
شدن مصرف مواد و گسترش اعتياد و پيوند يافتن آن با بسياري از مشكلات اجتماعي از جمله جرم و جنايت و مشكلات خانوادگي تبديل به طرد و جهتگيري مقابلهاي شده است. (همان منبع ص:134).
2-7 واكنشهاي اجتماعي در برابر اعتياد
معمولاً واكنش اجتماعي مردم در مورد مصرف مواد مخدر در طول قرون متفاوت بوده است. بايد به اين حقيقت تلخ اعتراف كرد كه اعتياد را بيشتر يك مسئله شخص و فردي ميدانند نه اجتماعي، در حاليكه برعكس است وبيشتر مسئله و مشكل اجتماعي است نه شخصي در هند مصرف ماريجوانا و به حدي مصرف داردكه كاملاً عادي تلقي ميشود و حتي در برخي مجالس عروسي نوعي نوشيدني به ميهمان ميدهند كه تركيبي است از ماريجوانا و شيره آب ميوه ودر اين جشنها حتي افراد مذهبي هم ذائقه خود را با اين نوشيدني شيرين ميكنند و اگر آنها به مصرف اين مواد عادت كنند جاه و جلال خود را در جامعه از دست نخواهند دارد چون اين كار از نظر مردم غيرعادي نيست و اعتياد افراد مذهبي تنفر مردم عادي را بر نميانگيزد.مصرف دارويي و مجلسي ترياك و مرفين به خصوص درمورد تخفيف و رهايي از دردهاي جسمي به داروسازان كمك كرده تا از ترياك و مشتقات آن داروهاي آرام بخش تهيه كنند و اغلب توسط پزشكان قديمي تجويز ميشده و به حدي مصرف زياد پيدا كرده كه حتي به صورت پاره فرهنگ جامعه درآمده است و در ايران درگوشه و كنار هركسي دردي داشته باشد بوسيله مردم پزشكنما فوراً برايش ترياك تجويز ميشود بدون اينكه بفهمند چه تأثير نامطلوبي دارد. در قرن 19 در آمريكا استفاده از مواد امري عادي بود ولي مردم به فرد معتاد با حالتي ترحمآميز نگاه ميكردند ولي آنها را بيمار اجتماعي نميدانستند ولي مردم بر اثر مبارزه دولت و منع فروش بدون تجويز طبيب كمكم اين عقيده مردم تغيير كرد و افراد معتاد را جزء جنايتكاران به حساب آوردند. درايران مصرف ترياك مدتها عادي و رايج بود و اغلب خانوادهها مقداري ترياك را در آب حل ميكردند و به كودكان خود ميداند تاشب راحت بخوابد به حدي كه كودكام به آن معتاد ميشدند و حتي مدتي هم خريد و فروش آزاد بود و اين باعث رواج مواد ميشد تا اينكه در ايران قوانيني وضع شد تا جلوي مصرف مواد را بگيرند (فرجاد،1377 ص:95). نقش خانواده و اجتماعي كه در آن زندگي ميكنند:
نكات و موضوعاتي كه درخانواده مي تواند باعث سقوط و تباهي فرزندان شود:
1- كجروي
كجروي دامنه بسيار گسترده و انواع و اقسام دارد ميتواند جزئي باشد مانند رعايت نكردن محدوديت سرعت دررانندگي و تا مسائل بسيار بزرگتر و يكي از كجرويهاي خطرناك و ويرانگر قرن حاضر اعتياد است كه قسمت اعظم علت آن به خانواده بر ميگردد خانواده اولين اجتماعي است كه انسان با آن روبرو ميشود و ميتواند نقش اساسي درشكل گرفتن شخصيت و رفتار انسان داشته باشد به همين دليل محبت والدين به همان اندازه تغذيه سالم و واكسيناسيون و بهداشت براي سلامتي ضرورت دارد.
2- طلاق: بايد مواظب رفتار و صحبت خود در حضور كودكان باشند چرا كه هر رفتاري از قبيل بدگويي پشت سريكديگر- خط و نشان كشيدن و… ميتواند عواقب سوئي براي فرزندان داشته باشد و اين بي محبتي و طرد شدن از طرف والدين ميتواند باعث ايجاد انحراف در فرزندان شود.
3- ازدواج مجدد: ميتواند شرايط مختلفي را در برداشته باشد ممكن است كودك جديد از اين ازدواج حاصل شود يا نشود، والدناتني ممكن است فرزندي از قبل داشته باشد و با خود به اين خانواده بياورد. ملاقات با والدي كه جدا از فرزند زندگي ميكند. همه اينها ميتواند تأثيرات مختلف روي روحيه فرزندان بگذارد و ممكن است خطرناك باشد.
4- خشونت در خانواده: دراين خانوادهها معمولاً سرپرست خانواده خلافكار يا معتاد يا دچار بيماريهاي رواني است در خانواده گاهي اين خشنونت ازطرف زن اتفاق ميافتد كه معمولاً نادر است. معمولاً همراه با كتك خوردن زن و فرزندان همراه ميشود و اين كودكن براي پناه بردن به محيطي امن احتمال سقوط و لغزشي دارند
5- رفت و آمدها و معاشرتهاي ناسالم درخانواده: خانوادهاي كه با دوستان ناسالم رفت و آمد ميكنند. بد و خوب را به فرزندان خود تفهميم نميكنند و بعضاً يك سري كارها را به شدت منع ميكنند ولي خودشان در حضور فرزندان اين كار را انجام ميدهند مثلاً بساط تفريحات ناسالم مانند اعتياد را در حضور كودكان داير ميكنند.
6- پرداختن به كار و غافل شدن از حال و روز فرزندان: پدر و مادراني كه خيلي كار ميكنند و از صبح تا شب حتي فرصت ندارند فرزندان خود را درست ببينند چه برسد كه با آنها صحبت كنند و نيازها و كمبودهاي آنها را بشنونند اين كودكان اگر چه از تفكر مالي درشرايط بهتري بسر ميبرند اما رفته رفته از نظر عاطفي دچار خلاء ميشوند و اين كودكان اين كمبود عاطفي را در همنشيني با دوستان و افراد ديگر جستجو ميكنند كه ممكن است دوستي ناباب يا شخص ديگري درزندگي او قرار گيرد و باعث انحراف و تباهي او شود. (لاله،1379ص:84).
آموزش مهارتهاي اجتماعي در مدرسه، آموزش حل مساله، آموزش نه گفتن دربرابر پيشنهاد مصرف، آموزش روشهاي مقابله با استرس وبسياري از آموزشهاي رفتاري – شناختي و اصلاح كننده نگرش افراد از دوران نوجواني ميتواند علاوه بر كاهش تنشها و استرسهاي فردي و خانوادگي و اجتماعي نقش كارسازي در جلوگيري از پناه بردن نوجوانان و جوانان به سوي مصرف مواد و الكل داشته باشد. رسانههاي گروهي دانشگاهها، وزارت بهداشت، و درمان و آموزش پزشكي و وزارت آموزش و پرورشي لازم است در جهت راه اندازي اين گونه آموزشها چه به صورت عمومي و چه به صورت گروهي، خانوادگي و انفرادي اقدام نمايند.(جي،ك،اش:1380 ص:30).
ازديدگاه جامعه شناسي مهمترين و شايعترين اجزاي تشكيل دهنده شكل تظاهر فردي و اجتماعي به مواد مخدر توسط برخي پيش دادهها تعيين ميگردد كه مسئوليت رفتار اجتماعي بسياري از جوانان بر دوش آنهاست،
– در اولين نگاه متوجه خواهيم شد كه حجم مواد مخدر در بازار بسيار افزايش يافته در نتيجه دسترسي به آن آسان شده است.
– ظاهراً مصرف مواد مخدر هرچه بيشتر شكل مد روز به خود ميگيرد مانند لباس و موسيقي كه جوانان براي پذيرفته شدن در گروه همسالان، خود را با آن منطبق ميسازند.
– شتاب وارده برروند استقلال جوي جوانان به خاطر شرايط گوناگون اجتماعي خانواده، طولانيتر شدن دوران آموزش جوانان بسياري از والدين كه دست از حمايتهاي همه جانبه و سلطهگرانه فرزندان خود بر نميدارند همگي فاكتورهاي مهمي هستند كه مانع از تعريف شفاف دوران بلوغ ميشود در نتيجه باعث وابستگي به والدين ايجاد ميشود و فاصله سالم و قبول مسئوليت فردي را به تأخير مياندازد (استفانوچيربلو،2000 ص:121).
2-8 نظريههاي مورد استفاده در امر پيشگيري
2-8-1 نظريه بيهنجاري:
دراين نظريه. كه ريشه در نظريات اميل دوركيم، جامعهشناسي فرنسوي دارد به عواملي اصلي تضعيف معيارها و هنجارهاي اجتماعي پرداخته و چنين مطرح ميشود كه سستي ارزشيها و هنجارهاي اجتماعي- فرهنگي موجب روي آوردن افراد به مواد مخدر و اعتياد ميشود. تحولات سريع صنعتي- اقتصادي و به تبع آن تغييرات سريع در گستره اجتماعي مانند شهرنشيني، نوسازي، تضعيف باورها، ارزشيها و سنتهاي فرهنگي مذهبي، ملي و موروثي، متزلزل شدن ساختار سنتي خانواده، همه موجب تغيير در هويت افراد شده و باعث ميشوند تا رفتار سنتي آنات تغيير نمايد. جالب توجه اين كه پيشرفت بر گسترش شاخصهاي توسعه كه خود، گواهي بر تغيير جوامع سنتي هستند، رابطه مبتني با ميزان شيوع مواد مخدر دارندو مثلاً به نظر ميرسد در شهرها مصرف مواد مخدر بيش از روستاهاست. يا در خانوادههايي كه در معرض نوگرايي قرار داشته و بافت سنتي خود را از دست داده يا در حال از دست دادن هستند، اعتياد رايجتر است. (باوي ساسان، 1388)
2-8-2 نظريه انزواطلبي مرتون:
اين نظريه روايت ديگري از نظريه بيهنجاري است و بيشباهت به نظريه پيرامونگرايي كه اخيراً رواج گستردهاي يافته، نيست طبق اين نظريه، چون جوامع مدرن اغلب به موفقيت فردي اصالت داده و كسب آن در گروه مشاركت فعال اجتماعي، داشتن كار مفيد بهرهمندي مناسب از ثروت مادي، سواد مناسب با موفقيت اجتماعي فرد و غيره است محروميت از هريك از اينها به پيراموني شدن و انزواطلبي فد منجر ميشود و در چنين شرايطي يا در شرايطي كه فرد خود را با نگرشها، باورها، ارزشها و هنجارهاي حاكم بر جامعه بيگانه مييابد و يا حداقل خود را با آنها يگانه نمييابد از جامعه جدا شده ودر انزواطلبي بيشتر قرار ميگيرد اين قبيل افراد عموماً كساني هستند كه يا قادر به تطابق خو با محيط نيستند ويا از تطبيق محيط با خود ناتوانند و بنابراين براي گريز از اين موقعيت به مصرف مواد مخدر و مشروبات الكلي روي ميآورند جالب آنكه همين راه فرار خود عامل مهم در تقويت پيراموني شدن اين افراد است افرادي كه احساس موفقيت نميكنند اغلب تنگدست و فقير يا بيكارند سواد كافي يا موقعيت اجتماعي مناسب ندارند درگير روابط به خانوادگي هستند يا حتي در صورت فقدان مشكلات مذكور، ارزشهاي حاكم بر جامعه را قبول ندارند بيشتر در معرض انزواطلبي و احتمالاً سوء مصرف مواد مخدر هستند چرا كه يكي از مهمترين دلايل انزواطلبي تغيير برداشت خود از واقعيت از طريق مصرف اين گونه مواد است و معمولاًمصرف داروهايروانگردان را يكي از راههاي فرار از واقعيت مطرح ميكنند. (همانمنبع)
2-8-3 نظريه برچسب زني
اين نظريه بيشتر درنوشتههاي بكر به چشم ميخورد كه به تعامل گرايي يا روابط متقابل نمادين پرداخته است. اين نظريه معقتد است كه تفكر و رفتار افراد مبتني بر پيامهايي است كه ازمحيط اطراف خود و از جمله از مردم كسب ميكنند اين نظريه نيز مانند دو نظزيه قبلي واكنش افراد نسبت به محيط خود را مبناي رفتار آنها قرار ميدهند طبق اين نظريه ساختار افراد درچارچوب توقعات و انتظارات ديگران از آنها شكل ميگيرد در زمينه اعتياد به مواد مخدر چنين مطرح ميشود كه نمادها، علائم، توقعات و رفتار كساني كه معتاد نيستند و ميتوانند به قول گيدنز تعاريف اخلاقي متعارف را به ديگران به قبولانند و به صورت رسمي يا غيررسمي نمايند، نيروهاي نظم و قانون هستند. منابع اصلي برچسب زني را فراهم ميآورند مثلاً با بروز علائمي از قبيل رنگ پريدگي، چشمان خمار، سست راه رفتن، شخص معتاد شناسايي ميشود و اگر تلقي ديگران اين باشد كه اعتياد جرم است شخص معتاد نه تنها از سوي جامعه طرد ميشود بلكه از ابتداييترين حقوق اجتماعي اش نيز محروم ميشود در مصاحبه با معتادان به مواردي از اين نوع برخوردار ميشود كه چنين را عامل اضطراب انزواطلبي ترس، صرفنظر كردن ازحقوق اجتماعي و غيره ميدانستند طبق اين نظريه برچسب زني هم باعث جدايي فرد از جامعه و رانده شدن او به پيرامون ميشود و هم موجبات تقويت گرايش او به اعتياد را فراهم ميآورد. (همان منبع ص:189).
2-8-4 نظريه انتقال فرهنگي:
اين نظريه به نظريه خرده فرهنگها نيز معروف است و در زمينه مصرف و سوء مصرف مواد مخدر اين گونه مطرح ميكند خرده فرهنگي كه بعضي از مردم به آن تعلق دارند در برگيرنده بينش ارزش و هنجارهاي معيني است كه به نحوي مصرف و گاهي سوء مصرف مواد را مجاز شمرده و يا با اغماض از كنار آن ميگذرد براي نمونه خرده فرهنگي وجود دارد كه استفاده از داروهاي غيرپزشكي مثلاً ترياك رامجاز ميشمارد اگرچه امروزه كمبود پزشك دارو تا حدود زيادي در ايران حل شده و به مسائل بهداشتي نيز توجه ميشود و مردم مجبور به استفاده از ترياك براي تسكين درد و رفع بيماري خود نيستند هنوز خرده فرهنگ استفاده از ترياك براي درمان انواع بيماريها در بين اقشار خاص از مردم رايج است تا جايي كه براي تسكين درد در كودكان نيز به كار برده ميشود در ضمن براي هر دردي هرقدر هم مزمن باشد بوسيله افرادي پزشك نما فوراً ترياك تجويز ميشود بدون اينكه بفهمند چه تأثير نامطلوبي دارد و عوارض جسمي آن چيست و حتي بيتوجه به اين كه رهايي از درد موقتي است و ادامه استفاده از آن شخص را معتاد خواهد كرد به همين دليل هنوز نوعي اعتياد طلبي به ترياك درايران
