
اینجا نگاه ما به مسائل سیاسی و غیرسیاسی عبارت است از:
اشاره مستقیم به مبحث امور اجرایی کشور، اعم از ساختارهای حکومتی، مبانی تشکیل و رویههای موجود در آنها. به این معنا موضوع ولایتفقیه، امت و امامت، امربهمعروف و نهی از منکر، جهاد، مبارزه با طاغوت، استکبارستیزی و امثالهم ازجمله موضوعات سیاسی به شمار میروند. بررسی این رویکرد ازآنجا مهم است که پس از انقلاب مشروطه تا حال حاضر کشورمان دارای فرازوفرودهای بسیار در امور سیاسی بوده و اساساً سیاست جزئی از زندگی روزمره مردم شده است.
2.3.1.4. رویکرد خوف / رجا
خوفورجا، دو عامل نیرومند روانی برای حرکت انسان بهسوی سعادت و دستیابی به فضیلتها و خوشبختی در هر دو جهان است. در سایه خوف از خداوند، آدمی به مقامهای بالادست مییازد، چنانکه خداوند میفرماید: آنکس که از مقام پروردگارش ترسید و خود را از پیروی هوای نفس بازداشت، بهشت از آن اوست».55 پیامبر گرامی اسلام در روایتهای متعددی به خداترسی مؤمن اشاره میکند و میفرماید: بلندپایهترین مردم نزد خدا، خداترسترین آنهاست».
از آموزههای نبوی برمیآید که مؤمن همواره باید میان دو صفت بیم و امید قرار داشته باشد. پیامبر رحمت میفرماید: اگر اندازه رحمت خدا را بدانید، بر آن تکیه خواهید کرد (و آسودهخاطر خواهید شد) و جز اندکی عمل نخواهید کرد و اگر اندازه خشم خدا را بدانید، خواهید پنداشت که هرگز نجات نمییابید.56
یکی از مهمترین آثار خوف آن است که آدمی را از گناه بازمیدارد. خائفان همواره خدا را ناظر بر احوال و رفتار خود میدانند. ازاینرو، فطرت پاک خود را به گناه نمیآلایند. آدمی در پرتو این احتیاط و توجه، در قیامت، لباس امنیت و آسایش ابدی بر تن میکند.
انسان مؤمن معتقد است که خداوند میتواند او را از نعمتهای دنیوی و اخروی بهرهمند سازد و میتواند او را محروم کند. این اعتقاد، منشأ ایجاد خوفورجا به خدا است. هرگاه این اندیشه، در قلب آدمی راسخ شود، انسان پی میبرد که همهچیز دست خداست و تنها باید به او امید بست و از او هراسید. البته خوفورجا باید متعادل باشند. هرگاه خوفورجای مؤمن با هم مقایسه شود، هیچیک بر دیگری نمیچربد. باید توجه داشت که خوفورجا در نقطه مقابل یکدیگر قرار ندارند. نقطه مقابل رجا، ناامیدی از رحمت خداست و نقطه مقابل خوف، امنیت کامل از عذاب و کیفر الهی است که هر دو از گناهان بزرگ به شمار میآیند.
2.3.2. اسلوبهای اقناع اندیشه
منبر دارای پیامهای کلامی و غیرکلامی است که توسط سخنران به مخاطب ارائه میشود. ما رفتار کلامی و غیرکلامی را به چندین مقوله تقسیم مینماییم که اسلوبهای اقناعی و تحریک احساس در زمره رفتارهای کلامی و ظاهر فیزیکی57، اشاره حرکتی و حرکت58، چهره و رفتار چشمی59، رفتار آوایی60، فضا61، لمس کردن62، محیط63 و زمان64 از رفتارهای غیرکلامی محسوب میشوند. (ریچموند، ص 97)
اسلوب در لغت به معنای گونه، راه، شیوه، طریق، طرز، پایه و اساس مقام و لحن و ما به الامتیاز اثر آهنگسازی با اثر آهنگ ساز دیگر است. اگر سخنرانی را مجموعهای متشکل از چند واحد سخن بدانیم، هرواحد از سخن میتواند بهصورت های مختلفی اجزای خود را به هم پیوند دهد. هر کدام از این صورت ها را یک اسلوب میدانیم؛ بر اساس هدفی که از یک واحد سخن و یا مجموعه سخنرانی داریم، اسلوبها را به دو قسمت اقناعی و احساسی تقسیم میکنیم. البته به دلیل تأثیرات متقابل اندیشه و احساس، هر یک از اسلوبهای اقناعی، باعث تحریک احساس نیز هستند و اسلوبهای احساسی نیز باعث اقناع اندیشه میشوند؛ ولی در بعضی جنبه اقناع و در برخی جنبه احساس قویتر است و ازاینرو اسلوبها را بر اساس وجه غالب آنها نامگذاری کرده ایم (ملانوری، 170)
اما در ساختار یک سخنرانی فقط بر اجرای مهارت های کلامی و اسلوبهای اقناعی یا احساسی تکیه نمیکنیم بلکه مهارت های غیرکلامی نیز بسیار مؤثر است. بهطورکلی میتوان گفت انتظار میرود که سخنران برای مخاطبان خود:
1. دارای دانش کافی باشد؛
2. بیان و اصطلاحات قابل فهم داشته باشد؛
3. دارای نظم و سازماندهی در گفتار (انسجام در کلام) باشد؛
4. واجد صلاحیت، صمیمی و پرشور باشد؛
5. جذاب و دوست داشتنی باشد؛
6. توانایی برقراری ارتباط داشته باشد. (ریچموند، ص 475)
2.3.2.1. تجزیهوتحلیل:
تجزیه به معنای پاره پاره کردن، تقسیم کدن، بخش بخش کردن (دهخدا، ج4، ص 5640) و تحلیل به معنای فرود آمدن در جایی و تحلیل عقده، به معنای نیک گشادن گره هست (همان، ص 5674) در اسلوب تجزیهوتحلیل، ابتدا عناصر، عوامل و موارد مرتبط با یک شخص، حادثه، تفکر و اندیشه، مکتب و … را تفکیک میکنیم و سپس ارتباطات آنها را با یکدیگر و یا با مجموعه ها، عوامل، عناصر و عقاید دیگر بیان میکنیم تا حق و باطل روشن شود. (ملانوری، ص171) توجیه به معنای نیک بیان کردن، ایراد کلام بر وجهی که کلام خصم بدان مندفع گردد، توضیح و تفسیر، معنی کردن، تأویل کردن، موجه ساختن و … آمده است (همان، ص 6232) در اسلوب تجزیهوتحلیل به بیان حکمتها و دلایل یک مسئله یا حکم میپردازیم. البته باید توجه کرد که ما قادر به بیان فلسفه و چرایی قطعی همه احکام نیستیم و فقط به آن مقدار بهصورت قطعی میتوان نظر داد که در روایات معتبر اهلبیت (ع) و یا قرآن کریم وارد شده باشد. در غیر این صورت تا آنجا که علوم بشری به نظریه علمیرسیده است، فقط بهعنوان احتمالی برای حکمت حکم میشود اشاره کرد.. (ملانوری، ص 172)
2.3.2.2. تقسیم و تنظیم:
تقسیم بندی، تنظیم و دستهبندی مطالب باعث سهولت در فهم است و در مواردی که تقسیم مطالب حصرهای عقلی ایجاد کند، در قانع ساختن ذهن مخاطب بسیار مؤثر است. بسیاری از مباحث اعتقادی بهصورت ارائه میشود؛ (همان، ص 173)
2.3.2.3. طرح مسئله و تبیین:
گاهی مخاطب فقط به این نیاز دارد که مسئله ای را برای او تبیین کنند تا آن را بفهمد. عمده سخنرانیهایی که برای مخاطبان معمولی انجام میشود از این قبیل اند: مسئله آزادی، حجاب، امربهمعروف و نهی از منکر و … در ابتدای سخنرانی مطرح و سپس مباحث مختلف مرتبط با آن تبیین و تشریح میشود. (همان، ص 175) گاهی برای اقناع اندیشه مخاطبان باید ارکان، عناصر، عوامل، نتایج و مسائل مرتبط با یک پدیده، اندیشه و … را توضیح داد و با روشنگری در اطراف مسئله، اعتقاد آنان را اصلاح کرد. در بعضی موارد برای اصلاح برداشت از یک آیه قرآن یا سخنی از معصومان باید آن آیه یا روایت را کاملاً توضیح داد و روشن کرد. (همان، ص 173)
2.3.2.4. نقد و بررسی:
در اسلوب نقد ابتدا عناصر مرتبط با یک مسئله به تفکیک توضیح داده میشود آنگاه همهیا برخی از آنها در معرض اشکال و ایراد قرار می گیرند و رد میشوند و سپس نظر یا مورد حق و درست بیان میشود. تفاوت اسلوب نقد با اسلوب تجزیهوتحلیل در این است که در نقد، همهیا بعضی از محورها و عناصر، هدف اشکال قرار میگیرد و ابطال میشود؛ ولی در تجزیهوتحلیل، روابط عناصر و محورها کشف و با توجه به عقاید و اندیشههای موجود جمعبندی صورت میگیرد. عمده کتابهای اصولی حوزههای علمیه بر این اساس نگارش یافته اند.
2.3.3. روشهای تحریک احساس
معمولاً در یک سخنرانی از چند اسلوب استفاده میشود که برای تنوع بخشی نیز چنین کاری مناسبتر است؛ اما شاید در یک سخنرانی تنها از اسلوب استفاده گردد. این موضوع بستگی به محتوا و ذائقه مخاطبان دارد. در زیر به دستهبندی روشهای تحریک احساس میپردازیم:
2.3.3.1. داستانی
در اسلوب داستانی، یک داستان بهخوبی پرورانده میشود و با بیان ظرافت های واقعه و گره زدن آنها با مخاطب و موضوع بحث، تحریک احساس در مخاطب ایجاد میشود. خداوند متعال در قرآن کریم، این اسلوب را بهخوبی اجرا کرده است. نمونه بسیار زیبای آن را در سوره یوسف میتوان دید و چگونگی پرورش داستان و گره خوردن مطالب آن با مخاطب را بررسی کرد. همچنین به لحاظ اجرای این اسلوب در سخنرانی، نمونههای بسیار گویای آن را در سخنرانیهای مرحوم کافی میتوان یافت.
2.3.3.2. ادبی
در اسلوب ادبی از دست مایه های ادبی مثل نظم و نثر ادبی زیبا استفاده میشود. استفاده از صنایع ادبی، زیبایی خاصی به سخن می بخشد و حسّ زیبایی دوستی و نوگرایی انسان را ارضا میکند.
برخی از دانشمندان علم ادبیات، معتقدند ادبیات را میتوان به دو بخش تخیلی و غیرتخیلی تقسیم کرد و عناصر تخیل، تصویرگری و امکان برداشت های گوناگون از متن را مهمترین صفات ممیزه ادبیات تخیلی دانست و اصالت، انشای والا، ابتکار و ارزشهای زیبایی شناختی را از ویژگیهای بارز ادبیات غیر تخیلی برشمرد. براین اساس میتوان آثاری مثل غزلیات مولانا و حافظ را جزو ادبیات تخیلی و آثاری همچون تاریخ بیهقی و سفرنامه ناصرخسرو را جزو ادبیات غیرتخیلی به شمار آورد.
در اسلوب ادبی گاهی همچون تخیل و شعر از قوه خیال بهره گرفته میشود و گاهی چنین نیست. همچنین در اسلوب ادبی گاهی از شعر و زمانی از نثر ادبی استفاده میشود..
2.3.3.3. موعظه ای
موعظه به معنای وعظ و پند و اندرز، نصیحت و بیان مطالب اخلاقی، بهویژه از سوی علمای دینی هست. در اسلوب موعظه از جملات بیان کننده امر و نهی، عتاب و خطاب و سرزنش و سؤال پرسش استفاده میشود و در همه اینگونه جملات، احساس مخاطب برانگیخته میشود.
سخنرانیهای اساتید اخلاق بهطور عمده با این اسلوب ارائه میشوند که نمونههای بارز آن را در سخنرانیهای اخلاقی امام راحل (ره)، استاد مظاهری (حفظه الله) و مرحوم آیتالله مشکینی میتوان دید.
2.3.3.4. حماسی
اسلوب ارائه پر شور و با هیجان یک موضوع که هم در صدا و در چهره خود را نشان میدهد و عواطف مخاطب را بشدت تحت تأثیر قرار میدهد و وی را برای انجام آنچه که گفته شده است، تحریک می نماید.
2.3.4. مخاطب شناسی منبر
مهمترین ویژگیهای منبر عبارت است از:
• پيام منبر براي مخاطب محدود و خاص است.
• مخاطب منبر ارتباط را خيلي كم قطع میکند.
• اختيار انتخاب در مخاطب منبر موجود است.
• بازخورد بهصورت دائمي کنترل میشود.
• پارازيت در اين نوع ارتباط كم است.
در باب ویژگیهای مخاطبان نیز موضوعهای فراوانی مطرح است؛ برای مثال لازم است بدانیم که مخاطبان ما بهصورت جمعی یا فرد فرد در چه مرحله ای از مراحل پذیرش پیام قرار دارند، آگاهی؟ جلب توجه و علاقه مندی؟ ارزیابی پیام؟ آزمایش و تجربه؟ یا پذیرش و پی گیری؟ مبلغی که نداند مخاطبانش در چه مرحله ای هستند، کمتر توفیق مییابد.
بُعد دیگری از مخاطب شناسی این است که توجه داشته باشیم، مخاطب ما از جایگاه برون دینی به دین نگاه میکند یا درون دینی. آنکه نگاه برون دینی دارد، تحت تأثیر آیات و روایات و سیرهی معصومان (ع) و … قرار نمیگیرد و نسبت به آنا تعبد ندارد، بلکه از راههای دیگری، مانند استدلال و تعقل و توجه به کارکردهای دین و … باید رشته سخن را به دست گرفت.
بُعد دیگری از مخاطب شناسی عبارت است از آشنایی با سوابق و تاریخچهی فردی و گروهی، از جهات رهنگی، سیاسی، نظامی و … اگر مبلغ، از سوابق آگاه باشد، میداند چگونه از ظرفیت های عاطفیِ مخاطب بهطور مناسب بهره بگیرد، با او هم دلی کند، چه سخنی را در چه موقعیتی بیان کند و … . (کاویانی، ص 116)
یکی از اموری که برای مبلغ، در برخوردهای حضوری اش، بسیار اهمیت دارد، برداشت مخاطبان از او و او از مخاطبان است. این برداشت بهویژه در نخستین دیدارها، سخن گفتن ها و اظهارنظرها، بسیار مؤثر و تعیین کننده است. درواقع روابط بسیاری از مردم با همدیگر و استمرار آن، به برداشت اولیهی آنان از یکدیگر بستگی خواهد داشت. (همان، ص 117)
چندین دهه تحقیقات نشان میدهد که برداشت های آغازین، مسلما تأثیر ماندگاری هم بر ادراک اجتماعی و هم بر رفتار اجتماعی دارد. این برداشت های اولیه از چه راهی به دست میآید؟ مواد خام آن عبارتاند از: قیافهی ظاهری، ریخت بدنی، ویژگیهای حرکتی شخص و لحن صدا.
مخاطبان منبر نيز مانند مخاطبان ساير رسانههاي ديني عموم مردم هستند (باهنر، ص.121). با
