
ورزش تفریحی: شامل برنامهریزی فعالیت ورزشی برای تندرستی و تفریح است. این حوزه بسیار متنوع است و پنج بخش برنامهای شامل ورزش آموزشی، ورزش غیررسمی، ورزشهای درون دانشگاهی، ورزشهای برون دانشگاهی و ورزش باشگاهی را در بر میگیرد. هر بخش تواناییها و علایق مختلفی را در فعالیتهای همیاری یا رقابتی به شکل بازی در بر میگیرد.
ورزش قهرمانی: شامل هدایت اشخاص در ورزش به سوی نهایت برتری در عملکرد است که آن را با نام برد میشناسیم.
ورزش حرفهای: مشتمل بر بازاریابی رویدادهای ورزشی با تأکید بر رشته های ورزشی است. ورزش حرفهای برای استفاده از ورزشکاران درجه یک که باعث جلب تماشاگران و کسب پشتیبانی مالی میشوند، سازماندهی شده است.(کشکر و احسانی، 1392)
همانطور که در بالا اشاره شد ورزش تفریحی شامل پنج بعد است که به اختصار آن را توضیح خواهیم داد(شکل2-2). ورزش آموزشی: فرصت یادگیری درباره مهارتهای ورزش، راهبردها، مقررات و قوانیی را فراهم میآورد تا کارایی بازیکنان را بهبود بخشد. ورزش غیر رسمی: شامل فرایند مشارکت شخص خود هدایت شده است. این حوزهی برنامه ریزی که رویکردی انفرادی نسبت به ورزش دارد، به علاقهمندی به شرکت در ورزش برای تندرستی و تفریح توجه دارد که اغلب جز مشارکت هیچ گونه هدف از پیش تعیین شدهای دیگری ندارد.
ورزش درون دانشگاهی از مسابقات سازمند، تورنمنتها، لیگها، یا دیگر رویدادهایی که در آن شرکت کننده محدود به پایگاههایی است که از نظام ورزش تفریحی مستقر شده، تشکیل میشود. فقط افرادی که در پایگاهها حضور داند ( مدرسه، حوزهشغلی، جامعه محلی، پایگاه نظامی و غیره) میتوانند در رویدادها شرکت کنند. ورزش برون دانشگاهی دارای مشارکت سازمند هستند و اغلب در پایگاهها، بین گروههای برتر انجام میگیرد. این نوع ورزش که شاخهای از ورزش درون دانشگاهی است، شامل قهرمانان ورزش درون دانشگاهی میشود.
ورزش باشگاهی را گروههای علاقهمند به ورزش که علایق مشترکی دارند، ترتیب میدهند. از آنجا که عملکرد این گونه تشکیلات تحت مدیریت اعضا قرار دارد، کانون توجه این باشگاهها بسیار متنوع است. برای نمونه، ممکن است علایق اعضا متمرکز بر آموزش، حمایت گروهی، اجتماعی سازی یا ترکیبی از این سه نوع باشد (هیوود، 1393).
شکل2-2 طیف ورزش تفریحی
در جدول 2-1 خصوصیتهای ورزشهای تفریحی و اوقات فراغت بیان شده است(جلالی فرهانی،1392).
جدول 2-1 خصوصیت ورزشهای تفریحی و اوقات فراغت
ورزش های تفریحی/ اوقات فراغت
هدف ها ، نیاز ها ، علائق
لذت، تفریح، شادی، انبساط خاطر، تعادل، استراحت، ارتباط با دیگران، سلامت
ابزار و فرم
بازی هایی که بر اساس مقرارت تغییر یافته نسبت به مقررات رسمی انجام می شوند، گروه بندی های متنوع بدون توجه به سن، جنسیت، سطح توانایی ها و انطباق با شرایط موجود
شرایط و پیش نیازها
امکان شرکت تمامی گروه های سنی و سطوح عملکردی، امکان شرکت همگان حتی خارج از جنبه های رقابتی
نحوه اجرا و فرم ها
تمرین/ بازی برای لذت آنی، تمرین/ بازی گاهی در طول هفته، تمرین/ بازی لذت بخش بدون هیچ گونه اجبار و فشار، کسب تجربه از راه بازی و ورزش، روش آزاد با تأکید بر انتخاب شخصی و تعیین مکان و زمان توسط شخص، انتخاب ها با رأیگیری از شرکت کنندگان، هدایت عمومی توسط ارگانها، باشگاهها و نیز سازمان دهی توسط خود شرکت کنندگان، امکان انجام در غالب جشنواره ها
نتایج و برداشت ها
کمک به توسعه خلاقیت های افراد، کمک به اجتماعی شدن، برقرای ارتباط، کمک به بهبود کیفیت زندگی و همبستگی اجتماعی
هزینه ها
صرف هزینه کم برای هر شخص، کمک به کاهش هزینه های درمانی، افزایش کارایی شرکت کنندگان در فعالیت ها
2-5 بخش دوم: سرمایه اجتماعی، تعاریف، نظریهها
هانی فان23 نخستین نویسندهای است که از اصطلاح “سرمایهاجتماعی” استفاده کرده است. این مربیِ آموزشیِ گمنامِ ویرجینیای غربی در مقالهای(1916) نابسامانیهای نظام آموزشی کشورش، ایالات متحده آمریکا را بررسی میکند و اصطلاح سرمایهاجتماعی را برای تبیین دگرگونیهایی که در روابط اجتماعی دانشآموزان مشاهده کرده، به کار میبرد. او گزارش میکند که در مدرسههای آمریکایی، پیوسته از میزان حسن نیتی که دانشآموزان برای برقرار کردن رابطه با یکدیگر به آن نیاز دارند، کاسته میشود و دانشآموزان نسبت به یکدیگر کم توجه شده و بیش از پیش از خواستههای فردی و شخصی خود پیروی میکنند؛ همدلی میان آنها کاهش یافته و از این رو برای معاشرت و روابط پایدار با یکدیگر تمایل کمتری از خود نشان میدهند. در واقع هسته اصلی اندیشه هانی فان، این است که میان “سرمایهاجتماعی” و “رابطه اجتماعی” پیوند درونی و تنگاتنگ وجود دارد و سرمایهاجتماعی در درون رابطه اجتماعی نهفته و پنهان است( اجتهادی،1386).
مفهموم سرمایه را نیز میتوان از آرای مارکس24 دنبال کرد. در مفهوم پردازی مارکس، سرمایه بخشی از ارزش اضافی است که سرمایه داران، کسانی که ابزار تولید را در اختیار دارند، از گردش کالاها و پول در فرایندهای تولید و مصرف آن را بدست میآورند. در این گردش، به کارگران در مقابل کار (کالاشان) دستمزد پرداخت میشود که به آنها امکان میدهد کالاهایی (از قبیل غذا، مسکن و لباس) را برای ادامه حیات خود (ارزش مبادله) خریداری کنند. اما کالای پردازش و تولید شده توسط سرمایه داران را میتوان با قیمت بالاتری در بازار مصرف فروخت (ارزش مصرف کننده)(نیکلسون،2008).
از دهه 1960 به این سو، شاهد ظهور نظریههای جدید سرمایه همچون سرمایه انسانی، سرمایه فرهنگی و سرمایهاجتماعی هستیم. به طور مثال نظریه سرمایه انسانی شولتز25(1961) سرمایه را به مثابه سرمایهگذاری در آموزش با بازگشت سرمایه (سود) معین در نظر میگیرد. به همین ترتیب سرمایه فرهنگی آنگونه که بوردیو26 (1990) توصیف کرده است بیانگر سرمایه گذاری طبقه مسلط در بازتولید مجموعهای از نمادها و معانیای است، که توسط طبقه تحت سلطه، غلط درک و درونی شده و آنها را به مثابه نمادها و معانی طبقه خود پذیرفته اند. از طرف دیگر در نظریههای سرمایه جدید به جای اینکه سرمایه به عنوان بخشی از فرایند استثمار طبقاتی در جامعه دیده شود (تحلیل سطح کلان)؛ به چگونگی سرمایهگذاری کارگران و عاملان به عنوان کنشگرانی که برای کسب ارزش افزوده کارشان در بازار سرمایه گذاری میکنند پرداخته میشود (تبیین سطح خرد). بنابراین در این نظریهها یک گذر تبیینی از سطح کلان به سطح خرد مشاهده می شود. نظریههای جدید سرمایه همچنین برتعامل کنشهای فردی و وضعیت های ساختاری در فرایند سرمایه گذاری تأکید دارند (عبدالملکی و همکاران، 1392).
2-6 تعاریف ارائه شده از سرمایه اجتماعی
سرمایه اجتماعی واژه ای است که در سالهای اخیر وارد حوزه علوم اجتماعی و اقتصاد گردیده و از این منظر دریچه تازهای را در تحلیل و علتیابی مسائل اجتماعی و اقتصاد گشوده است. در این زمینه مطالعات وسیعی توسط صاحب نظران و دانشمندان این علوم صورت گرفته و نظریه پردازانی همچون بوردیو، کلمن27، پوتنام28، فوکویاما29، لین30 و جاکوب تعاریف متعددی از سرمایهاجتماعی ارائه کرده اند که در ادامه تفصیل شرح خواهیم داد (اجتهادی، 1386).
2-6-1 سرمایه اجتماعی از دیدگاه پیر بوردیو
بوردیو سه نوع سرمایه را شناسایی نمود؛ این اشکال سرمایه عبارت از شکل اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی بودهاند. شکل اقتصادی سرمایه بلافاصله قابل تبدیل به پول است مانند دارایی های منقول و ثابت یک جامعه. سرمایه فرهنگی، نوع دیگر سرمایه است که در یک سازمان وجود دارد مانند تحصیلات عالیه اعضای یک جامعه که این نوع سرمایه نیز در برخی موارد و تحت شرایطی قابل تبدیل به سرمایه اقتصادی است و سرانجام شکل دیگر سرمایه، سرمایهاجتماعی است که به ارتباطات و شرکت اعظای یک جامعه توجه دارد و میتواند به عنوان ابزاری برای رسیدن به سرمایههای اقتصادی باشد. سرمایهاجتماعی از نظر بوردیو برتعهدات و ارتباطات اجتماعی مبتنی است و خود او آنرا چنین تعریف میکند:” سرمایهاجتماعی انباشت منابع بالفعل و باقوهای است که مربوط به داشتن شبکهای نسبتا پایدار از روابط کم و بیش نهادی شده از آشنایی و شناخت متقابل است یا به عبارتی دیگر عضویت در یک گروه برای هر یک از اعضایش از طریق حمایت یک سرمایه جمعی، صلاحیتی فراهم میکند که آنان را مستحق اعتبار به معنای مختلف کلمه میکند (بنتیس31،2001 ).
شاخصی که برای سرمایهاجتماعی درنظر میگیرد عضویت افراد در کلوپها است بنابراین از نظر بوردیو ایجاد و اثر بخشی سرمایهاجتماعی بستگی به عضویت در یک گروه اجتماعی دارد که اعضای آن، مرزهای گروه را از طریق مبادله اشیا و نهادها بنیان نهادهاند. این روابط ممکن است از طریق کاربرد یک نام مشترک (خانواده، ملت، انجمن، حزب) و مجموعهای کامل از کنشها بر نهادینه کردن، نظیر مبادلات مادی و نمادی تضمین شود. لازم به ذکر است که بوردیو سرمایه اجتماعی را ویژگی انحصاری نخبگان میداند که برای تأمین موقعیت نصبیشان طراحی شده است لذا او براین باور بود که سرمایهاجتماعی فقط برای افراد مرفه مفید است(شهانی و خائف الهی، 1389).
به اعتقاد بوردیو سرمایهاجتماعی به عنوان شبکهای از روابط، یک ودیعه طبیعی یا حتی یک ودیعه اجتماعی نیست بلکه چیزی است که در طول زمان و به تلاش بیوقفه بدست میآید.
بوردیو بر قابلیت تبدیل انواع مختلف سرمایه تأکید داشته و سرمایهاقتصادی را ریشه انواع دیگر سرمایه میداند و به تعبیر لین (2001) سرمایهاجتماعی از نظر بوردیو لباس مبدل برای سرمایه اقتصادی میباشد. همانگونه که ملاحظه میشود، از دیدگاه بوردیو سرمایه اقتصادی شکل غالب سرمایهگذاری است و انواع دیگر سرمایه که شامل فرهنگی و اجتماعی است، به عنوان ابزاری برای حصول سرمایه اقتصادی مفهوم پیدا میکنند. از نظر بوردیو، سرمایهاجتماعی در ممالک سرمایهداری به عنوان ابزاری برای تثبیت و تقویت جایگاه اقتصادی افراد به شمار میرود، در این ممالک، سرمایه اقتصادی پایه است و سرمایهاجتماعی و فرهنگی ابزاری برای تحقق آن محسوب میشود. میتوان نتیجه گرفت که دیدگاه بوردیو در زمینه سرمایهاجتماعی یک دیدگاه ابزاری صرف است. به عبارتی اگر سرمایهاجتماعی نتواند موجب رشد سرمایه اقتصادی شود، کاربردی نخواهد داشت (بوردیو،1997 ).
2-6-2 سرمایه اجتماعی از دیدگاه جیمز کلمن
برخلاف بوردیو، کلمن از واژگان مختلفی برای تعریف سرمایهاجتماعی کمک گرفت؛ وی مفهوم سرمایهاجتماعی را از ابعاد مختلف بررسی کرد. کلمن برخلاف بوردیو معتقد است که سرمایهاجتماعی صرفاً محدود به طبقه مرفع نبوده بلکه میتواند برای طبقات پایین نیز مفید باشد. از نظر کلمن “سرمایهاجتماعی نشان دهنده یک منبع است زیرا متضمن شبکههای مبتنی بر ارزشهای مشترک و اعتماد میباشد”.
مفهوم سرمایهاجتماعی برای کلمن وسیلهای برای تبیین نحوه همکاری و تعاون افراد با همدیگر بود. او بر این باور است که سرمایه اجتماعی یکی از وسایلی است که افراد به کمک آن میتوانند منافعی به دست آورند بنابراین سرمایهاجتماعی از نظر کلمن مفید است و دارای کارکرد میباشد و به همین دلیل سرمایه اجتماعی را با کارکرد آن تعریف میکند. او برای تعریف سرمایه اجتماعی از نقش و کارکرد آن کمک گرفت و تعریفی کارکردی، از سرمایهاجتماعی ارائه داد و نه تعریف ماهوی. براین اساس، سرمایهاجتماعی عبارت است از “ارزش آن جنبه از ساختار اجتماعی که به عنوان منابعی در اختیار اعضا قرار میگیرد تا بتوانند به اهداف و منافع خود دست پیدا کنند”. کلمن سرمایهاجتماعی را بخشی از ساختار اجتماعی میداند که به کنشگر اجازه میدهد تا با استفاده از آن به منافع خود دست یابد و سرمایهاجتماعی را همانند سایر اشکال سرمایه مولد میداند که دستیابی هدفهای معینی را امکان پذیر میسازد(همان).
او معتقد است که
