح کلی است که زمینهي مشترک بین نیازها، شناختها و هیجآنها را مشخص میکند که هر یک از این ها فرایندی درونی است که رفتار را نیرومندانه هدایت میکند فرق بین انگیزه، نیاز، شناخت یا هیجان صرفاً به سطح تحلیل آنها مربوط میشود یعنی این که کلی باشند یا اختصاصی. مثلاً نیازها، شناختها و هیجآنها انواع اختصاصی انگیزهها هستند که به همراه رویدادهای بیرونی و محیطی به عنوان منابعی محسوب میشوند که منجر به ایجاد انگیزش در انسان میشوند و به رفتار انسان انرژی و جهت میدهند در واقع تعریف یک روان شناس از انگیزش به دیدگاه او بستگی دارد به عنوان مثال تعاریفی را در مورد انگیزش ارائه کردهاند اما در یک جمع بندی کلی میتوان انگیزش را به صورت مجموعه متغیرهای پیچیدهي ارگانیسمی و محیطی که کنش آنها به فعالیت عمومی و جهت دار احساس و رفتار منجر میشود تعریف کرد (کوثری، 1390).
انواع انگیزه
نظریه پردازان و پژوهشگران در مورد انگیزش انسان به دو مقوله نظر دارند: انگیزش بیرونی و انگیزش درونی141.
در انگیزش بیرونی یک عامل خارجی فرد را به انجام کاری خاص بر می انگیزد برای مثال کودکی اتاقش را تمیز میکند تا والدینش او را به سینما ببرند یا دانشآموزی که تکالیفش را به خوبی انجام میدهد تا اجازه داشته باشد در بازی فوتبال شرکت کند. اگر چه در این دو مورد با انجام خوب کار مواجهیم، اما هیچ یک از این دو کودک تکلیف خود را به خاطر خود آن کار انجام ندادهاند بلکه تلاش آنها فقط برای دستیابی به چیز دیگر است. اما هنگامی که انسان با انگیزش درونی کاری را به انجام می رساند، صرفاً آن را برای خود آن می خواهد و نتیجهاي جداگانه را نمی طلبد، و حتی اگر از کار خود هیچ نتیجهي مطلوبی هم نگیرد، باز هم از این که آن را انجام داده است، احساس پشیمانی نمیکند. در مورد چنین کسی هرگز به تشویق نیاز نیست. این گونه افراد در ضمن پرداختن به فعالیت خود، از دیگر امور غافل میشوند و فقط به کار خود توجه دارند. نظریه پردازان چنین حالتی را «در جریان بودن» نامیدهاند. یعنی فرد آن چنان با دقت معطوف فعالیت خویش است، که عاملهای محیطی بر وی هیچ تأثیری ندارد.
اگر چه در بیشتر کلاسهای درس میتوانیم هم انگیزش بیرونی و هم درونی را مشاهده کنیم، اما وجه غالب با انگیزش بیرونی است. نمونههای بسیاری که به انگیزش بیرونی توجه دارند به این ترتیب است: نمرههای خوب، برچسبهای رنگارنگ، ستایش از عملکرد مناسب و غیره. همچنین تنبیه کردن نیز به عنوان روشی برای افزایش انگیزش (بیرونی) همواره در نظر گرفته میشود (مانند محروم کردن دانشآموزان از بازی، نگه داشتن دانشآموز در مدرسه، اخراج دانشآموز و غیره).
البته نشانههای انگیزش درونی نیز گاه به گاه در مدارس یافت میشود. برای مثال بعضی از دانشآموزان به مطالعه کردن علاقه مند میشوند، چرا که ان را زمینهاي برای تحقیقات خود در موضوع خاص می یابند، و یا از حل مسائل ریاضی لذت می برند، چرا که پاسخ پرسشهای ذهنی و بی شمار خود را در آن می یابند(اسپالدینگ به نقل از نائینیان و بیابان گرد، 1387: 15-14).
انگیزش و نیاز
یکی از مهمترین نظریه پردازان انسان گرایی، آبراهام مازلو انگیزش را با توجه به نیازها توضیح داده است نیاز به یک حالت ناشی از کمبود یا محرومیت در موجود زنده گفته میشود. اصطلاح وابسته به نیاز سائق است سائق انرژی یا میل حاصل از نیاز است مازلو نیازهای انسان را به صورت سلسله مراتبی طبقه بندی کرده است: نیازها ابتدا به دو دستهي کلی تقسیم بندی شدند نیازهای کمبود یا کاستی و نیازهای رشد یا بالندگی142. مازلو نیازهای دستهي اول را نیازهای اساسی143 و نیازهای دستهي دوم را فرانیاز نام گذاری کرده است هر یک از این دو دسته نیاز شامل تعدادی طبقه به شرح زیر است:
نیازهای اساسی: گفتیم که نام دیگری که مازلو برای نیازهای اساسی مورد استفاده قرار داده نیازهای کمبود یا کاستی144 است علت این نام گذاری آن است که نیازهای کاستی زمانی که ارگانیسم در رابطه با یک نیاز کمبودی دارد بر انگیخته میشود. این نیازها به چهار دسته تقسیم شدهاند:
-نیازهای فیزیولوژی یا جسمی شامل: نیاز به آب، غذا، خواب، حرارت مناسب و…
-نیاز به امنیت یا ایمنی شامل: نیاز به داشتن محیطی امن و به دور از تهدید
-نیاز به عشق و تعلق145 شامل: نیاز به ایجاد روابطی متقابل با دیگران و محبت کردن و مورد محبت واقع شدن
-نیاز به عزت نفس و احترام که خود شامل: احساس کسب توفیق و تأیید، احساس شایستگی و احساس کفایت و مهارت یعنی نیاز فرد به ایجاد تصوری مثبت از خودش در دیگران. از آنجا که مهمترین و آشکارترین نیازهای انسان نیازهای فیزیولوژیکی و جسمی هستند توجه به این دسته از نیازهای کودکان نخستین وظیفهي والدین و معلمان است دانشآموز گرسنه را با هیچ تدبیری نمیتوان وادار کرد که به درس و بحث معلم گوش فرا دهد به همین قیاس از معلم گرسنه نیز نمیتوان انتظار داشت که وظیفهي آموزشی خود را به درستی انجام دهد. پس از ارضای نیازهای جسمانی، نیازهای مربوط به احساس امنیت، عدم نگرانی خاطر و محیطی امن و به دور از تهدید و خطر جای نیازهای قبلی را میگیرد. کودکان باید در محیط آموزشگاه احساس آرامش کنند و از عوامل تهدید آمیز به دور باشند تا بتوانند به یادگیری بپردازند معلمان هم نیاز به امنیت شغلی، رفاه نسبی و بیمههای اجتماعی دارند تا بتوانند بدون دغدغهي خاطر به پرورش کودکان و نوجوانان اقدام نمایند وقتی که دانشآموز و آموزگار از نگرانی مسائل فوق فارغ شدند آن گاه به محبت و دوستی و تعلق خاطر نیاز خواهند داشت. مردم به محبت کردن و مورد محبت واقع شدن نیاز دارند به اعتقاد مازلو زندگی جدید در شهرهای بزرگ انسان را از ارضای این دسته از نیازها محروم ساخته است قطع رشتههای خانوادگی در شهرهای بزرگ، نبودن تماس رو در رو و روابط متقابل میان افراد که در جوامع روستایی امری متداول است و همچنین وجود عوامل شخصیت زدایی جوامع صنعتی مانع از براوردن نیازهای دستهي اخیر میشوند. پس از آن که نیازهای سطح سوم ارضا شدند نوبت به نیازهای مربوط به عزت نفس یعنی نیاز به قدرشناسی خود و مورد قدرشناسی از طرف دیگران قرار گرفتن میرسد منظور از این نیازها آن است که فرد احتیاج دارد تا در خانه، اجتماع و محل کار مورد احترام و قدردانی دیگران واقع شود و خود نیز تصور مثبتی از خویشتن داشته باشد (کوثری، 1390).
رویکردهای مختلف انگیزشی
رویکرد رفتاری146 (رفتار گرایی)
شاید معروف ترین نظریه ها یا دیدگاهها در روان شناسی و در بحث انگیزش رفتار یا یادگیری در نیمهي دوم قرن بیستم نظریهي رفتار گرایی است که زیربنای عمدتاً ماده گرایی (ماتریالیستی) دارد. مشهورترین رفتارگرای عصر حاضر اسکینر (1990-1904) است که اهمیت تقویت را مورد تأکید قرار میدهد. این روان شناس که نمی خواست نظریه پرداز تلقی شود، پس از آزمایشهای متعدد عمدتاً روی کبوترها و موش ها به این نتیجه رسید که موجود زنده از جمله انسان اعمال یا رفتاری را تکرار میکند یا علاقه مند است تکرار کند که مورد تقویت قرار گرفته باشند؛ و رفتار کلاً به وسیلهي تقویت شکل میگیرد. اسکینر روش یا فن آموزش برنامه ای را مطرح ساخت که امکان میدهد
