
متاسفانه تئاتر به خاطر ضعف مالی که دارد نمیتواند از تبلیغات تلویزیون استفاده کند. همچنین وی درباره اینکه در تبلیغات، فضای مجازی چقدر تاثیرگذار است، گفت: تبلیغات در فضای مجازی تاثیرگذار است. کارکرد خوبی دارد و کم هزینه است اما فراگیر نیست.
ابراهیم پشتکوهی که در حال اجرای نمایش «مثل آب برای شکلات» در تالار «چهارسو» تئاترشهر بود، به ایسنا گفت، تبلیغات در تئاتر متولی خاصی ندارد و این خود گروههای نمایشی هستند که پیگیر تبلیغات کارشان میشوند و همین باعث میشود قدرت مانور تبلیغات تئاتر کم بشود و با این سیستم تبلیغات امکان فراگیر شدن تئاتر وجود ندارد، در حالیکه در خیلی کشورها، شهرداری قسمت زیادی از تبلیغات گروههای تئاتر را برعهده دارند. او افزود، مرکز هنرهای نمایشی و شهرداری باید به یک تفاهمی برسند و بخشی از این تبلیغات را برای کالاهای فرهنگی انجام بدهند. مردم هر روز درگیر با تبلیغات کالاهای مصرفی هستند، امروز سطح شهر فاقد چشمانداز فرهنگی هنری است و ضرورت تبلیغ برای کالاهای فرهنگی احساس نشده است مطمئنا تبلیغات برای کالاهای فرهنگی باعث ایجاد امنیت روانی در جامعه میشود. این کارگردان درباره تبلیغات تئاتر در فضای مجازی بیان کرد، فضای مجازی میتواند تاثیرگذار باشد اما قشر عامه مردم خیلی با فضای مجازی ارتباط ندارند و قشر تحصیل کرده جامعه بیشتر به سراغ فضای مجازی میرود.
شهرام کرمی معتقد است، ضرورت حمایت از تئاتر به عنوان هنری که میتواند به فرهنگ جامعه کمک کند از سوی نهادهای مختلف شکل نگرفته است. این کارگردان و مدیر دفتر تئاتر کودک و نوجوان ادارهی کل هنری های نمایشی، درباره ضرورت تبلیغات برای تئاتر به ایسنا گفت: مسلما تبلیغات در رونق اجرای تئاتر موثر است، نمایشهایی هستند که به دلیل کیفیت خوبشان و یا اطلاعرسانی خود هنرمندان اثر موفق شدهاند. اما کارهایی هم داشتهایم مثل نمایش آقای حداد که تبلیغات شهری در موفقیت نمایشاش بسیار تأثیرگذار بود. وی بیان می کند، متاسفانه تئاتر از امکانات تبلیغاتی کاملا بیبهره است، برخلاف سینما که شرکتهای مختلف برای تبلیغات آن وارد میشوند. یک زمانی از طرف معاونت هنری مطرح شد که به جای کمک هزینه به گروههای تئاتر امکانات تبلیغات شهری داده شود و من شک ندارم اگر این طرح اجرایی میشد میتوانست دو، سه برابر بازگشت هزینه داشته باشد. به عقیده وی 50درصد موفقیت یک اثر نمایشی به کیفیت خود اثر برمیگردد اما 50 درصد دیگر مساله، تبلیغات اثر است.
مدیر تالار «هنر» با تأکید بر اینکه مسئولین هنری باید به سمت تعامل با نهادهای دیگر در زمینه تبلیغات بروند، بیان کرد در یک نگاه کلان نیاز است که در سطح مدیریت هنری تفاهمنامههایی با نهادهای دیگر مثل شهرداری و صداوسیما منعقد شود. که به نظر من شرایط آن هم مهیا است، در چند سال گذشته شاهد این بودیم که تیزرهای تبلیغاتی در تلویزیون برای نمایش پخش میشد، اما چنین اقداماتی تداوم نداشت. کرمی همچنین گفت: در شرایطی که تبلیغات برای تئاتر وجود ندارد.خود هنرمندان و گروههای نمایش به سمت تبلیغات در فضای مجازی رفتهاند، تا از این طریق بتوانند به مخاطبان اطلاعرسانی کنند4.
علیرضا نادری نویسنده و کارگردان نیز معتقد است که اطلاعرسانی و جذب مخاطب از مشکلات بزرگ تئاتر است که برای رفع این مشکل به برنامهریزی دقیق و مدونی احتیاج داریم و این وظیفه مسئولان را سخت میکند چراکه تبلیغات تئاتر در کشور ما در سطح پایینی قرار دارد. افراد فرهیخته وعلاقمند به تئاتر در کشور ما زیاد هستند، اما در زمینه نمایش آثار اطلاع رسانی درستی انجام نمیشود و فضای تئاتر شهر نیز برای جذب مخاطب مناسب نیست. به همین دلیل این افراد نمیتوانند آثار مورد علاقه خود را در شرایط مناسب ببینند درحالی که نباید این اتفاق بیفتد و باید مخاطبان را جذب کرد و بهترین راه جذب مخاطب رفتن به طرف سوژههایی است که مردم را جذب کند. تئاتر نباید فقط هزینهبر باشد و بازدهی لازم را به وجود نیاورد.این موضوع ربطی به پایین آوردن سطح کیفی کارها ندارد، بلکه باید از لحاظ محتوا آثار مناسبی را ارائه کرد.
بر اساس آنچه بیان شد، بهتر است مدیران و مسئولان فرهنگی و هنری با رایزنی و برنامه ریزیهای مناسبتر فضا را برای تبلیغ تئاترهای تلویزیونی در ساعات مناسب و پربیننده تلویزیونی ایجاد کنند تا تئاتر بتواند هر چه بیشتر از این امکان تأثیرگذار بهرهمند شود.
1-3-1 آسیب شناسی تئاتر دولتی
امروزه انسجام بخشی هر یک از سازمان های فرهنگی، مستلزم برنامه ریزی، سیاست گذاری و تعیین خط مشی های اصولی و منطقی است. در این رابطه اگر چه پژوهش های بسیاری صورت گرفته است و موضوع مدیریت مورد مداقه قرار گرفته، اما در مورد نکته ای اساسی و مهم یعنی اصول و ضوابط اداره ای یک سازمان و تشکیلات تئاتر درایران، امروزه از چنان جدیتی برخوردار است که بسیاری بر این عقیده اند که معضلات ناشی از روند فعالیت های تئاتری در ایران را باید در آنجا جستجو کرد. ایران از پیشینه تئاتری زیادی برخوردار نیست و جوان بودن و نهادینه نشدن آن، یکی از از دلایل عمده ی ضعف در عملکرد مدیریت تئاتر می تواند باشد.اما از آنجا که تئاتر به صورت “دولتی” اداره می شود، چگونگی اداره امور و به طور کلی سیاست گذاری و تعیین خط مشی های آن، نیازمند توجه بیشتر به علم مدیریت و شاخص های مربوط به آن است. اما مدیریت در تئاتر تفاوت های عمده ای با سازمان های دیگر دارد، زیرا خدمتی که ارائه می گردد هنر است و خدمت کنندگان هنرمند.و از طرفی نه هنر و نه هنرمند، هیچ یک در قالب ضوابط مرسوم و متعارف نمی گنجد و نتیجه فعالیت تئاتر هم آنی و هم آشکار نیست.مشکل اصلی در این است که به عقیده بسیاری از صاحبنظران، مدیریت تشکیلات تئاتری دولتی در ایران، در کار خود کامیاب نیست و عملکرد چندساله آن به گونه ای نبوده است که باعث رشد و اعتلای آن شود.فقدان مدیریت کارا و اثربخش، ناپایداری مدیران و برنامه ها، و عدم انسجام فعالیت های نمایشی، موجب شده است که تئاتر با افت و خیزهای بسیاری روبه رو شود. به طور کلی، راه حل اساسی نگاه علمی به قضیه مدیریت است که امروزه به صورت علمی فراگیر و غیر سنتی تمامی عرصه های فعالیت اجتماعی را در بر گرفته است. مدیرانی که انتخاب می شوند باید واجد ویژگی های مهمی چون، تخصص، دانش، قدرت اراده، و نگاه تحلیل گرایانه به قضایا و مسائل تئاتر و اجتماع در پیوند با یکدیگر باشند(کشن فلاح، 1377: 4).
1-3-2 آسیب شناسی تئاتر خصوصی
فرهاد مهندس پوردر زمینه تئاتر خصوصی بیان کرد، چرا استقلال مسئله تئاتر ایران نیست!.از نظر وی تئاتر ایران در وضعیتی بحرانی به سر می برد؛ بحرانی که به امتناع تئاتر خواهد انجامید. با این همه و با اینکه این چالش بر سر بود و نبود تئاتر است، آنچنان در فرآیند تولید تئاتر، نهادینه شده که نمی توان به روشنی آن را دریافت یا نشان داد. به فراموشی سپردن پروژه استقلال تئاتر ایران، یکی از نشانه های چشمگیر همین بحران پنهان است.از نظر وی «بحران تئاتر ایران» که پیشاپیش به وابستگی آن انجامیده و بایسته ترین ویژگی بنیادین آن ـ استقلالش ـ را ناممکن ساخته است، به این گرفتاری، همچون «پیشروی به سوی وضعیت ناممکن برای تئاتر ایران» می پردازد. زیرا این پرسش که «چرا تئاتر کار کنیم» مسئله تئاتر ایران نیست، همچنان که چرا و چگونه ناچار شده ایم این چنین تئاتر کار کنیم نیز مسئله تولیدکنندگان تئاتر نیست. افزون بر این، تولیدکنندگان و دست اندرکاران تئاتر تمایل دارند روند تولید تئاتر و برنامه ریزی های وابسته به آن را بخشی جدای از تئاتر به مثابه کنش آگاهانه اجتماعی فرض کنند.وی بیان می کند، تئاتر ایران زائیده رویداد گذر از مشروطه است؛ دورانی که گسستن از پاره ای مفاهیم و روی آوری به«واژه ـ مفاهیمی» مانند دولت، مردم و جامعه، پیشرفت را در پی داشته است؛ همچنان که خود تئاتر نیز یکی از واژگان نورسیده همین دوران گسست است. از آنجا که تئاتر درخواست و نیازی امروزین و شهری است، در پیوند با نهادهای اجتماعی پیرامون خود و در فهم پدیده هایی همچون ملت، دولت، معیشت عمومی، امنیت و آزادی فهمیده می شود و استقلال آن نیز وابسته به استقلال همین نهادهاست. واژگان »استقلال و آزادی» که در انقلاب مشروطه مترادف رهایی از استبداد و عقب ماندگی بود و در انقلاب اسلامی به معنای رهایی از سلطه خارجی و ستمشاهانه به کار آمدند، هرگز به معنای آزادی و استقلال نهادهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی از یکدیگر گسترش نیافته و فهمیده نشدند.از همین رو پروژه استقلال تئاتر ایران، برابر با رویکرد تئاتر ایران، دانش تئوریکی خواهد بود که در پرتو آن و در درخشش فهمی دیرهنگام، نخست با پرسش هایی از این دست رو در رو خواهد شد که چرا تئاتر ایران هنوز خواست و نیازی ملی و فراگیر نیست؛ چرا که کارگزاران تئاتر ایران به اقتصاد تئاتر و پیوند آن با داد و ستد پولی و نیز به تئاتر به مثابه کالا و تولیدی اجتماعی نمی اندیشند؟ چرا تئاتر ایران با رویدادها و چالش های اجتماعی همگامی ندارد؟ چرا استقلال، پرسش و مسئله تئاتر ایران نیست؟( سمینار تئاتر خصوصی در ایران، 1387: 21).
دکتر قطب الدین صادقی نیز راهکارهای رفع موانع تئاتر خصوصی را بیان می کند. از نظر وی هنر تئاتر روز به روز به سوی انزوای فرهنگی گرایش پیدا می کند و تمرکز اجتماعی خود را از دست می دهد.
وی یکی از راهکارهای بازگشت دوباره تئاتر به دل جامعه را ایجاد تئاتر خصوصی می داند. از نظر قطب الدین صادقی تئاتر خصوصی چهار مانع اصلی دارد که عبارتند از:
۱- اقتدار مسئولان دولتی به سبب در اختیار داشتن بودجه، مالکیت سالن ها، امکانات تصویب متن، مجوز اجرا و….
۲ – فقدان جایگاه مناسب فرهنگ و هنر از جمله هنر نمایش در سبد روزانه خانواده های ایرانی.
۳- تشدد کاری و فکری هنرمندان به دلیل آنکه در این دوران به علت مشکلات مالی و اجتماعی و دیگر سیاست های فرهنگی تقریباً هیچ گروه ثابتی وجود ندارد و اگر هم وجود داشته باشد، انرژی ها و اعضای آن پراکنده و دلبستگی هایشان چند پاره است. به علاوه کج سلیقگی فراوانی که این هنرمندان در انتخاب و اجرای آثار نمایشی به خرج می دهند.
۴- نبود هیچ نوع سرمایه گزار فرهنگی که حاضر باشد در این دوران تورم و بحران های غیر قابل پیش بینی توان مالی و سرمایه خود را در راه فعالیت های فرهنگی به خطر اندازد.
بنابراین برای باز گرداندن مرکزیت اجتماعی هنر نمایش و نجات آن از حاشیه متنی و نسخه گرایی هیچ راهی نیست مگر آنکه پیشنهاد شود که این چهار مانع همزمان با هم رفع و گره گشایی شود. دکتر سید مصطفی مختاباد نیز بیان می کند، امروزه فرهنگ و هنر در حوزه مناسبات اقتصادی بررسی می شوند که به آن مدل اقتصاد فرهنگی می گویند. در این مدل مفاهیم نوینی مثل کالاهای فرهنگی، سرانه فرهنگ، سبد فرهنگی خانوار، تولید، مصرف و تبلیغ مطرح می شود، که تنها با خصوصی سازی فرهنگ و کنارگذاشتن مدل دولتی فرهنگ معنا می یابد. مدل دولتی فرهنگ همان مدلی است که در آن کالای فرهنگی بدون تقاضا سنجی و با پرداخت هزینه گزاف تولید می شود و بازخورد قابل توجهی ندارد. از نظر وی فرهنگ در جهان امروز شکل اقتصادی و اجتماعی به خود گرفته است؛ به همین دلیل فعالیت فرهنگی می تواند به عنوان یک حرفه برای زندگی مطرح شود. ما در اجتماع خود برای تولیدکننده فرهنگ مثل یک پزشک یا یک صنعتگر حسابی باز نکرده ایم و در اقتصاد معیشتی و حتی در اقتصاد معرفتی، جایگاهی برای این مقوله در نظر نگرفته ایم تولیدکنندگان فرهنگ نیاز به پشتوانه غنی اقتصادی دارند. تولید یک اثر هنری چون تئاتر نیازمند سرمایه گذاری است، چون کار خلاقه باید عرضه و توزیع شود پس از مرز تولید متن تا فضا، تمرین، تولید هنری اثر، تبلیغ و جذب مخاطب بحث سرمایه گذاری اقتصادی مطرح می شود؛ یعنی معرفت ماقبل و مابعد تولید ضرورت استراتژی سرمایه گذاری اقتصادی را می طلبد. براین اساس جامعه ای که به رفاه اقتصادی چشم دوخته است، باید حرکت در مسیر رفاه فرهنگی را همزمان دنبال کند. در حقیقت چنین جامعه ای
