
افشاریه.
• دوره پهلوی؛ که باز بیشتر علما مخالف، عدهای بیطرف و عده کمی هم آخوندهای درباری و بهعنوان موافق.
• در جمهوری اسلامی هم دوباره عکس پهلوی شده و مانند دوران صفویه شده است. (نجفی، ص 14)
میتوان تاریخ پویای ایران را با توجه به نظام رسانه کشور در ادوار نیز زیر مطالعه کرد: از صفویه تا دوره مشروطه، از دوره مشروطه تا زمان رضاخان، از عصر رضاخان تا پایان حکومت پهلوی، از آغاز انقلاب اسلامی تا شروع جنگ، از جنگ تا دو سال قبل از اتمام جنگ، از دو سال مانده به آخر جنگ تا پیروزی دوم خردادیها در سال 76، از دو خرداد تا سوم تیر 84 و از سوم تیر 84 تا حال، همچنین به مطالعه تطبیقی ارتباطی – رسانهای با دیگر کشورهای شرقی و غربی پرداخت تا وضع پویایی رسانهای – ارتباطی و فرهنگی و زندگی ایران را به دست آورد. (فیاض، 1388، ص 126)
2.2. دین و رسانه
2.2.1. فراگرد ارتباطات
« ارتباط» بهکلی ترين شكل خود اشاره دارد به «فرايندى كه پیامدهنده پيامى را از طريق وسیلهای به دریافتکنندهای ارسال میدارد و اثر يا نتیجهای را موجب میشود.» (رشیدپور، ص 3)
بسيارى از صاحبنظران بر اين باورند كه فرايند ارتباط پدیدهای است کاملاً نظام گرا و تابع نظام. مفهوم «نظام گرايانه بودن ارتباطات» دربرگیرنده پيوستگى و تعامل ميان اجزا و عناصر با يكديگر است. ازاینرو، اين مفهوم بيانگر آن است كه چگونه اعضا با يكديگر عمل میکنند و بر يكديگر اثر میگذارند. (فرهنگی، ص 20)
با نگاهى گذرا، میتوان گفت: ارتباط شامل اجزا و عناصر ذيل است:
1. منبع14 پيام را میفرستد و در حقيقت، همان فرستنده پيام است.
2. پيام15 چيزى است كه بايد به ديگرى منتقل شود، خواه براى دادن اطلاعات16 به او و خواه براى اثرگذارى و يا اقناع17 او.
3. گيرنده پيام18 عموماً كسى است كه پيام را دريافت میکند.
4. محيط19 جايى است كه ارتباط برقرار و پيام ارسال میشود.
5. كانال ارتباطى20 مجرايى است كه پيام از طريق آن ارسال يا دريافت میشود.
6. گيرنده معمولاً دريافت و درك پيام را به شكلى كه براى فرستنده آشكار شود به وى اطلاع میدهد، كه ممكن است گفتارى يا غیر گفتاری باشد، اين عمل «بازخورد»21 ناميده میشود. (سوسمان و دیپ، ص 10)
همانگونه كه ملاحظه میشود، فرايند ارتباطات شامل شش عنصر فرستنده، پيام، كانال ارتباطى، گيرنده، بازخورد و محيط يا زمينه است. هريك از اين عناصر نقشى اساسى و مشخص در موفقيت يا عدم موفقيت ارتباط بر عهده دارند.
شروع ارتباط هنگامى است كه فردى (فرستنده) احساسى را بيان میدارد، نظرى را مطرح مینماید يا نياز به ارتباط با ديگرى را احساس میکند. بهعبارتدیگر، فرايند ارتباط هنگامى شروع میشود كه فرستنده میخواهد متن پيام خود را با ديگرى (گيرنده) در ميان بگذارد.
فرستنده پيام بر اساس محيط فراگير خود، كه حوزه تجربى او را میسازد، محتواى مقصود را در ذهن خود شكل میدهد و پيشاپيش تأثیر آن را در ذهن خود بر روى دریافتکننده پيام میسنجد و سپس آن را در چارچوب رمزگذارى خود قرار میدهد و به شكل پيام، كه میتواند گفتارى، نوشتارى، حركتى و يا غيركلامى و در بیشتر موارد، تركيبى از كلامى و غيركلامیباشد، ارسال دارد. پيام فرست هرگز پيام را در خلأ ارسال نمیدارد؛ او بر اساس قصد و نيتى پيام خود را شكل میدهد و آن را در قالب پيام به مقصد و گيرنده پيام ارسال میدارد.
در نظام تبليغ اسلامي كه منبر يكي از رسانههاي آن است، مبدأ پيام ديني، خداوند است (نگارش، ص25) و هيچ منبع پيامي در اسلام بهغیراز خداوند اعتبار و ارزش ندارد و پيامبر هم كه در ارتباط با جامعه بشري نقش فرستنده را ايفا میکند، پیامهایی را كه از خداوند دريافت كرده، ابلاغ میکند (خندان، ص190)
در عصر غيبت کبرا تبليغ بر عهده مسلمانان دانشمند و متقي است (فضل ا…، ص.2). بنابراين علماي ديني، خطبا و واعظان ارتباط گران اصلي در رسانه منبر هستند. مبلغان ديني بايد پيامبرگونه به كار تبليغ بپردازند. چراکه خط نبوت با همه عناصر روحي و فکری و با همه اسلوبها و گامهای عملیاش، در طول زمان، براي مبلغان ادامه دارد (همان، صص95-93).
يكي از عناصر مهم در فرايند ارتباطي، پيام است. در منبر بهعنوان يكي از رسانههايي كه درزمینهٔ تبليغ اسلامي فعال است. پيام از اهميت ویژهای برخوردار است. در تبليغ اسلامي قرآن، احاديث و روايات از عالیترین نمونههای پيام تبليغي هستند (خندان، ص.190). در مورد اهميت پيام خداوند متعال در سوره مزمل خطاب به پيامبر اسلام میگوید: «انا سنلقي عليك قولاً ثقيلاً» در حقيقت ما بهزودی بر تو گفتاري گرانبار القاء میکنیم.
قول ثقيل از ديدگاه بعضي از مفسران نشاندهنده اهميت تبليغ و محتواي آن است. چه محتوايي بالاتر از دعوت مردم به حق، ارشاد و هدايت به اندیشههای الهي، بشر را از خود رهاندن و به حق رساندن. با اين محتوا، پيام در جايگاه والا قرار دارد (نگارش، ص.26).
هر پيامى بايد از طريق يكى از حواس پنجگانه ارسال يا دريافت شود. ازاینرو، پیامها ديده، شنيده، لمس شده، چشيده و يا استشمام میشوند. رسانههاى حسى كه پیامها از طريق آنها ردّ و بدل میشوند، نقش مجارى ارتباطى را بر عهده دارند. (حسین زاده، ص73)
شكل ارائه پيام و عناصر بياني بهکاررفته در آن متناسب با رسانه ديني مورداستفاده، تفاوتهایی پيدا میکند. شايد بتوان گفت كه در اغلب ارتباطات اين رسانهها كه ارتباط گران آن روحاني بودهاند (ازجمله منبر)، شكل ارائه پيام نيز سخنراني و به صورتی یکسویه و بدون مشاركت مخاطبان (حتي در پارهای از کلاسهای درس حضوري) صورت پذيرفته است و تغيير دراینارتباط و استفاده از گونههای مختلف و جذاب ارتباط دوسویه را كمتر میتوان سراغ گرفت (باهنر، 1385، ص.121).
در اشكال مختلف ارتباطات سنتي میتوان هر دو شيوه ارائه پيام، يعني یکطرفه و دوطرفه بهصورت بحث و گفتگو را ديد، ولي درمجموع شيوه یکطرفه بيشتر مورداستفاده قرار میگیرد. شيوه یکطرفه بر تودههای کمسواد مؤثرتر است، ولي شيوه دوطرفه از حيث تأثیرگذاری بر افراد و گروههای باسواد، تحصیلکرده و پخته، كارآمدتر است و به همين دليل میبینیم كه ارتباطات سنتي در گذشته و نيز امروز در ميان تودههای وسيع مردم پايگاه محکمتری دارد (فرقاني، ص80).
بيان شد كه شيوه ارائه پيام در اكثر اشكال ارتباطات سنتي ازجمله منبر یکطرفه است؛ اما همين سخنراني یکطرفه اگر خوب و با رعايت تمامي شرايط صورت گيرد و برخي نوآوریها ازجمله سؤال كردن از مخاطب، كه اتفاقاً شیوهای قرآني است: «فاين تذهبون …»(تكوير26) يا «مالكم كيف تحكمون؟» (صافات: 154) و … توسط مبلغ به كار گرفته شود، میتواند تأثیر بيشتري داشته باشد.
هر پيامى داراى يك مقصد مشخص يا نامشخص است. به شخص يا گروه يا چيزى كه پيام به آن منتقل میشود «گيرنده» میگویند. براى اینکه پيامى از طرف گيرنده دريافت شود، گيرنده بايد پيام را ببيند، بشنود يا انتقال آن را از طرف فرستنده احساس كند. گيرنده پيام با دريافت پيام اثرى میپذیرد كه ممكن است با آنچه فرستنده در نظر داشت، يكى باشد، كه در اين صورت، از نظر فرستنده ارتباط بهدرستی كار خود را انجام داده و يا ممكن است متفاوت از آنچه موردنظر فرستنده پيام باشد، متجلّى گردد در آن صورت، عمل ارتباط بهدرستی شكل نگرفته است. در اين مورد، قاعده ذيل میتواند راهگشا باشد:
MR/MS 1
Mr = معناى دريافت شده توسط مقصد يا گيرنده پيام22؛
Ms = معناى فرستاده شده توسط پيام فرست23.
بهترين شكل ارتباط در اين قاعده، كه ارتباط كامل است، آن است كه معناى دريافت شده توسط مقصد با معناى فرستاده شده توسط پيام فرست برابر 1 باشد. (فرهنگی، ص 62)
يعنى كل آنچه را پيام فرست ارسال داشته است، به هر طريقى ـ كلامى يا غيركلامى ـ مقصد يا گيرنده پيام دريافت كند. در بیشتر وضعیتهای ارتباطى، اين عدد کوچکتر از 1 است؛ بدين معنا كه بخشى از معنا و مفهومى كه موردنظر فرستنده پيام است، به هر صورت، به گيرنده پيام نمیرسد.
گيرنده معمولاً دريافت و درك پيام را به شكلى كه براى فرستنده آشكار شود، به وى اطلاع میدهد. پاسخِ گيرنده كه ممكن است گفتارى يا غیر گفتاری باشد، «بازخورد» ناميده میشود. ويژگى بازخورد به فرستنده امكان میدهد تا فهميده شدن پيام را دريابد. بازخورد اغلب به شكل پرسشهایی است كه به فرستنده كمك میکند تا پيام خود را واضحتر نمايد. (همان، ص 62)
سرانجام، هر ارتباطى در محيط و زمینهای اتفاق میافتد. اين زمينه تركيبى از ابعاد زمانى و مكانى است كه منحصر به رخداد خاص ارتباطى است. وقتى فردى با فرد يا افراد ديگر ارتباط برقرار میکند.
الگوى حاضر سادهترین شكل ارتباط است و هرقدر بر اجزاى آن افزوده گردد، ارتباط پیچیدهتر خواهد شد و معناى دريافتى از جانب گيرنده پيام با دشوارى و صعوبت بیشترى انجام خواهد گرفت.
منبر يك شيوه ارتباط است كه از اين ويژگى برخوردار است و اجزاى اصلى ارتباط در آن در شكل غالب و معمول، همان اجزاى مذكور در الگو هستند؛ چون هيچ واسطهای بين مخاطب و مبلّغ (پیامدهنده) وجود ندارد و ارتباط رودرروست و تأثیر مستقيم بر مخاطب دارد. (حسین زاده، ص71)
2.2.1.1. انواع ارتباط
ارتباط را به چهار دسته اساسى میتوان تقسيم كرد كه در ذيل، به بررسى هريك از آنها خواهيم پرداخت:
1. ارتباط با خود24: اين نوع ارتباط ـ همانگونه كه از نامش پيداست ـ خود را موردتوجه و محور اصلى بحث قرار میدهد و نوعى ارتباط درونى است. هر يك از ما بهعنوان انسانى كه در جامعه زندگى میکند و با انسانهای ديگر سروکار دارد و در شرايط متفاوت با آنها ارتباط برقرار مینماید، بهطور مداوم با خود در ارتباط است. اغلب هنگامیکه ما در تنهايى خود هستيم، چنان غرق در ارتباط با خود میشویم كه گاه اگر توسط ناظر بیگانهای مشاهده شويم، باعث تعجب او میشویم و ممكن است تصور كند ما ديوانه شدهایم. ممكن است ساعتها مجذوبانه با خود حرف بزنيم و درون خود را تجزیهوتحلیل كنيم و اساساً توجهى به محيط اطراف خود نداشته باشيم. انسانها هر روز مدتها به اين ارتباط میپردازند. (حسین زاده، ص73)
2. ارتباط ميان فردى:25 در اين نوع ارتباط، فرايند انتقال معنا بين شخص با شخص ديگر است. اين ارتباط نيز مانند ارتباط با خود، به دلايل گوناگون به وقوع میپیوندد: براى حل مشكلات و مسائل خود با ديگران، رفع تعارضات و تضادها، ردّ و بدل كردن اطلاعات، درك بهتر خود، رفع نيازهاى فردى و اجتماعى. علاوه بر موارد مزبور، موارد بسيار زياد ديگرى وجود دارند كه لزوم ارتباط بدين گونه را براى هر انسانى محقق میسازند. (همان)
3. ارتباط با ديگران (گروهى):26 اين ارتباط ویژگیهای خود را دارد و بیشتر از طريق رسمى و با ساختار و برنامهریزی انجام میشود؛ فردى سخن میگوید، ديگران گوش میدهند. هر انسانى به اقتضاى شرايط و تجارب و وضعيت خود، در سخنرانیهای زيادى بهعنوان مستمع شركت میکند؛ بهعنوان دانشجو و دانشآموز در كلاس درس، بهعنوان شرکتکننده در يك كنگره علمى يا هنرى و بهعنوان مستمع در يك سخنرانى مذهبى. گاه ممكن است بهعنوان سخنور يا سخنران در فراگرد ارتباطى شركت داشته باشد. اين نقش به طرق گوناگونى شكل میگیرد؛ گاهى بهعنوان استاد يا معلم و گاه بهعنوان سخنران مذهبى. در بیشتر موارد، اين نوع ارتباط بر اساس هدف اطلاعاتى و يا اقناعى و يا متقاعدسازى طرحریزی میشود و شكل میگیرد. (همان)
4. ارتباطجمعی27: نوعى از ارتباط كه بر اساس آن با تعداد بسيارى از انسانهای ديگر ارتباط برقرار میشود اين نوع ارتباط غيرمستقيم است كه ارتباطجمعی خوانده میشود و عمدتاً از طريق مطبوعات پر شماره و بخصوص وسايل ارتباطى نوين همانند راديو و تلويزيون بين گروههای وسيع انسانى انجام میگیرد. اين نوع ارتباط بين میلیونها نفر افراد ناآشنايى كه در شهرها و كشورهاى گوناگون بهصورت گروههای انبوه زندگى میکنند پديد میآید.
در اين نوع ارتباط، كه غيرمستقيم و غيرشخصى است، برخلاف انواع ديگر ارتباط، ويژگى «ارتباط مستقيم»، كه رودررو
