
در گروه ها و از يكديگر مي آموزند
يادگيرندگان به تنهايي كار مي كنند
ارزشيابي براي راهنمايي راهبردهاي يادگيري استفاده مي شود و مسيرهايي را براي يادگيري بيشتر تعيين مي كند
آزمون ها به عنوان مجوز ورود به مرحله بعدي اخذ مي شوند. براي آن كه يادگيرندگان كامل به يك مجموعه از مهارت ها براي دسترسي به يادگيري بيشتر مسلط شوند
مربيان توسعه دهنده طرحهاي يادگيري منحصر بفردي هستند
همه يادگيرندگان به يك شكل كاري را انجام مي دهند
مربيان يادگيرندگان مادام العمر هستند. آموزش اوليه و توسعه حرفه اي مستمر به هم مرتبط مي شوند
مربيان علاوه بر آموزش اوليه، آموزشهاي ضمن خدمت دريافت مي كنند
افراد به فرصت هاي يادگيري در سراسر زندگي دسترسي دارند
يادگيرندگان خوب، مشخص و مجوز ادامه تحصيل به آنها داده مي شود
2-2-3-7-ويژگي هاي يادگيري مادام العمر
كندي و همكاران در سال 1994، در يك گزارش تأثير گذار براي دولت استراليا، ويژگي هاي يادگيري مادام العمر را در يك شيوه كمّي متفاوتي گردآوري نمودند كه در اين راستا افراد بايد داراي ويژگي هاي ذيل باشند كه عبارتند از:
1-دارا بودن ذهن جستجوگرآميخته با عشق به يادگيري، كنجكاوي، روح نقادانه و خود ارزيابي از آموخته هايش.
2-سواد اطلاعاتي شامل: مهارت جايابي، بازيابي ورمز گشايي از منابع مختلف مانند كلمات، نمودارها و ستون ها ، ارزيابي و مديريت و استفاده از اطلاعات
3-مهارت تمركز بر يادگيري عميق (استنباط از اصول عمومي تحت دانش تخصصي كه مي تواند در موقعيت هاي جديدي كه منطبق با موقعيت يادگيري نيست به كار گرفته شود)
4-درك نيازهاي فردي، برگرفته ازخود پنداره مطلوب، مهارت هاي خود سازماندهي و نگرش مثبت به يادگيري
5-مهارت هاي بين فردي اثر بخش كه يادگيرنده را قادر به تعامل و ارتباط مؤثر با دوستان و همكاران مي نمايد(محمدي مهر و همکاران ، 1390)
2-2-3-8-شايستگي هاي مورد نياز يادگيري مادام العمر در دانشجويان
مي توان شايستگي ها را در سه دسته دانش، مهارت ها، نگرش هاي لازم براي يادگيري مادام العمر به شرح زير بيان نمود:
الف- دانش: دانشي كه اساسي براي تداوم يادگيري به وجود مي آورد كه بر اساس نتايج اين پژوهش شامل دانش تخصصي، دانش پيش زمينه و پس زمينه، دانش نسبت به ضعف و قوت علمي خود از طريق بازتاب بر عملكرد، دانش مهارت هاي مطالعاتي و مديريت زمان، دانش اصول طبابت مبتني بر شواهد، دانستن الزامات نظام سلامت و تسلط بر زبان انگليسي بود.
ب- مهارت ها: علاوه بر دانش، تداوم يادگيري مستلزم مهارت هايي است كه در اين پژوهش شامل مهارت يادگيري خود راهبر، مهارت فرا شناخت، مهارت خلاقيت، مهارت سواد اطلاعاتي، مهارت طبابت مبتني بر شواهد، مهارت تفكر انتقادي مهارت ارتباطي حرفه اي، مهارت يادگيري تلفيقي دانش علوم پايه و باليني و مهارت يادگيري بين حرفه اي در محيط كار بود.
ج- نگرش ها: تداوم يادگيري نه تنها دانش و مهارت هاي ياد شده را نياز دارد بلكه وجود برخي نگرش ها نيز ضرورت دارد. در اين پژوهش مواردي همچون نگرش به پويايي علم و دانش، انعطاف پذيري در برابر تغييرات علم و دانش و عدم تعصب علمي، نگرش مثبت به يادگيري و پيشرفت، روحيه خلاقيت، روحيه تفكر انتقادي، داشتن روحيه كنجكاوي و پاسخ گويي به جامعه بود. (محمدي مهر و همکاران ، 1390)
همچنين محمدي مهر و همکاران (1390) در تحقيقي به تبيين شايستگي هاي مورد نياز يادگيري مادام العمر در پزشکان عمومي پرداخته اند که در اين مقوله به درون مايه هايي دست يافتند که اين درون مايه ها عبارت بودند از: آگاهي و نگرش به پويايي علم و دانش پزشكي ، مهارت يادگيري خود راهبر ، مهارت طبابت مبتني بر شواهد ، مهارت هاي ارتباطي حرفه اي و مهارت يادگيري تلفيقي و بين حرفه اي .
2-2-3-9-ابعاد يادگيري مادام العمر
کوچکي (1391) در تحقيقي به بررسي ابعاد يادگيري مادام العمر پرداخته است . او بيان مي کند: يادگيري مادام العمر نيازمند مجموعهاي از قابليتهاي نهادينه شده است، نه تواناييهايي که به طور ناگهاني و در مدت زماني کوتاه بدست آورده ميشوند. اگر افراد از همان دوره ابتدايي و مقدماتي و يا حتي قبل از آن، به مجموعه اي از شايستگيهاي لازم براي ادامه دادن به يادگيري مجهز نشوند، بديهي است تجهيز آنها به اين قابليتها در دورههاي بعد به سختي امکان پذير خواهد بود (کناپر و کروپلي، 2001). در اين بخش هفت قابليت و مهارت در دستابي افراد به يادگيري مادام العمر معرفي ميگردد.
2-2-3-9-1-خود مديريتي
خودمديريتي، در پاسخ به نيازهاي روانشناسي و مديريتي ظهور كرد خود مديريتي به نيروهاي دروني براي ايجاد تحول، افزايش قدرت توليد و افزايش تواناييهاي مديريتي افراد تاكيد ميكند به طور كلي خودمديريتي به عنوان فرايند جهتدهي شخصي تمايلات، رفتار و شناخت افراد به سمت برآورده كردن وظايف يا اهداف تعريف ميشود. خودمديريتي به عنوان يك نيروي قوي براي توسعه در تمام زمينهها محسوب ميشود. زيرا براي هر زمينه مدلي ارائه ميدهد. چنانچه يك فرد بتواند احساسات، رفتارها و عقايد خود را كه در موقعيت عدم موفقيت، بهينه شناسايي كند در اين صورت اهداف فردي و سازماني به راحتي محقق خواهند شد. با اين حال قبل از اينكه اهداف محقق شوند افراد بايد ابتدا بتوانند بين احساسات، رفتار، و عقايد خود تمايز قايل شوند، روابط آنها را بشناسند و با استراتژي هاي خود تحولي آشنا شوند. استراتژيهايي كه ميتوانند براي تغيير در تمايلات، رفتار و شناخت افراد مورد استفاده قرار گيرند و آنها را قادر سازد براي رفع نيازها از آنها استفاده كنند. خود مديريتي يک فرآيند ترتيبي است که افراد گروه براي رسيدن به يک رفتار خاص و نتيجه دلخواه، از طريق آن خود را ترغيب و راهنمايي ميکنند (مانز، 1992؛ مانز و نک، 1999 مانز و سيمز، 2001). ميتوان گفت خود مديريتي ساختاري گسترده است که سه استراتژي را در بر ميگيرد و هر سه اين استراتژيها بر هم اثر متقابل ميگذارند و شامل:
استراتژي رفتاري: بر افزايش خود آگاهي و مديريت رفتارهاي اصلي تکيه دارد (مانز، 1992 و مانز و نک، 1999).
استرانژي پاداش طبيعي: به تجربيات مثبت در ارتباط با انجام يک کار و فرآيند رسيدن به آن مربوط ميشود. انجام موفقيت آميز يک کار به خودي خود انگيزاننده و نوعي پاداش به حساب ميآيد (رستمي، 1384).
استراتژي الگوي فکري سازنده: الگوهايي که ذاتاً سازندهاند اين الگو قابل جمع آوري و تکرار پذير ميباشد (مانز، 1992 و مانز و نک، 1999).
در نهايت يادگيري خود مديريتي در اين پژهش به دنبال تنظيم اهداف و توسعه برنامه ريزي جهت دستيابي به اهداف ميباشد و نکات کليدي درباره يادگيري خود مديريتي شامل: تصميمگيري در مورد جزئيات دانش و مهارت، تصميمگيري در مورد فعاليتهاي مشخص، روشها، منابع، تجهيزات يادگيري و اينکه کجا يادگيري صورت گيرد و تنظيم اهداف و راهنماهاي خاص ميباشد (مريام و کافرلا، 1999).
2-2-3-9-2-يادگيري چگونه يادگيري
يادگيري چگونه يادگيري155 يا (فرايادگيري156)
مفهوم يادگيري در مسير و طول زندگي به عنوان يکي از نتايج کليدي قرن بيست و يکم به شمار مي رود. از آنجايي که چالشهاي مطرح در جهان به سرعت در حال تغيير هستند به منظور مقابله با شرايط جديد ناشي از تغيير و تحولات محيط پيرامون افراد در زندگي شخصي و کاري خود ياد بگيرند که چگونه بياموزند تا به رضايت در زندگي بتوانند دست يابند
تشريح آگاهي از اينکه يادگيرنده با توجه به روشهاي مختلف يادگيري (يادگيري عميق در مقابل يادگيري سطحي، يادگيري معنيدار در مقابل يادگيري طوطي وار) و سبکهاي مختلف يادگيري توسعه داده شوند جيمز و بلنک157 (1999) نيز معتقدند که سبک يادگيري شيوهاي پيچيده در شرايطيست که تحت تأثير آن يادگيرندگان بيشترين کارآمدي و مؤثرترين روش براي درک، پردازش، ذخيره و بازخواني و تلاش براي يادگيري را ميآموزند. وينيستين و وان مستراستون158 (1994) در بيان تعريف يادگيري چگونه يادگيري مينويسند: استراتژيها و مهارتهاي يادگيري چگونه يادگيري، شامل هر نوع افکار، عواطف يا رفتارهايي است که مطالعه، درک، کسب دانش و مهارت و يا سازماندهي دانش فرد را تسهيل ميکند. همانطور که کندي و همکاران (1994) نيز ميگويند، يادگيري چگونه يادگيري فراتر از يادگيري چگونه مطالعه کردن است و شامل کسب مهارتهاي عالي، از جمله تجزيه و تحليل، ترکيب و ارزيابي، توانايي تفکر انتقادي براي ايجاد معاني و مفاهيم و دوباره سازي درک انسان در پرتو تجارب يادگيري جديد است. فريگو معتقد است که يادگيري چگونه يادگيري يا فرايادگيري توانايي و انگيزش افراد براي يادگرفتن را افزايش ميدهد و آنها را براي شناخت فرصتها و استراتژيهاي يادگيري که براي سود بردن از فرصتها بايد بپذيرند، توانا ميکند (فريگو159، 2000).
ويگوتسکي160 (2002) با تأکيد بر ضرورت توسعه مهارت يادگيري چگونه آموختن به يادگيري مادام العمر توجه ميکنند. اين مهارت بايستي در طول زندگي توسعه يابد زيرا امروزه تقاضاي جامعه براي کارکنان خلاق، صالح، نوآور و باهوش رو به رشد است. کارکناني که توانايي تفکر استراتژيک و سازگاري با موقعيتهاي هميشه در حال تغيير از مجموعهي نيازهاي جديد براي آموزش را دارند. لذا يادگيري چگونه آموختن به يکي از تواناييها و ظرفيتهاي کليدي تبديل شده و نقش ويژهاي براي يادگيري مادام العمر دارد.
در همين راستا، دانشگاهها نه تنها بايد براي انتقال اطلاعات به دانشجويان بکوشند، بلکه بايد شيوه به کارگيري و استفاده از آنها را نيز تعليم دهند. دانشجويان بايد بياموزند که چگونه آموختههاي قبلي خود را بيازمايند و چه وقت دانش جديد را جايگزين آنها کنند و به طور خلاصه، آنها بايد ياد بگيرند که چگونه يادبگيرند (تافلر، 1374).
2-2-3-9-3-ابتکار و نوآوري
يادگيري مادام العمر براي ايجاد نوآوري
طبق مدل ريجو (2008) دانش و آموزش در مرکز مثلث و به همراهي ابعاد؛ مهارت، نگرش، کارآفريني، خلاقيت، تحقيق و نهايتاً نوآوري ياريگر يادگيري مادام العمر خواهند بود.
شکل شمارهي (2-4): يادگيري مادام العمر براي نوآوري اقتباس از (ريجو، 2008)
2-2-3-9-4-قابليت جمع آوري اطلاعات161
در سالهاي اخير، با ظهور فناوريهاي جديد و پيشرفته و بهکارگيري آنها در نظامهاي پشتيباني برنامههاي آموزشي، جمع آوري صحيح اطلاعات و نيز اطلاعات صحيح، يکي از اصلي ترين ابزارهاي يادگيري به حساب ميآيد به نحوي که جمع آوري صحيح اطلاعات و به کارگيري آن موجب وسعت ديد و نگاه يادگيرنده ميگردد (کندي، سربرت و اوليري162، 1994). در دوران اطلاعات، آشنايي با سيستمهاي جستجوي اطلاعات و تبحر در تمام شيوههاي کار با منابع اطلاعاتي از قبيل نمايهها و شبکهها براي حفظ تماس با پيشرفتهاي متداول در زمينه مورد مطالعه ضروري است.
از آنجايي که توسعه يادگيرندگان مادام العمر در مرکز و نقطه ثقل رسالت مؤسسات آموزش عالي ميباشد بايد اطمينان حاصل شود که افراد؛ داراي تواناييهاي فکري، استدلال و تفکر انتقادياند و به يادگيرندگان براي ساخت چهارچوب يادگيري چگونه يادگيري کمک شود علاوه بر اين دانشکدهها و دانشگاهها بايد پايه و اساس رشد مستمر يادگيرندگان را از طريق فرصتهاي شغلي و نيز نقششان به عنوان شهروندي آگاه و عضو جامعه فراهم کنند (کميسيون آموزش عالي ميانه آمريکا163، انجمن غربي مدارس و دانشکدهها164 و انجمن جنوبي مدارس و دانشکدهها165، 2000). علاوه بر اين کميته رياست جمهوري انجمن کتابخانهاي آمريکا166 با مضمون سواد اطلاعاتي توسط (بريوک167 1989و 2000) شکل گرفت و هستهي دگرگوني در پيدايش و توسعه سواد اطلاعاتي محسوب ميشود بدين دليل که در اين برهه از زمان در اکثر دانشگاهها و دانشکدهها منابع آنلاين رايج و مرسوم گرديد. اين کميته در طي گزارش خود
