
نوع یک این حالت اتفاق میافتد ولی در نوع دو فرم خفیفتری از آن که هیپومانیا یا نیمه-شیدایی است، بروز میکند. شروع بیماری معمولاً با دورهای از افسردگی میباشد و پس از یک یا چند دوره از افسردگی، دوره شیدایی بارز میشود. در تعداد کمتری از بیماران شروع بیماری با دوره شیدایی یا نیمه-شیدایی است(مالتز،2012).
دورههای شیدایی از چند روز تا چند ماه به طول میانجامند و معمولاً شدت آنها باعث میشود که بیمار نیازمند درمان جدی به صورت بستری یا همراه با مراقبت زیاد باشد. با فروکش کردن علایم، به خصوص در اوایل سیر بیماری، معمولاً فرد به وضعیت قبل از بیماری خود برمیگردد و به همین دلیل بسیاری از بیماران یا خانوادههای آنان تصور میکنند بیماری کاملا ریشه کن شده و دیگر نیازی به ادامه درمان وجود ندارد. بنابراین درمان خود را قطع میکنند. اما قطع زودهنگام درمان خطر برگشت بیماری را بسیار افزایش میدهد و باعث میشود که بیماری در فاصله چند ماه عود کند(مالتز،2012).
نشانهها:
دوره شیدایی: دوره شیدایی79 مشخصه تشخیص اختلال دوقطبی است. این بیماری با توجه به شدت این دوره طبقهبندی میشود. بیماران مبتلا ممکن است ناگهان از اوج شادی و خوشحالی به اوج غم و اندوه فرو روند و ارتباطی بین خُلق بیمار و آنچه که واقعاً در زندگی بیمار رخ میدهد وجود ندارد. دوره شیدایی میتواند شدت مختلفی از شیدایی خفیف (نیمه-شیدایی) تا شیدایی کامل با علائم جنونآمیز نظیر توهم یا کاتاتونیا، داشته باشد. در این دوره تمرکز کاهش پیدا میکند، نیاز به خواب کم میشود و بیمار توهم خودبزرگبینی پیدا میکند. قضاوت بیمار ممکن است مختل شود و دست به ولخرجیهای غیرمعمول یا رفتارهای غیرطبیعی بزند(مالتز،2012).
برخی از علایم ونشانههای این بیماری شامل موارد زیر میشود
• بیقراری، افزایش انرﮊی و میزان فعالیت
• خلق خیلی بالا واحساس نشاط شدید همراه با احساس خودبزرگبینی
• تحریک پذیری مفرط
• صحبت کردن بیوقفه، مسابقه افکار، پریدن از موضوعی به موضوع دیگر با سرعت خیلی زیاد
• عدم توانائی برای تمرکز، حواسپرتی
• کاهش نیاز به خواب
• اعتقادات غیر واقعی در مورد توانمندیها و قدرت فرد
• قضاوت ضعیف
• ولخرجی
• رفتار متفاوت از حالت معمول که مدتی طولانی ادامه داشتهاست
• افزایش تمایلات جنسی
• نشان دادن حرکات و تصمیم های ضد و نقیض از خود
• سوء مصرف داروها و مواد مخدر، الکل و داروهای محرک
• رفتارهای اغواگرانه، مداخله جویانه، و پرخاشگرانه
افسردگی میتواند قبل یا بعد از دوره شیدایی در این بیماران ایجاد شود. درصد کمی از بیماران ممکن است در طول بیماری خود اصلا افسردگی را تجربه نکنند(مالتز،2012).
دوره نیمه-شیدایی: دوره نیمه-شیدایی همان دوره شیدایی با شدت کمتر است که در آن علائم جنون و خودبزرگبینی وجود ندارد. بسیاری از بیماران در دوره نیمه-شیدایی فعالتر از حالت عادی هستند، در حالی که بیماران در دوره شیدایی به دلیل کاهش تمرکز در فعالیتهای خود دچار مشکل میشوند. خلاقیت در بعضی بیماران نیمه-شیدا افزایش پیدا میکند. دوره نیمه-شیدایی ویژگی اختلال دوقطبی نوع دوم و اختلال خلق ادواری است اما میتواند در اختلال اسکیزوفرنیک ساز80 نیز ظاهر شود. نیمه-شیدایی ویژگی اختلال دوقطبی نوع اول نیز هست و زمانی رخ میدهد که خلق بیمار بین وضعیتهای عادی و شیدایی نوسان میکند(مالتز،2012).
خلق ترکیبی 81وضعیتی است که در آن هر دو علائم شیدایی و افسردگی به طور همزمان بروز میکنند (مثلا تحریکپذیری، اضطراب، خستگی، احساس گناه، پرخاشگری، تحریکپذیری، تفکرات خودکشی، ترس، شک یا پارانویا، صحبت بیوقفه و خشم). به عنوان نمونه، حالت گریه در وضعیت شیدایی یا تفکرات سریع در وضعیت افسردگی است. حالتهای ترکیبی معمولاً خطرناکترین دوره در بیماریهای خلقی هستند زیرا رفتارهایی مانند سوء مصرف مواد، بیماری پانیک و اقدام به خودکشی تا حد زیادی افزایش پیدا میکنند(مالتز،2012).
معمولا اختلال دوقطبی به زیردستههای زیر طبقهبندی میشود:
اختلال دوقطبی نوع اول: وجود یک یا چند دوره شیدایی. وجود دوره افسردگی یا نیم-شیدایی برای تشخیص الزامی نیست اما گاهی اوقات اتفاق میافتد.اختلال دوقطبی نوع دوم: عدم وجود دوره شیدایی، وجود یک یا چند دوره نیمه-شیداییو یک یا چند دوره افسردگی اساسی(مالتز،2012).
اختلال خلق ادواری: دورههای نیمه-شیدایی همراه با دورههایی از افسردگی که به اندازه افسردگی اساسی نباشند. بیشتر افرادی که دارای اختلال دوقطبی تشخیص داده میشوند، دارای تعداد دوره، به متوسط ۰٫۴ تا ۰٫۷ در سال، با طول سه تا شش ماه هستند. تناوب سریع به افرادی اطلاق میشود که بیشتر از سه دوره در سال را تجربه میکنند. بخش قابل توجهی از بیماران دوقطبی شامل این عنوان میشوند. در برخی منابع عناوین تناوب بسیار سریع و تناوب به شدت سریع یا تناوب بسیار بسیار سریع تعریف شدهاند. یک تعریف از تناوب بسیار بسیار سریع، تغییر خلق در طول بازه ۲۴ تا ۴۸ ساعت است اگرچه دلیل قطعی برای این اختلالات هنوز شناخته نشدهاست، اما محققان بر این باورند که اختلالات دوقطبی منشا ارثی دارد وترکیب ژنتیکی افراد بیشتر از تربیت آنها در این اختلالات موثر است. ممکن است مشکل فیزیکی در قسمتی از مغز که کنترل حالات روحی را به عهده دارد عامل این اختلالات باشد. به این دلیل است که این اختلالات با دارو قابل درمان هستند. همچنین نوسانات خلقی ممکن است گاهی توسط استرس و یا بیماری بوجود بیایند(مالتز،2012).
• افسرده خویی82: که یک افسردگی مزمن و خفیف می باشد. مزمن در پزشکی به معنای مستمر و طولانی مدّت می باشد. بیمار یک احساس مزمن بیماری و فقدان علاقه به فعالیت هایی که قبلا از آنها لذّت می برده دارد امّا شدّت این مورد کمتر از افسردگی عمده می باشد(مالتز،2012).
• اختلال عاطفی فصلی (SAD): یک نوعی از افسردگی عمده می باشد. اما این نوع اختلال با تمام شدن روز آغاز می شود. افراد این نوع اختلال را در کشورهای دور از خط استوا در اواخر پاییز، زمستان و اوایل بهار می گیرند(مالتز،2012).
دلایل مشكلات مربوط به سلامت روان
اگرچه عامل دقیق مشكلات سلامت روان مشخص نمی باشد، امّا تحقیقات نشان می دهند که این شرایط ها بواسطه ترکیبی از فاکتورهای زیستی، روانشناختی و محیطی ناشی می شوند.
• فاکتورهای زیستی
برخی از بیماری های روانی به دلیل توازن غیرنرمال مواد شیمیایی خاصی در مغز به نام انتقال دهنده های عصبی بوده اند. انتقال دهنده های عصبی به سلول های عصبی در مغز کمک می کنند که با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. اگر این مواد شیمیایی در موازنه نباشند و یا عملکرد درستی نداشته باشند، پیام ها ممکن است به درستی در مغز جابجا نشوند و در نتیجه، علائم بیماری های عصبی ظاهر شود. علاوه بر این، نقصان ها یا صدمات در نواحی معینی از مغز به دلیل برخی از شرایط های روانی دانسته شده اند (اورسا، 2012).
در ادامه برخی دیگر از فاکتورهای زیستی که ممکن است باعث توسعه بیماری های روانی شوند آورده شده است:ژنتیک (وراثت): بسیاری از بیماری های روانی در خانواده ها بروز می کنند که دلالت بر این موضوع دارد که افرادی که یکی از اعضای خانواده آنها مبتلا به بیماری روانی است در معرض احتمال بالاتری برای ابتلا به بیماری های روانی هستند. حساسیت در خانواده ها ز طریق ژن ها انتقال پیدا می کند. متخصصین بر این باورند که بسیاری از بیماری های روانی در ارتباط با حالت های غیرطبیعی در تعداد زیادی از ژن ها هستند، نه فقط در یک ژن. به همین دلیل است که یک فرد حساسیت به یک بیماری روانی را به ارث می برد و ضرورتا به آن بیماری مبتلا نمی شود. خود بیماری روانی از تقابل چندین ژن و فاکتورهای دیگری مثل است
