
جنایت خیابانی و دیگر تصمیمات در مورد بهبود کیفیت زندگی، در مقایسه با عوامل نهادهای رسمی مانند نیروی حفاظتی پلیس و نیروهای انتظامی، مسئولیت بیشتری از خود نشان می دهد. یک مثال عینی این تعریف را در دنیای امروز می توان در تشکل های غیر دولتی حمایت از محیط زیست یافت. این شبکههای اجتماعی بعضاً نیروهای قدرتمندی را به صورت NGO ها به وجود میآورد که حتی در حمایت از محیط زیست موجب توقف پروژههای عمرانی دولت نیز میشوند(فیلد، 1385).
آپهوف35 نیز برای مفهومی کردن سرمایهاجتماعی عنوان میکند که میبایست آن را به دو طبقه مرتبط باهم تقسیم کرد: ساختاری و شناختی. وی سرمایهاجتماعی در شکل ساختاری را یا شکل های گوناگون سازمان اجتماعی مانند نقشها، قواعد، روشهای قبلی یا رسوم و رویهها و دامنه ای گسترده از شبکههایی که به همکاری یا تعاون و کنش جمعی دو طرفه سودمند کمک می کند، پیوند میدهد. طبقه بندی شناختی نیز از فرایندهای ذهنی مشتق شده و نتیجه آن ایدهها بوده و به وسیله ایدئولوژی تقویت میشوند،یعنی هنجارها، نگرشها و باورهایی که به رفتار مبتنی بر همکاری و تعاون کمک میکند (روحی پناه و همکاران، 1391). آپهوف همچنین بر این باور است که هر دو طبقه بندی از سرمایهاجتماعی در سطح بالایی به هم وابسته اند، به گونه ای که هر کدام از شکل های شناختی و ساختاری کمک کننده به یکدیگرند.هر دوی آن ها از راهساز و کار انتظارات بر رفتار تأثیر میگذارند. هر دو پدیده به وسیله تجار شرطی شده و به وسیله فرهنگ و روحیه یا طرز فکر یک دوره و دیگر عوامل تأثیر گذار تقویت میشوند (همان).
جدول2-2: تعاریف، اهداف، تحلیل و منافع حاصل از سرمایهاجتماعی
نظریه پرداز
تعریف
اهداف
سطح تحلیل
بازدهی سرمایه
بوردیو
منابعی که دسترسی به کالاهای گروهی را فراهم میسازد
تأمین سرمایه اقتصادی
افراد در رقابت های طبقاتی
خصوصی(فردی و گروهی)
لین
دسترسی واستفاده از منابع نهفته در شبکه های اجتماعی
تأمین منابع نهفته در روابط، حفظ منابع موجود
افراد در شبکه ها و ساختار های اجتماعی
خصوصی(فردی)
کلمن
جنبه هایی از ساختار اجتماعی که کنش های هدفمند کنشگران را تسهیل میکند
تأمین سرمایه انسانی
افراد در زمینه های خانوادگی و اجتماعی
خصوصی و عمومی(فردی و جمعی)
پوتنام و فوکویاما
هنجارهای اعتماد و همیاری و شبکه های همکاری برای منافع متقابل را تسهیل می کند
تأمین دموکراسی کارآمد و توسعه اقتصادی
مناطق و اجتماعات و گروها در زمینه های ملی و بین المللی
عمومی(جمعی)
کاکس
پویش های بین مردم که شبکه ها، هنجارها واعتماد اجتماعی را شامل می شوند
تسهیل هماهنگی تعاون و تقویت تساهل و تسامح
افراد در سازمان های داوطلبانه
جمعی
پاکستون
پیوستگی عینی و ذهنی بین افراد
افزایش ظرفیت و قابلیت کنش
خرد و کلام
فردی، گروهی، جمعی
ترنر
نیرویی که توسعه اقتصادی را در جامعهاز طریق روابط اجتماعی افزایش می دهد
توسعه اقصادی بهینه قابلیت جمعی تولید
خرد و جمعی و میانی
فردی و جمعی
2 -8 تبار شناسی و زمینه تاریخی سرمایه اجتماعی
اگرچه در خصوص زمینههای تاریخی دسته بندیهای مشخصی وجود ندارد اما اگر بخواهیم کاربرد ها, مقاصدو تعاریفی که در علوم اجتماعی از این مفهوم میشود را دستهبندی کنیم و پیشینه این مفهوم را در آرای اندیشمندان معاصر و کلاسیک جستجو کنیم، شاید در چند حیطه بتوان به ردیابی آن پرداخت دستهای ردیابی این مفهوم را از کارل مارکس آغاز میکنند. او در کتاب سرمایه به مسئله همبستگی از روی اجبار و ضرورت که در آن قرار میگیرند مانند وضعیت پناهندهگان و مهاجران در یک جامعه بدین معنی شرایط منفی و بحرانی افراد را به سوی استفاده از نیروی جمعی، تواناییهای بالقوه جمعی، اتکاب یکدیگر توسل به پشتیبانی یکدیگر و استفاده از پتانسیلهای گروهی ترغیب میکند. این خاصیت، امروز نیز به نوعی در مفهوم سرمایهاجتماعی مطرح است یعنی همان استفاده از انرژی جمعی و اتکا به پشتیبانی افراد در مناسبات جمعی به نحوی که با نتایج مثبت و معنی افراد را گرد هم جمع میآورند (رسولی و پاکطینت، 1390).
رویکرد دیگری در آرای جورج زیمل36 قابل شناسایی است. یعنی جایی که او از مفهوم بده بستان یا دادوستد صحبت میکند. مبنای بده بستان هنجارها و قواعد رفتاری است که افراد برای سامان دادن به مناسبات بین فردی، مبادلات تعاملاتی که بر بقای خود ضروری میدانند وضع می کند. البته با توجه به کدام سود و منفعت در مقابل چنین سرمایهگذاری که میتواند هر شکلی به حوزه خود بگیرد، افراد توقع دارند کمک و لطفی که نشان میدهند جبران شود. برخی چنین تعبیر میکنند که این مطلب سود و نفع که ضرر تا پاداش و سود آنی و زود هنگام را در برنمیگیرند، در مقابل ایثار و دگرخواهی قرار دارد. در این رویکرد مفهوم سرمایهاجتماعی به داد و ستدهایی که افراد در زندگی اجتماعی صورت میدهند تقلیل مییابد. البته با ملاحظات مشخص و منفعتی که دیر یا زود، انتظار برآورده شدن آن میرود، این نگاه به مبادلات اجتماعی امروز رواج بیشتری دارد. به عنوان مثال این نگاه، در ادبیات اقتصادی که با نئو کلاسیکها آغاز شد و وجود فلسفی آن از مکتب اصالت سود ریشه گرفته است یا به طور کلی و مشخص در نظریه مبادله و کنش متقابل به آن پرداخته شدهاست. رویکرد سوم که اثرات عمیق و نسبتا فراگیری برجای گذاشته مباحثی است که با دورکیم آغاز و پس از او با پارسونز پیگیری شد. این افراد با نگاه انتقادی و در پاسخ به بینشها و رویکردهایی که مفهوم سرمایه را به مبادلات اقتصادی تقلیلمی دانند، به طرح مفهوم ارزش پرداختند و تعبیر خود را به نوعی بردرون فکنی ارزشی استوار کردند. یعنی تعهداتی که برمبنای آنها، ارزشها و هنجاریهای اجتماعی است. چنین هنجارها و ارزشهایی افراد را فارغ از دغدغه های مثبت به ایفای نقشها و اعمال خود ترغیب میکند( عزیزی،1392).
از جریانات فکری تأثیرگذار دیگر باید از مارکس وبر نام برد. مباحثی که وبر مطرح می کند مفاهیمی است که به مفهوم اعتماد معطوف است. این سوال که اعتماد در متن رسمی و غیر رسمی چگونه ساخته میشود و در یک متن اجتماعی چه ملازماتی برای افراد به همراه دارد، در مفهومسازی سرمایهاجتماعی موثر بوده است. این اعتماد، قراردادی است که به سوی خطرپذیری که در روابط اجتماعی، برای کارهای جمعی و فردی چیزی جز اعتماد نیست. اعتماد یعنی آمادگی افراد برای اینکه در یک متن اجتماعی و در روابط اجتماعی بپذیرند که باید به سایر افراد اطمینان داشته باشند و البته به همان نحو در مقابل سایرین نیز اطمینان نشان بدهند، بدین ترتیب می بینیم که در ریشهیابی این مفهوم زمینههای متنوعی تاثیرگذار بود. چنین برداشت هایی اصولا مانعی در جهت ارائه تعریفی دقیق از مفهوم سرمایهاجتماعی به شمار میآیند در تعاریف سرمایه پیرامون آن توافق و همگونی چندانی وجود ندارد، اما به طور کلی این زمینههای نظری گسترده و کلی را میتوان به عنوان ریشههای نظری سرمایهاجتماعی در نظر گرفت که هنوز هم هریک هوادارانی دارد، با توجه به سوگیری که در هر یک از این نحلهها و جریانهای فکری وجود دارد، تعاریف نیز متفاوت خواهد بود(جسمانی و پارسامهر، 1390).
فوکویاما در کتاب معروف “پایان نظم (سرمایهاجتماعی و حفظ آن)” مبنای نخستین اصطلاح سرمایهاجتماعی را بدین صورت شرح میدهد که اصطلاح سرمایهاجتماعی تا آنجا که من از آن آگاه شدم، نخستین بار در اثر کلاسیک جین جاکوب: “مرگ و زندگی شهرهای بزرگ آمریکایی(1961)” به کار رفته است، که در آن توضیح داده بود شبکههای اجتماعی فشرده در محدودههای مختلط و قدیمی شهری، صورتی از سرمایهاجتماعی را تشکیل میدهند و در ارتباط با حفظ نظافت، عدم وجود جرم و جنایات خیابانی و دیگر تصمیمات در مورد بهبود کیفیت زندگی، در مقایسه با عوامل نهادهای رسمی مانند نیروی حفاظتی پلیس و نیروهای انتظامی، مسئولیت بیشتری از خود نشان دهند.گلنلوری اقتصاددان نیز همچون ایوان لایت جامعه شناس، اصطلاح سرمایهاجتماعی را در دهه 1970 برای توصیف مشکل اقتصاد درون شهری به کار برد: آمریکاییهای آفریقایی تبار در محدوده اجتماعات خود فاقد اعتماد و همبستگی بودهاند در حالی که برای آمریکاییهای آسیایی الاصل و دیگر گروههای قومی، این اعتماد و همبستگی وجود داشت. همین فقدان اعتماد و همبستگی در میان سیاهان مبین ضعف دادو ستد در میان سیاهان بود. در دهه1980 این اصطلاح توسط کلمن جامعهشناس در معنای وسیعتری مورد استفاده قرار گرفت و پوتنام دانشمند علوم سیاسی نفر دومی بود که بحثی قوی و پرشور را مورد نقش سرمایهاجتماعی و جامعه مدنی هم در ایتالیا وهم ایالات متحده بر انگیخت(عبدالملکی و همکاران، 1392).
2-9 بررسی نظریه های پیرامون سرمایه اجتماعی
2-9-1 عوامل ساخت سرمایه اجتماعی
بر مبنای نظر جیمز کلمن عوامل ساخت سرمایهاجتماعی از چهار دسته خارج نیست: عوامل نهادی، عوامل خود جوش، عوامل بیرونی و عوامل طبیعی. هر یک از عوامل خود به گروههای کوچکتری قابل تقسیم هستند که تقسیمات آن را در جدول زیر میتوان مشاهده کرد(شارعپور و حسینی راد، 1387).
جدول 2-3 طبقه بندی عوامل ساخت سرمایه اجتماعی
گروههای کلی
گروههای جزئی
عوامل نهادی
عقلایی / غیر عقلایی
عوامل خود جوش
عقلایی / غیر عقلایی
عوامل بیرونی
دین / ایدئولوژی
فرهنگ و تجربه تاریخی مشترک
عوامل طبیعی
خویشاوندی/ نژادو قومیت
2-9-1-1 عوامل نهادی
نهاد به معنای قانون، رسم، عرف، عادت و یا سازمانی است که در زندگی سیاسی یا اجتماعی مردم مؤثر واقع شده و نظام هدفداری را در جهت رفع نیازهای یک اجتماع سازمان یافته ایجاد میکند. مثال بارز از یک نهاد، دولت است که به واسطه وضع قوانین و ایجاد نظام هدفدار موجب تشکیل سرمایهاجتماعی می شود در برخی از قوانین به عنوان یک عامل نهادی به صورت عقلایی وضع میگردند تا انسانها را وادار به مشارکت نمایند. دولتهای کمونیستی نظیر اتحاد جماهیر شوروی سابق و چین دارای چنین خصوصیاتی بودند. در نظامهای دموکراسی نیز قوانین به گونهای وضع میگردد که بر پایه آن تشکلهایی رسمیت میابند که مسئول ترویج ارزش های غیر رسمیاند مانند احزاب سیاسی با تشکلهای مردمی. فوکویاما معتقد است هرگاه رفتاری در اثر قدرت طلبی و سلطه یک گروه بر گروه دیگر در جامعه شکل بگیرد، به عنوان عوامل نهادی غیر عقلایی در تشکیل سرمایهاجتماعی به شمار میرود.
2-9-1-2 عوامل خودجوش
هنجارهایی که به صورت خودجوش به جای قانون ودیگر نهادهای رسمی از کنشهای متقابل اعضای یک اجتماع به وجود میآیندو ناشی از انتخابهای تعمدی نیستند، به عنوان عوامل خودجوش در ایجاد سرمایهاجتماعی در نظر گرفته میشوند که به دو دسته عوامل خودجوش عقلایی و عوامل خودجوش غیر عقلایی تقسیم میشوند. هنگامی که کنشهای افراد یک اجتماع در تقابل با یکدیگر هر چند غیرعمد ولی بر اساس تعقل و تفکر صورت میگیرد، هنجارهایی را به وجود میآورد که زمینهساز تشکیل سرمایهاجتماعی است. ولی هنگامی که این کنشهای متقابل، غیر منطقی و تصادفی باشند مانند همیاری و همکاری زنبورهای عسل در ساخت کندو که بدون هیج تعقل و تفکر و به صورت غریزی صورت میگیرد، با نام عوامل خودجوش غیر عقلایی دسته بندی میگردد.
2-9-1-3 عوامل بیرونی
منظور از این دسته از عوامل، هنجارهایی است که از جایی غیر از همان اجتماعی که در آن به کار رفته سرچشمه میگیرد. عواملی همچون دین و مذهب، ایدئولوژی و فرهنگ یا تجربه مشترک تاریخی جز این گروه طبقه بندی میشوند. کلمن چنین بیان میکند: وبر بدین نه تنها به دلیل عامل ایجاد کننده اخلاق در کار، بلکه به دلیل عامل ایجاد کننده شبکههای اعتماد در روابط تجاری و مبادلات اقتصادی توجه میکند. در دنیای مدرن امروزی، تمام بخش غیردولتی که آنرا جامعه مدنی میدانند، میل به سازمان یافتن پیرامون ایدئولوژی ها دارند. از طرف دیگر بخش اعظم هنجارها از فرهنگها ناشی
