
فناوری اطلاعات پایهای برای برنامهریزی معماری سازمانی است. برنامهریزی معماری سازمانی، عبارتست از فرآیندی كه به منظور تعریف معماریهای لازم و برنامهریزی جهت پیادهسازی معماریهای فوق انجام شده و هدف از آن فراهم ساختن زمینههای استفاده مؤثر از اطلاعات جهت پشتیبانی از مأموریتهای سازمانی است[11]. این برنامهریزی بر روی سه نوع زیر معماری انجام میشود که عبارتند از:
1)معماری وضع موجود
2)معماری گذار
3)معماری وضع مطلوب.
به همراه تعریف معماریها، برنامة اجرایی نیز برای اجرای آن ارائه خواهد شد تا معماری را به شكل عملی تبدیل شود.
شکل 2-4 : برنامهریزی معماری سازمانی [11]
اولین كاری كه باید قبل از شروع مراحل »برنامهریزی معماری سازمانی» انجام شود، تعیین مواردی چون چشمانداز، اهداف و اصول معماری سازمانی است. به عبارت بهتر، باید منظور معماری سازمانی بیان شود که همان خروجیهای مرحله برنامهریزی راهبردی فناوری اطلاعات را تشكیل میدهند. همچنین باید در نظر داشت که این فرآیند باید با همكاری تمام قسمتهای سازمان انجام شود، بنابراین مستلزم حمایت مدیریت و اختصاص به موقع منابع و همكاری مدیران قسمتهای مختلف سازمان است[11].
برنامهریزی معماری سازمانی مطابق شکل 2-4، شامل مراحل زیر است[11]:
الف)جلب نظر و حمایت مدیریت عالی سازمان
همانند دیگر كارهای جدیدی كه در سازمان انجام میشود، قانع نمودن مدیریت عالی سازمان نیازمند ارائه یك طرح توجیهی خوب و تلاش لازم جهت ارائه مناسب طرح است. این وظیفه از مراحل زیر تشكیل شده است:
• اخذ موافقت رسمی ریاست سازمان
• تنظیم و ابلاغ «خط مشی اجرائی معماری سازمانی»
• جلب حمایت مدیران میانی و واحدهای سازمانی
ب)سازماندهی مدیریتی و كنترلی
در این مرحله تیمهای مورد نیاز معماری سازمانی در سازمان شکل میگیرند و فعالیتهای معماری سازمانی شروع خواهد شد. این وظیفه از مراحل زیر تشكیل شده است:
• تشكیل كمیته ارزیابی فنی
• تشكیل كمیسیون مالی
• تشكیل «كمیته عالی راهبری معماری سازمانی»
• انتصاب معمار ارشد
• تشكیل «دایرة مدیریت برنامه معماری سازمانی»
• انتصاب پرسنل كلیدی
• تشكیل تیم اصلی معماری سازمانی
• تنظیم سند «راهبرد تبلیغ و اطلاع رسانی»
• تدوین طرح مدیریت برنامه معماری سازمانی
• آغاز فعالیتهای معماری سازمانی
ج)تعیین فرآیند و رویكرد معماری
در این مراحل برخی تعاریف مهم به صورت شفاف ارائه میشوند. این مرحله از نظر اجرایی بسیار دارای اهمیت است، زیرا تعاریف و انتخابهایی که در این مرحله انجام میشوند از جمله انتخاب محصولات مناسب معماری، انتخاب چارچوب معماری سازمانی مناسب و انتخاب ابزارها بر تمام عملیات بعدی معماری سازمانی تاثیر خواهد گذاشت. گامهای این مرحله عبارتند از :
• تعریف منظور معماری
• تعریف حوزة معماری
• تعریف عمق معماری
• انتخاب محصولات مناسب معماری سازمانی
• انتخاب محصولاتی مربوط به توصیف حرفه سازمان
• انتخاب محصولاتی مربوط به توصیف دارائیهای فنی سازمان
• ارزیابی و انتخاب یك چارچوب مناسب
• انتخاب ابزار مناسب معماری
برای انتخاب چارچوب مناسب مجموعهای از عوامل تاثیرگذار هستند که در سه حوزه تقسیم میشوند (جدول 2-1).
جدول 2-1 : عوامل مؤثر در انتخاب چارچوب معماری سازمانی [11]
حوزه
معیار
خطمشی
• رهنمودهای حقوقی و قانونی
• سیاستهای كلان سازمان
• سیاست سازگاری با دیگر سازمانها و هماهنگی بین سازمانی
سازمان
• ماهیت سازمان
• تجربه قبلی با یك چارچوب خاص
• پیشرانهای معماری
محصولات
معماری
• اولویتها، كاربردها و سطوح جزئیات مورد نظر
• محدودیتهای مربوط به زمانبندی و منابع در رابطه با كار مدلسازی
• وجود محصولاتی از معماریهای قبلی
د ) تدوین معماری سازمانی
این مرحله شامل دو مرحله است که در مرحله اول معماری وضع موجود و در مرحله دوم معماری وضع مطلوب ارائه خواهند شد. این وظیفه از مراحل زیر تشكیل شده است :
• جمعآوری اطلاعات
• ایجاد محصولات اولیه
• بایدهای مربوط به تدوین معماری وضع موجود
• بایدهای مربوط به تدوین معماری وضع مطلوب
• بازنگری، تصحیح و رفع مشكل مدلها
ه)ایجاد طرح انتقالی و اجرائی
با تعریف معماری وضع موجود و وضع مطلوب، در این مرحله شکافها تحلیل و ارزیابی میشود و پروژههایی برای دستیابی به معماری وضع مطلوب ارائه میشود. این كار از مراحل زیر تشكیل شده است :
• شناسایی شكافها
• تعریف و تعیین اختلاف بین سیستمهای قدیمی، انتقالی و جدید
• برنامهریزی انتقال
• تصویب، انتشار و ارسال محصولات معماری سازمانی
2-6- متدولوژیهای معماری سازمانی
2-6-1- تعریف متدولوژی:
معمولاً یک چارچوب معماری، هرآنچه که لازم است در یک سازمان وجود داشته باشد، توصیف میکند ولی در خصوص نحوهی تحقق آن، راهکاری ارائه نمیکند. لذا از همین جا است که مفهومی به نام متدولوژی مطرح میشود تا این مشکل را مرتفع سازد.
متدولوژی به معنای روش و چگونگی انجام کار میباشد. متدولوژی معماری، دربرداندهی دستورالعمل و راهنمای چگونگی انجام فرآیند معماری است. در متدولوژی باید مشخص شود چه گامها و مراحلی با چه ترتیبی وجود دارد، محصول و خروجی هر مرحله چیست؛ علاوه بر این متدولوژی شامل راهنماییها، مثالها، مطالعات موردی و مراجع است. متدولوژیهای معماری سازمانی به بررسی سازمان و ارائه معماریهای مختلف در زمینه توسعه فناوری اطلاعات در سازمان میپردازند. سه نمونه از پر كاربردترین متدولوژیها عبارتنداز[21]:
• متدولوژی معماریIT در سطح سازمان(EWITA)
• متدولوژی توسعه معماری (ADM)
• متدولوژی برنامهریزی معماری سازمانی (EAP)
2-6-2- متدولوژی برنامهریزی معماری سازمانی[12]
در EAP، تفكر اصلی شناخت معماری موجود سازمان، ترسیم معماری مطلوب و برنامهریزی برای گذار از وضع موجود به وضعیت مطلوب است. EAP فرآیند تعریف حرفه و معماریهاست و سیستمها، پایگاههای داده و شبكهها را طراحی نمیكند بلكه كار طراحی و پیادهسازی، بعد از تكمیل و اتمام فرآیند تعریف EAPآغاز میشود.
در شکل 3-5 لایههای چهارگانه و فازهای هفت گانه اصلی EAPرا نشان میدهد. این فازها، در واقع روشی برای تعریف معماریها و طرحها هستند كه برای پیادهسازی متدولوژی EAP میبایست این فازها به ترتیب طی شود. این هفت فاز به شكل یك كیك چهار طبقه هستند كه در هر طبقه، فازهای مختلف متدولوژی قرار دارند.
شکل 2-5 : لایههای چهارگانه و فازهای هفت گانه اصلی EAP
لایه اوّل یا شروع: جایی كه پروژه آغاز میشود. برای شروع EAP باید مشخص كرد كه چگونه متدولوژی بومیسازی شود، چه افرادی درگیر شوند و چه ابزاری استفاده شود. این لایه در واقع یك برنامه كاری برای EAP ارائه مینماید.
لایه دوّم یا وضع موجود: در لایه دوم شناخت وضع موجود و مدلسازی كسب وكار انجام میشود. این لایه در اصل یك پایگاه دانش را درباره كسب وكار، زیر ساختار سخت افزاری، نرمافزاری و اطلاعات مورد استفاده برای هدایت آن فراهم میآورد.
لایه سوّم یا وضع مطلوب: در این لایه معماری داده، انواع اصلی داد ههای مورد نیاز برای پشتیبانی كسب و كار معرفی میشود. در معماری سیستمها نیز انواع اصلی سیستمهای مورد نیاز برای مدیریت تعریف میشود. زیر ساختار تكنولوژی مورد نیاز برای ارائه محیط پیادهسازی برنامههای كاربردی كه دادهها را مدیریت میكنند و همچنین كاركردهای كسب وكار را پشتیبانی مینمایند، تعریف میشود.
لایه چهارم یا ارائه طرح پیادهسازی: لایه چهارم توالی پیادهسازی سیستمهای كاربردی، برنامه زمانبندی پیاده سازی، تحلیل هزینه درآمد را تعیین كرده و مسیری مشخص، برای انتقال از وضعیتی حال به وضعیت مطلوب پیشنهاد میكند.
2-7 چالشهای معماری سازمانی
با بررسی روشهای موجود معماری سازمانی درمییابیم که این روشها در سازمانهای متلاطم که تغییرات پیش بینی نشده زیادی بر آنها اثر گذارند، دچار مشکلات متعددی هستند. بر این اساس میتوانیم این مشکلات را به شکل زیر دسته بندی نماییم:
• به همه جوانب کار توجه نداشته و هرکدام روی جنبههای خاصی تکیه دارند( مثلاً بیشتر جنبههای تکنیکی، بیشتر جنبههای برنامهریزی، بیشتر طراحی و…)
• بیشتری آبشاری و ترتیبی میباشند تا اینکه تکرارپذیر و تکاملی، بدین ترتیب دارای چرخههای طولانی بوده و تولید فرآوردهها در آنها بسیار زمانگیر و مشکل میباشد.
• وابسته به ابزارهای خاصی بوده که این مساله موجب سخت بودن اجرای فرآیند میگردد.
• عدم سهولت و سادگی
• بیشتر از اینکه روی افراد تکیه کنند، برروی دادهها یا فرآیندها و یا فرآوردهها تکیه دارند.
• کمتر برروی مدلسازی پویا و جنبههای رفتاری معماری متمرکز هستند.
• دقیقاً منطبق بر یک چارچوب خاص نمیباشند با توجه به اینکه چارچوب قلب معماری سازمانی میباشد.
• برنامه خاصی جهت هماهنگی و تعامل بیشتر و بهتر بین تیم معماری سازمانی و تیمهای پروژهها ندارند.
• بیشتر بر برنامهریزی تأکید داشته و مسائل را پیش بینی میکنند. این کار سبب افزایش انعطاف پذیری میگردد، ولی آیا میتوان همه چیز را به یکباره پیش بینی کرد؟
• حجم مستندات زیاد و فرآیند تولید محصولات و فرآوردهها طولانی میباشند.
• دارای اهداف متعدد، كلی و متناقض هستند، اهدافی نظیر:[13]
• برنامهریزی پروژههای توسعهای IT
• یكپارچه سازی اطلاعات و سیستمهای اطلاعاتی
• استانداردسازی تكنولوژی و زیرساخت
• بهبود فرآیندهای كسب وكار
• ساماندهی آمار و اطلاعات
• بهبود نظامهای مدیریت فناوری اطلاعات
• آماده سازی برای راه حلهای جامع نظیر ERP، CRM و…
• همراستاسازی استراتژیك كسب وكار IT
• مدیریت تغییرات سازمانی
• عدم تناسب چارچوبها، سبكها و راه حلهای پیشنهادی با بلوغ فعلی معماری[13]
• عدم تناسب اهداف با مدلها و عمق معماری[13]
• عدم توجه به ظرفیت سازی داخلی[13]
2-8- معماری سازمانی چابک
یکی از رویکردهایی که معمولاً برای کسب، حفظ و ارتقاء مزیت رقابتی مدنظر مدیران کسب و کار میباشد، توجه به توانمندسازی کسب و کار در پاسخگویی مناسب به فشارها و تغییرات خواسته یا ناخواستهای است که از سوی محیط بر کسب و کار اعمال میشود. این توانمندی در اشکال و حوزههای گوناگونی از سازمان ظهور مییابد و از جمله میتوان به توانمندسازی سرمایههای انسانی، بازنگری در زیرساختها، استفاده از فناوریهای روز، بازنگری و بهبود در روالهای کاری در قالب فعالیتهایی مانند مهندسی مجدد فرآیندهای کاری، اعمال تغییراتی در زنحیرهی ارزش سازمان و… اشاره کرد.
یکی از حوزههایی که میتواند در حوزهی مدیریت زنجیرهی ارزش کسب و کار و همچنین تولید محصول و یا ارائه خدمات، حوزهی اطلاعات و مسائل مرتبط به آن در سازمان است. این حوزه همواره از نگرانیهای اصلی ذینفعان کسب و کار بوده و صاحبان کسب و کار در صدد بهرهگیری از راهحلهایی نظیر سیستمهای اطلاعاتی و به طور وسیعتر فناوری اطلاعات در قالب متدولوژیهای توسعه یا چارچوبهای مدیریت فناوری اطلاعات و معماری اطلاعات سازمانی، بودهاند. در گذر زمان مشخص شد که متدولوژی و چارچوبهایی که برای توسعهی معماری سازمانی به کار گرفته میشوند، معایب و نواقصی دارند که پاسخگوی نیازمندیهای سازمان در هر شرایطی نمیباشند. از جمله این مشکلات میتوان به نداشتن انعطاف لازم در پاسخگویی به نیازمندیهای جدید ذینفعان، عدم قابلیت استفادهی مجدد، طولانی بودن و هزینهی بالای توسعه، ناتوانی در رسیدگی به تغییرات و بویژه تغییرات ناخواسته اشاره کرد.
با توجه به ناکارآمدی روشهای متداول و ادامهی روند تکامل و بهبود چارچوبهای معماری سازمانی، مفهومی با عنوان چابکی در
