
را کاهش میدهد. بینش مدیریتی بر ثبات و هماهنگی زنجیره تأمین اثر میگذارد. (کال و کلاس، 2008: 1158- 1174)
تانگ40 و تاملین41 در سال 2008 چارچوبی واحد با پنج مدل که شرکتها با سطح پایینی از انعطاف پذیری میتوانند به یک استراتژی کاهش ریسک دست یابند، ارائه دادند. آنها بر قدرت انعطاف پذیری تأکید داشتند که موجب کاهش ریسک زنجیره تأمین میشود. (تانگ وتاملین، 2008: 12-27)
تارنو42 و همکارانش در سال 2009 به بررسی ریسک عرضه دراز مدت برای مواد خام معدنی پرداختند و شاخص ها و معیارهایی ارزیابی جدیدی را برای شناسایی شرایط بحرانی بازار بدست آوردند که نسبت به روشهای ارزیابی پیشین، این روش برای هر یک از مواد خام، یک معیار را در نظر میگیرد که سبب شناسایی کمبود عرضه در مراحل اولیه میشود. (تارنو و همکاران، 2009 :161-175)
یوو 43و همکارانش در سال 2009 از یک برنامه ریزی احتمالی چندهدفه دومرحله ای برای مدیریت ریسک چند زنجیره عرضه جهانی محصولات شیمیایی تحت عدم قطعیت تقاضا و نرخ حمل و نقل پرداختند. و برای بهبود برنامه ریزی تصافی از یک چارچوب شبیه سازی استفاده
کردند و موازنه هزینه و ریسک را بهینه کردند. (یوو وهمکارانش، 2009: 931-946)
اوك 44 و همکارانش در سال 2009 به بررسی و دسته بندی ریسک در زنجیره تأمین یک خرده فروشی پرداختند. و استراتژی های کاهشی برای مقابله با این خطرات را شناسایی کردند و یک استراتژی خاص برای مدیریت ریسکهای خاص ارائه دادند. (اوك وگاپالاکریشنن، 2009: 168-174)
نیجر45 وهمکارانش در سال 2009 روشی مبتنی بر مهندسی فرایند متمرکز بر ارزش برای شناسایی ریسک مدیریت زنجیره تأمین با هدف افزایش ارزش برای شرکای زنجیره تأمین و زنجیره تأمین به عنوان کل ارائه دادند. همچنین آنها روش خود را با یک سناریوی زنجیره تأمین عمومی مفهومی کردند. (نیجر و همکاران، 2009: 154-168)
ماتوک 46وهمکارانش در سال 2009 به تجزیه و تحلیل عوامل ریسک تأمین کننده پرداختند و یک چارچوب پنج مرحله ای برای مدیریت ریسک ارائه دادند که این پنج مرحله شامل شناسایی ریسک تأمین کننده، ارزیابی ریسک تأمین کالا، پاسخ تأمین کننده به ریسک و عملکرد خروجی ریسک تأمین کننده میباشد. (ماتوک و همکارانش، 2009:. 241 – 267)
هیشنگ 47و همکارانش در سال 2009 به ارزیابی ریسک قطع زنجیره تأمین در انتخاب روش دوگان یا منفرد منابع در زنجیره تأمین دو مرحله ای با حساسیت قیمت و تقاضای غیر ثابت پرداختند. در روش آنها تابع سود مورد انتظار در ابتدا بدست میآید و با مقایسه آن با مقادیر بحرانی، عوامل کلیدی موثر بر انتخاب کنندگان نهایی شناسایی میشوند. (هیشنگ و همکاران، 2009: 788-833)
ترکمن48 و مکرمک49 در سال 2009 ریسک تأمین کننده یا ریسک قطع زنجیره تأمین را به عنوان یک چالش کلیدی مطرح کردند. و به شناسایی و پیش بینی ریسک تأمین کننده پرداختند و تأمین کنندگان را بر اساس ویژگی، عملکرد و ویژگی های زنجیره تأمین دسته بندی کردند. (ترکمن و مکرمک، 2009: 247-258)
هانگ50 و همکارانش در سال 2009به طراحی یک شبکه توزیع و تولید شامل پیکربندی زنجیره تأمین و تصمیم گیریهای عملیاتی مانند تقسیم، تخصیص، حمل و نقل و کنترل موجودی پرداختند. آنها از یک برنامه ریزی چندهدفه برای موازنه هزینه و سطح خدمات مشتری استفاده کردند و از الگوریتم ژنتیک چندهدفه برای بهینه سازی مدل خود استفاده کردند. (هانگ وهمکارانش، 2009: ( 479-535
سدهی 51و تانگ 52در سال 2009 یک مدل برنامه ریزی خطی را گسترش دادند که عدم قطعیت تقاضا و
جریانهای نقدی را برای میان مدت در آن وارد کرده بودند. نتیجه مدل برنامه ریزی خطی احتمالی شبیه به مدل موجود در مدیریت دارایی و بدهی(ALM) بود. بررسی آنها میتواند پایه ای برای مدل سازی انتخاب راه حل در تحقیق و در عمل جهت مدیریت ریسکهای مرتبط با تقاضای برآورده نشده، موجودی اضافی و نقدینگی پول، زمانی که تقاضا تحت عدم قطعیت واقع است(نا مشخص است)، باشد.
کارنیرو53 و همکارانش در سال 2013 یک مدل احتمالی دو مرحله ای مبتنی بر سناریو برای مدیریت ریسک زنجیره عرضه نفت ارائه دادند. هدف آنها حداکثر کردن سود سهامداران بود که طی چندین سناریو به سی وشش میلیون دلار رسید که نشان داد در نظر گرفتن عدم قطعیت یک گام اساسی در فرایندهای تصمیم گیری است. (کارنیرو وهمکارانش، 2013: 3286-3294)
واگنر54ونشات 55در سال 2013 با استفاده از تئوري گرافها روشی براي کمینه کردن و کاهش
آسیب پذیری زنجیره تأمین اراده نمودند(واگنر و نشات، 2013: 129-121)
راوایندرن56و همکاران در سال 2013 مسأله انتخاب تأمین کننده را با درنظرگرفتن ریسک، به صورت یک مساله ي بهینه سازي چند معیاره مدلسازي و حل نمودند. آنها ریسک را به دو گروه ارزش در معرض ریسک (VAR) و عدم موفقیت در هدف(MTT) تقسیم بندی کردند و در ابتدا با استفاده از روشهای رتبه بندي چندهدفه ازمیان تأمین کنندگان بالقوه، تعدادي تأمین کننده انتخاب نموده و در گام بعد مدلی
براي تخصیص سفارشات به تأمین کنندگان با در نظر گرفتن ریسک ارائه نمودند. (راویندرن و همکاران، 2013: 435-424)
سابیو 57و همکارانش در سال 2013 از یک ابزار تصمیم گیری پشتیبانی برای برنامه ریزی استراتژیک زنجیره تأمین هیدروژن تحت عدم قطعیت هزینه های عملیاتی پرداختند و از یک برنامه عدد صحیح مختلط برای فرموله کردن ضرایب تابع هدف (به عنوان مثال هزینه های عملیاتی، قیمت مواد اولیه و. . . ) استفاده کردند. آنها روش تجزیه کارآمد را به منظور تسریع در راه حل مدل چندهدفه با بهره برداری از ساختار خاص خود معرفی کردند. (سابیو و همکاران، 2013: 6836-6852)
تانسل58و آلپن59در سال 2013 ازشبکه هاي پتري زمان براي مدلسازی و تجزیه و تحلیل زنجیره تأمین با در نظر گرفتن ریسکهای مختلف استفاده نمودند. آنها از تکنیک تجزیه و تحلیل
حالتهاي خطا و آثار و وضع بحرانی آنها براي شناسایی و ارزیابی ریسک استفاده نموده و اثر
ریسکهای مختلف بر روي سیستم و نیز تاثیر فعالیتهای کاهش ریسک بر
کارایی سیستم را مورد ارزیابی قراردادند. (تانسل و آلپن، 2013: 253-259)
جوناکیز60ولوئیس61در سال 2011 چارچوبی براي طراحی یک سیستم پشتیبانی تصمیم گیری چندعاملی، جهت کاهش ریسکهای موجود در زنجیره هاي تأمین مربوط به تولید ارائه نمودند. (جوناکیز و لوئیس، 2011: 31-23)
ثان62 وهونیگ63 در سال 2011 به بررسی علمی و تجربی روشهای مدیریت ریسک زنجیره تأمین پرداختند. آنها 67 کارخانه تولیدي موجود درصنعت اتومبیل آلمان را مورد بررسی قراردادند. پس از بررسی محرکهای کلیدي ریسکهای موجود در زنجیره تأمین، ریسکهای شناسایی شده را از طریق تحلیل و بررسی احتمال وقوع و اثراتشان بر زنجیره تأمین، ارزیابی نموده و نتایج را به صورت ماتریس احتمال اثر ترسیم نمودند. سپس ابزار لازم براي مقابله با آنها را شناسایی کرده و اثر مدیریت ریسک زنجیره تأمین را بر عملکرد سازمان مورد بررسی قراردادند وبا توجه به میزان پیاده سازي مدیریت ریسک زنجیره تأمین، کارخانهها را بوسیله تجزیه و تحلیل خوشه اي گروه بندي نمودند. طبق بررسی آنها، به طور کلی گروهها دو روش براي مقابله با ریسکهای زنجیره تأمین به کار بردند: مدیریت ریسک زنجیره تأمین واکنشی و مدیریت ریسک پیشگیرانه. نتایج نشان میدهد کارخانه هایی که درجه بالایی از مدیریت ریسک زنجیره تأمین را اجرا نمودند، عملکرد بهتري داشتند. همچنین گروههایی که مدیریت ریسک واکنشی را به کاربردند، کاهش اثر شلاقی بیشتري داشتند، درحالی که گروهی که مدیریت ریسک پیشگیرانه را اجرا نمودند عملکرد بهتري در مورد انعطاف پذیري یا ذخیره موجودي ایمنی داشتند(ثان و هونیگ، 2011: 249-242).
بلم64و همکارانش در سال 2011 با بررسی هشت شرکت اروپایی در زمینه ریسک زنجیره تأمین ناشی از بحران اقتصادی و مالی، مجموعه ای از گزاره ها را در رابطه با مدیریت موفق ریسک شرکتها در بحران مالی، شیوه های تغییر مدیریت ریسک و مدیریت ریسکهای عرضه، بیان کردند)بلم وهمکارانش، 2011: 43-57).
زنگنه65و همکارانش در سال 2011 مدل نامساوی متغیر(variational inequality model) را با در نظر گرفتن تصمیم گیری شرکتها از نظر قیمت، برون سپاری، حمل و نقل و در کارخانه تولیدی از نظر نرخ ارز و رقابت توسعه دادند و از شبیه سازی برای پاسخ به سوالات استراتژی های برون سپاری وقیمت گذاری شرکتهای زنجیره تأمین با نگرش ریسک متفاوت استفاده کردند. )زنگنه و همکارانش، 2011: 539-549)
نیکل66 و همکارانش در سال 2012 به مطالعهی مساله طراحی شبکهی زنجیره تأمین پرداختندوعلاوه بر تصمیمات معمول در زنجیره ی تأمین، مسائل مالی مربوط به زنجیره را نیز مد نظر قرار دادند. هدف آنها به حداکثر رساندن سود خالص سهامداران بود ودرآمدها را به عنوان هدفی برای بازگشت سرمایه و اندازه گیری ریسک مربوط به احتمال نرسیدن به اهداف مالی را وارد مدل کردند. مدل آنهابرای مواجهه با مسائل مربوط به طراحی شبکه های زنجیره تأمین چند دوره ای مناسب میباشد.
لاواستر67 وهمکارانش در سال 2012، ریسک زنجیره تأمین را ناشی از فرایند، تقاضا، عرضه و محیط دانستند. آنها مدیریت زنجیره تأمین مواجه با این خطرات را نیازمند پاسخ مناسب، نگرش و استراتژی برای مدیریت این ریسکها دانستند. آنها به بررسی 142 مدیرلجستیک و عمومی زنجیره تأمین در 53 شرکت فرانسوی پرداختند و نشان دادند مدیریت ریسک زنجیره تأمین تابع مدیریت بین سازمانی در محیط است و رابطه نزدیکی با استراتژیهای عملیاتی دارد. همچنین بر اساس پژوهش آنها، مدیریت زنجیره تأمین موثر از طریق مشارکت جلسات مشترک و تبادل اطلاعات مرتبط میباشد. (لاوستر وهمکارانش، 2012:828-838)
استاتی68و همکارانش در سال 2013 با استفاده ازفرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی، عوامل اصلی ریسک زنجیره تأمین میوه در اندونزی را شناسایی کردند و از روش مدل سازی ساختاری تفسیری(ISM ) روابط متقابل عوامل را نشان دادند. طبق بررسی آنها، اساسی ترین عامل ریسک، روابط تجاری بین شرکا و عدم قطعیت در بازگشت سرمایه است و برای کاهش این ریسک، هماهنگی افقی و اعتمادسازی بین شرکا باید صورت گیرد. (استاتی و همکارانش، 2013: 11 – 25)
مارکمن69و همکارانش در سال 2013، در تحقیقاتشان با استفاده از روش دلفی به بررسی ریسکهای انسانی زنجیره تأمین جهانی پرداختند که از نظر نوع، محل و تأثیر آن بر شرکای زنجیره تأمین نامشخص
است و میتواند به عنوان مسائلی که اغلب دارای مسائل ناخوشایند چندبعدی هستند، طبقه بندی شود. (مارکمن و همکاران، 2013: 1815-1833)
مقايسه مقالات مدیریت ریسک زنجیره تأمین
مقالات بررسي شده، به صورت خلاصه و يكجا در جدول2-2 ارائه شده است. در این جدول کلیه مقالات توسط سه معیار مقایسه شدهاند. معیارهای مقایسه عبارتند از: نوع ریسک زنجیره تأمین، روش کار نویسنده مقاله که به دو دسته ی کمی و کیفی تقسیم بندی شده است و تکنیک انجام مقاله.
جدول2- 2:مقالات بررسی شده در زمینه مدیریت ریسک بین سالهای 2008 تا 2013
تکنیک
روش کار
نوع ریسک زنجیره تأمین
سال
نویسنده
کیفی
کمی
مالی
غیر مالی
سرمایه گذاری و جریانات نقدی
هزینه
تحلیل پوششی دادهها و برنامه ریزی چندهدفه و برنامه ریزی محدود شده احتمالی
*
تأمین، تقاضا
2008
وو و اولسون
برنامه ریزی احتمالی چندهدفه
*
*
2008
آزرون و همکاران
فرایند تحلیل سلسله مراتبی
*
تأمین، تقاضا، لجستیک، حوادث طبیعی و غیره
2008
شونهر و همکاران
استراتژیهای کاهشی مدیریت ریسک
*
تأمین
2008
میکلی و همکاران
فرایند تحلیل سلسله مراتبی
*
تأمین، حوادث طبیعی، حملونقل و ریسک انسانی
2008
لواری
شبیه سازی محیط
*
تأمین
2008
کال و کلاس
مدلسازی انعطاف پذیری شرکتها
*
تأمین، تقاضا و فرایند
2008
تانگ و تاملین
ارزیابی شرایط بحرانی
*
تأمین
2009
تارنو و
