
ن داراییها برای خانوادههای طبقات بالا به میزان بیشتری قابل دسترس است. همچنین، انتقال سرمایه فرهنگی به فرزندان، یک فعالیت زمانبر است و طبقات بالا زمان بیشتری را به این امر اختصاص میدهند (بلاسکو6، 2003: 25- 5).
بر اساس آنچه مطرح گردید، این پژوهش در صدد است به بررسی نگرش دانشآموزان به آموزش عالی، سرمایه فرهنگی خانوادۀ آنان، و هویت نقش جنسیتی دانشآموزان دختر و پسر بپردازد و در ادامه ارتباط سرمایه فرهنگی خانواده و هویت نقش جنسیتی فرد را با نگرش به آموزشعالی در دانشآموزان بررسی نماید. این پژوهش به این مهم خواهد پرداخت که بین سرمایه فرهنگی خانواده و هویت نقش جنسیتیِ دانش آموزانِ پیش دانشگاهی با نگرش آنان به آموزش عالی چه ارتباطی وجود دارد؟.
1-3 اهمیت موضوع
آموزش عالی به عنوان یکی از مهمترین جایگاههای کسب علم و معرفت و دانش و همچنین به عنوان پراهمیتترین وسیلۀ به حرکت در آورندۀ چرخۀ اقتصاد هر کشوری؛ توجهی خاص، از سوی مسئولین هر نظامی را میطلبد. لذا توجه روزافزون به آموزش عالی، توجه به مسئولین آینده کشور، آیندهسازان این مرزبوم و آماده کردن نیرویی پرانرژی، باصلابت و اندیشمند برای ادارۀ کشور است. بنابراین در اولویت قرار دادنِ توجه به آموزش عالی، پیشرفت و شکوفایی و اقتدار هر ملتی را رقم خواهد زد.
یکسان بودن توسعۀ آموزش عالی برای زنان و مردان، بدون هر گونه تبعیض و فارغ از نگرش جنسیتی به زنان در مقابل مردان، شرایط حضور روزافزون آنان را در این بخش فراهم کرد و تا آنجا پیش رفت که در سال 1379 تعداد پذیرفتهشدگان زن در دانشگاههای دولتی و غیردولتی از مردان بیشتر شد و سهم مناسبی از ظرفیت آموزش عالی را به خود اختصاص داد. افزایش سهم زنان در آموزش عالی و مراکز آموزش دولتی و غیردولتی پیامدهای مختلف در بخشهای متعدد فرهنگی، اجتماعی، آموزشی و اقتصادی خواهد داشت (پیشگاهی فرد و اسدی راد، 1382: 160)
دانشگاه مکانی والا برای آموزش شهروندانی است که بتوانند وظایف و فعالیتهای گوناگون، روزآمد و تخصصی خود را به نحوی کارآمد و مؤثر انجام دهند، مکانی برای آموزش فشرده و مستمر تمامی شهروندان علاقهمند، مکانی برای شناخت و مطرح ساختن مسائل ملی، برای تجزیه و تحلیل و حل مسائل مهم مربوط و مؤثر در سراسر کرۀ خاکی (کتابی، 1379: 67- 66) برای همکاری با صنعت و بخشهای خدماتی که از لحاظ پیشرفت کشورها اهمیت دارند، مکانی برای ایجاد نگرشهای مبتنی بر تفاهم و مدارا، مکانی برای تهیۀ اطلاعات علمی قابل اعتماد و ارائۀ آن به دولتها جهت تصمیمگیری در زمینههایی مانند محیط زیست و در قالب علمی کردن فرایند تصمیمگیریهای سیاسی. خلاصه این که نقش دانشگاه را می توان، در تربیت نیروی انسانی متخصص مورد نیاز جامعه و گسترش و ارتقای دانش و پژوهش خلاصه کرد (حسینینسب، 1372: 54). بنابراین میتوان گفت مهمترین شاخص در توسعۀ هر کشوری میزان دانشآموختگان و تحصیلکردگان دانشگاههاست. دانش موجب ارتقای آموزش عمومی جامعه میشود و افزایش سطح عمومی دانش بر میزان و نحوۀ مشارکت سیاسی، اقتصادی، آموزشی، فرهنگی، اجتماعی و مشارکت همهجانبۀ مردم تأثیر میگذارد. بعلاوه، سواد فرصتهای بیشتری را برای افراد ایجاد میکند و به طور کلی افراد را نسبت به اندیشههای نو، پذیرا کرده و آنان را در انتخاب توانا میکند. از این رو همواره در برنامههای کلان توسعۀ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور بحث آموزش، مراکز دانشگاهی و آموزشی، یکی از مباحث عمده و ضرورتهای اجتماعی است. همچنین دانشجویان مهمترین سرمایههای انسانی جامعه هستند. آگاهی و اطلاع از میزان سرمایهفرهنگی و هویت نقش جنسیتی آنان و دانستن نوع ارتباط آن با نحوۀ نگرش آنان به آموزش عالی برای هر نوع برنامهریزی اجتماعی و فرهنگی برای آنان لازم و ضروری است. لذا با توجه به افزایش تعداد پذیرفتهشدگان دختر در آزمون ورودي دانشگاههاي کشور در دو دهۀ اخیر و پیامدهاي مثبت و منفی این پدیده که به آن اشاره شد، ضرورت دارد تا مؤلفههای مرتبط با نگرش به آموزش عالی در دانشآموزان بررسی شود تا با شناسایی و تقویت آنان شاهد رشد جامعه و حضور فعالانه افراد و نسل جوان در آبادانی کشور باشیم. لذا سؤالات اصلی تحقیق حاضر عبارتند از: 1. هویت نقش جنسیتی تا چه حد بر نگرش دانش آموزان به آموزش عالی تأثیر گذار است؟ 2. سرمایه فرهنگی خانواده تا چه حد بر نگرش دانش آموزان به آموزش عالی تأثیر گذار است؟ 3. شکل گیری هویت نقش جنسیتی دانش آموزان تا چه حد بر حسب جنس متفاوت است؟ 4. سرمایه فرهنگی خانواده دانش آموزان تا چه حد بر حسب جنس متفاوت است؟ 5. نگرش دانش آموزان به آموزش عالی تا چه حد بر حسب جنس متفاوت است؟
فصل دوم: مطالعات نظری
2-1 ادبیات نظری پژوهش
2-1-1 آموزش عالی
آموزش عالی بالاترین و آخرین مرحلۀ نظام آموزشی یا به عبارت دیگر رأس هرم آموزش در هر کشور است. در کشور ما به تحصیل در دورههایی که پس از پایان تحصیلات دوره متوسطه صورت میگیرد و به کسب مدارج کاردانی، کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری منجر میشود، آموزش عالی اطلاق میشود (مدهوشی و نیازی، 1389: 113). با توجه به گسترش آموزش عالی در سه دهۀ گذشته، این حوزه امروزه با گسترش حضور زنان ایرانی در دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی مواجه است. از اینرو این موضوع زمینۀ انجام تحقیقات گوناگونی را فراهم نموده است. تحقیقات مختلفی، چرایی پیشی گرفتن حضور زنان در دو دهۀ اخیر از پسران را به عواملی چون، خاستگاه خانوادگی افراد، پایگاه اجتماعی-اقتصادی خانواده، ساختار و منابع خانواده همچون سرمایه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و نیز امکان دستیابی به فرصتهای شغلی نسبت میدهند. تحقیق حاضر نیز در صدد بررسی گرایش به آموزش عالی با تأکید بر فزونی گرفتن دختران نسبت به پسران، و رابطۀ آن با سرمایه فرهنگی و هویت نقش جنسیتی است. بنابراین محقق در نظر دارد، برای بررسی گرایش جوانان به آموزش عالی به شیوهای تلفیقی به سراغ انگیزهها و ارزشهای آنها رفته و با استفاده از نظریه خودمختاری دسی وریان و نظریه ارزشهای اینگلهارد این پدیده را بررسی نماید. همچنین متغیر هویت نقش جنسیتی نیز با توجه به نظریه چودورو و گلیگان و همچنین نظریه طرحواره جنسیتی بم و نیز نقشهای جنسیتی پارسونز بررسی خواهد شد. لازم به ذکر است که هویت نقش جنسیتی دانشآموزان، با تأکید بر نقشهای جنسیتی، عدالت جنسیتی و همچنین صفات شخصیتی مورد بررسی قرار خواهد گرفت. دیگر متغیر این تحقیق که متغیر سرمایه فرهنگی است با استفاده از نظریۀ بوردیو و با تأکید بر سه جنبۀ مد نظر وی یعنی سرمایه فرهنگی تجسمیافته، عینیتیافته و نهادینهشده مورد بررسی قرار میگیرد.
آموزش عالی همواره ارتباط نزدیکی با حیات و پیشرفت جوامع بشری داشته است. دانشگاههای جهان به منظور تأمین نیازهای مردم و کشورهایشان، هم اکنون به آموزش دهها میلیون نفر دانشجو اشتغال دارند و اقتصاد مبتنی بر دانش در اولویت خاص کشورهای پیشرفته قرار گرفته است. بسیاری از کشورهای در حال توسعه نیز ، برای پاسخگویی و سازگاری نسبت به تقاضاهای اجتماعی، گسترش آموزش عالی را در صدر سیاست گذاریهای خود قرارداده اند ) آراسته، 1384: 5). دانشگاه کانون بروز برخی از تحولات مهم دوران مدرنیته بوده است. دانشگاه نه به قدرت (دولت، طبقات، تکنولوژی، سرمایهداری) قابل تقلیل است و نه به فرهنگ؛ چه فرهنگ مسیحیت باشد، چه فرهنگ بورژوائی، چه فرهنگ عوام و چه فرهنگ نخبگان. همچنین دانشگاه را به علوم و فرهنگهای آکادمیک نمیتوان تقلیل داد. بلکه دانشگاه فضای بازی است که قدرت، دانش و فرهنگ در آن با یکدیگر تلاقی پیدا میکنند. این مکان به منزلۀ محل تولید دانش، کانون منازعه و کشمکش میان قدرت و فرهنگ بوده است (دلانتی، 1388: 22).
آموزش عالی به عنوان محور اصلی توسعه اقتصادی، انتقال دانش، تربيت افراد براي تصدي مشاغل مختلف در جامعه و از همه مهمتر عامل تحرك اجتماعي و کاهش نابرابريها، در پاسخگويي به نيازهاي جامعه نقش و مسئوليت مهمي برعهده دارد.
دانشگاه نهادی است که میان گفتمانهای موجود در جامعه بهویژه میان دانش به منزلۀ یک گفتمان آکادمیک و ساختارهای فرهنگی جامعه وساطت یا نوعی تعامل و تعادل برقرار میکند (دلانتی7، 1389: 9). لذا هدفهاي عمده نظام آموزش عالي در هر کشور را ميتوان بر چهار محور تصور کرد: 1) کمك به تحقق هدفهاي اجتماعي از طريق فراهم آوردن برابري در فرصتهاي آموزش عالي 2) برآورد تقاضاي اجتماعي براي آموزش عالي، متناسب با ويژگيها، انگيزهها، انتظارات و تحصيلات افراد، پرورش تواناييهاي بالقوة شهروندان و تسهيل فرايند يادگيري مستمر 3) پرورش نيرو ي انساني متخصص مورد نياز توسعه کشور وکمک به حل مسائل جامعه 4) پيشبرد مرزهاي دانش و توليد دانش نو (بازرگان، ١٣٧٤: 70-49). دانشگاه یکی از نهادهای اصلی مدرنیته و محل تعامل میان دانش، فرهنگ و جامعه است. بنابراین آموزش عالی به عنوان بانی تعلیم و تربیت نیروی انسانی، رسالت خطیر و مهمی را بر عهده دارد و آموزش در سطوح مختلف آموزش عالی منجر به ارتقای شخصیت انسانی و اجتماعی فرد، بلوغ جسمی و فکری او، حفظ ارزش و احترام به همنوع، کمک به رفع مشکلات جامعه، تسهیل و تسریع فرایند توسعه، تربیت نیروی جوان کارآمد و پرتوان و افزایش حضور آنان در به پا داشتن جامعهای پویا، آزاد، مستقل و متکی به خود میشود.
آلفرد نورث وایتهد در مقالهای در مورد دانشگاه و کارکردهای آن مینویسد: «فلسفۀ وجودی دانشگاه آن است که این نهاد با متحد کردن جوانان و افراد مسن در چارچوب نگاهی تخیلی به یادگیری، میان دانش و میل به زندگی ارتباط برقرار و آن را حفظ کند» (وایتهد8، 1929: 139) بنا به نظر وایتهد دانشگاه وظیفه دارد که مردم را توانا سازد تا تصویری آزاد و روشن از جهان جدید خلق کنند و اطلاعات و تجربه را به هم پیوند بزنند. بر اساس این سخن دانشگاه نه تنها باید به تولید دانش بپردازد، بلکه باید با سطوح عمیقتر تجربه در ارتباط باشد. بر این اساس دانشگاه محل تلاقی میان دانش به مثابۀ علم و شناخت فرهنگی است. توسعه و گسترش روزافزون آموزش عالی در سطح کشور و همچنین اعطای حق آموزش و فراگیری آن در سطوح عالی برای تمام اقشار جامعه از وظایف ذاتی آموزش عالی به شمار میآید.
2-1-2 اهمیت آموزش عالی
همانطور که از عنوان آموزش عالی نیز بر میآید، آموزش اصلیترین کارکرد دانشگاه بخصوص در کشورما است. یکی از مهمترین شواهد این امر میتوان به سیل متقاضیان ورود به دانشگاه و گستردگی بخش آموزش در دانشگاههای کشور نیز اشاره کرد. آموزش عالی ارائه کنندۀ خدماتی است که عمیقاً بر زندگی افراد جامعه و در مجموع بر شایستگی ملی کشور تاثیر گذار است.
فلسفۀ وجودی دانشگاه تنها علمآموزی به معنای تخصصی نیست، بلکه پرورش ذهن علمی، تفکر انتقادی، جستجوی بیطرفانۀ معنا و حقیقت، روحیۀ پرسشگری و اکتشاف، اجتماعی شدنِ علمیِ دانشجویان بهعلاوۀ خودفهمیِ حرفهای، انسانی و فرهنگی آنها، ارزشهای كار گروهي، درکی صلحآمیز از زیستن با دیگری و بودن در جهان و سایر ابعاد رشد شناختی، عاطفی، اخلاقی، هنجاری و اجتماعی و…. بخشی از رسالتهای دانشگاه در توسعه سرمایههای فکری وانسانی جامعه است (فراستخواه، 1392: 1).
امروز بزرگترین رسالتها در کشور بر عهده آموزش عالی است. شناخت کامل رسالتهای آموزش عالی، تعیین مسائل و مشکلات آموزش عالی و عوامل تأثیرگذار در پیدایش و مرتفع کردن آنها و بلاخره، همفکری و همکاری در جهت تحقق کامل رسالتهایی که آموزش عالی بر دوش دارد و بالابردن و ارتقای اثربخشی آن در کشور، باعث شده که آموزش عالی در جامعۀ ما اهمیت والایی داشته باشد. دانشگاهها یکی از چندین نهادی میباشند که در کنار نهادها و مؤسسات تحقیقاتی در یک کشور اقدام به توسعه دانش و فناوریهای نوین برای صنایع مختلف میکنند. آموزش عالي به عنوان يك عامل مهم و تعيينكننده در شكلدهي به آيندة علم و فناوري، به طور مداوم مورد توجه سیاستگذاران،
