
اینکه موضوع بحث روانشناختی است؛ دوم اینکه همه مباحث به تبلیغات مربوط میشود. ازآنجاکه رویکرد این کتاب به تبلیغ دینی هست، در پایان به بحث درباره «مدل تبلیغات دینی» پرداخته است. این کتاب ضمن بررسی ارکان تبلیغ (پیامدهنده، پیامگیرنده و پیام) به آسیبشناسی مشکلات و موانع تبلیغ دینی پرداخته و یک فصل را نیز به جنگ روانی اختصاص داده است.
مدل موردنظر این پژوهش درباره تبلیغ دینی شامل سه رکن است که برای هرکدام وظایفی تخصیص دادهشده است: 1. حکومت اسلامی، 2. ستادهای تبلیغاتی، 3. مبلغ. پژوهشگر سپس به یک مدل ساختاری ازایندستهبندی رسیده است.
ب) مقدسی، محمدباقر (1390)، روشنگری در مجالس حسینی، ترجمه محسن دریابیگی، تهران: سوره مهر، چاپ دوم.
این کتاب با عنوان اصلی «دورالمنبر الحسینی فی توعیه الاسلامیه» رساله دکتری خطیب توانا محمدباقر مقدسی در دانشگاه جهانی علوم اسلامی در لندن است. ناظر علمی این رساله دکتر مرتضی شیرازی (ره) و بعد از وفات ایشان دکتر ابراهیم عاتی بوده است. مقدسی در حدود 40 سال است که به خطابه و سخنرانی در کشورهای اسلامی و غیر اسلامی مشغول است و درواقع این کتاب حاصل مطالعه و تحقیق و تجارب سالیان سال وی است.
بررسی متدیک و علمی منابر حسینی، طرح قواعد و اصول سخنرانی حسینی، بیان ویژگیها و مشخصات ضروری سخنران از اهداف این پژوهش است. مقدسی در این پژوهش از روش اسنادی استفاده کرده اما از روش میدانی نیز بهره برده است. ازآنجاکه این پژوهش پیرامون منبر حسینی بوده است عمده نتیجهگیری خود را پیرامون قیام اباعبدالله الحسین (ع) و چگونگی تشریح و ترویج آن قرارداده است. لکن در مبانی نظری، نگاه خوبی به منبر داشته و با توجه به گستره دید نویسنده در استفاده از متون مرتبط در کشورهای مختلف، اثرات بسیاری دارد.
ج) ملا نوری، حسین (1389) روش سخنرانی دینی، قم: مرکز مدیریت حوزه علمیه قم.
این کتاب از مجموعه کتابهای آموزشی حوزه هست که محصول فکری گروه مهارتهای خطابی (حججاسلام آقایان: محمدرضا برادران، علیرضا پناهیان، مرحوم عبدالله ضابط، محمدمهدی ماندگار و حسین ملانوری) هست. این کتاب بهمنظور تدریس در کلاسهای درس «روش سخنرانی دینی» در دو واحد درسی که شامل 34 ساعت تدریس است، تهیه و تدوین گردیده است. روشمند کردن تبلیغات دینی در ابعاد مختلف آن ازجمله ویژگیهای این کتاب است. تاریخ، تعریف، اهداف و تقسیمات سخنرانی دینی ازجمله فصول این کتاب است. فصل دوم به حوزههای تأثیرگذاری و شاخصهای موفقیت سخنرانی میپردازد و فصل سوم به ترسیم تمهیدات سخنرانی همت گمارده است. فصل چهارم به محتوای سخنرانی پرداخته و فصل پنجم به روشهای تأثیرگذاری اشارهکرده است. فصل ششم و هفتم هم به چینش مطالب در سخنرانی دینی و کیفیت اجرای سخنرانی پرداخته است. این کتاب یک راهنمای عملیاتی برای کسانی است که میخواهند تبلیغ دینی از طریق منبر داشته باشند.
1.4. محدودیتها و مشکلات
در انجام این پژوهش مشکلات بسیاری بر سر راه وجود داشت. مهمترین این مشکلات عبارت است از:
1. اسناد لازم کاملاً در اختیار نبود. بهعنوانمثال برخی سخنرانیهای اولیه مرحوم کافی و شیخ حسین انصاریان در دسترس نبود. دلیل این امر شاید در کمبود وسایل ضبطصوت و معروف نبودن ایشان در سالهای اولیه فعالیت باشد. این موضوع در مورد پناهیان نیز صادق است، البته با این تفاوت که پناهیان در آن سالها (دهه60) موردتوجه نبوده است. سخنرانیهای دهه 60 انصاریان نیز بهندرت موجود بود، باوجوداینکه شروع معروفیت انصاریان طی دهه 60 بوده است.
2. زمان و امکانات تحلیل محتوای سخنرانیها موجود نبود، لذا برداشت از سخنرانیها بر اساس استماع سخنرانی و یادداشتبرداری از سخنرانیها صورت پذیرفت.
3. عدم مشاهده مشارکتی پژوهشگر در مجالس مرحوم فلسفی و کافی، وی را بر این طریق کشاند که از افرادی که در جلسات ایشان حضور داشتهاند، مساعدت جسته و نظرات ایشان را بهخصوص درباره مخاطب شناسی منبرهای ایشان بررسی نماید. متأسفانه عکس یا فیلمی نیز از این سخنرانیها موجود نیست.
4. برخی اسناد موجود درباره نمونههای تحقیق متناقض یکدیگر بودند، در این موارد سعی بر رجوع به اسناد اولیه بود. بهعنوانمثال تناقضاتی درباره روش و منش آقایان فلسفی و کافی در برخورد با رژیم پهلوی مشاهده میشود و برخی افراد قلمفرساییهایی در این حوزه نمودهاند، جهت رسیدن به اصل موضوع مجبور به مراجعه به اسناد منتشره ساواک شدیم؛ اما آنچه واقعیت است را خدا میداند و بس.
5. با توجه بهجایگاه روحانیت در میان مردم و احترام ویژهای که به ایشان گذاشته میشود، برخی بررسیها و نقلقولها درباره ایشان فارغ از غلو نیست، لذا سعی شد تأثیر اینگونه موارد در این تحقیق به حداقل برسد تا فارغ از پیشداوری به بررسی و تحلیل موضوع بنشینیم.
2. فصل دوم: چهارچوب مفهومی
2.1. آیندهنگاری تحولات در افق 1404 جمهوری اسلامی ایران
اشتیاق بشر برای دانستن درباره آینده از عهد باستان وجود داشته است؛ پیشگویان و کاهنها نمونههایی از کسانی هستند که در گذشته تلاش داشتند به نحوی به این اشتیاق در نزد خاص و عام پاسخ دهند. اولین نشانههای جدیتر توجه بشر به آینده در عصر روشنگری دیده میشود، عصری که بشر باور داشت که علوم برای هر چیزی راهحلی خواهند یافت. قوانین نیوتن در مورد حرکت، درک و تحلیل بسیاری از پدیدهها را ممکن ساخته بود. در اثر رشد شتابان علوم در این دوره، متفکرین عصر روشنگری واقعاً به این نتیجه رسیده بودند که تنها زمان میخواهد تا همه قوانین و قواعد جامعه و محیط پیرامون بشر معلوم و آشکار شود.
در همین دوران، برخلاف گذشته که بیشتر متفکرین، افقهای کاملاً روشنی از آینده (مدینه فاضله)، تصویر میکردند، تجسمهای تیرهتری از آینده نیز نضج یافت. آثار متفکرینی چون اچ جی ول1، جورج اورول2 و آلدوس هاکسلی3 از زمره چنین اندیشههایی محسوب میشود و با چنین نمونههایی است که کلاً آیندهپژوهی راه خود را به ادبیات باز میکند. موفقیت عظیم رمانهای ژول ورن4 و پا گرفتن سبک علمی تخیلی در ادبیات، در ادامه همین راه رخ میدهد.
برگزاری نمایشگاهی در سال ۱۸۹۳ که در آن اختراعات و ابداعات شگفتانگیزی نظیر تلفن، لامپ برق و کینتوسکوپ (اولین دوربین فیلمبرداری) معرفی شد، باعث هیجان عمومی گردید. در همان روزها یک نشریه مطرح، فراخوانی از ۷۴ شخصیت برجسته آن روزگار اعلام میکند و از آنان میخواهد که در مورد قرن بعدی پیشبینیهایی به عمل آورند. بعدها معلوم شد که پیشبینیهای آنان تا حد زیادی خوشبینانه بوده و در ضمن، تقریباً هیچیک از رخدادهای مهم قرن بیستم نظیر اختراع خودرو، رادیو و تلویزیون، بروز دو جنگ جهانی، کشف انرژی اتمی، پرواز به فضا و البته ظهور کامپیوتر در فهرست آیندهنگاری آنان یافت نمیشد.
اولین فعالیت آیندهپژوهی در قالب یک تحلیل علمی در سالهای ۱۹۳۰ تا ۱۹۳۳ توسط یک گروه محققین و با سرپرستی ویلیام اف آگبرن5 درزمینهٔ جامعهشناسی که علم نوپایی شناخته میشد، در آمریکا انجام شد. این گروه برای اولین بار متدولوژیهای علمی نظیر برونیابی6 و بررسیهای علمی را در مورد فرآیندهای اجتماعی روز آمریکا به انجام رسانده و ضمن انتشار اولین کاتالوگ فرآیندها در آن کشور، موفق به آیندهبینیهای مهمی ازجمله افزایش نرخ مهاجرت و ازدیاد طلاق شد. همچنین بلافاصله پس از جنگ جهانی دوم و به دنبال تجزیهوتحلیل فناوریهای مورداستفاده در آلمان و ژاپن، متدهای نوینی برای آیندهپژوهی ابداع شد و درنتیجه آن دستاوردهای فنّاوری مهم دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ شامل رادار، موشکهای بالستیک قارهپیما و حملونقل هوایی از قبل پیشبینی شد.
آیندهپژوهی بهمثابهیک فعالیت عمومی از دهه شصت آغاز شد. برتراند دوژوئنل7 اولین مطالعه نظری در مورد آینده را بنام «هنر گمان” را نوشت. او در این زمینه با اشاره به اینکه » هیچ واقعیتی در مورد آینده وجود ندارد»، نتیجه گرفت که یافتن مدارک و استنتاجات برای آینده، نیازمند روشهایی غیرمتداول هست.
در سال ۱۹۶۴ نیاز به پیشبینی فنّاوری، منجر به انجام یکی از مشهورترین ارزیابیها با استفاده از روش دلفی8 گردید. در چارچوب حمایتهای موسسه رند9، خبرگان فناوریهای مختلف طی یک پروژه مشترک مأمور شدند که فناوریهای نوظهور در یکصد سال آینده را پیشبینی نمایند. بررسی آنان شش مقوله «تحولات مهم علمی»، «کنترل جمعیت»، «خودکارسازی»، « پیشرفت درزمینهٔ علوم فضایی»، «جلوگیری از جنگ» و «سامانههای تسلیحاتی» را شامل میشد. این فن از افراد میخواست که ضمن ارائه ارزیابی خود، پراکندگی پاسخهای سایر خبرگان را نیز در نظر گرفته و پس از بحث در مورد تفاوتها، نهایتاً ارزیابیهای تجدیدنظر شده خود را ارائه کنند. نتایج این فن به طرز عجیبی در پیشبینی ظهور فناوریهای دهههای بعدی، دقیق بود.
آیندهپژوهان مثبت اندیش نیز در دهه ۶۰ بهسختی مشغول بودند. دانیل بل10 جامعهشناس برای اولین بار اصطلاح «جامعه فرا صنعتی» را در کتابی به همین نام به کار برد. بل سرآغاز تعداد زیادی از آیندهپژوهان نظیر مارشال مک لوهان11، آلوین تافلر12 و جان نیسبیت13 بود که آینده مورد پیشبینی آنها گرچه کمی دیر محقق شد ولی دنیا شاهد تحولات اساسی درزمینهٔ ارتباطات و کسبوکار از طریق ظهور کامپیوترهای شخصی در دهه ۸۰ و ظهور اینترنت در دهه ۹۰ بود. آینده و آنهم از نوع دیجیتال وارد شده بود. (سایت آیندهنگاری، به نقل از ویکیپدیا: ذیل مدخل آیندهنگاری)
2.1.1. آیندهنگاری
ارائهی تعريف مشخص و دقيق از آیندهنگاری مشكل است؛ چراکه اولاً تفاوت دیدگاههای افراد مختلف كه آیندهنگاری را از حوزهی موردعلاقهی خود مینگرند، باعث میشود تا آنان تعريفي بر اساس ديدگاه موجود در آن حوزه ارائه دهند؛ ثانياً عمر کوتاه اين دانش و سير تجربيات گوناگون از اين دانش باعث گرديده است كه مفهوم آیندهنگاری مرتباً تغيير يابد.
در سالهای اخير كشورهاي متفاوتي فعاليت آیندهنگاری را در برنامههای ملي خود قراردادهاند. هر يك از اين فعالیتها بر دانش آیندهنگاری افزوده است و لذا روزبهروز توسعه اين مفهوم ادامه دارد.
بن مارتين بهعنوان يكي از متقدمين و پيشروان بحث آیندهنگاری مطرح است. اولين تعريفي كه تقريباً موردپذیرش عمومي قرار گرفت، متعلق به وي است. وي در سال 1995 آیندهنگاری تحقيقات را بهصورت ذيل تعريف نمود: آیندهنگاری تحقيقات، تلاش سامانمند براي نگاه به آیندهی بلندمدت علم، فنّاوری، اقتصاد و اجتماع است كه باهدف شناسايي فنّاوریهای عام نوظهور و تقويت حوزههای تحقيقات استراتژيكي است كه احتمالاً بيشترين منافع اقتصادي و اجتماعي را به همراه دارند.
مارتين اين تعريف از آیندهنگاری فنّاوری را داراي پنج جنبهی مهم زير میداند:
1. تلاش براي نگاه به آينده، هنگامي فعاليت آیندهنگاری ناميده میشود كه تلاشي سامانمند باشد. اين امر تفاوت ميان آیندهنگاری و ساخت سناريوهايي كه روزانه براي برنامهریزیها استفاده میگردد را نشان میدهد.
2. دومين وجه تمايز اين فعاليت، نگاه بلندمدت آن است كه بسيار فراتر از افقهای برنامهریزی معمول است. افق زماني در فعالیتهاي آیندهنگاری از 5 تا 30 است.
3. سومين جنبهی مورد لحاظ در تعريف آیندهنگاری، توجه به تعادل ميان است. بدين ترتيب، نوآوري تنها محدود به فشار فنّاوری نمیشود و به نقش نيازهاي برآمده از عوامل اقتصادي –اجتماعي در فعاليت آیندهنگاری نيز پرداخته میشود.
4. تمركز فعاليت آیندهنگاری بر فنّاوریهای نوظهور يعني تمركز بر فنّاوریهایي است كه وارد مرحلهی رقابتي نشدهاند و اين امر باعث میشود تا دولت، مشروعيت سرمایهگذاری و ورود به اين حوزهها را به دست آورد.
5. توجه به منافع اجتماعي و عدم تمركز صرف بر ايجاد ثروت، پنجمين وجه از تعريف فوق است. (ناظمی، ص 27-28)
آنگونه كه ذكر شد، شدت افزايش دانش آیندهنگاری باعث گرديد تا مارتين در سال 2000 تغييرات بسيار اندكي را در تعريف خود اعمال نمايد. بهاینترتیب مارتين آیندهنگار
