
دودویی (زوجی) طراحی و در اختیار متخصصان و نخبگان قرار داده شد. پس از تعیین وزن معیارها مطابق با خروجی، برای محاسبه وزن و اهمیت آنها، پرسشنامه دوم جهت اهمیت شاخصها تصمیمگیرندگان قرار داده شد.
در تحلیل چند معیاری فضایی، بعد از شناسایی مسئله تصمیمگیری لازم است هر معیار بهصورت یک لایه در پایگاه دادههای مبتنی بر GIS نشان داده شود. بدین منظور نقشههای معیار در محیط ARC GIS تهیه گردید و جهت استاندارسازی لایهها از توابع عضویت فازی در محیط بهره گرفته شد. در واقع به سبب آنکه ساختار منطق فازی بیش از پیش با ساختار نظامها و سیستمهای شهری سازگاری دارد، بهکارگیری این منطق در تحلیل مسائل شهری_ و بخصوص در تصمیم سازی و تصمیمگیری_کارایی مؤثرتری خواهد داشت.
در گام نهایی با استفاده از قابلیتهای GIS، جهت ترکیب لایهها از قواعد تصمیمگیری MCDM بهمنظور ساماندهی پایگاههای چندمنظوره پشتیبانی مدیریت بحران استفاده شد. در این پژوهش از روش وایکور80 استفادهشده است. این روش بر رتبهبندی و انتخاب از مجموعهای از گزینهها، و تعیین راهحل ارزشی برای یک مشکل با معیارهای متناقض تمرکز دارد که میتواند تصمیمگیرندگان را برای رسیدن به یک تصمیم نهایی کمک کند. مزیت عمده مدل وایکور این میباشد که این روش یک شاخص رتبهبندی چند معیاری ارائه میدهد که بر مبنای یک اندازهگیری خاص، نزدیکتر بودن به راه ایده آل را به دست میدهد (X.-Y. You et al,2015:1907).
در فرایند پژوهش از نرمافزارهای EXCEL, MATLAB, SUPER DECISIONS, و ARC GIS 10.2 استفاده شده است.
3-4-1- آمادهسازی لایههای اطلاعاتی پژوهش
بهمنظور تهیه نقشههای معیار و تلفیق نهایی آنها در محیط Gis، نکاتی نظیر واردکردن لایههای اطلاعاتی با فرمت و مدل مناسب به محیط Gis، زمین مرجع کردن و انطباق دادن تمامی لایهها با یکدیگر، یکسان ساختن اطلاعات ازنظر اندازه سلولها و سیستم مختصات جغرافیایی بر روی لایهها اعمال گردید. انجام این اصلاحات یکی از وقتگیرترین و اساسترین نیازهای هر پژوهش در سامانه اطلاعات جغرافیایی است که بعضاً در پژوهشها به دلیل کمبود وقت و نبود امکانات کافی انجام نمیشود.
عموماً ساختار رستری بهعنوان رهیافتی مناسبت در تحلیلهای فضایی و مدلسازی به شمار میرود. ازاینرو کلیه نقشه به ساختار رستری تبدیل شدند. منطقه موردمطالعه نیز در زون 38-N و سیستم مختصات UTM انطباق داده شد و کلیه نقشهها با اندازه سلول 50 متر تعریف گردید.
تبیین سیستم اطلاعات جغرافیایی مبتنی بر تصمیمگیری چندمعیاره در راستای مکانیابی مراکز انتظامی
فرایندهای اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی درگیر در برنامهریزی کاربری زمین، ذاتاً فضایی81 هستند (Zhang& et al,2012:2265) و از طرفی آنچه یک سیستم اطلاعات جغرافیایی را از دیگر انواع سیستمهای اطلاعاتی متمایز میسازد وجود توابع تحلیل فضایی است. این توابع دادههای مکانی82 و اطلاعات توصیفی (غیر مکانی)83 موجود در پایگاه دادههای GIS یک مدل از دنیای واقعی است که میتواند برای تقلید جنبههای خاصی از واقعیت بکار رود (پرهیزگار،161:1376).
کلید تمامی تعاریف و معانی سیستم اطلاعات جغرافیایی کجا و چه چیزی میباشد (بولستاد ،1:1392). سیستم اطلاعات جغرافیایی از مجموعهای یکپارچه از سختافزار، نرمافزار، دادههای جغرافیایی و نیروی انسانی تشکیلشده که در جهت ذخیرهسازی، دستکاری، بازیابی، تجزیهوتحلیل، نمایش و گزارش تمامی حالتهای جغرافیایی با توجه به هدفی خاص طراحیشده است (al,2000:235 et&Nath).
امروزه گسترش فضایی و فیزیکی شهرها، به وجود آمدن فعالیتها و عملکردهای جدید، ماهیت پیچیده عوامل مؤثر بر کاربری اراضی شهری، صرفاً اقتصادی و فنی نبودن مسئله مکانیابی و ساماندهی، اهمیت نظرات و اولویتهای مدیران در رابطه با استقرار یک کاربری خاص، تسریع در کارها و لزوم بهرهبرداری صحیح از اراضی شهری و بسیاری عوامل دخیل دیگر لزوم بهکارگیری همزمان سیستم اطلاعات جغرافیایی و مدلهای تصمیمگیری چندمعیاره را مبرم میسازد که از آن تحت عنوان تصمیمگیری چند معیاره فضایی یاد میشود.
آن دسته از مسائل تصمیمگیری که مشتمل بر دادههای جغرافیاییاند تحت عنوان مسائل تصمیمگیری فضایی یا جغرافیایی در نظر گرفته میشوند (مالچسفکی،12:1385). تخمین زدهشده، 80% از دادههای مورداستفاده توسط مدیران و تصمیمگیرندگان ماهیتاً جغرافیایی (فضایی) هستند (Rikalovic&et al,2014:1055). تصمیمگیری که عنصر اساسی مکان و فضا است، از ارکان مطالعات جغرافیایی محسوب میشود، بهطوریکه نظریههایی مکانی و فضایی کلیدیترین نظریههایی جغرافیاییاند که ارتباط حساس و تنگاتنگی با مفهوم تصمیمگیری دارند.
عوامل مؤثر در انتخاب و اولویتبندی مکانی بسیار مهم، در همان حال متنوع و متعددند. به عبارتی تئوری مکانیابی بهمنظور انجام اولویتبندیها بر آن است تا چگونگی ارتباط عوامل و متغیرهای مؤثر بر اولویتبندی مکانی را روشن کند و به سؤال مربوط به تعیین اولویت جهت بهرهبرداری از مزیتهای اقتصادی و اجتماعی مناطق بهترین پاسخ را ارائه دهد (پورطاهری،3:1389 و 4). نوع و مقدار اطلاعات موردنیاز و قابلاستفاده در حل یک مسئله تصمیمگیری ویژه، به پیچیدگی وضعیت تصمیمگیری بستگی دارد. پیچیدگی نیز بهنوعی خود تابعی از تعداد گزینهها و معیارهای ارزیابی موردنظر و همچنین تعداد تصمیمگیرندگانی (گروههای ذینفع) است که در فرایند تصمیمگیری نقش دارند. در مسائل تصمیمگیری فضایی، اغلب لازم است تعدادی از گزینههای ممکن را بر مبنای معیارهای چندگانه84 ارزیابی کرد. تصمیمات فضایی خود ماهیتاً چندمعیاریاند (مالچسفکی،26:1385). برنامهریزی کاربری زمین نیز مانند هر مشکل تصمیم فضایی، بهطورمعمول شامل یک سری گزینههای احتمالی و چندگانه با معیارهای ارزیابی متناقض است (Zhang& et al,2012:2265). یعنی اغلب نهتنها دارای تعداد زیادی الزامات فنی بوده، بلکه ابعاد اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و زیستمحیطی را شامل میشود که ممکن است ارزشهای متناقضی به خود بگیرند. راهحل این مشکلات شامل فرایند تحلیل دادههای فضایی بسیار پیچیده بوده که غالباً نیاز به ابزارهای پیشرفته میباشد (Eldrandaly,2010:695).
هدف نهایی از بهکارگیری سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) فراهم نمودن پشتیبانی تصمیمگیری فضایی است. قابلیتهای این سامانه در پشتیبانی از تصمیمگیری فضایی را میتوان در بستری از فرایند تصمیمگیری فضایی مورد تحلیل قرار داد. درواقع نرمافزار GIS اغلب بهعنوان سیستم پشتیبانی تصمیمگیری شناخته میشود اما فاقد سازوکارهای ادغام ترجیحات تصمیمساز و ایجاد انتخاب در زمینه ارزیابی عینی و معیارهای متناقض میباشد. این محدودیتها به لحاظ مدلسازی اولویتها و انتخاب روش بدین معنی است که در حال حاضر حوزه Gis بهعنوان ابزاری در جهت پشتیبانی تصمیمگیری دارای محدودیت میباشد (Hamadouche& et al,2014:421)
بر اساس نظر سیمون ساختار فرایند تصمیمگیری را میتوان در سه مرحله اصلی بنیان نهاد که عبارتاند از: آگاهی (آیا مسئله یا فرصتی برای تغییر وجود دارد)، طراحی (گزینهها کدماند؟) و انتخاب (بهترین گزینه کدام است؟ (مالچسفکی،140:1385) با توجه به اینکه Gis دارای محدودیتهایی برای حمایت از دو مرحله طراحی و انتخاب از فرایند تصمیمگیری است، بنابراین تلفیق Gis با روشهای MCDM، موجب افزایش قابلیتهای مکانی آن برای حل مسائل مکانی، بهعنوان سامانه پشتیبان تصمیمگیری مکانی میگردد(طالعی و همکاران،78:1388). به عبارتی میتوان عنوان نمود یکپارچهسازی یا استفاده همزمان از سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) و تحلیلهای چندمعیاره (MCDM)، برنامهریزان را در دستیابی به نتایج دقیقتر و دلخواه کمک خواهد کرد(Namir,2013:557).
برای اولین بار در دههی 1960،تکنیکهای تصمیمگیری چندمعیاره (MCDM) برای کاهش مشکلات در زمینه انطباق نظرات گوناگون و کنترل مقدار زیاد اطلاعات پیچیده در فرایند تصمیمگیری ظهور یافتند. این قابلیت، برنامهریزان را ترغیب نمود تا مدلهای تصمیمگیری چندمعیاره را با دیگر ابزارهای برنامهریزی از قبیل سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) ترکیب کنند (Mosadeghi& et al,2014:54). سیستم اطلاعات جغرافیایی مبتنی بر تصمیمگیری چندمعیاره85، در درجه اول از ترکیب اطلاعات از چندین معیار به یک “شاخص واحد ارزیابی” مربوط میشود (Feizizadeh& et al,2014:81). تصمیمگیری چندمعیاره مبتنی بر سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS–MCDM) را میتوان فرایند تبدیل و ترکیب دادههای جغرافیایی (معیار نقشه) و قضاوت ارزش (ترجیحات و عدم قطعیت تصمیمگیرندگان) جهت دستیابی به اطلاعات مناسب و مفید جهت تصمیمگیری تعریف کرد. منطق اصلی ادغام Gis و MCDM اینگونه تعریف میشود که این دو حوزه مجزا از تحقیقات، مکمل یکدیگر عمل میکنند. درحالیکه سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) معمولاً بهعنوان یک ابزار قدرتمند و یکپارچه با قابلیتهای منحصربهفرد جهت ذخیرهسازی، دستکاری، تجزیهوتحلیل و تجسم دادههای فضایی برای تصمیمگیری شناخته میشود، تصمیمگیری چندمعیاره (MCDM) مجموعهای غنی از روشها و الگوریتمها برای ساختاربندی مشکلات تصمیمگیری، طراحی، ارزیابی و اولویتبندی تصمیمات جایگزین فراهم میآورد (Afshari&Branch ,2012:1).
بنابراین برای پرداختن به مسائل جغرافیایی، (MCDM) یک رویکرد محبوب جهت تجزیهوتحلیل تصمیمگیری در محیط GIS به شمار میرود (Zhang& et al,2012:2265) و یکی از رایجترین راهبردهای مبتنی بر سیستم اطلاعات جغرافیایی که در جهت تسهیل تصمیمگیری طراحیشده است؛ مکانیابی86 با استفاده از مدل تصمیمگیری چند معیاره است (Afshari& Branch,2012:2).
ساماندهی بهینه و مکانیابی مراکز انتظامی مانند هر مسئله مکانی دیگر بر اساس معیارهای گوناگونی اندازهگیری و بیان میشود و یک مسئله چندمعیاری به شمار میرود. در تجزیهوتحلیل چند معیاری هیچ جوابی بهطور همزمان همه معیارها را تأمین نمیکند بلکه یک راهحل توافقی برای یک مسئله با معیارهای متضاد میتواند در شناسایی یک جواب قابلقبول به تصمیمگیرنده کمک نماید.
از طرفی سامانه اطلاعات جغرافیایی نوع خاصی از سامانههای اطلاعاتی مبتنی بر رایانه بوده و قادر به ضبط، مدلسازی، ذخیرهسازی، بازیابی، به اشتراکگذاری، تجزیهوتحلیل و ارائه اطلاعات زمین مرجع بوده که بهطور فرایندهای در مشکلات تصمیمگیری فضایی از قبیل برنامهریزی کاربری زمین مورد استفاده قرار گرفته است ((Eldrandaly,2010:696. اصولاً تحلیل مکانی و مکانیابی در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی، مهمترین کاربرد GIS محسوب میشود (فاضلنیا و همکاران،135:1393).
ازاینرو میتوان از سامانه اطلاعات جغرافیایی مبتنی بر تجزیهوتحلیل چند معیاری بهعنوان رهیافتی مناسب در جهت ساماندهی بهینه مراکز انتظامی نام برد.
3-4-2- آشنایی با تکنیکها و مدلهای مورداستفاده در پژوهش
سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS)، از جمله فناوریهای نوین برای تحلیل مکانی – زمانی کانون های جرمخیز و مکانیابی مراکز انتظامی در پیشگیری از جرائم است. سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) از جمله فناوریهای نوین برای تحلیل بزهکاری است. به وسیله این ابزار به نحو مؤثری میتوان جهت مقابله و کنترل ناهنجاریها و پیشگیری از وقوع بزهکاری اقدام نمود. تهیه پایگاه داده مکانی87 بزهکاری، بزهکاران و بزه دیدگان با توجه به نوع و میزان بزه ارتکابی از جمله کاربردهای مهم این سامانه است. مدیریت کارآمد ورود، ذخیره سازی، بهنگام سازی، بازیابی و پردازش اطلاعات با سرقت، دقت و کیفیت بالاتر و با صرف وقت، انرژی و هزینه کمتر از دیگر قابلیتهای این سامانه برای تحلیل بزهکاری است. نقشه نگاری بزهکاری88، شناسایی کانونهای جرمخیز89، امکان ترکیب دادههای مکانی، زمانی بزهکاری با دادههای توصیفی از دیگر کاربردهای این سامانه است. همچنین از برخی مدلهای آماری و گرافیکی خاص عملیات مکانی، فضایی بزهکاری از جمله تحلیل تراکم کرنل، شاخص نزدیکترین همسایه در این پژوهش استفاده شده است. در گذشته تحليل فضايي جرم به نمايش كارتوگرافيك كانونهاي مهم حوادث بزهكاري محدود
