
وزندگی کردن با علائم ADHD بهخصوص زمانی که آن تشخیص داده نشود ممکن است منجر به ایجاد عقاید منفی دربارهی خود و نگرش بدبینانه نسبت به زندگی شود. با توجه به موارد فوق، یافتههای پژوهش حاضر در رابطه با نقش راهبردهای سازش نایافته فاجعه سازی، ملامتخود و ملامتدیگری چیزی دور از ذهن نیست. در رابطه با نقش راهبردهای سازش یافته تمرکز مجدد بر برنامهریزی و ارزیابی مجدد مثبت در علائم اختلالها روانی نیز پژوهشهای آلدائو و همکاران (2009)؛ لی352، ژانگ353، کای354، وانگ355، بای356 و ژو357 (2014) همسو با یافتههای حاضر است و نشان میدهند که راهبردهای سازش یافتهی نظمجویی شناختی هیجان با علائم اختلالها روانشناختی رابطهی معکوس دارند و بهطور معکوس پیشبینی کنندهی این اختلالها می باشند. برخلاف دیگر راهبردهای سازش یافتهی نظمجویی شناختی هیجان، تمرکز مجدد مثبت علائم ADHD بزرگسال را بهطور مستقیم پیشبینی میکرد. این یافته همسو با پژوهش گارنفسکی و همکاران (2005) است که نشان داد تمرکز مجدد مثبت با علائم اختلالها برونیسازی رابطهی مستقیم دارد و میتواند آنها را بهطور مستقیم پیشبینی کند. این پژوهشگران بیان میکنند که تفاوت راهبرد تمرکز مجدد مثبت با دیگر راهبردهای سازش یافتهی نظمجویی هیجان این است که در این راهبرد فرد از مواجهه با رخداد اجتناب میکند و بهجای آن به چیزهای دیگر و مسائل لذتبخش تمرکز میکند.
پژوهش حاضر نشان داد که همهی راهبردهای سازش نایافتهی نظمجویی شناختی هیجان می توانند به طور مستقیم پیشبینی کنندهی علائم ADHD بزرگسال باشند. این یافته حاکی از آن است که افراد دارای علائم ADHD نسبت به مشکل خود در نظمجویی هیجان آگاهی دارند و نسبت به نارسایی نظمجویی هیجان خود هشیار هستند. با توجه به یافتههای این پژوهش فرایندهای شناختی معیوب دخیل در نارسایی نظمجویی هیجان افراد دارای علائم ADHD شامل فاجعهسازی، ملامت خود، ملامت دیگری و نشخوارگری بودند. این یافته نشان میدهد که افراد دارای علائم ADHD از لحاظ راهبردهای سازش نایافتهی نظمجویی شناختی هیجان با افراد دارای اختلالهای اضطرابی و افسردگی دارای اشتراک هستند. اما تفاوت افراد مبتلا به ADHD با افراد افسرده و مضطرب در علل برانگیزان این فرایند است. این راهبردهای سازش نایافته را در علائم ADHD میتوان ناشی نارسایی در دیگر کنشهای اجرایی دانست اما در افراد دارای اختلالهای اضطرابی و افسردگی این فرایندها را ناشی از تفکرات معیوب می دانند. از سوی دیگر این پژوهش نشان داد که افراد دارای علائم ADHD از راهبردهای سازش یافتهی نظم جویی هیجان ارزیابی مجدد مثبت و تمرکز مجدد بر برنامهریزی کمتر استفاده میکنند و در عوض از راهبرد سازش یافتهی تمرکز مجدد مثبت بیشتر استفاده میکنند. این مساله به نوعی نشان دهندهی این است که افراد دارای علائم ADHD در مقابله با مشکلات زندگی ناشی از نارسایی کنشهای اجرایی به جای برنامهریزی و تمرکز بر مساله، تمرکز خود را از مساله و مشکل اصلی بر میدارند و بر چیزهای خوشایند دیگر که ربطی به مساله ندارد متمرکز می شوند.
هوش هیجانی و علائم ADHD بزرگسال
در پژوهش حاضر نقش خود نظمجویی هیجان، بهرهبرداری از هیجان و ارزیابی از هیجان در پیشبینی علائم ADHD بزرگسال مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین خودنظمجویی هیجان با علائم ADHD بزرگسال رابطهی معناداری وجود دارد همچنین ارزیابی از هیجان به طور مستقیم و بهرهبرداری از هیجان به طور معکوس در معادلههای رگرسیون متفاوت قادر به پیشبینی علائم ADHD بودند. در ارتباط با نقش نظمجویی هیجان در افراد ADHD پژوهشها نشان دادهاند که کودکان مبتلا به این اختلال نسبت به افراد عادی نارسایی بیشتری در نظمجویی هیجان دارند. مدگن358 و کارلسون359 (2000) نشان دادند کودکان مبتلا به این اختلال در موقعیتهای ناامیدکننده، رفتارهای منفی بیشتری را نشان میدهند. این کودکان همچنین در موقعیتهای خوشایند علاقه بیشتری را نسبت به افراد عادی نشان میدهند. با توجه به این که شواهد همسو با نارسایی نظمجویی هیجان در علائم ADHD در قسمت قبل مورد بررسی قرار گرفت در این بخش به مولفههای ارزیابی از هیجان و بهره برداری از هیجان پرداخته می شود.
در ارتباط با بهره برداری از هیجان، پژوهش حاضر نشان داد که این مولفه در ترکیب با کنش های اجرایی و راهبردهای نظمجویی شناختی هیجان، قادر به پیشبینی علائم ADHD بزرگسال میباشد. بهره برداری از هیجان، به معنای استفاده از تکنیکها و راهبردهایی است که انرژی و برانگیختگی هیجانی را به سمت افکار و اعمال سازشیافته هدایت می کند. این مفهوم با تلاشهای مستقیم برای نظمجویی هیجان متفات است. برای مثال کارکرد سازشیافتهی خشم و غمگینی، ابراز وجود و درخواست حمایت اجتماعی است. افرادی که در بهرهبرداری ار هیجان ضعیف هستند در موقع تجربه خشم به جای ابراز وجود، داد و فریاد می کنند و یا درگیر میشوند (ایزارد360، استارک361، ترنتاکوستا362 و شولتز363، 2008). در ارتباط با نقش بهره برداری از هیجان در ADHD تاکنون به طور مستقیم پژوهشی انجام نشده است، اما پژوهشهای انجام شده در ارتباط با ناستواری364 هیجانی میتوانند دلالتهایی در این ارتباط داشته باشند. نااستواری هیجانی شامل تحریک پذیری، غضبناکی، تحمل کم ناکامی، تغییر سریع هیجانی به طور نامناسب با موقعیت. طبق نظریهی کفایت هیجانی میتوان نااستواری هیجانی را نتیجه بهره برداری سازش نایافته از هیجان دانست (سوبانسکی365 و همکاران، 2010). پژوهش هی زیادی نشان دادند که افراد مبتلا به ADHD و افراد دارای علائم ADHD دارای مشکلات مرتبط با نااستواری هیجانی هستند (سوبانسکی و همکاران، 2010؛ اسکیرو366 و اشرسون367، 2013).
یافتههای پژوهش حاضر مبنی بر ارتباط مستقیم بین ارزیابی از هیجان و علائم ADHD با پژوهشهای مختلفی که نشان دادهاند افراد مبتلا به ADHD مشکلاتی را در فهم وضعیتهای هیجانی دیگران رادارند مخالف است (کوربت368 و گیلدن369، 2000؛ فریدمن370 و همکاران، 2003). پژوهشها همچنین نشان دادهاند که افراد مبتلا به ADHD در تشخیص چهرههای هیجانی بهویژه هیجانهای منفی مشکل دارند ( کادسکی371 ، موتا372 و شاچار373، 2000). یول و لیون (2007) نیز نشان دادهاند که افراد مبتلا به ADHD در همتا کردن داستانهای هیجانی با چهرههای هیجانی دارای مشکلاتی هستند. دیگر پژوهشگرهان همچنین بیان میکنند که این کودکان، در دیگر تواناییهای مرتبط با هیجان ازجمله ارزیابی از هیجان، تشخیص بیانات چهرهای و تجربهی ذهنی هیجان با افراد عادی متفاوتاند. کیسی374 و اسکلوزر375 (1994) نیز در پژوهشی قابلتوجه نشان دادند که افراد مبتلا به ADHD علیرغم اینکه در ابزار خود گزارشی، رفتارهای مثبت و مناسب را بیان میکنند اما در شرایطی که توسط همسالانشان تشویق شوند بیشتر به شیوههای خصومتآمیز رفتار میکنند و این موضوع احتمالاً به دلیل فهم هیجانی پایین در آنهاست. مدگن و کارلسون (2000) بیان میکنند که کودکان مبتلا به ADHD نسبت به اینکه هیجانشان چطور بهوسیلهی دیگران تحت تأثیر قرار میگیرد و اینکه این هیجانها چه تأثیری بر دیگران میگذارند، ناآگاه و بیاطلاعاند. در پژوهش دیگری نشان داده شد، افراد مبتلا به ADHD هنگامیکه وظایف مشخصشده باشند بهطور مناسبی برخورد میکنند اما این سبک برخورد بهطور نامتناسبی با تغیر موقعیت نیز تداوم مییابد، یعنی آنها رفتاری که در شرایط اول مناسب بود را بدون لحاظ کردن تغیر شرایط و نقش، به موقعیت دوم انتقال میدهند که این امر تا حدی ناشی از ضعف در مهارت ارزیابی هیجان میباشد (وستبی376 و کاتلر377، 1994). علیرغم مطالب گفتهشده، فریدمن و همکاران (2003) نشان دادند هرچند بزرگسالان مبتلا به ADHD دربارهی داشتن مشکلاتی در نظمجویی اجتماعی و تظاهرات هیجانی آگاهی داشتند اما این افراد نمیتوانند خودشان را بهعنوان کسی که در شناخت هیجانها خود و دیگران مشکل دارد در نظر بگیرند. این پژوهشگران بیان میکنند که بزرگسالان مبتلا به ADHD در تعاملات بین فردی هیجانها را همانند افراد عادی برداشت میکنند. در پژوهش دیگری که اخیرا با ابزار خودگزارشی انجام شد نشان داده شد که علائم ADHD بزرگسال با مهارت فهم هیجانی درون فردی همبستگی تفکیکی 0/03 داشت و از طرف دیگر این همبستگی با مهارت فهم هیجان بین فردی 0/07 بود که این همبستگی برای فهم هیجان بین فردی معنادار بود ( کریستینسن378، پارکر379، تیلور380، کیفر381، کلوسترمن382، سامرفلت383، 2014).
با توجه به پژوهشهای مطرحشده شاید بتوان گفت افراد مبتلا به ADHD هرچند مشکلاتی در آزمونهای تشخیص هیجانی و آزمونهای همتا کردن چهرههای هیجانی با داستانهای هیجانی داشته باشند اما خودشان این نارسایی را در تعاملات بین فردی ادراک نمیکنند.
با توجه به یافتههای پژوهش حاضر میتوان نتیجه گرفت نارسایی کنشهای اجرایی نقشی اساسی در تبیین علائم ADHD بزرگسال دارد. اختلال ADHD چیزی فراتر از صرف علائم زیر ریختهای نارسایی توجه و فزونکنشی است. زیربنای این علائم را نارسایی کنشهای اجرایی تشکیل میدهد. در ارتباط با نقش هیجان در ADHD براساس پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که راهبردهای نظمجویی شناختی هیجان به طور معناداری در علائم ADHD نقش دارند. این پژوهش نشان داد که افراد دارای علائم ADHD براساس سلسله مراتب کفایت هیجانی، هرچه که به مراتب بالاتر این سلسله مراتب می رویم، بیشتر مشکل دارند. همچنین مشخص شد که افراد دارای علائم ADHD هرچند خود را در ارزیابی و تشخیص هیجانی دارای مشکل نمی دانند اما این افراد نسبت به مشکلات خویش در رابطه با بهره برداری از هیجان و نظمجویی هیجان، آگاهی دارند.
محدودیتهای پژوهش
در این پژوهش باید به چند محدودیت نیز توجه داشت.
1. هرچند در مطالعهی حاضر سعی شده از نمونهی معرف جمعیت بزرگسالان استفاده شود ولی به دلیل محدودیتهای مالی و دشواری عملی در انتخاب تصادفی، شرکتکنندگان فقط از دانشگاه خوارزمی و بهصورت داوطلبانه انتخاب شدند که این امر میتواند تعمیم نتایج به جامعه بزرگسالان را دشوار سازد؛ بنابراین توصیه میشود پژوهشهای بعدی با نمونههای معرفتری از جامعهی بزرگسالان اجرا گردند.
2. اطلاعات پژوهش حاضر بهوسیلهی ابزار خود گزارشی بهدستآمده است. اینگونه ابزار برای سنجش مسائل مختلف از دیدگاه شرکتکننده طراحیشدهاند و نشان دادهشده که دیدگاه شرکتکنندگان با سوگیری نیز همراه است.
پیشنهادهای پژوهش
1. انجام این پژوهش با استفاده از آزمونها و آزمایهها در کنار ابزار خود گزارشی و مقایسهی نتایج بهدستآمده از ابزار متفاوت.
2. انجام این پژوهش بر روی گروه بزرگسالان مبتلا به ADHD و دیگر گروههای بالینی و استفاده از تحلیل تشخیص برای جدا کردن این گروهها با استفاده از ابزار نارسایی کنشهای اجرایی، نظمجویی هیجانی و هوش هیجانی.
3. بررسی کردن نقش واسطهای راهبردهای نظمجویی شناختی هیجان در رابطهی بین ارزیابی از هیجان و بهرهبرداری از هیجان با علائم ADHD بزرگسال بر اساس مفهوم کفایت هیجانی.
